eitaa logo
10.2هزار دنبال‌کننده
35 عکس
26 ویدیو
1 فایل
🥰کپی با ذکر منبع جایز است🌹 تبلیغات پذیرفته میشود آیدی بنده @sobbohsobboh110 کانال شخصی بنده👇 🔰کانال شیخ خوشنویس| شیخ حسین زاهدی @sheikh_khoshnevis
مشاهده در ایتا
دانلود
Rozeh.Shab 4.Beytozahra97.mp3
11.77M
ورود اسراء به کوفه السلام علیک یا ابا عبدالله ▪️حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را ▪️به خون نشانده دلِ دودمان آدم را ▪️غم تو موهبت کبریا است در دل من ▪️نمی‌‌ دهم به سُرور بهشت، این غم را ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
ورود اسراء به کوفه السلام علیک یا ابا عبدالله ▪️حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را ▪️به خون نشانده دلِ دودمان آدم را ▪️غم تو موهبت کبریا است در دل من ▪️نمی‌‌ دهم به سُرور بهشت، این غم را ببین اینجوریه یا نه ▪️غبار ماتم تو آبرو به من بخشید ▪️به عالمی ندهم این غبار ماتم را یه لباست گرد و خاکی میشه میگی در شأن من نیست بخوام یه مجلس مهمی برم اما مراجع عظیم الشأن ما می اومدند مرحوم آیت الله العظمی بروجردی آیت الله عظمی فاضل آیت الله عظمای تبریزی می‌ایستادند گل می‌زدند پابرهنه می‌شدند اقامه عزا می‌کردند افتخار می‌کردند زیر آفتاب بر ابی عبدالله عرق بریزند خسته بشند گل آلود بشند گرد و خاکی بشند چه کرده‌ای با دل‌ها آقا جان ▪️غبار ماتم تو آبرو به من بخشید ▪️به عالمی ندهم این غبار ماتم را ▪️اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم نه سالی نه ماهی نه هفته‌ای ▪️....دمی بی تو بگذرد عمرم..... ▪️هزار بار بمیرم، نبینم آن دم را ▪️به نیم قطره ی اشک محبتت ندهم ▪️اگر دهند به دستم تمام عالم را ▪️به یُمن گریه برای تو روز محشر هم ▪️خَموش میکنم از اشک خود جهنم را مرحوم آیت الله عظمی شیرازی ، صاحب فتوای تنباکو ، حبیب بن مُظاهر اسدی رو خواب دید حبیب چه خبر فرمود ما دائماً داریم محضر ابی عبدالله طواف می‌کنیم حبیب آرزویی داری یا نه فرمود بله آرزوم اینه یه بار دیگه به دنیا برگردم، حبیب محضر امامی آرزو می‌کنی به دنیا برگردی ، چرا؟! فرمود آخه من نبودم که براش گریه کنم آرزوم اینه یه بار دیگه برگردم توی دنیا براش اقامه عزا کنم حسین جان ممنونتیم آقا به ما این توفیق رو دادی قافله رسید کوفه کوفه‌ای که سال‌ها مرکز حکومت امیرالمومنین بوده کوفه‌ای که سال‌ها از مکتب زینب درس گرفتند حالا قافله رسیده کوفه اما همه دارن تماشا می‌کنند ام کلثوم یکی از این نیزه‌دارها رو صدا زد فرمود این پول را از ما بگیر این سر مطهر امام حسین ما رو ببر جلوی قافله، چرا؟! آخه مردم به بهانه تماشای این سر ، دارم به نوامیس پیغمبر نظر میکنند قافله وارد شد دختر امیرالمومنین شروع کرد خطبه خواندن فَارْتَدَّتِ الْأَنْفَاسُ وَ سَکَنَتِ الْأَجْرَاسُ نفس‌ها توی سینه حبسه زنگ اشتران از نوا افتاد گفتند یاللعجب علی داره خطبه می‌خوانه همه دارن گوش میدند یه وقت صدای هَمهَمه شنید وسط جمعیت ، خدایا کیه این جلسه منو به هم زده کی این تصرف زینب رو به هم زده یه نگاه کرد دید سر بریده ی حسینش رو روی نیزه زدند نانجیب‌ها می‌دونستند علاقه زینب به ابی عبدالله رو اومدند گفتند امیر این جوری که زینب داره خطبه می‌خوانه دیگه ما نمی‌تونیم توی این کوفه دوام بیاریم چه کنیم ؟! یکی گفت کتکش بزنیم گفتن از کربلا تا اینجا داریم می‌زنیمش این با تازیانه و کعب نی دست از حسینش بر نمیداره یه نانجیب گفت من رمز ساکت کردن زینب رو می دونم عاشق حسینشه سه روزِ حسینش رو ندیده اگه می‌خوای آرام بشه سر مبارک حسینش رو ببر نزدش سر رو روی نیزه زدند سری که جلوتر توسط خولی آورده شده بود دوباره روی نیزه زدند تا اومد مقابل زینب بی بی دیگه با مردم حرفی نزد شروع کرد با رأس مطهر سخن گفت یا هِلالاً لَمَّا استَتَمَّ کمٰالا قَد غالَهُ خَسفُهُ فَابْدَ غُروبا دید جوابی نیامد با کنایه داره حرف می‌زنه مٰا تَوَهَّمتُ یا شَقیقَ فُؤادِی كانَ هٰذا مُقَدّراً مَكتُوبا ای پاره قلب زینب قلب من و تو دو نیم بود نیمی من بودم نیمی تو بودی بابام علی برام گفته بود با لباس اسیری منو میارند اُمّ اَیمَن برام گفته بود حسینم رو می‌کشند اما دیگه باور نمی‌کردم سرت رو روی نیزه ببینم بازم جوابی نیامد اینجا دیگه کنایه‌ها رو کنار گذاشت چرا با کنایه حرف می‌زنه آخه نوشتن بغل زینب یه نازدانه ای بود به نام فاطمه ی بنتُ الحُسین... نمی‌خواست این دختر متوجه بشه این سر سر باباش حسینه آخرالامر کنایه‌ها رو گذاشت کنار یا اَخِی فَاطِمَه الصغیرةَ كـَلّـِمها فَقَد كادَ قَلبُها اَن یَذوبا دو سه جمله با این فاطمه حرف بزن داره قالب تهی می‌کنه یه جمله دیگه هم فرمود مربوط به زین العابدینه فرمود داداش یه نظاره هم به این یتیمت کن تو غل و زنجیر جامع اسیرش کردند کسی رو نداره باهاش درد دل کنه آخ بمیرم من از قول علامه مجلسی بگم اونقدر زینب اینجا بی‌قراری کرد، راوی میگه همین که محمل راه افتاد دیدم از چوبه ی محمل خون تازه جاریه فَنَطَحَت جَبِینُها بِمُقَدَّمِ المَحمِل حسین.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
Monajat.Shab 4.Beytozahra97.mp3
10.58M
▪️تا دلم در حرم قرب تو یابد راهی(۲) ▪️آتشی زن که برآید ز وجودم آهی ▪️سفر از خویش نکردم که رهم دور افتاد ▪️ور نه تا کعبه ی وصل تو نباشد راهی ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً ▪️تا دلم در حرم قرب تو یابد راهی(۲) ▪️آتشی زن که برآید ز وجودم آهی ▪️سفر از خویش نکردم که رهم دور افتاد ▪️ور نه تا کعبه ی وصل تو نباشد راهی ▪️تو به یک کاه دو صد کوه گنه می بخشی(۲) ▪️من بیچاره چه سازم که ندارم کاهی ▪️چه شود نیمه شب از خواب کنی بیدارم ▪️که برآید ز لبم ناله ی یا اللّهی ▪️به جز از تو که کِشد ناز گنه کاران را ▪️نشنیدم که کِشد ناز گدا را شاهی یابن الحسن... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
monajat .Shab 13.Beytozahra97 .mp3
9.1M
شب سیزدهم ▪️تنها ترین غریب کجایی ظهور کن ▪️ای بهترین حبیب کجایی ظهور کن ▪️آقا بیا دوباره حوالی قتلگاه ▪️پیچیده بوی سیب کجایی ظهور کن ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
