eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
346 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سفرت بی خطر مسافر عشق دست حق باد یار و یاور تو سایه ات هیچ وقت کم نشود از سر کاروان و خواهر تو سفرت بی خطر مواظب باش شب غم حمله بر سحر نکند بین این راه پر فراز و نشیب پسرت را کسی نظر نکند خواهرت را سوار محمل کن دور از چشم شهر در شب تار عصمت الله اعظم است این زن دور تا دورش آفتاب بکار آفتابی ز هیبت عباس آفتابی ز غیرت قاسم آفتابی ز جذبه ی اکبر جان فدای شما بنی هاشم دخترت را به عمه اش بسپار هر دو مثل ستاره و ماهند تا کنار هم اند آرامند باعث روشنایی راهند چشم های سکینه خیره شده به شکوه و جلال ناب عمو هیچکس تشنه لب نمی ماند از کرامات مشک آب عمو اوج زیبایی سفر اما کهکشانی ست که زحل دارد بین محمل نشسته ست رباب و گل یاس در بغل دارد همه آسوده اند غیر حسین که به فکر غروب عاشوراست فکر آتش گرفتن خیمه غارت و هتک حرمت زنهاست 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
کعبه محروم شد ز دیدارت یابن زهرا خدانگهدارت کربلا می‌روی و یا کوفه؟ یا به شام اوفتد سر و کارت؟ چه شود ای امام جود و کرم یک نگاه دگر کنی به حرم ای ز جام بلا شده سرمست دست و دل شسته از هرآنچه‌که‌هست چه شتابان روی به دیدنِ دوست جای گل سر گرفته‌ای سر دست از حریمت برون شدی مولا عازم حج خون شدی مولا هشتِ ذیحجه مردم عالم همه رو آورند سوی حرم تو دل شب ز بیت امن خدا سر به صحرا نهی قدم به قدم کعبه تا صبح ناله سر می‌کرد پسر فاطمه مرو برگرد کعبه با سوز و اشک و ناله و آه بر نمی‌دارد از تو چشم نگاه سفر تیر و نیزه و عطـش است طفل شش ماهه را مبر همراه از سفیدی حنجرش پیداست این پسر ذبح سیدالشهداست نظری کن به غنچه یاست ثمر سرخ باغ احساست اصغرت را بگیر از مادر بسپارش به دست عباست چون صدایت زند جوابش ده از سرشک دو دیده آبش ده ناله‌ای بر لب سلاله توست که شبیه صدای ناله توست ساربان را بگو که تند مرو آخر این کودک سه ساله توست قدری آرام ای هدی‌خوانان! کمی آهسته ای شتربانان! ناقه‌ها ذکر یا حسین به لب کوه‌ها ناله می‌زنند امشب نخل‌ها خم شدند و می‌گویند السلام علیک یا زینب غم مخور ای فدای چشم ترت! هیجده محرمند دور سرت کاش خورشید واژگون می‌شد از تن کعبه جان برون می‌شد کاش از اشک دیده حجّاج آب زمزم تمام خون می‌شد کعبه ساکت مباش واویلا گریه کن بهر لاله لیلا ای سکینه دگر چه غم داری؟ اشک از دیدگان مکن جاری که محوّل شده است بر عباس مشک سقایی و علمداری بر سماعش دو دست بالا کن هر چه دانی دعا به سقا کن ناله دیگر به‌سر نمی‌گردد این شبِ غم، سحر نمی‌گردد این مسافر که دل به همره اوست می‌رود، لیک برنمی‌گردد عالمی گشته محو اجلالش چشم «میثم» بوَد به دنبالش 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اينجا به غير از شوره‌زاري نيست ، برگرد در اين خزان جاي بهاري نيست برگرد دستم به دامانت مكش دامن ز دستم آرامشم اينجا قراري نيست برگرد ديدي تمام نخلها سر نيزه بودند این باغ جز ابر غباري نيست برگرد اينجا براي سر بريدن دشت در دشت تيغ است امّا هيچ ياري نيست برگرد از تيرهاي حرمله پيداست حتّي رحمي به طفل شير خواري نيست برگرد وقتي زدستت آب مي‌نوشيد دشمن دل گفت اينجا چشمه ساري نيست برگرد بگذار بوسم بوسه‌گاه مادرم را آه اين گلوي ني‌سواري نيست برگرد 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
كوفه را با تو حسين جان سر و پيماني نيست هرچه گشتم به خدا صحبت مهماني نيست به خدا نامه نوشتم به حضورت نرسيد آن چه مانده ست مرا غيره پشيماني نيست كارم اين است كه تا صبح فقط در بزنم غربتي سخت تر از بي سر و ساماني نيست جگرم تشنه ي آب و لبِ من تشنه ي توست بين كوفه به خدا مثل ِ من عطشاني نيست من از اين وجه ِ شباهت به خودم ميبالم قابل سنگ زدن هر لب و دنداني نيست من رويِ بام چرا؟ تو لبِ گودال چرا؟ دلِ من راضي از اين شيوه يِ قرباني نيست موي من را دم دروازه به ميخي بستند همچو زلفم به خدا زلف پريشاني نيست زرهم رفت ولي پيرهنم دست نخورد روزيِ مسلمت انگار كه عرياني نيست كاش ميشد لبِ گودال نبيند زينب بر بدن پيرُهَن ِ يوسفِ كنعاني نيست سوخت عمامه ام امروز ولي دور و برم دختر ِ سوخته يِ شام غريباني نيست هرچه شد باز زن و بچه كنارم نَبُوَد كه عبور از وسط شهر به آساني نيست دستِ سنگين، دلِ بي رحم، صفات اينهاست كارشان جز زدن سنگ به پيشاني نيست دخترم را بغلش كن به كنيزي نرود چه بگويم كه در اين شهر مسلماني نيست 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
در این دیار آمده ام تا ببینمت آیا نصیب می شود آقا ببینمت بهر وصال توست حضورم درین دیار باور کنید آمده ام تا ببینمت دلخسته تر ز عاشق بیچاره ات منم لطفی ز توست گر من شیدا ببینمت احرام عشق بر تن رنجور من ببین دارم امید بهر مداوا ببینمت وقتی شناخت از تو ندارم ، چه دم زنم ای آشناتر از همه بازآ ببینمت رسوای عشق این دل بیچاره ی من است باشد بعید با دل رسوا ببینمت با یک نگاه کسب معارف کنم ز تو مولا بیا بیا که در اینجا ببینمت مولا بیا بجان سفیری که شد شهید در بین اشک و ناله و نجوا ببینمت مسلم گریست لحظه ی آخر بروی بام یعنی حسین می شود آیا ببینمت در کوفه نیست یاور و یاری برای من ماندم غریب ، با دل تنها ببینمت اینجا برای کشتنت آماده می شوند آخر چگونه کشته به صحرا ببینمت "یاسر" سرود مصرع آخر ، که می شود در مصر عشق ، یوسف زهرا ببینمت 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
در دعای عرفه روح دعا میخواهم من ز دریای کرم کرببلا میخواهم عرفاتی نشدم کرببلایی نشدم من ز ساقی بلی جام بلا میخواهم در دفاع از حرم عمه‌ی سادات امروز روح سربازی در راه خدا میخواهم باز در شام سری بر سر نی جلوه گرست شده تکرار غمی راس جدا میخواهم خون سقا به رگ شیعه بجوشد هر دم سر ناقابلم افتاده ترا میخواهم همه‌ی هستی من باد فدای زینب در دفاع حرمش شور و نوا میخواهم کاش میشد که ذبیح حرمت میگشتم بعد رمی جمره کوی منا میخواهم 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
قرارمون يه چيز ديگه اي بود نگو نشد كه باورم نميشه برا تو مهموني تدارك ديديم حرف نيومدن سرم نميشه تموم كوچه ها رو ريسه بستيم همسايه ها سنگ تموم گذاشتن پرچماي رنگي زدن توو كوچه توقع پارچه سياه نداشتن موقع ي برگشتن تو بنا بود خونه پر از دسته هاي گل باشه يه گوشه نسترن، يه گوشه مريم قرار نبود تاج گلايل باشه منتظر سوغاتي حج بوديم گفتيم الان با آب زمزم مياي خبر نداشتيم خودتم تشنه اي كسي نگف ماه محرم مياي بشكنه اون دستي كه مانعت شد تن تورو شبيه قلب من كرد يه چيكه آب نداد كه جون بگيري حوله ي احرام تورو كفن كرد قرار نبود اشكمونو درآري با چشماي ابري بيايم فرودگاه خوش اومدي حاجيِ كربلايي قبول باشه مهاجرِ الى الله 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
آقا چه شد كه حج شما نيمه كاره ماند شبهاي شهر مكه چرا بي ستاره ماند بار سفر مبند، دلم شور مي زند گويا قيامت است،مَلك صور مي زند من خواب ديده ام، سرتان را به ني زدند گرگان تشنه، زوزه كشان لب به مِي زدند ديدم نسيم شانه به گيسوت مي زند مَرهم به زخم گوشه ي ابروت مي زند ديدم تو را به نيزه شه ميگسارها هو مي كشند دوروبرت ني سوارها آقاي من،شما كه مسيح عشيره اي در كوفه متهم به گناهي كبيره اي اينجا بمان كه حرمت كعبه تويي حسين آقا مرو، كه عزت كعبه تويي حسين ديدم كه حاجيان منا لنگ مي زدند شيطان پرست ها به خدا سنگ مي زدند حالا كه مي روي سفري پرخطر حسين پس لااقل سه ساله ي خود را مبر حسين پاشيدم آب پشت سر محمل رباب با ظرف اشك ديده ي خونين جگر حسين فكري به حالِ روز مباداي ايل كن چندين قواره چادر ديگر بخر حسين اين ساربان به درد مسيرت نمي خورد يك ساربان اهل نظر را ببر حسين او نقشه ها كشيده كه دور وبر شماست چشمش مدام خيره به انگشتر شماست با بردنش نمك به جگر مي خورد حسين شش ماهه ي تو زود نظر مي خورد حسين با اينكه مست ذكر خوش يارب توأم اما هنوز مضطرب زينب توأم يعقوب چشم آينه ها پير مي شود اين شهر بي حضور تو دلگير مي شود دارد ز ديده قافله ات دور مي شود كم كم بساط روضه ي ما جور مي شود 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
سفرت بی خطر مسافر عشق دست حق باد یار و یاور تو سایه ات هیچ وقت کم نشود از سر کاروان و خواهر تو سفرت بی خطر مواظب باش شب غم حمله بر سحر نکند بین این راه پر فراز و نشیب پسرت را کسی نظر نکند خواهرت را سوار محمل کن دور از چشم شهر در شب تار عصمت الله اعظم است این زن دور تا دورش آفتاب بکار آفتابی ز هیبت عباس آفتابی ز غیرت قاسم آفتابی ز جذبه ی اکبر جان فدای شما بنی هاشم دخترت را به عمه اش بسپار هر دو مثل ستاره و ماهند تا کنار هم اند آرامند باعث روشنایی راهند چشم های سکینه خیره شده به شکوه و جلال ناب عمو هیچکس تشنه لب نمی ماند از کرامات مشک آب عمو اوج زیبایی سفر اما کهکشانی ست که زحل دارد بین محمل نشسته ست رباب و گل یاس در بغل دارد همه آسوده اند غیر حسین که به فکر غروب عاشوراست فکر آتش گرفتن خیمه غارت و هتک حرمت زنهاست 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
حج از حجاز عازم دشت بلا شده حاجیّ عشق راهی کرب و بلا شده این حاجیان سلاله ی زهرای اطهرند یک کاروان نور، سفیر خدا شده اینها فدائیان تولّای حیدرند ذبح عظیم، راهی دشت منا شده پنهان کنید از عرفه خیمه گاه را این خیمه گاه بازدِهش نینوا شده نور خدا به ظلمت شب بار بسته است یعنی که وقت هدیه ی خون خدا شده ای محرمان رکاب بگیرید عمّه را زینب پیمبر سفر کربلا شده رؤیت شده ستاره ی دنباله دار عشق از آسمان به سوی زمین راه وا شده اطفالِ خردسالِ زبان بسته را ببین حالا زبانشان به عمو آب وا شده 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
کعبه محروم شد ز دیدارت یابن زهرا خدانگهدارت کربلا می‌روی و یا کوفه؟ یا به شام اوفتد سر و کارت؟ چه شود ای امام جود و کرم یک نگاه دگر کنی به حرم ای ز جام بلا شده سرمست دست و دل شسته از هرآنچه‌که‌هست چه شتابان روی به دیدنِ دوست جای گل سر گرفته‌ای سر دست از حریمت برون شدی مولا عازم حج خون شدی مولا هشتِ ذیحجه مردم عالم همه رو آورند سوی حرم تو دل شب ز بیت امن خدا سر به صحرا نهی قدم به قدم کعبه تا صبح ناله سر می‌کرد پسر فاطمه مرو برگرد کعبه با سوز و اشک و ناله و آه بر نمی‌دارد از تو چشم نگاه سفر تیر و نیزه و عطـش است طفل شش ماهه را مبر همراه از سفیدی حنجرش پیداست این پسر ذبح سیدالشهداست نظری کن به غنچه یاست ثمر سرخ باغ احساست اصغرت را بگیر از مادر بسپارش به دست عباست چون صدایت زند جوابش ده از سرشک دو دیده آبش ده ناله‌ای بر لب سلاله توست که شبیه صدای ناله توست ساربان را بگو که تند مرو آخر این کودک سه ساله توست قدری آرام ای هدی‌خوانان! کمی آهسته ای شتربانان! ناقه‌ها ذکر یا حسین به لب کوه‌ها ناله می‌زنند امشب نخل‌ها خم شدند و می‌گویند السلام علیک یا زینب غم مخور ای فدای چشم ترت! هیجده محرمند دور سرت کاش خورشید واژگون می‌شد از تن کعبه جان برون می‌شد کاش از اشک دیده حجّاج آب زمزم تمام خون می‌شد کعبه ساکت مباش واویلا گریه کن بهر لاله لیلا ای سکینه دگر چه غم داری؟ اشک از دیدگان مکن جاری که محوّل شده است بر عباس مشک سقایی و علمداری بر سماعش دو دست بالا کن هر چه دانی دعا به سقا کن ناله دیگر به‌سر نمی‌گردد این شبِ غم، سحر نمی‌گردد این مسافر که دل به همره اوست می‌رود، لیک برنمی‌گردد عالمی گشته محو اجلالش چشم «میثم» بوَد به دنبالش 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اول سلامم محضرِ مسلم به جسمِ پاک و بی سرِ مسلم به هر چِه زخم پیکرِ مسلم ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
در کوچه وقتی سنگها بر صورتم خورد خیلی برای خواهر تو گریه کردم درازدحام کوچه های کوفه ، یادِ اهل وعیالِ مضطر تو گریه کردم تا مادران را در بر اطفال دیدم یاد رباب و اصغر تو گریه کردم وقت اذان ظهر دلتنگ تو بودم یاد اذان اکبر تو گریه کردم گفتم به طوعه که نرو در پشت ان در با روضه های مادر تو گریه کردم تا کاخ ان ملعون مرا با زجر بردند مردانه پای دختر تو گریه کردم در زیر لب گفتم به قربان سر تو از بام اینجا بر سرِ تو گریه کردم اینجا میا که آب هم فکر لبت نیست لب تشنه یاد حنجر تو گریه کردم 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————