🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
دردهایی کشیده ام که مپرس
زهرِ هجری چشیده ام که مپرس
اصلا از حال خسته ام که نگو
از دلِ رنج دیده ام که مپرس
از هراس عدو پدر آنقدر
در بیابان دویده ام که مپرس
با زبانِ کنایه از دشمن
حرف هایی شنیده ام که مپرس
اضطرابِ بدون وصفی داشت
دلِ در خون تپیده ام که مپرس
آنقَدَر تشنه ی پریدن بود
جانِ بر لب رسیده ام که مپرس
از هیاهوی باد و سایه ی زجر
زجرهایی کشیده ام که مپرس
خواب دیدم شبی،برای شما
خاتمی را خریده ام که مپرس
آه بابا شبیه مادرِ تو
آنچنان قد خمیده ام که مپرس
🔸شاعر:
#محمد_معین_پوریلان
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
_________________
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس #امام_حسین
شاهدی شاهدی شاهدی تو
عاشقم عاشقم این مکان را
از همان کودکی دیده ام من
در غم روضه ات بیکران را
هی سیاهی زدم هیئتت را
آرزو کرده ام روسپیدی
شسته ام بیصدا با نم اشک
نعلبکی هایتان استکان را
من خدا را به لطف تو دارم
تکیهگاهم همین تکیه ی توست
من به لطف عزای تو دیدم
نور گلدسته وقت اذان را
توبه کردم مرا دوست داری
من وفای تو را دوست دارم
گهگداری که رفتم شنیدم
از همین در ندای "بمان"را
منتظر میشوم تا بیاید
ماه تو که بهشت زمان است
ای محرم نرو تا نگیری
دلخوشی های سینه زنان را
ای محرم تو دردی شریفی
ما ولی کمتحملترینیم
حضرتعباسی از ما نخواهی
روضه راهی کند کاروان را
گرچه مشغول این دیگ قیمه
بودم اما شنیدم سخنران...
مستمع باید اینجا بمیرد
یا کسی بشکند خیزران را
🔸شاعر:
#فاطمه_اسلامی
______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
گفتم تویی بابای خوب و مهربان، زد
گفتم من چیزی نگفتم، بی امان زد
تاریک بود، چشمم جایی را نمی دید
تا دید تنهایم، رسیدو ناگهان زد
تا دستهای کوچکم روی سرم بود
با ضربه ای محکم به ساق استخوان زد
قدم فقط تا زیر زانویش می آمد
از کینه اما تا نفس تا داشت جان زد
🔸شاعر:
#محمد_جواد_زمانی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
بابا خبرداری که من بیمار بودم ؟
اصلاً خبرداری کمی تب دار بودم ؟
از درد بازوی شکسته هر شبم را
دور خرابه گشتم و بیدار بودم
وقتی برای چند قدم کودکانه
محتاج یاری سرِ دیوار بودم
اول که دوری از تو و دوم صبوری
از اولش از این سفر بیزار بودم
دور از تو و چشم عمو عباس بابا
از صبح امروز تا غروب بازار بودم
از این همه زحمت که من دادم به عمه
دیگر خودم فهمیده ام سربار بودم
🔸شاعر:
#محسن_خانمحمدی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
رفتی سفر اصلا نگفتی دختر تو
دق می کند بعد از تو و آب آور تو
پای برهنه سر برهنه روی ناقه
منزل به منزل من به دنبال سر تو ...
بابای از گل بهترم دیدی چگونه
سیلی زدند بر دخترت در محضر تو
پا میشوم من دست بر دیوار دارم
حالا شدم دیگر شبیه مادر تو
دیدی برای شست و شوی زخم هایم
جانش به لب می آید هرشب خواهر تو
یادم نرفته هرکسی همراه خود داشت
بر روی نی یا دشنه ای بال و پر تو
اصلا نپرس ازمن چه کردم معجرم را
من هم نمی پرسم دگر از حنجر تو
با خنده های ساربان یادم می آید
خیر تو.... انگشت تو و انگشتر تو
حلقه زدند نامحرمان دور و بر من
هجده سر بر روی نی دور و بر تو
فکرش نمیکردم که اینقدر سخت باشد
شرمنده ام بابا شدم دردسر تو
🔸شاعر:
#علیرضا_خاکساری
======================
https://splus.ir/shersabkmaghtal
درگاه اشعارناب آئینی و مقاتل ⬆️
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
لیله ي قدرم و تنها سحرش را دارم
پدرم نیست در آغوش و سرش را دارم
دختر شاهم و اما فقط از این دنیا
پای زخمی شده و چشم ترش را دارم
خواستم پر بزنم زود به یادم آمد
من از آن بال فقط چند پرش را دارم
بزند یا نزند فرق ندارد شلاق
طاقت سختی هر دردسرش را دارم
شهر را یک تنه با گریه به هم می ریزم
نوه ی فاطمه هستم جگرش را دارم
سرزده آمده مهمان و در این استقبال
گیسویی تا که شود فرش سرش را دارم
زیر قولش نزده عمه ببین بالش را
گفت باشد تو برو ! دور و برش را دارم
آن همه حامی من بود ولی از این راه
به تنم ضربه ي چندین نفرش را دارم
من نگویم چه شده چون خبرش را داری
تو نگو از لب خونین خبرش را دارم
عمه باید بروم وقت خداحافظی است
نگرانم نشوی! همسفرش را دارم
🔸شاعر:
#علیرضا_لک
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
بابا سرم ، تنم ، جگرم ، پهلويم ،پرم
يكي دو تا كه نيست كبودي پيكرم
بيشتر مخواه وگر نه به جان تو
بايد همين كنار تو تا صبح بشمرم
از تو چه مانده است بگويم كه اي پدر
از من چه مانده است بگويي كه دخترم
اندازه ي لب تو لبم شد ترك ترك
اندازه ي سر تو گرفتار شد سرم
از تو نمانده است به جز عكس مبهمت
از من نمانده است به جز عكس مادرم
از تو سوال ميكنم انگشترت كجاست؟
كه تو سوال ميكني از حال معجرم
مرد كنيز زاده اي از ما كنيز خواست
بيچاره خواهر تو و بيچاره خواهرم
🔸شاعر:
؟؟؟؟
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
دشت و شب و طفل نابلد واویلا
گر زجر حرامی برسد واویلا
از صاحب روضه معذرت میخواهم
پهلوی رقیه و لگد واویلا
🔸شاعر:
#سید_مجتبی_شجاع
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه به حضرت زینب. صلوات
زمینه و روضه طلوع محرم
زمینه روضه مقتل
روضه عبدالله روضه گوداله
زمان گریه بر ارباب عالم سد
مسیر روضه باز
شعر و سبک رضا نصابی
به نفس کربلایی. محسن محمدی پناه
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5861692123434192997.mp3
6.5M
🏴#شب_اول_محرم
🏴#سیاه_پوشان
🏴#سبک_زمینه_شور
🎤مداح :کربلایی جواد حقیقت
✍شاعر: کربلایی رضا نصابی
🏴#شب_اول_محرم
🏴#سیاه_پوشان
🏴#سبک_زمینه_شور
🎤مداح :کربلایی جواد حقیقت
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زمانه گریه بر ارباب عالم شد
مشکی بپوشید که بازم محرم شد
دوباره باز شعرو نوحه ی محتشم
نقش به روی هر بیرق و پرچم شد
اسم تو دوباره تکثیر می شه
باز هوای شهر نفس گیر می شه
بیاد هر کسی تو روضت اقا
از گناه و زشتی تطهیر می شه
وای من وای من ای حسین
به تن کنید رخته عزای ارباب و
فبک علی الحسین موقع ماتم شد
کنار قتلگاه با سوزو اشک و اه
روضه خونت زهرا با قامته خم شد
تورو وقتی تک و تنها دیدن
به حال زار تو می خندیدن
توی فرصت کم و کوتاهی
عبا و عما مت و دزدیدن
وای من وای من ای حسین
تا افتادی بر خاک روی لبه زینب
نوای محزونه حسین حسینم شد
زیر سم مرکب اخر تنه پاکت
چه نامرتب شد چه نا منظم شد
هر چی داشتی به غنیمت بردن
همه ی تنت رو غارت بردن
تا دیدن به روی خاک افتادی
اهل خیمه رو اسارت بردن
وای من وای من ای حسین
#رضا نصابی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5996559370748431422.mp3
3.61M
هدیه به حضرت زینب شب دوم ورودی کربلا زمینه
شعررضا نصابی
به نفس استاد حاج نریمان پناهی
تو دله من درد و غصه گرفته پا
دلشوره افتاده به جونه من اینجا
حس می کنم این و که اخر راهه
فاصله می افته حسین میونه ما
هوای اینجا چقد دلگیره
چقد اینجا نیزه و شمشیره
اون طرف صف کماندارا و
اون طرف بارون سنگ و تیره
وای من وای من ای حسین
چند روز بعد داداش باتن غرق خون
می افتی بی حال و خسته روی خاکا
عبا و عمامت انگشت و انگشتر
می ره به غارت این پیروهنت حتی
نیزه رو روی پرت می زارن
چکمه رو رو پیکرت می زارن
چند روز بعد می دونم که داداش
خنجرو رو حنجرت می زارن
وای من وای من ای حسین
چند روز بعد داداش خواهر تو می شه
میونه این لشگر بی یاورو تنها
چند روز بعد داداش شروع می شه غارت
دستامو می بندن وقتی که نیست سقا
می ری و خیمه به هم می ریزه
می ری و حسین دلم می ریزه
می ری و بعد تو می دونم که
لشگری روی سرم می ریزه
#شب_دوم_محرم
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5821205777427203307.mp3
7.12M
یا رقیه ( اشعار و سبک های رضا نصابی ):
هدیه به حضرت زینب صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
واحد روضه ای حضرت زینیب
ورودیه کربلا شب دوم
اینجا کجاس که دل غمین و مضطرم
اینجا کجاس که انقدر خون جگرم
شعر و سبک رضا نصابی
به نفس کربلایی حسین عینی فرد
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5789919341562573653.mp3
2.28M
شور. حماسی حضرت عباس. صورتت حیدریه
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5789919341562573665.mp3
2.12M
واحد حماسی حضرت عباس
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
هدیه به حضرت ام البنین. حضرت زینب. حضرت ام کلثوم. حضرت سکینه صلوات.
اللهم. صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
شور یا واحد حماسی. حضرت عباس.
بند اول
صورتت حیدریه. غیرتت حیدریه
هیبتت حیدریه
ای جانم
سلامت حیدریه. مرامت حیدریه
کلامت حیدریه
ای جانم
کرمت حیدریه. قدمت حیدریه
علمت حیدریه. 2
ای جانم
یااباالفضل
ای قمره بنی هاشم
،
یااباالفضل
، باجگره بنی هاشم
یاابالفضل
شیر نره بنی هاشم
یاابالفضل یاابوفاضل
ای جانم به یل ام بنین (علیهاسلام)
بند دوم
قرص ماهم، قمره. نور راهم قمره
پادشاهم ، قمره
ای جانم
سوز و آهم ، قمره. تکیه گاهم قمره
سر پناهم قمره
ای جانم
تنها راهم قمره . توو نگاهم قمره
قبله گاهم،قمره2
ای جانم
ای جانم
یااباالفضل،
ای قمره بنی هاشم
یااباالفضل
با جگره بنی هاشم
یااباالفضل
شیره نره بنی هاشم
یااباالفضل یاابوفاضل
ای جانم به یل ام بنین(علیهاسلام)
شعر و سبک
رضا نصابی. خادم الرقبه
بسمه تعالی
سلام علیکم
‼️‼️لطفا توجه بفرمایید‼️‼️
این متن حاوی مطالب بسیار مهمی در حوزه ی اموزش مداحی می باشد لطفا یک دقیقه وقت بگذارید متن زیر را به دقت مطالعه بفرمایید که بعدا خودتان و یا عزیزانتان دچار مشکل نگردید.
❌چند سالی هست که مجموعه ای با #ادعای #آموزش_مداحی به #چندهزارنفر در حال فعالیت می باشد و این بخاطر عدم توجه کافی دوستان دست اندر کار فرهنگی خصوصا جامعه ی مداحان و کانون های مداحی می باشد که اقایان یا این مسائل را نمیبینند چون دور از فضای مجازی هستند و یا علیرغم اینکه این مسائل را در محیط مجازی می بینند گوشه ای ساکت به تماشا ایستاده اند ان شاءلله مورد اول صحیح باشد با دیدن این پست تدبیری به حال این مسائل بنمایند.
❗️اخیرا مجموعه ی مذکور با #ادعای اموزش دادن و تربیت کردن بیش از #۹۰۰۰ مداح در فضای مجازی در حال فعالیت می باشند، دوستان ذاکر همه مستحضر هستند که یادگیری مداحی مثل یادگیری خیلی از علوم و فنون، هم قوائد و تخصص های خاص و مسائل و مشکلات و موانع خودش را دارد و هم نیازمند طی کردن زمان معینی می باشد.و صرفا فقط بحث صدا و مسائل ان نیست بلکه نیاز به گذراندن دروس معارفی و مقاتل معتبر و ... می باشد. بنابراین با دوره های شش ماهه و یک ساله نمی توان مداح قابلی تربیت نمود آن هم فقط توسط یک استاد. چه برسد به اینکه اقایان مدعی هستند با دوره های فشرده یک ماهه و دو ماهه تعلیم می دهند😳
❗️به غیر از مسائل مالی که خودش کلی جای بحث و بررسی دارد و فعلا بماند برای بعد و سر وقت بهش مفصل خواهم پرداخت.
❗️در خصوص مواد آموزش و نحوه ی آموزش هم بعدا مفصل خواهم پرداخت.
در حال حاضر از شما عزیزان ذاکر و نوکر، خادمان و حتی اساتید اصول و فنون مداحی که در این آستان مقدس سالیان سال زحمت می کشند سئوال می کنم:
‼️اگر برای تربیت و اموزش #۹۰۰۰ نفر مداح حداقل برای هر نفر شش ماه زمان داشته باشیم آن هم فقط توسط یک استاد چند سال وقت لازم بوده که این افراد(۹۰۰۰ نفر) تربیت شوند ❓
‼️آیا اصلا این تعداد مداح تربیت شده در سطح کشور وجود دارد❓
‼️اصولا عزیزان مداح در سطح کشور چند نفر هستند❓
‼️چرا ما که خودمان توی این کار هستیم اطلاعی از این عزیزان مداح تربیت شده نداریم ❓
‼️چرا با وجود این همه مداح که ادعای اموزش دادن به انها شده، سالیان سال است که فقط تعداد مشخص و معدودی از عزیزان در سطح کشور نوکری می کنند و این عزیزان مداح کجا تشریف دارند❓
‼️ اصولا چرا فضای مداحی باید طوری باشد که یک نفر به خودش اجازه بدهد جرات این را داشته باشد با سطح شعور دیگران اینگونه برخورد کند و این همه مطالب دروغ را در فضای مجازی یکجا منتشر کند❓
⛔️از همه ی این مسائل بدتر این مجموعه ی مذکور برای نشان دادن موفقیت خود با بی اخلاقی به انتقاد و تخریب دیگر اساتید در گذشته و اساتید فعلی و برگزار کنندگان و خادمان و نوکران و این آستان مقدس پرداخته و با وقاحت و بی ادبی، نسبت به ساحت مقدس اساتید بزرگواری که با خون دل خوردن مشغول اموزش هستند بی احترامی می نمایند،
و جای بسیار تعجب و سئوال دارد چرا کسی با ایشان برخوردی نمی کند😳
🛑دوستان عزیز دنبال ممبر و بازدید و این مسائل نیستم بنابراین لینک قرار نمی دهم، می دانم که اقایون مسئول کما فی السابق مشغولیات خودشان را دارند و فعلا هیچ اقدامی نمی کنند، لااقل شما احساس مسئولیت کنید همکاری بفرمایید این پیام در بین گروه های مداحی پخش کنید تا مبادا قشر جوان و بعضی خانواده ها دچار مشکل شوند.
⛔️به دست اندر کاران مجموعه ی مذکور اخطار می دهم و تاکید می کنم این تازه شروع کار است بزودی از ابعاد قابل توجه دیگری از شما خصوصا نحوه ی اموزش و بویژه مسائل مالی رونمایی خواهم کرد که همه شگفت زده و شوک خواهند شد.
ارادتمند #سعیدمیری✋
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
========================
#طفلان_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
هر چه از روز واقعه میرفت
دل عاشق به شور میافتاد
داشت کمکم غروب میآمد
داشت از عشق دور میافتاد
یک به یک جمع عاشقان را دید
که چگونه پی لقا رفتند
مثل پروانهها، پرستوها
بهر دیدار با خدا رفتند
با خودش زیر لب سخن میگفت:
خیمهها خالی از دلاورهاست
نوبتی هم اگر حساب کند
نوبت انقلاب خواهرهاست
در یم عاشقی شناور شد
دل خود را به موج دریا زد
هر چه از عشق میرسد نیکوست
رفت مجنون و رو به لیلا زد
به کمر بست جوشن خود را
مثل مـادر حماسه بر پا کرد
رفت و استاد در برابر شاه
با فغان استغاثه بر پا کرد؛
ای سلیمان به درگه کرمت
سینهای پر ز آه آوردم
گرچه مورم، به پیشگاه شما
بر سر دوش، کاه آوردم
ای که بر دیگران نظــر داری
خاطرت هست خواهری داری؟
خاطرت هست کنج این خیمه
وارث آه مادری داری؟
پیش این چشمهای خیره به ما
دوست دارم که رو سفید شوم
بنت و اُخت شهیدم و حالا
پیش تو مادر شهید شوم
زِینِ أب هستم و جگر دارم
تا سر جان تو را هوادارم
عاشقی را تمام خواهم کرد
جای یک تیغ، من دو تا دارم
این دو تا پیشکش که میبینی
هدیهی من به انقلاب توأند
جای جامه به تن کفن کردند
تا بدانی در التهاب توأند
بهر زینب اگر پسر هستند
هر دو تا بهر تو سپر هستند
هر دو شاگرد درس عباسند
اهل رزمیدن و خطر هستند
لب خود تر کن و تماشا کن
رزم این بچهشیرهایم را
پیششان یا علی بگو و ببین
غیرت این دلیرهایم را
دست رد کم بزن به سینهی من
کاسهی صبر من سرآمده است
رمز فتح دل تو دست من است
نوبت ذکر مادر آمده است...
دست رد میزنی به سینهی من؟
سینه و میخ در که یادت هست!
قصد داری که بگذری از من؟
سیلی در گذر که یادت هست!
روضه خواند و گرفت حاجت خویش
وه که این زن چه باوری دارد
همه گفتند خوش به حال حسین!
چه وفادارخواهـری دارد
...با همان اسم رمز یا زهرا
سوی جبهه شتاب میکردند
در دل بیقرار مادرشان
گوئیا قند آب میکردند
🔸شاعر:
#مصطفی_هاشمی_نسب
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
========================
#طفلان_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
بعد از علیاکبر عوض شد کربلایت
حتی عوض شد نالههایت گریههایت
غیر از زمانی که رقیه پیشت آمد
کمتر شنید اهل حرم حتی صدایت
دیدی سکوت تو حرم را زیر و رو کرد
دایی مگر مُردند خواهرزادههایت
اصلا خدا ما را برایت آفریده
تا که کند ما را فدایت خاک پایت
مادر درون خیمهی خود بغض کرده
میترسد اینکه رد کنی ما را، فدایت
زهرا به استقبال ما میآید امروز
به شرط اینکه پشت ما باشد دعایت
وقتی بنا باشد اسیر شمر باشیم
بهتر همان که جان دهیم اینجا برایت
حج تو با قربانی ما عاشقانه است
ما را پذیرا باش مولا در منایت
دایی حسین انگار دیگر مهلتی نیست
دیدار بعدی روی نیزه در هوایت
🔸شاعر:
#مهدی_مقیمی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
========================
#طفلان_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
لشکر کوفه به میدان دو برادر میدید
کربلا بار دگر عرصهی محشر میدید
وقت تکبیر شد و گفت که ماشاءالله
پسر فاطمه رزم دو دلاور میدید
بین میدان بلا رزم ِ نمایان کردند
رزمشان کاش که میشد خود مادر میدید
عاقبت هر دو نفر را به دم تیغ زدند
بدنی داشت به خود زخم مکرر میدید
بیهوا نیزه تنی را به زمین دوخت و رفت
حنجری داشت به خود تیغهی خنجر میدید
کاکل هر دو به دستان حرامیها بود
دو بدن داشت به خود زخم برابر میدید
چشم ارباب پس از اکبر و قاسم به زمین
بار دیگر دو بدنپاره و بیسر میدید
خونجگر بین حرم مادرشان بیتاب است
شد دلش قرص که همپای غم ارباب است
🔸شاعر:
#مسعود_اصلانی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
========================
#طفلان_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
وقتی که در دور و برت لشگر نباشد
وقتی برایت یک نفر یاور نباشد
وقتی که هَل مِن ناصر تو بی جواب است
وقتی که شرم از سبط پیغمبر نباشد
خواهر اگر جان را نریزد زیر پایت
دیگر به جان تو قسم خواهر نباشد
باید که قربانی شوند این دو جوانم
باور بکن راهی از این بهتر نباشد
وقتی که عبدالله هم داده رضایت
عذری نمانده صحبتی آخر نباشد
وقتی وهب را مادرش تقدیم کرده
از یک مسیحی خواهرت کمتر نباشد
بگذار تا کامل شود عشق من و تو
بگذار بین ما کسِ دیگر نباشد
کاری بکن ای عشق من در روز محشر
تا خواهرت شرمنده از مادر نباشد
من هر چه را دارم اگر ریزم به پایت
جبران یک موی علی اصغر نباشد
هستند اولاد من ، اما خون اینها
رنگین تر از خون علی اکبر نباشد
گفتی همیشه خواهرت را دوست داری
حالا نباید روی حرفش نه بیاری
از غربتت مولا خبر دارند هر دو
بر حال امروزت نظر دارند هر دو
تنهایی ات اینجا درآورد اشکشان را
از غصه ات چشمان تر دارند هر دو
پوشانده ام بر تن لباس رزمشان را
بنگر چه تیغی بر کمر دارند هر دو
من که حریف بی قراری شان نبودم
شور عجیبی بین سر دارند هر دو
از لحظه ای که گفته ای "نه" ای برادر
حال و هوای محتضر دارند هر دو
از بسکه شوق پَر زدن تا دوست دارند
بر تن به جای دست پَر دارند هر دو
از نسل ابراهیم و اسماعیل هستند
در دستشان تیر و تبر دارند هر دو
وقت رجز خواندن شبیه شیر هستند
وای از دمی که نیزه بر دارند هر دو
مانند خورشیدند و آتش می فشانند
شیران جنگند و شرر دارند هر دو
با خونشان آمیخته شور شجاعت
مانند عباست جگر دارند هر دو
بگذار اینها سوی میدان پر بگیرند
من راضی ام هر دو به پای تو بمیرند
🔸شاعر:
#مجتبی_شکریان
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
========================
#طفلان_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
بنا نبود بمانی غریب در صحرا
و خواهرت بشود بی نصیب در صحرا
بنا نبود که تکیه به نیزه ات بزنی
مرا برای جهاد عظیم خط بزنی
بنا نبود مهیای سوختن باشی
میان خیمه پی کهنه پیرهن باشی
زمین نیوفت کتاب مقدس زینب
فدای بی کسی ات! ای همه کس زینب
عصای دست شدن رسم خواهری باشد
علی الخصوص که خواهر برادری باشد
براه عشق تو این چشم تر که چیزی نیست
جگر برای تو دادم پسر که چیزی نیست
بیا خودت پسران مرا ببر میدان
که پیشمرگ تو باشند این دو در میدان
بیا که شاهد حاجت روایی ات باشند
بزرگ کردمشان تا فدایی ات باشند
تورا بجان من آقا قبول کن بروند
بحق چادر زهرا قبول کن بروند
چه بهتر است نبینند راه بسته شده
در ازدحام ره قتلگاه بسته شده
چه بهتر است نبییند زخم خنجر را
به سمت خیمه ی زنها هجوم لشگر را
چه بهتر است نباشند و خون جگر نشوند
شبیه من وسط خیمه شعله ور نشوند
چه بهتر است نبینند اوج این غم را
بروی مادرشان ضربه های محکم را
چه بهتر است نبینند آب خواهم شد
اسیر وارد بزم شراب خواهم شد
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
========================
#طفلان_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
*جامعُالاَسرارِ خدا زینب است
منبعُالانوارِ خدا زینب است
کاشفُالآیاتِ کتابُلَّهو..
اعظمِ اذکارِ خدا زینب است
مُنتهَلآمالِ همه انبیا
کعبهی اَبرارِ خدا زینب است
معنیِ نورُالثَقَلین است او
عینِ حسن عینِ حسین است او
هست اگر بارِ دگر فاطمه
بارِ دگر هست اگر فاطمه
نیست بجز نیست بجز زینبش
نیست مگر نیست مگر فاطمه
جمعِ حسین و حسن و زینبین
هست علی ضرب در فاطمه
اوست که خاتونِ دو عالم شود
فاطمه وقتی که مجسم شود
چادرِ او از جبروت آمدهاست
مقنعهاش از ملکوت آمدهاست
رفته به معراج زمانِ نماز
یاکه پیمبر به هُبوط آمدهاست
چشمِ حسین است به دستانِ او
تاکه دو دستش به قنوت آمدهاست
شیرترین حیدرِ بعد از حسین
حضرتِ پیغمبرِ بعد از حسین
ای همه وصفِ تو صفاتِ علی
ای کلماتت کلماتِ علی
عالِمهیِ عامِلهیِ کامِله
جامعِ نورِ جلواتِ علی
ریخته از چادرِ تو بر زمین
جلوه به جلوه برکاتِ علی
در همه اوقات سلامُ علیک
عمهی سادات سلامُ علیک
قامتِ تو قامتِ غم را شکست
دختِ علی را نتوان دست بست
دست به دامانِ تو هر آنچه بود
گوش به فرمانِ تو هر آنچه هست
ای شَرَفُالعِشق بتاب و بِبار
تاکه مسلمان بشود بُت پرست
خواست که غم دستِ تو بندَد ولی
غم که بُوَد در بَرِ دُختِ علی
با دو پسر آمده یا ذوالفقار
یاکه علی آمده با ذوالفقار
چادرِ زهرا به کمر بسته و..
با خودش آورده دوتا ذوالفقار
گفت برادر سه سپر را ببین
گفت که ای شاه بیا ذوالفقار
بیرقِ تو بیرقِ زهرایی است
با دو عَلَم رزم تماشایی است
با کَمری خُرد غمم را ببین
دار و ندارِ حرمم را ببین
موقعِ پیریِ من و هیچ نیست
با نظرِ لطف ، کمم را ببین
ای نفَسَم با دو نَفَس آمدم
آه دم و بازدمم را ببین
هیچ نگفتی و به سر آمدم
جایِ همه با دو جگر آمدم
آه جوانمُرده سه جان با من است
شکرِ خدا این دو جوان با من است
بعدِ علیاکبرت آقا چه غم
گفت محمد که اذان با من است
نعرهی عبدُالَهِ من را ببین :
بعدِ ابالفضل کمان با من است
آمده هنگامِ جداییشان
هردویشان رفته به داییشان
داغِ جوان دیدهای ای مو سپید
آمدهام تا که شوم رو سپید
پیر شدی بعدِ علیات چه زود
وای حسینم شده اَبرو سپید
اِذن بده ورنه در این لحظه من
میشوم از دردِ تو گیسو سپید
چاک گریبان کُنَمَت رَد مَکُن
موی پریشان کُنَمَت رَد مَکُن
آب اگر نیست دو دریا که هست
نیست کسی زینبِ کبری که هست
باز پس از این دو غمی نیست نیست
مادرشان روزِ مبادا که هست
غصه ندارم اگرم رد کنی
تا قسمِ حضرت زهرا که هست
اِذن گرفتند و به میدان زدند
بوسه بر آن مادرِ گریان زدند
موقعِ رزمِ دو برادر رسید
نیزه ولیکن دوبرابر رسید
پشت به پشتِ هم و رو بر همه
تیزترین تیغِ دو پیکر رسید
تشنگی انداختشان از رَمَق
رزم ولی زود به آخر رسید
لشکر دشمن چقدر نیزه داشت
هرکه رسیدهاست دو سرنیزه داشت
تاکه خجالت نکشد آه ، شاه
مادرشان مانده در این خیمهگاه
این یکی از تیغ فقط گفت آی
آن یکی از دِشنه لبش گفت آه
آی حسین است و دوتا نیمه جان
آی حسین است و دوتا قتلهگاه
مادری از بی پسری سوخت سوخت
در دلِ خیمه جگری سوخت سوخت
🔸شاعر:
#استاد_سید_علی_موسوی_گرمارودی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
========================
#طفلان_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
یک زن آمد که از او عشق مصور شده است
دو پسر داشت ولی صاحب لشکر شده است
دو کفن پوش دو پروانه دو شمشیر به دست
دو ذبیح اند که او حضرت هاجر شده است
داغ فرزند ، که زانوی پدر را لرزاند
سهم این مادر دلخون دو برابر شده است
مادر صبر ، عجب خیمه نشین شد وقتی
غرق در خون بدن آن دو کبوتر شده است
چه خجالت زده گردید برادر از او
چه خجالت زده خواهر ز برادر شده است
صوت مظلوم که برخواست به او خندیدند
همه ی درد همین بود که خواهر شده است
🔸شاعر:
#میثم_مومنی_نزاد
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————