شب سیزدهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً ▪️تنها ترین غریب کجایی ظهور کن ▪️ای بهترین حبیب کجایی ظهور کن ▪️آقا بیا دوباره حوالی قتلگاه ▪️پیچیده بوی سیب کجایی ظهور کن ▪️بر سینه ی حسین نشسته هنوز هم ▪️این شمر نانجیب کجایی ظهور کن ▪️داری شبیه فاطمه ها گریه می کنی ▪️بر گونه ی «تریب » کجایی ظهور کن ▪️بر روی دست باد سوار است روی نی ▪️زلفی که شد «خضیب» کجایی ظهور کن ▪️با جامه های پاره به بازار می رود ▪️این عترت غریب کجایی ظهور کن یابن الحسن.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
. همه با دست پُر از كرب و بلا مى‌رفتند غير زينب كه همه زندگى‌اش غارت شد . @sheikh_khoshnevis
1_1148601108.mp3
35.5M
▪️چیزی ندارد آنکه در رزقش سحر نیست ▪️اَلحَق ضرر کرده آنکه چشمش چشمِ تَر نیست ▪️با دست خالی آمده ام دستم بگیری ▪️هر چند سود این‌ گدا ، غیر از ضرر نیست ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ کُنتُ بِئسَ العَبد وَ أَنتَ نِعمَ الرَّب بدترین بنده ات اومده در خونه ات ای بهترین خدا عَظُمَ الذَّنبُ مِنْ عَبدِک فَلْیَحسُنِ العَفوُ مِن عِندِک أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ به نیابت از همه ی اونایی که فراموش کردند باهاش حرف بزنند، استغفار کن به نیابت از اونایی که در ابتلائات این دوره ، دچار خدا فراموشی و خود فراموشی شدند ، تو اسغفار کن حالا که شب جمعه راهت دادند به خدا اگه ما هم استغفار نکنیم ، این فیض رو از ما می گیرند أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ ببین سالی که با ابی عبدالله شروع بشه ، چقدر سال خوبیه با لباس احرام عزا ، سال قمری رو شروع کردی ان شاء الله « خِتامُه مِسک» بشه با ظهور فرزندش... يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ دو تا دستاش رو قطع کردند يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة به لحظه حضور مادرش فاطمه کنار گودال ، به لحظه ساعت زینب در زندان کوفه ، به لحظه ساعت سر بریده توی تشت طلا الهی العفو.... ▪️چیزی ندارد آنکه در رزقش سحر نیست ▪️اَلحَق ضرر کرده آنکه چشمش چشمِ تَر نیست ▪️با دست خالی آمده ام دستم بگیری ▪️هر چند سود این‌ گدا ، غیر از ضرر نیست عبارات دعای عرفه إِلَهِي مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِيَ بنده ای که حتی خوبی هاش بدیه سودش هم ضرره حالا ببین بدی هاش چیه کت در خونه ات آوردم ▪️با یک ندامت .... نه توبه وا ▪️با یک ندامت بنده ات را میخری تو ▪️چون مثل تو بخشنده ای از هر نظر نیست ▪️این روز ها حال مرا ، خود زیر و رو کن... خیلیا باهات قهر کردند خیلیا ازت بریده اند ▪️این روز ها حال مرا ، خود زیر و رو کن ▪️حالی که در آن از شما دیگر اثر نیست من از تو دور شدم که حالم اینقدر بده ▪️ بیچاره آنکس که ز تو دور است مولی ▪️ بیچاره تر آنکه دنبال سحر نیست ▪️از چشم زهرا و علی حتما می افتد ▪️شبهای جمعه ،هر گدایی در به در نیست ازت ممنونیم شب های جمعه ، ما رو حواله خودت کردی ▪️شرمنده خیرات و احسان حسینیم... هر کی هر چی می خواد بگه بگه ▪️شرمنده خیرات و احسان حسینیم ▪️در کسب و کار نوکری اصلا ضرر نیست همیشه نوکریت پُر رونقه آقا ▪️یک «اَلسّلام ارباب» می گویم ز هیئت ▪️روزی من شش گوشه ی آقا مگر نیست آقا جان یه کربلا ما رو روزی کن نشمه بمیرم و حرمت رو نبینم ▪️از بس که در گودال جسمش جابجا شد... به خدا تا یک روز باید برای این یه بیت گریه کنیم ▪️از بس که در گودال جسمش جابجا شد ▪️از آن تن بر خاک افتاده ، اثر نیست حنجره هاتون رو خرج کنید برای ابی عبدالله هنوز توی عزاشی ها ▪️دنبال نیزه میروند اشرار کوفه ▪️دیگر کسی در کربلا دنبال سر نیست ▪️از بس کریمی ، ساربان هم دست پُر رفت.... تا قیامت ما نمی تونیم روضه ی ساربان رو بخونیم فقط برو ببین برای چی دستان ابی عبدالله رو بریدند رد شم.... ▪️تنهاست زینب با رباب و با سکینه ▪️یک زن حریف طعنه های صد نفر نیست همیشه روضه های شام ، توی ملأ عام ، توی ازدحام ، شلوغیه دروازه ، توی نظر همتون بوده اما توی کوفه نمی دونم چه اتفاقی افتاد یه وقت دید اُمّ کلثوم صدا زد یا أهلَ الکوفَة أَما تَستَحیُونَ مِن الله وَ رَسُوله .. حیا نمیکنید اینجوری خیره خیره دارید نگاه می کنید ▪️از نان و خرما دادنِ مردم بدانید ▪️اصلا مسلمانی در این کوی و گذر نیست فریاد می زد اِنَّ الصَّدَقَةَ عَلَینا حَرام مگه شما کِه هستید که صدقه براتون حرامه؟! نَحنُ أُساریٰ مِن آلِ مُحَمَّد تا بی بی خودش رو معرفی کرد اُمّ حَبیبه پرسید +از کدوم بلادید؟! _فرمود اهل مدینه ایم +از کدوم محله؟! _ بنی هاشم... اُمّ حَبیبه گفت اگه اهل محله ی بنی هاشمید ، بانوی من ، زینب رو باید بشناسید آی روزگار أُف بر تو باد این اُمّ حَبیبه کنیز زینب بوده حالا کنیز با خَدَم و حَشمش اومده دختر علی اینجوری اومده یه نگاه به خواهرش اُمّ کلثوم کرد خواهرم میشناسی این زن رو یا نه این همون کنیز ماست اگه تو بانوی من زینبی ، جواب سوال من رو بده
بانویی که من مدینه خدمتش بودم قد و قامت رشیده داشت موهاش سفید نبود قامتش کمان نبود اُمّ حَبیبه نبودی ببینی در کمتر از نیم روز ، هجده عزیزم رو سر بریدند این حرفه ماست ها و الا بریدن سر ها کمتر از یک ساعت طول کشید شام غریبان که حمله کردند به خیمه ها ، اول سرها رو بریدند فقط برا ابی عبدالله طول کشیده.... اونم نانجیب ها باهاش بازی می کردند.... بانوی من یه نشانی دیگری هم داشت هرگز از حسینش جدا نمی شد اگه تو همون زینبی ، پس حسینت کجاست... اون سری که روی نیزه می بینی ، موهاش سوخته حسینه منه هنوز هم ازش جدا نیستم... یاد همه ی بچه های مدافع حرم زینبی بخیر سردار سلیمانی حاج حسین همدانی ابومهدی المهندس بروبچه هایی کن هنوز پیکراشون نیومده اوناهم فیض ببرند در بعضی نقلها این‌ اضافه ای هم داره دیدند اُمّ حَبیبه از بالا بام خانه اش اومد پایین ، در خونه ی مردم کوفه رو میزد هر چی چادر و پارچه بود جمع می کرد ، با یه بیت ناله یاحسین رو بگو دعا رو شروع کنیم داداش ▪️معجر سر هر کس که بوده نیست دیگر ▪️عباس از این ماجراها بی خبر نیست حسین.... بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا اباعبدالله ▪️زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه ▪️زینب و این همه آزار ، امان از کوفه ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
Rozeh 1.Shab 13.Beytozahra97 (1).mp3
5.68M
زینب کبری یه نگاه کردن دیدند رأس مطهر ابی عبدالله، داره عقب قافله رو نگاه میکنه، آمدند خدمت زین العابدین ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
زینب کبری یه نگاه کردن دیدند رأس مطهر ابی عبدالله، داره عقب قافله رو نگاه میکنه، آمدند خدمت زین العابدین ، امام زمانشون، عزیز برادرم،چه خبره؟ فرمود بچه هارو شمارش کن، به نظر یه بچه جا مانده، شمارش کردن دیدن بله یه دختری از قافله جا مانده ، ان شاء الله دسته جمع بریم با نابودی آل سعود و قاطبه و اربابانشون، اون حرم بی بی رو جوری بسازیم که از حرم زینب کبری تا حرم حضرت رقیه یه بین الحرمین دیگری ، درست کنیم، اون حرمی که هر کی مشرف میشد یکی از هدایایی که می‌برد عروسک یا اسباب بازی بود ، میخاست به مردم شام، یاد بده، نانجیبا، دختر اگه بی قراری کنه با اسباب‌ بازی ساکتش می کنند نه با رأسُ الحُسین بچه ها رو شمارش کرد دید یه دختر جا مانده، تو بعضی نقل‌ها داره که نیزه ای که سر ابی عبدالله روش بود یه مرتبه در زمین فرورفت هر کاری کردم نتونستم بیارنش بیرون، امیر قافله گفت اینجا اُتراق میکنیم اُتراق کردند زینب کبری می‌داند که اگر کسی همراهی این قافله رو نکنه کتک میخوره، از گودال اینا رو دارند میزنند، تعبیر امام سجاد اینه، فرمود اِندَمَعَت مِن اَحَدِنا عَینٌ فَقُرِعَت رَاسُه بِالرُّبح اگه یک نفر از ما در این قافله گریه میکرد نیزه دار ها با نیزه به سرش میزدند، لذا عقیله ی بنی هاشم می‌داند که اگر زودتر از عمال به این دختر نرسه جان دختر در خطره، قافله که اتراق کرد زینب تو اون تاریکی شب، دوان دوان ، آمد عقب قافله بلکه بتونه این نازدانه رو پیدا کنه، آمد به نور مهتاب. دید یه سایه ای رو زمین افتاده، خوشحال شد که جلوتر از دیگران این دخترو پیدا کرده همين طور که به این سایه نزدیکتر می‌شد خیالش راحت‌تر می‌شد آمد دید این همون دختر حسینه، اما جلوتر از زینب یه بانوی دیگری آمده، ایندختر رو توی این خاک بیابان بغل گرفته، تعجب کرد همين که نزدیک شد دید اون بانو مادرش فاطمه ست، جلوتر از زینب کبری آمده زینب کبری دختر رو فراموش کرد تا مادر رو دید درد دلش تازه شد مادر کجا بودی علی اکبرم رو اربا اربا کردن ، مادر کجا بودی علمدار قافله مونو دم علقمه زمینگیر کردن، دونه دونه گلایه ها رو گفت درد دلا رو گفت صدیقه ی طاهره فرمودند دخترم، در تمام این مصائب، من با تو و در کنار تو بودم یه جلوه اش رو گفت بی بی، بنا به این نقل، فرمود دخترم میخای بگم تو گودال چجوری سرش رو جدا کرد اون لحظه سر حسین تو بغل من بود نا نجیب نشست رو سینه... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn