eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
420 دنبال‌کننده
289 عکس
493 ویدیو
11 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸پشت و پناه یکی دو روزه ی من… نه 🔸یک جبل الرحمه، از برابر من رفت 🔹نیست کمر درد من بخاطر اکبر 🔹دردم از این است که برادر من رفت 🔆بس که بلند است صدای هلهله، به گمانم 🔆کوفه خبردار شد که لشکر من، رفت 🔻خواهر من، یک به یک به اهل حرم گفت 🔺وای ابالفضل رفت معجر من رفت ⬅️گفت مرا هم ببر به علقمه،گفتم ⬅️زودتر از رفتن تو، مادر من رفت ♨️رفتی و با رفتن تو، دست حرامی ♨️بغل گوشوار دختر من رفت ☑️حالا داره التماس میکنه… ✔️جان حسین، روی نیزه باش مراقب ✔️دیدی اگر سمت شام، خواهر من رفت 😭😭😭 سر بی کلاه خود…. خوب میدونه چیه عمود صورت یه بی دست، فقط یه رنگ داره کبود هر تیری که اومد، دوبار فرو رفته تنم یبار دونه دونه ، یبار باهم، وقت فرود آخه میدونی آدم که از بالا بلندی میفته، اول کاری که میکنه دستاشو سپر میکنه تیر به چشمای عباس زدند، عمود به فرق عباس زدند دستاشو از بدن جدا کردند چنان از رو اسب افتاد… 😭😭😭 حالا باهم روضه بخونیم سر بی کلاه خود…. خوب میدونه چیه عمود صورت یه بی دست، فقط یه رنگ داره کبود هر تیری که اومد، دوبار فرو رفته تنم یبار دونه دونه ، یبار باهم، وقت فرود چهار هزار تیرانداز چهارهزار نفر به یه نقطه… 😭😭😭 حالا مادرش اومده، سرشو به زانو گرفته با خودش میگه مادرم، ام البنین تو مدینس کی بهم میگه پسرم عباس?? ای که میگی یا ولدی، منو در آغوشت نگیر مادر کنار آخه تنم پر تیره، بسه برات همون یه زخم… زخم مسمار 😭😭😭 شنیدم یه کاری باهات کرد اون مسمار در هربار نفس میکشیدی… 😭😭 🔸یک دیده پر ازاشک، یک دیده ام که غرق خون 🔸این کیه میگرده،به دور من... زانو کشون 🔹شاید اومد عدو، تا سرمو جداکنه 🔹اما صداش آشناس، خسته نباشی پهلوون ☑️خجالتم نده داداش، پهلوونت ببین پشتش بر زمینه ☑️من موندنی شدم داداش،برام حلالیت بگیر از سکینه 💥یه عمری ابالفضل از بچگی... یوقتایی میومد پیش ام البنین میگفت، مادر چرا من به حسین نباید بگم داداش؟؟ همه آرزوش این بوده... 💥خانم ام البنین میفرمود: پسرم نکنه به حسین بگی داداش ⚪️حسین، مادرش فاطمه، مادر تو کنیز مادر حسینه تو هم غلام بچه های فاطمه ای آرزو به دل مونده تا لحظه ای که فاطمه رو دیده همه قدرتشو جمع کرد، توان نداره ابالفضل.... 😭اخا... ادرک اخا... 😭ابی عبدالله با این نوا فهمید که دیگه کار عباس تمومه سریع خودشو رسوند دست، جدا افتاده مشک، جدا افتاده ♻️یه چیزیو بغل گرفته، هی میبوسه هی بو میکشه لشکر دشمن فکر کرده حسین،قران پیدا کرده خوب که توجه کرد،دید دستای بریده عباسه حسین... 😭😭 ✅حالا اومد سر عباسو رو زانو گرفت بعد حرفایی که زد، داداش من تقاضا میکنم تا زمانیکه زندم، منو به خیمه نبر سکینه وعده آب شنیده از من رباب، علی اصغرو بغل گرفته، تو خیمه هی میگه پسرم نگران نباش الان عموت میاد... رفته عمو که آب بیاره...این کشته عباسو قول عموت،نشد نداره خیالتون راحت، ابالفضل رفته آب بیاره جان مادرت فاطمه، منو به خیمه نبر نمیتونم این صحنه رو ببینم حالا شد کردن به گریه کردن حسین گریه میکنه، عباس گریه میکنه عباسم، داداش پهلوونی مث تورو از دس دادم دارم گریه میکنم تو چرا گریه میکنی؟؟ صدا زد، داداش... الان لحظه آخر عمرم سرم رو دامن داداش مهربونی مث توئه میدونی برا کدوم لحظه داره گریه میکنه؟؟ الشمر جالس علی صدر محتضرو، دکمه های پیرهنشم باز میکنن راحت جون بده... یه وقت ابی عبدالله دید سینش سنگینی میکنه چشماشو باز کرد، اون نانجیب باچکمه رو سینه اش نشسته میخوام روضه بخونم دیگه... خنجر تو دستشه خنجرحیا کرده،نتونس باخنجر گلوشو ببره سر ابی عبدالله رو نامتعادل برید نتونستن... بدنو برگردوند... یا ذبیح بالقفا... حسین... 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔸یک سو صدای ضجه ی زینب،بلند بود 🔸یک سو صدای مادرت اما کباب 🔹یک سو عَلَم به خاک و علمدار غرق خون 🔹یک سو به نیزه، عزیز رباب 🔆کم کم نگاه بر بدنت،سخت میشود 🔆کم کم نفس زدنت،سخت میشود ❤️ ❤️ ❤️ ☑️وارد حجره شد. دید فاطمه(سلام الله علیها)،داره با خودش حرف میزنه ☑️دخترم، من تو اتاق کسیو نمیبینم، داری با کی حرف میزنی؟ ✔️بابا یا رسول الله، فرزندی که تو شکممه، با من حرف میزنه،،، یوقتایی دلداریم میده ✔️یوقتایی حرفایی میزنه... ☑️چی میگه دخترم؟؟ ✔️تا دیروز میگفت ✔️از امروز یه جمله ای میگه، جیگرمو آتیش داده، دل تو دلم نیست بابا ✔️آروم و قرار ندارم ✔️هی میگه 😭😭😭 ✔️بابا قضیه چیه؟ پیغمبر نشست. شروع کرد گریه کردن ☑️دخترم این بچت،اسمش ☑️یه روز میره کربلا ☑️یه عده درنده های بیابون، نامرد مردمان، بین دو نهر آب با لب تشنه سر از بدنش جدا میکنن 😭😭😭 🔻همه ی قافیه با شمر، بهم میریزد 🔻بدنت را به خدا شمر، بهم میریزد 🔺خواهرت پیش تو صدبار، زمین می افتد 🔺وسط معرکه تا شمر، بهم میریزد ✴️ضجه ی آه ؛ بُنیَّ به هوا میخیزد ✴️در همان حال و هوا ، شمر بهم میریزد 🌱خنجر کُند ،گرفته به میان دستش 🌱حنجر پاک تو را شمر بهم میریزد 😭😭😭 🍀پنجه انداخته در گیسوی تو، ای آقا 🍀گیسویت را ز قفا،شمر بهم میریزد 😭😭😭 🥀ناله ی زینب کبراست، خدایا بنگر 🥀بوسه ی جد مرا شمر بهم میریزد 🍂بین گودال و لب تشنه،کنار دریا 🍂پسر فاطمه را شمر بهم میریزد 😭😭😭😭 🔥میخوام یه روضه ی دسته جمعی بخونیم و یا علی مدد 🔸ای دار و ندارقلبم،ای پشت و پناه زینب 🔸از آه تو من میسوزم،ای گرمیه آه زینب 🔹بیا و راحت از غمم کن 🔹نظاره ای به ماتمم کن 💠که جان من به لب رسیده داداش.. 🔺به گیسوی سپید زینب 🔺نظر به قامت خمم کن 💠که جان من به لب رسیده ☑️آه.... حسین 😭کن تماشا،بین نامحرم اسیرم 😭طعنه و دشنام و خنده،کرده پیرم بی تو ای عشقم،الهی من بمیرم .... 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
خیزش مردم دارالمومنین علیه جنایت رژیم کودک کش اسرائیل 🔹امروز «چهارشنبه ۲۶ مهر» 🕓 🗓 🔵
😔جای تو دل به همه دادم و خوارم کردند 😔رحم کن بر منه ساده،که حماقت کردم ♨️دارد این عمرتلف میشود،میبینم ♨️نشدم عابد درگاه، نه همت کردم ✅مزه نام از دهنم،دیگر رفت ✅ بس که هِی،پشت سر خلق تو غیبت کردم 💢دست احسان تورا پس زدم و کج رفتم 💢جای تو با خوده ابلیس،رفاقت کردم 🔸به امانت، شرف و ثروت و جاهم دادی 🔸منه آلوده،خیانت به امانت کردم 🍃وقت بی کس شدنم،یاد تو افتادم و بس 🍃سر این سفره فقط،صحبت حاجت کردم ✳️نخورَد مُهر عذاب تو به پیشانیه من ✳️وقتی یک عمر فقط سجده به تربت کردم 🌐تو خودت شاهد من باش که در هیئت ها 🌐از تن بی سر ارباب،روایت کردم /////// ////// ////// ////// ////// ////// ////// ⬅️از بیعت ذی الحجه تان جا نزنید ⬅️انقدر به درب خانه، با پا نزنید 🔵بین در و دیوار صدا زد محسن 🔵ای مردم پَست، مادرم را نزنید ☑️نزاشتن آب غسل و کفن پیغمبر خشک بشه ☑️اون اتفافی که نباید میفتاد،،، افتاد ✔️یه عده بی حیا به بهونه ی بیعت گرفتن از مولا اومدن در خونه ی امیرالمومنین ☑️آتیش زدن ☑️خواستن خونه رو با اهل خونه بسوزونن حرف به این روضه کشیده شد ☑️این واقعه،،،در، دیوار،، مادری که دستاشو حائل کرد،نامردا وارد خونه نشن و فرمود: ☑️مگه اینکه از رو جنازه ی منه فاطمه رد بشید،دستتون به امامم، به ولیّم، به آقام برسه ⚪️تجسم کنید 😭… 🔻در موقع سپر شدنش، محسن کامل نگشته بود 🔺تنش، محسن،،، زهرا به خانه بود و سپر میشد 🔘هر دفعه موقع زدنش،،، محسن یعنی برای فاطمه شد آنجا هم که حسین، هم حسنش،،، محسن اصلا برای حضرت زهرا گشت اول شهید بی کفنش ☑️چه آرزوها که نداشتم برای این بچه… 😭😭 اصلا برای حضرت زهرا گشت اول شهید بی کفنش،،، محسن شش ماه بعد آمدنش، اصغر ،،، شش ماه قبل از آمدنش،،، محسن گر بر تن حسین به غارت رفتن هم نزد به پیراهنش،،، محسن مرغ بهشت بود و در آخر هم سکنی' گزید در وطنش،،، محسن نهال من که در جان ریشه داره کجا تاب و توان تیشه داره همه سنگین دلانند، سنگ در مشت نمیگفتن که با خود، بار شیشه داره ☑️یه چند خط از زبون مادر برا حضرت محسن، مادرونه بخونم ♻️آرزو داشتم دُردونه ی من ♻️گریه میکردی صدات میپیچید تو خونه ی من ♻️واست میخوندم لالایی مادر ♻️تا که بخوابی سر میزاشتی روی شونه ام 😭😭😭 🔆نمیتونم بعد تو من زنده بمونم پسرم محسنم… 💠کاش صداتو میشنیدم با گریت از خواب، میپریدم 💠اسم تورو محسن میزاشتم چه آرزوها که نداشتم 😭😭 💠برگ گل من خزون گرفتی 💠مگه تو خوابم تورو ببینم که جون گرفتی ✳️کاشکی میدیدم راه رفتنتُ ✳️آرزو داشتم ببینم شکفتنتُ ✳️اون روزا پا گرفتنتُ ✳️کاشکی علی میشنید،،، بابا گفتنتُ مدینه مردمش حسودن منتظر این روزا بودن غنچه ی ناشکفته پرپر الهی که بمیره مادر 😭😭 😭کربلا قضیه بر عکس شده 😭بابا یه قنداقه ای رو بغل گرفته یه چند قدم میاد سمت خیمه، دوباره برمیگرده چیجوری به رباب بگم?? … 😭 ❇️چه زود دست خزان کرد پرپرت ❇️رفتی و رفت لبخند ز لب های خواهرت ❇️هر کس که دید رأس تو را روی نیزه ها ❇️آهی کشید و گفت بیچاره مادرت 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
بازم شب جمعس، هر کس که بیتابِ حتماً دلش بین، زوّار اربابِ آی زائری که دیدی کربلارو تو اون شلوغیا ببین خدارو هرکسی وایساد زیر قبه امشب دعاکنه همه جامونده هارو تو ازدحام جمعیت بخونیم غریب گیر آوردن، آقای مارو 😭😭😭😭 بازم شب جمعس، زهرا تو گوداله گیسو پریشونه، میخونه با ناله بچه من که سر به تن نداره رو خاک رها شده کفن نداره میخوام ببوسمش ولی نمیشه یه جای سالم به بدن نداره چادر خاکیمو به روش کشیدم کسی نبینه پیرهن نداره 😭😭😭😭 بازم شب جمعس، زهرا تو گوداله گیسو پریشونه، میخونه با ناله بچه من که سر به تن نداره رو خاک رها شده کفن نداره میخوام ببوسمش ولی نمیشه یه جای سالم به بدن نداره … چادر خاکیمو به روش کشیدم کسی نبینه پیرهن نداره 😭😭😭😭😭 بازم شب جمعس، زهرا دلش خونِ زینب واسه مادر، هی روضه میخونه نبودی مادر ببینی چها کرد اونکه سر حسینتو جدا کرد نبودی مادر ببینی که لشکر چه آتیشی تو خیمه ها به پا کرد کاش توی قتلگاه بودی میدیدی اون گلوی پاره منو صدا کرد 😭😭😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 (علیه السلام) شب جمعه‌ست هوایت نکنم می‌میرم یادی از صحـن و سرایت نکنم می‌میرم ❤️ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
🔸چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا؟ 🔸دل سرگشته کجا، وصف رخ یار کجا؟ 🔸قصه ی عشق من و زلف تو دیدن دارد 🔸نرگس مست کجا، هَمدمیه خار کجا؟ 🔸سِرِّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست 🔸وَرْ نه عشق تو کجا، این دل بیمار کجا؟ 🔸منّتی بود نهادی که خریدی ما را 🔸رو سیه برده کجا،میل خریدار کجا؟ 🔸هر کسی را که پسندی بشود خادم تو 🔸خدمت شاه کجا، نوکر سربار کجا؟ 🔸کاش در نافله ات نام مرا هم ببری 🔸که دعای تو کجا، عبد گنهکار کجا؟ 🔹اباصلت میگه دیدم آقام داره گریه میکنه 😭خیلی غریبونه... 🔹گفتم چه اتفاقی افتاده 😔فرمود اباصلت؛ شیعیانم از ما دل بریدن 😔فهمیدم آقا داره برا غریبی خودش گریه میکنه ⬅️دل هرکی یه یاری داره، آقامون یار نداره ⬅️دل هرکی یه یاری داره، آقامون یار نداره 🔆السلام علیک یا مجزوز الرأس من القفا 🔆السلام علیک یا مسلوب العمامة و الرداء 🔆السلام علی' من نحره منحور 💢سلام بر اون آقایی که نحرش کردن 🔆السلام علی من صدره مکسور 💢سلام بر اون آقایی که سینشو شکستن 🔆السلام علی من راسه علی القناه الشهور 💢سلام بر اون آقایی که سرشو روی نیزه، شهر به شهر گردوندن 😭😭😭 مِهر من گر که فتد در دل تو می فهمم شهد دیدار کجا، دوریِ از یار کجا؟ به خدا چون دل زهرا نگران است دلم یک شه تشنه لب و لشگر بسیار کجا؟ کاش زینب نرسد کوفه بدون تو حسین زینب خسته کجا، کوچه و بازار کجا؟ یاد گیسوی رقیه جگرم می سوزد دست عباس کجا، پنجه ی اغیار کجا؟ 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
👌قسم به صاحب آهی که در نهاد من است 👌غمش نشانه ی پاکیه نژاد من است 🔻مسیر روضه، مرا میبرد به سمت خدا 🔺، ماهیت دین و اعتقاد من است 🔸مرا به پیر مُغان هیچ احتیاجی نیست 🔸کسی که پیرغلامش شود، مُراد من است 🔹به این امید به یادش، همیشه هستم که 🔹چو وقت مرگ فرا میرسد، به یاد من است ⬅️مقام سلطنتم میدهند در محشر ⬅️ اگر حسین بگوید که خانه زاد من است 😭😭 چه حُرمتیست که شرِّ گناه را کم کرد ☑️ما جلد شماییم ☑️ما جلد روضه های شماییم ☑️ما اصل و نسبمون برمیگرده به شما ☑️به نوکرای شما ☑️به خادمای شما ☑️از بچگی زلفمونو گره زدیم به پرچمتون 🔵بازم شب جمعس، هر کس که بیتابِ 🔵حتماً دلش بین، زوّار اربابِ ♨️آی زائری که دیدی کربلارو ♨️تو اون شلوغیا ببین خدارو ✅هرکسی وایساد زیر قبه امشب ✅دعاکنه همه جامونده هارو ⚪️تو ازدحام جمعیت بخونیم ⚪️غریب گیر آوردن، آقای مارو 😭😭😭😭 🔆بازم شب جمعس، زهرا تو گوداله 🔆گیسو پریشونه، میخونه با ناله 😭بچه من که سر به تن نداره 😭رو خاک رها شده کفن نداره 🔘میخوام ببوسمش ولی نمیشه 🔘یه جای سالم به بدن نداره 💠چادر خاکیمو به روش کشیدم 💠کسی نبینه پیرهن نداره 😭😭😭😭 ✔️ بازم شب جمعس، زهرا تو گوداله ✔️گیسو پریشونه، میخونه با ناله 🔥بچه من که سر به تن نداره 🔥رو خاک رها شده کفن نداره ⚡️میخوام ببوسمش ولی نمیشه ⚡️یه جای سالم به بدن نداره … 🥀چادر خاکیمو به روش کشیدم 🥀کسی نبینه پیرهن نداره 😭😭😭😭😭 🍃بازم شب جمعس، زهرا دلش خونِ 🍃زینب واسه مادر، هی روضه میخونه 🌱نبودی مادر ببینی چها کرد 🌱اونکه سر حسینتو جدا کرد 🍀نبودی مادر ببینی که لشکر 🍀چه آتیشی تو خیمه ها به پا کرد 🎋کاش توی قتلگاه بودی میدیدی 🎋اون گلوی پاره منو صدا کرد 😭😭 ✴️غم شده بر سرم آوار، برادر دیدی ✴️شده ام دست به دیوار برادر دیدی ✴️پابه پای لب تو، شمر مرا هم میزد ✴️خورده ام سیلی بسیار، برادر دیدی ✴️به نشان دادن انگشتر غارت شده ات ✴️ساربان میکند اصرار، برادر دیدی آه آه آه آه 💢دیدن منظره اش آه چقد سنگین است 💢همه گفتند به لبخند، که زینب این است 💢چادرش را که ندادند بگیرد به سرش 💢موقع رد شدن از جمع، سرش پایین است ❇️جلوی قافله، گهواره نشان میدادند ❇️همه اش زیر سر حرمله ی بی دین است ❇️یک نفر گفت که سنگش بزن، او خارجی است ❇️آن یکی گفت که نانش بده، او مسکین است 😭😭😭 ♻️یه روزی سایمو هیچکس رو زمین ندیده بود ♻️حالا با پای برهنه توی کوچه راه میرم ♻️این پایین خیلی شلوغه، همه گرم هلهله ان ♻️تو که اون بالا نشستی بهم بگو کجا میرن ✳️باورت میشه تموم تن من زخمی شده ✳️باورت میشه که مارو بی بهونه میزنن ◀️همه ی زنایی که شاگرد من بودن قدیم ◀️واسه ی دیدن اسیریه من اینجا اومدن ⚫️بوی سیب و بوی یاس خونمونو یادته؟ ⚫️حالا با بوی شراب و دود اینجا چه کنم؟ 🔷الشام، تو همین جمله خلاصه شد دردام 🔷روضه ی باز منه، نگاه از بام 🔶دم دروازه رسیدیم حسین 🔶ما که جز غم نچشیدیم حسین 🔳ما که خانواده ی عصمتیم 🔳حرفای بدی شنیدیم حسین 🌾ورودیه شهر شامات، حسین 🌾افتادیم توی مکافات، حسین 🍁دورمون غلام و رقاصه بود 🍁دم دروازه ی ساعات، حسین 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
روضه شب 5 محرم 97.mp3
17.25M
حسن جان... چهل ساله که ساکتی،دیگه بس نیست؟؟ 😭😭 ❗️ (محاوره ای) 💔 ❤️ وصل به روضه ی 💥 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔸چهل ساله که ساکتی دیگه بس نیست؟؟ ☑️گفت ده شب قول دادم روضه بخونم. صاحب روضه اومد گفت یه خواهشی ازت دارم. ☑️امشبُ روضه ی امام حسن بخون ☑️گفتم آقا شب عاشوراست،شب امام حسینِ دلیلشو بگو ✔️گفت تو چیکار داری? من دعوتت کردم،،، میزبان منم، اون چیزی که من میگمو بخون ✔️اصرار… من روضه ی امام حسنُ خوندم. ☑️بعد جلسه رفتم پیشش گفتم قضیه چیه?? گفت یه شب او عالم رویا، دیدم آقا امام حسن و امام حسین اومدن و دم در این بیت، آقا امام حسین میگه بفرمایید 🔘امام حسن میگه شما بفرمایید. گفت شما بزرگ منی امام منی شما بفرمایید فرمود حسین جان، اینجا که اسمی از من برده نمیشه 😭یادی از من نمیشه حالا امشب بهترین بهونس بریم در خونه ی امام حسن 🔻چهل ساله که ساکتی دیگه بس نیست؟؟ 🔻چقد زجر کشیدی، تو جات این قفس نیس 🔻لبت غرق خونِ، تو سینت نفس نیست 🔺بگو از همه حرفایی که شنیدی 🔺بگو از همه صحنه هایی که دیدی 🔺بگو از غم و غربتی که کشیدی 🔹اینا که به جز خوبی از تو ندیدن 🔹سَر سفره ی تو به هرجا رسیدن 🔹چرا جا نماز از زیر پات کشیدن 🔸بمیرم نشد هیچکسی همکلامت 🔸بمیرم ندادند جواب سلامت 🔸بمیرم برای غم ناتمامت 💠یکم حرف بزن تا سبک شی برادر من که میدونم از بچگی تو دلت چه غوغاییه 😭😭😭 💠یکم حرف بزن تا سبُک شی برادر 💠چهل ساله که هی تو خواب میگی مادر 😭 ♨️یکم حرف تا سبک شی برادر ♨️چهل ساله که هی تو خواب میگی مادر ♨️میری کوچه میشه غمت چند برابر ⬅️چی دیدی،،،مگه کی باهاتون در افتاد؟ ⬅️چی دیدی،،، نمیگی چطور مادر افتاد؟ ⬅️چی دیدی مگه مادرم با سر افتاد؟ ⬅️حالا نوبت امام حسنِ ... 🔵شکسته دلم تو غمت مثل شیشه 🔵میدونی که اینو میگم من همیشه 🔵آخه روزی مثل روز تو نمیشه ⚪️برادر میشینن رو سینت تو گودال ⚪️یه نیزه میاد و دیگه میری از حال ⚪️به زیر سُم اسبا میشی تو پامال بزرگای ما گفتن باید چندین دقیقه از گودال بخونی تازه روضه ی عبدالله رو شروع کنی ☑️انقده سفارششو کرد گفت خواهرم زینب، این یادگار داداش حسنمه ☑️بوی داداش حسنمو میده قاسمُ که اینجوری پرپرش کردن نکنه این بچه رو رها کنی ✔️دلاورن بچه های امام حسن اینم جواب اونایی که گفتن امام حسن از رو ترس بیعت کرد با معاویه پسرای شیرش تو کربلا نشون دادن که ترس تو وجودشون نیست ⬅️خانم زینب دستشو گرفت به سفارش ابی عبدالله انقدر دست و پا زد گفت عمه من باید برم ✔️دور عمومو گرفتن محاصرش کردن دارن عمومو میکشن هر طوری بوده بالاخره موفق شد دستُ رها کرد دوید 🔘اون نانجیب شمشیر کشیده قبلش عمر سعد لعنت الله علیه گفت هرکی یه زخم به حسین بیشتر وارد کنه، جایزه داره ✅سنان از یه طرف دوید تو گودال سریع دوید خودشو چسبوند به عمو جانش بی حیا شمشیر به قصد کشتن ابی عبدالله پایین آورده ✅دست یه نوجون ده یازده ساله رو تجسم کن دید الانه که سر از بدن عموجان… گفت مگه من مُردم که سر عمو جانمو جدا کنی?? ☑️دستشو آورد جلو ☑️شمشیر با همون سرعت اومد دستشو جدا کرد ☑️این نوجوون ده یازده ساله تا اینجا که میگفت عمو حسین، یهو لهجه، لهجه ی حسنی شده… لهجه عوض شده ✔️یهو گفت یا اُمّا نه اینکه مادر خودشو صدا بزنه… نه اشتباه نکن ✔️این بچه شنیده یه روز تو کوچه، دست مادرُ شکوندن ✔️این بچه، پسر امام حسنِ ✔️شنیده یه روز تو کوچه… ✴️گردیده بود قنفذ، همدست با مغیره ✴️او با غلاف شمشیر، این تازیانه میزد همچین که دستش شمشیر خورد گفت یا زهرا 😭😭😭 نوشتن حرمله تیر زده ✔️بدن عبدالله که رو سینه ی امام حسین بوده، دوخته شده به بدن امام حسین 😭😭😭 این بدن دوخته شده ☑️بزار من بگم و رد بشم بدن عبدالله دوخته شده ابی عبدالله افتاده بوده عبدالله رو سینه ی عموجانش ☑️حرمله ی بی حیا با یه تیر، بدنُ دوخته به هم حالا تازه شمر اومد باید سرُ جدا کنه 🌾اینا بی حیاتر از این حرفان 🌾اینا نامردتر از این حرفان 🌾اصلا تربیت و ادب تو وجودشون نیست یوقت فکر نکنی عبدالله رو با دست جدا کرده باشن 🔥بی حیا با لگد نشست رو سینه ی حسین حالارفتی تو گودال دیگه 😭😭 🍃مگه یادم میره شری که شمر اینجا به پا کرد 🍃مگه یادم میره با چکمه هاش، رو سینه جا کرد 🍃مگه یادم میره چند ضربه زد سرُ جدا کرد حسیــــــــن واااااااااااای 🍂میبینی عمه، مادرتم تو راهِ 🍂فقط عموم نیست، بابام تو قتلگاهِ 🍁 شنیدن 🍁همه به مقتلش رسیدن 🍁امید اجداد تو هستم 🍁دیر برسم سر بریدن 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
👌 ⬅️ باز دل‌های ما برشته شدند پنبه‌های حیات، رشته شدند بمبی از آسمان زمین افتاد کودکان یک‌به‌یک فرشته شدند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️جایگاه مومن در نگاه امام عسکری 🎙حجت الاسلام ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ⇩⇩⇩ 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا