eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
478 دنبال‌کننده
392 عکس
683 ویدیو
13 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل 📲ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰سحر بود و صدای نفس خسته ی یک مرد 🔰که آرام در آن کوچه به روی لب خود،زمزمه میکرد ✅غریب و تک و تنها در آن شهر در آن وادیه غم ها 💎دلی خسته و پر از غم و شیدا 💎دلی زخمی، ترک خورده پر از روضه زهرا شب راحتیه شیر خدا از همه ی مردم دنیا 🔅روان بود سوی مسجد کوفه قدم میزد و با هر قدمش اشک ❇️بهم ریخت در آن شب و لرزید به هر گام،دل حضرت زهرا دل حضرت زینب 💠غریب و تک و تنها نه دیگر رمقی مانده در آن پا نه دیگر نفسی در بدن خسته مولا به چشمان پر از اشک و قَدی، تا 🌐پر از وصله عبایش پر از پینه دو دستان عطایش رسید او به در مسجد و پیچید در آفاق،نوایش علی گرم اذانی ملکوتی و ملائک همه حیران صدایش گل خلقت حق رفت روی منبر گلدسته و تکبیر زنان ساکت و خاموش ♻️زمین رام ،زمان محو تماشا همه ذرات جهان باز در آن بزم اذان ناله آهسته یک مادر محزون کمان گفت عجب شام غریبی شده امشب، 💢و گلبانگ گشت تمام و شده بیتاب، دل خاکیه محراب بُوَد منتظر مقدم ارباب ♨️علی آمد و مشغول مناجات زمین گرم مُباهات در آن جلوه میقات عجب راز و نیازی عجب سوز و گدازی عجب مسجد و محراب و عجب پیش نمازی علی بود و خدا بود خدا بود و علی بود علی گرم دعا بود خدا گرم صفا بود علی بود به محراب عبادت علی رکن هدایت ✴️همان مرد غریبی که به تاریکیه شب ها به یک دوش خودش نان و یکی کیسه خرما بَرَد شام یتیمان عرب را علی، بود همان خانه نشین شاه عرب همسر 🔵علی بود و نماز و دل محراب پر از عطر گل یاس در آن لحظه حساس 🔶قیامی که تَجَلاش بُوَد،روز قیامت رکوعی پر از بارش انگشتر خیرات و کرامت چه زیباست کلامش قعودش و قیامش 🔷ولی لحظه زیبای علی،با شَرری یک دفعه پاشید از آن سجده که در آن،بدن فاطمه لرزید لب تیغ ستم،بر سر خورشید درخشید ☑️فرود آمد و شیرازه ی توحید،فرو ریخت علی ناله زد و آه علی با نَفَس فاطمه آمیخت که ای وای خدا ... جان علی آمده بر لب ... 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
🔰سحر بود و صدای نفس خسته ی یک مرد 🔰که آرام در آن کوچه به روی لب خود،زمزمه میکرد ✅غریب و تک و تنها در آن شهر در آن وادیه غم ها 💎دلی خسته و پر از غم و شیدا 💎دلی زخمی، ترک خورده پر از روضه زهرا شب راحتیه شیر خدا از همه ی مردم دنیا 🔅روان بود سوی مسجد کوفه قدم میزد و با هر قدمش اشک ❇️بهم ریخت در آن شب و لرزید به هر گام،دل حضرت زهرا دل حضرت زینب 💠غریب و تک و تنها نه دیگر رمقی مانده در آن پا نه دیگر نفسی در بدن خسته مولا به چشمان پر از اشک و قَدی، تا 🌐پر از وصله عبایش پر از پینه دو دستان عطایش رسید او به در مسجد و پیچید در آفاق،نوایش علی گرم اذانی ملکوتی و ملائک همه حیران صدایش گل خلقت حق رفت روی منبر گلدسته و تکبیر زنان ساکت و خاموش ♻️زمین رام ،زمان محو تماشا همه ذرات جهان باز در آن بزم اذان ناله آهسته یک مادر محزون کمان گفت عجب شام غریبی شده امشب، 💢و گلبانگ گشت تمام و شده بیتاب، دل خاکیه محراب بُوَد منتظر مقدم ارباب ♨️علی آمد و مشغول مناجات زمین گرم مُباهات در آن جلوه میقات عجب راز و نیازی عجب سوز و گدازی عجب مسجد و محراب و عجب پیش نمازی علی بود و خدا بود خدا بود و علی بود علی گرم دعا بود خدا گرم صفا بود علی بود به محراب عبادت علی رکن هدایت ✴️همان مرد غریبی که به تاریکیه شب ها به یک دوش خودش نان و یکی کیسه خرما بَرَد شام یتیمان عرب را علی، بود همان خانه نشین شاه عرب همسر 🔵علی بود و نماز و دل محراب پر از عطر گل یاس در آن لحظه حساس 🔶قیامی که تَجَلاش بُوَد،روز قیامت رکوعی پر از بارش انگشتر خیرات و کرامت چه زیباست کلامش قعودش و قیامش 🔷ولی لحظه زیبای علی،با شَرری یک دفعه پاشید از آن سجده که در آن،بدن فاطمه لرزید لب تیغ ستم،بر سر خورشید درخشید ☑️فرود آمد و شیرازه ی توحید،فرو ریخت علی ناله زد و آه علی با نَفَس فاطمه آمیخت که ای وای خدا ... جان علی آمده بر لب 💔... همان سجده ی آخر که در آن فرق علی با لب شمشیر دو تا شد که علی از غم بی فاطمه گی رست و رها شد همان سجده ی آخر که حسن آمد و یک بار دگر بر پدر خسته عصا شد تن غرق به خون پدرش را به درِ خانه رساند و به دعا گفت خدایا کمک کن نرود جان ز تَن زینب کبری به این حال، چو بیند پدرم را دوباره حسن و یاد شب کوچه ی غم ها دوباره حسن و قِصه ی پُر غُصه ی بابا ... که چه آمد سر زینب سَرِ شیرِ خدا، زخمی و مجروح، نشد باور زینب ⬅️دوباره بدنی خونی و رخساره ی زرد و غم و بی تابیِ دختر دوباره نفسی سوخته و غربت و بستر دوباره به دل زینب کبری شده تازه غم و غصه ی مادر کنار بدنِ خسته ی حیدر 🍂فضای در و دیوار پُر از درد و مَحَن بود نه صبری، نه قراری، به دل زینب و کلثوم و حسن بود در آن سوی دگر باز به جوش آمده غیرت به رگ غیرت دادار چه طوفانِ عجیبی شده بر پا به دلِ پاک علمدار ❇️در آن سوی دگر مرد غریبی، غریبانه پر از غم فقط ناله زد و گفت که بابای غریبم علی چشم گشود و به هر آن چه که رمق بود، سوی صاحب آن ناله نظر کرد و بفرمود : ☘عزیزم! اگر چه که رسیده ست چنین جان به لب من کنارم تو دگر گریه نکن، تشنه لب من و رو کرد به عباس و صدا زد که بیا نور دو عینم ابالفضل، عزیز دل من، جانِ تو و جانِ حسینم و با دختر غمدیده ی خود گفت که ای محرم بابا هنوز اول راهی بیا همدم بابا تو باید که تحمل کنی این رنج و مَحَن را پس از من غم پرپر زدن و اوج غریبیِ حسن را تو هستی و بلا، دختر بابا تو و کرب و بلا، دختر بابا تویی و بدن بی سر دلدار تو و اذیت و آزار نه عباس و حسین اند کنارت تو و کوچه و بازار زینب و یه مشت حرامی 😭😭😭😭😭😭 علی اشک شد و گفت، نگهدار همه طاقت خود را برای غم فردا علی رفت و صفا رفت ز خانه دوباره غم تشییع شبانه حسین و حسن و زینب و کلثوم همه خسته و مغموم و اندازه ی یک کوه، غم و درد به سینه دوباره همه رفتند مدینه... 💢گذشت آن همه درد و پس از آن زینب کبری به خود دید غم مرگ حسن را پس از آن سفر کرببلا دید غم رأس جدا دید نه عباس علمداری و نه یاری و نه صبر و قراری نه شاه و نه امیری 🌺نه شاهی و امیری به تن جامه ی تاریک اسیری از آن شهرِ پُر از غربتِ کوفه گذر کرد ولی آه وجودش همه لبریز شد از درد همان طفل یتیمی که علی بال و پَرَش بود و از روز یتیمی پدرش بود به همراه یتیمان دگر، غرق تماشا 😭😭😭😭😭 و در یاد ندارند دگر حرمت  آن نان و نمک را همه گرم تماشا، همه گرم تماشا 😭😭 ♻️و انگار نه انگار که این طائفه ی حضرت زهراست و انگار نه انگار که این خانم غم دیده همان زینب کبراست به روی لبشان طعنه و دشنام همه بر لبه ی بام پَرانند همه سنگ به روی سر زینب که ناگاه سری رفته به نیزه 😭😭😭 صدا زد که عجب شام غریبی شده امشب امان از دل زهرا 💔" 😭😭😭😭 🔻 🔺 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas