eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
373 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شهر بطحا غرقِ در پیغام شد قلبِ مولایم علی (ع) آرام شد پا به دنیا می گذارد خونِ حق خونِ حق ، اندر رگِ اسلام شد زینتی بر دوشِ پیغمبر سزا از نبی انگشت بر آن کام شد او علمدار شفاعت می شود باده نوشش فُطرس از آن جام شد کربلا امروزه می بالد به خود چونکه با خونِ خدا ادغام شد تکیه گاهی از برای زینبش در مدینه ،کربلا ،یا شام شد هرچه میخواهم کنم شادی چرا گریه بر قلبم ، خدا الهام شد محتشم ، شعرت به یادم آمده بوی عاشوراش ، استشمام شد 🔸شاعر: _______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
قرص قمر ، آمده یثرب فرود آمده اندر قدمش در سجود ماه فقط شِکل ابوفاضل است ورنه کجا نزد رُخش قابل است در همه عالم چو علمدار نیست هیچ کجا شِبه تو سردار نیست هر چه نبی(ص) فخر به مولا کند حضرتِ ارباب ، به سقّا کند بازویِ مولاست به عین الیقین خدمت ارباب ، چو حبل المتین شهره ی صفّین ، یلِ نام آوری اُسوه ی ایثاری و جنگاوری دست علمدار ، چه ها می کند بابِ حوائج ، گِره وا می کند شیرِ شجاعت ، یلِ اُمّ البنین بوسه بزد دست تو را شاهِ دین ساقی لب تشنه کسی دیده است؟ کامِ تو دریاست و خشکیده است جان به فدای کَرمت ، عشق من هستِ من است و حَرمت ، عشق من 🔸شاعر: ____________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
شهر ما دائم پُر از تشویش وغم شد بی شما شیعه در هر ماجرایی مُتّهم شد بی شما عدل و دادی نیست ، عالم پُر زِ بی رنگی شده گردشِ ایّام هم نامُنتظم شد بی شما ای گل نرگس کجایی شیعه ات دلواپس است عالَمی محروم از بوی صنم شد بی شما گرچه آقاجان شما هستی ، گُمم من در خودم رُخ نمایان کن که نور از دیده کم شد بی شما گفته بودی روضه ی عبّاس حاضر می شوی روضه ها تعطیل و بی صاحب عَلَم شد بی شما گرچه آنرا رویِ پا از دور می بینم ، ولی شهرِ من مخروبه ای چون اَرگِ بم شد بی شما سلطه ی ظالم به مظلوم است اینجا دائما لحظه ها هم بهرِ ظالم ، مُغتنم شد بی شما جانِ زهرا مادرت، ای منتقم ، غیبت بس است سوی ما از هر جهت ظلم وستم شد بی شما پیرشد(تنها) ، ندارد طاقت دوری دگر دیده اش خشکیده با اَشک قلم شد بی شما 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————— _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
شهر ما دائم پُر از تشویش وغم شد بی شما شیعه در هر ماجرایی مُتّهم شد بی شما عدل و دادی نیست ، عالم پُر زِ بی رنگی شده گردشِ ایّام هم نامُنتظم شد بی شما ای گل نرگس کجایی شیعه ات دلواپس است عالَمی محروم از بوی صنم شد بی شما گرچه آقاجان شما هستی ، گُمم من در خودم رُخ نمایان کن که نور از دیده کم شد بی شما گفته بودی روضه ی عبّاس حاضر می شوی روضه ها تعطیل و بی صاحب عَلَم شد بی شما گرچه آنرا رویِ پا از دور می بینم ، ولی شهرِ من مخروبه ای چون اَرگِ بم شد بی شما سلطه ی ظالم به مظلوم است اینجا دائما لحظه ها هم بهرِ ظالم ، مُغتنم شد بی شما جانِ زهرا مادرت، ای منتقم ، غیبت بس است سوی ما از هر جهت ظلم وستم شد بی شما پیرشد(تنها) ، ندارد طاقت دوری دگر دیده اش خشکیده با اَشک قلم شد بی شما 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————— _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
بی لطفتان ایّام ما دائم خزان است حتّی تصوّر کردنش بر ما گران است خورشید عالم تاب حتّی پشت ابرش نافع به خلقی از زمین تا کهکشان است هر هفته چون ابری بهاری می تراود چشمان عشّاقی که سوی جمکران است در جمعه ها ذکر لبم یابنَ الحسن بود از ندبه ها حاصل فقط ، قدّی کمان است آقا نگویم از غروبِ جمعه هایم از غصّه قلبِ نوکرت آتش فشان است همچون اُوِیست نه ، ولی با گوشه چشمی این نوکرت در روزِ محشر در امان است یک شهر آذین بسته شد در انتظارت صد حیف امّا فکرشان در کسب نان است اندر مِنا ، یا کربلا ، یا سامرایید ..؟ حالا که خالی هر کدام از آسِتان است ای کاش من هم زنده باشم روز موعود با یک اَنا المهدی جهانی شادمان است با قلبِ مالامالِ از عشقش ، بگویم اربابِ من هم حضرت صاحب زمان است 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————— _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
نفس تا یار من باشد ، نکوبم دربِ دیگر را چه غم دارد کسی چون من که دارد حُبّ حیدر را خدا را شاکرم هر دم ، تَولّای علی دارم ندارم من نشان از شاهِ برحق غیر صفدر را نگردد هیچ کس را آتش دوزخ بر او کاری کَشند سُرمه به چشم خود چو خاک پای قنبر را به یک شب در چهل منزل ، اگر مولا شود حاضر ویا با دست خود از جا کنَد دَربی زِ خیبر را... چه شکّی شیعه اش دارد چو بشناسد ولیّ خود شفاعت آرزو دارد چو من ، فردای محشر را نه توهینی به کس دارم ، نه لعنت میفرستم من کلاه خویش قاضی کن ، که دارد حقّ منبر را دو شاهد میشود برهان ، برای ادّعاهایت هزاران شخص بیعت کرد و منکر گشت محضر را !! یقینن بی تَولّایش وضویت هم بُوَد باطل مگر در خوابِ خود بینی ، بهشت و حوض کوثر را مرا همراه با شیرش ، صفای مرتضی داده برای شکر این نعمت ، ببوسم دست مادر را 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————— _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
امشب تلاطم در زمین و آسمان است دلشوره با هر شیعه اندر هر مکان است مهمانِ زینب می شود مولایم امشب هر چند او یک شب چهل جا میهمان است قربانِ مظلومیتت ، مولای خوبی از اتفاقِ یاس و در ، پشتت کمان است مولودِ کعبه ، ماهِ رحمت ، وقتِ سجده افکار ما در وصف مولا ، نا توان است غیر از سخاوت نیست با این خانواده حتّی به قاتل ، این مُروّتها عیان است یک جا به یادم بخششِ انگشتر آمد انگشتری دیگر به بَجدل یک نشان است قَدر است و ما قدری به نزدِ حق نداریم یک راه ، آن هم دامنِ این خاندان است هستم خجل در نزد آنها هم ، ولیکن دارم امید از لطفشان چون جاودان است 🔸شاعر: ______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
شبِ پایان و دلم پیش تو ای حضرت یار من کجا لایق آنم ، شوَم هم صحبت یار جز به درگاه تو جانا ، به کجا روی کنم؟ همه اُمّیدِ جهانست ، فقط رحمت یار دَر و دیوار ثناگوی خدا گشته ، اگر بشوی لایق هم صحبتی خلوت یار دل دیوانه ی من گم نکند راهِ خودش چو بداند شب آخر شده از فرصت یار گَر ، به امضا نرسد حُکم قضایم چه کنم؟ چو به پایان برسد تا به سحر ، مهلت یار گُنهم ٬ کـــوه بزرگی شده اندر نظرم چه کنم هیچ ندارم به جز از همّت یار همه اُمّیدِ منی ، یــوســفِ زهرا مددی زنده باشم نظرم اُفتد و بر دولت یار شده « تنها» چو کلافِ گره اندر گرهی چو نبیند سرِ آن را به یدِ حکمت یار 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای کاش ، بفهمم که غلط بوده مسیرم آن وقت زِ سر مستیِّ این واقعه سیرم عمرم همه طی شد پیِ یک لقمه ی نانی دیروز جوان بودم و ، امروز چو پیرم دنیام چو ماری که زِبس خوش خط و خالست وابسته و دلبسته ی این مارِ حقیرم!! اُمّید به جز لطف و عنایات خدا نیست مجموعه ای از خَبط و گناهان کبیرم انگار نه انگار که دنیای دگر هست اندر خَم این کوچه ی بن بست اسیرم مانند یکی شاطرِ پیرم که پس از پخت بی مایه شده نانم و درگیر فطیرم! چون دست گرفتار ، گرفتم به مسیری تفسیر اَجِرنا به مِنَ النارُ مُجیرم (تنها) ، نکند چون ملک الموت بیاید انگشت به لب باز بگویی شده دیرم 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای کاش ، بفهمم که غلط بوده مسیرم آن وقت زِ سر مستیِّ این واقعه سیرم عمرم همه طی شد پیِ یک لقمه ی نانی دیروز جوان بودم و ، امروز چو پیرم دنیام چو ماری که زِبس خوش خط و خالست وابسته و دلبسته ی این مارِ حقیرم!! اُمّید به جز لطف و عنایات خدا نیست مجموعه ای از خَبط و گناهان کبیرم انگار نه انگار که دنیای دگر هست اندر خَم این کوچه ی بن بست اسیرم مانند یکی شاطرِ پیرم که پس از پخت بی مایه شده نانم و درگیر فطیرم! چون دست گرفتار ، گرفتم به مسیری تفسیر اَجِرنا به مِنَ النارُ مُجیرم (تنها) ، نکند چون ملک الموت بیاید انگشت به لب باز بگویی شده دیرم 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای کاش ، بفهمم که غلط بوده مسیرم آن وقت زِ سر مستیِّ این واقعه سیرم عمرم همه طی شد پیِ یک لقمه ی نانی دیروز جوان بودم و ، امروز چو پیرم دنیام چو ماری که زِبس خوش خط و خالست وابسته و دلبسته ی این مارِ حقیرم!! اُمّید به جز لطف و عنایات خدا نیست مجموعه ای از خَبط و گناهان کبیرم انگار نه انگار که دنیای دگر هست اندر خَم این کوچه ی بن بست اسیرم مانند یکی شاطرِ پیرم که پس از پخت بی مایه شده نانم و درگیر فطیرم! چون دست گرفتار ، گرفتم به مسیری تفسیر اَجِرنا به مِنَ النارُ مُجیرم (تنها) ، نکند چون ملک الموت بیاید انگشت به لب باز بگویی شده دیرم 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای کاش ، بفهمم که غلط بوده مسیرم آن وقت زِ سر مستیِّ این واقعه سیرم عمرم همه طی شد پیِ یک لقمه ی نانی دیروز جوان بودم و ، امروز چو پیرم دنیام چو ماری که زِبس خوش خط و خالست وابسته و دلبسته ی این مارِ حقیرم!! اُمّید به جز لطف و عنایات خدا نیست مجموعه ای از خَبط و گناهان کبیرم انگار نه انگار که دنیای دگر هست اندر خَم این کوچه ی بن بست اسیرم مانند یکی شاطرِ پیرم که پس از پخت بی مایه شده نانم و درگیر فطیرم! چون دست گرفتار ، گرفتم به مسیری تفسیر اَجِرنا به مِنَ النارُ مُجیرم (تنها) ، نکند چون ملک الموت بیاید انگشت به لب باز بگویی شده دیرم 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
یک جمعه ی دیگرم به حسرت طی شد در هجمه ی درد و آه و محنت طی شد ای اهل دو عالم به فدایت ، آقا... عمرم به امید یک عنایت طی شد ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
چو یَدَش به دست احمد به غدیرخم سزا شد قمری کنار شمسش به خدا قسم ، روا شد شبِ عید شیعه ها زد وعجب بزرگ عیدی و علی به جمع حجّاج، وصیّ مصطفا شد دلِ من بگیر جشنی ، که زمین ازآن بلرزد که تقیّه های بی جا ، به مرور ، کربلا شد عجب از سقیفه ای ها که چگونه روز روشن به علی کنند بیعت ، و چگونه ماجرا شد دلِ خوش به آن نمازی که بدون حبّ مولا.. و وضوی بی ولایت ، به خدا اگر ادا شد به صراط پای هرکس که وِلای او ندارد تو یقین بدان بلرزد ، وبه قعر نار جا شد چه کسی جز او شناسی که به کعبه زادگاهش وبه مسجدش شهادت ، وبه سجده در ثنا شد صلوات بر محمّد و به آلِ پاک حیدر که زمین و آسمان از گلِ روی او بنا شد 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
🏴 اشعار __________________ نوجوانی از حسن(ع) چون عزم میدان می کند شرم از تابیدنش ، خورشید تابان می کند تازه دامادی به میدان می رود چون قرص ماه مادری در پیش رو ، آیینه قرآن می کند قاسم است او ، مجتبی را شیر در جنگاوری جای بابا جان خود آورده قربان می کند جنگ او یادآوری می کرد از جنگ جمل عرصه را رنگین زِ خون جمع عدوان می کند تا صدا زد ، ای عمو جانم فدای اکبرت مرگ را همچون عسل بر خویش مهمان می کند داغ اکبر تازه شد ، جانم فدایِ سرورم سوز داغش دیده ها را غرق باران می کند نو عروسی میزند بر سر به صد آه و فغان حضرت خیرالنسا هم مو پریشان می کند ای خوشا راهی که در آن جان من گردد فدا مادرم چشم تَرش از عمّه پنهان می کند 🔸شاعر: ____________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
🏴 اشعار ___________ سوی میدانِ بلا ، شَه پسری آمده است اَشهد اَنّ علیّا قَدَری ، آمده است شده نامش چو علی کوریِ چشمان عدو یا علی بهر پسر چون سپری آمده است بس که از جِلوه شبیه است به رخسار رسول شده شایع که رسول دگری آمده است بین آن لشکر تاریک دلِ بی همه چیز صحنه روشن شده ، قرص قمری آمده است پیش چشمانِ پدر راه برو ، اکبر من مادرت سوی تو با چشم تری آمده است داغ عبّاس اگرچه کمرم را بشکست رفته گیر از همه اعضا ، خبری آمده است اِرباً اِربا شده اعضای تنت از دمِ تیغ روی نِی بهر سفر ، همسفری آمده است خامس آل عبا را برسانید عبا نه تنی مانده نه پا و نه سری آمده است این خبر را برسانید به لیلای حزین با عبا سوی حرم یک پدری آمده است 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
🏴 اشعار _____________ از کودکی در روضه هایت پَر گرفتم من عشق را ، با شیر از مادر گرفتم هر جا بنوشم آب سرد خوش گواری آذر زِ کـــام تشــــنه ی اصـــغر گرفتم با یاد لبهــای علمدارت به هیاْت صد حاجت از دستان آب آور گرفتم هرجا پدر در ماتمی از یک جوانست صد ماتم از قتلِ علی اکبر گرفتم هرجا که بیماری ببینم توی بستر غم از تن تبدارِ آن سرور گرفتم یا بزم دامادی ببینم گشته بر ‌پا قاسم به یاد آورده غم در بر گرفتم هر جا ببینم کودکی گم کرده راهش با یاد طفلت ناله را از سر گرفتم هر روز عاشورا و هر جا کربلا شد تا آتشی از عشقِ آن دلبر گرفتم یا رب نظرکن از اَزل عشقم حسینست آن را شعارم در صفِ محشر گرفتم 🔸شاعر ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
نفس تا یار من باشد ، نکوبم دربِ دیگر را چه غم دارد کسی چون من که دارد حُبّ حیدر را خدا را شاکرم هر دم ، تَولّای علی دارم ندارم من نشان از شاهِ برحق غیر صفدر را نگردد هیچ کس را آتش دوزخ بر او کاری کَشند سُرمه به چشم خود چو خاک پای قنبر را به یک شب در چهل منزل ، اگر مولا شود حاضر ویا با دست خود از جا کنَد دَربی زِ خیبر را... چه شکّی شیعه اش دارد چو بشناسد ولیّ خود شفاعت آرزو دارد چو من ، فردای محشر را نه توهینی به کس دارم ، نه لعنت میفرستم من کلاه خویش قاضی کن ، که دارد حقّ منبر را دو شاهد میشود برهان ، برای ادّعاهایت هزاران شخص بیعت کرد و منکر گشت محضر را !! یقینن بی تَولّایش وضویت هم بُوَد باطل مگر در خوابِ خود بینی ، بهشت و حوض کوثر را مرا همراه با شیرش ، صفای مرتضی داده برای شکر این نعمت ، ببوسم دست مادر را 🔸شاعر: ___________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
نفس تا یار من باشد ، نکوبم دربِ دیگر را چه غم دارد کسی چون من که دارد حُبّ حیدر را خدا را شاکرم هر دم ، تَولّای علی دارم ندارم من نشان از شاهِ برحق غیر صفدر را نگردد هیچ کس را آتش دوزخ بر او کاری کَشند سُرمه به چشم خود چو خاک پای قنبر را به یک شب در چهل منزل ، اگر مولا شود حاضر ویا با دست خود از جا کنَد دَربی زِ خیبر را... چه شکّی شیعه اش دارد چو بشناسد ولیّ خود شفاعت آرزو دارد چو من ، فردای محشر را نه توهینی به کس دارم ، نه لعنت میفرستم من کلاه خویش قاضی کن ، که دارد حقّ منبر را دو شاهد میشود برهان ، برای ادّعاهایت هزاران شخص بیعت کرد و منکر گشت محضر را !! یقینن بی تَولّایش وضویت هم بُوَد باطل مگر در خوابِ خود بینی ، بهشت و حوض کوثر را مرا همراه با شیرش ، صفای مرتضی داده برای شکر این نعمت ، ببوسم دست مادر را 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
شده پر زِ نور دنیا ، که رسیده فخر عالم بِه از این دگر چه باشد و چه نور بِه ز خاتم وملائک از برایش ، چه صفی بِبسته امشب صفِ اوّلستُ جبریل ، برای خیر مقدم همه جیره خوار اویند زِ اَزل و تا قیامت زِ نوادگان آدم همه تا به عرشِ اعظم صلوات بر محمّد که بهانه ی وجودست که تمام شد رسالت به شما رسول اکرم شده آتشش به موبد چو خموش او بفهمد که دگر جز او نباشد دگری به علم ، اعلم و بزرگ عید دیگر که به امشب است دایر شده با امامِ صادق ، دلِ شیعه ها مُصمم به وجود او تشیّع ، به زمانه فخر دارد و دگر چه کس به جز او کند اهتزاز ‌پرچم و تو ای مثال «تنها» چه نشسته ای به پا خیز که به یک شبی به عالم ، شده ای دو جا مُکرّم 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
جمعه ی آخر سال است کجایی آقا مرغ دل بی پروبال است کجایی آقا شیعه را راه نجاتی زِ بلا ممکن نیست استرس با تو ، محال است کجایی آقا خاک بر فرقِ مریدانِ چو من باید کرد همه جا قحطِ رجال است کجایی آقا دیده ای نیست به جز دیده ی مولا بیدار روحِ ما غرق خیال است کجایی آقا هر کجا می نگرم جذبِ به دنیا بودم قاتلم خوش خط‌ وخال است ،کجایی آقا پُر زِ دردیم و سوالی که ندارد پاسخ پاسخِ هرچه سوال است ، کجایی آقا سفره ها پُر شده از رنگ تجمّل ، امّا به کجا مالِ حلال است ، کجایی آقا جان به قربانِ تو ای یوسفِ زهرا کردن شهدِ شیرینیِ فال است کجایی آقا کاش این جمعه شود آخرِ دلتنگی ها ندبه با شرحِ جمال است ، کجایی آقا شده پنجاه و دو جمعه نظرم بر راهی سالِ ما رو به زوال است کجایی آقا 🔸شاعر: _____________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
نفس تا یار من باشد ، نکوبم دربِ دیگر را چه غم دارد کسی چون من که دارد حُبّ حیدر را خدا را شاکرم هر دم ، تَولّای علی دارم ندارم من نشان از شاهِ برحق غیر صفدر را نگردد هیچ کس را آتش دوزخ بر او کاری کَشند سُرمه به چشم خود چو خاک پای قنبر را به یک شب در چهل منزل ، اگر مولا شود حاضر ویا با دست خود از جا کنَد دَربی زِ خیبر را... چه شکّی شیعه اش دارد چو بشناسد ولیّ خود شفاعت آرزو دارد چو من ، فردای محشر را نه توهینی به کس دارم ، نه لعنت میفرستم من کلاه خویش قاضی کن ، که دارد حقّ منبر را دو شاهد میشود برهان ، برای ادّعاهایت هزاران شخص بیعت کرد و منکر گشت محضر را !! یقینن بی تَولّایش وضویت هم بُوَد باطل مگر در خوابِ خود بینی ، بهشت و حوض کوثر را مرا همراه با شیرش ، صفای مرتضی داده برای شکر این نعمت ، ببوسم دست مادر را 🔸شاعر: ___________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
نفس تا یار من باشد ، نکوبم دربِ دیگر را چه غم دارد کسی چون من که دارد حُبّ حیدر را خدا را شاکرم هر دم ، تَولّای علی دارم ندارم من نشان از شاهِ برحق غیر صفدر را نگردد هیچ کس را آتش دوزخ بر او کاری کَشند سُرمه به چشم خود چو خاک پای قنبر را به یک شب در چهل منزل ، اگر مولا شود حاضر ویا با دست خود از جا کنَد دَربی زِ خیبر را... چه شکّی شیعه اش دارد چو بشناسد ولیّ خود شفاعت آرزو دارد چو من ، فردای محشر را نه توهینی به کس دارم ، نه لعنت میفرستم من کلاه خویش قاضی کن ، که دارد حقّ منبر را دو شاهد میشود برهان ، برای ادّعاهایت هزاران شخص بیعت کرد و منکر گشت محضر را !! یقینن بی تَولّایش وضویت هم بُوَد باطل مگر در خوابِ خود بینی ، بهشت و حوض کوثر را مرا همراه با شیرش ، صفای مرتضی داده برای شکر این نعمت ، ببوسم دست مادر را 🔸شاعر: _______________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
🏴 اشعار ______________ شام سوّم در عزا ،نذر سه ساله دختر است دستهایش بسته امّا ، دست گیر محشر است شام ویران است و یک دختر که می خواهد پدر در جوابِ گریه هایش پیش رو تشت سر است کاش بودم حائلی در وقت سیلی خوردنش صورتش از دستهای دشمنش کوچکتر است هر که دارد دختری کوچک بفهمد حرف من مِهر بابا نزد دختر ، بیشتر از مادر است یار و هم بازیِ او خاموش شد ، زان ماجرا بین اموالی که غارت گشته مهدِ اصغر است یک شباهت با پدر دارد ، چو بیند راس او مویِ خود خاکی و زلف او پر از خاکستر است تا جدا افتاد ، از آن کاروان پر بلا پای او مجروح و چون عمّه سرش بی معجر است بس شباهت داشت او با جدّه اش خیر النسا یک طرف یک گوش زخمی ، یک طرف میخ در است . 🔸شاعر: __________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
🏴 اشعار __________ سوی میدانِ بلا ، شَه پسری آمده است اَشهد اَنّ علیّا قَدَری ، آمده است شده نامش چو علی کوریِ چشمان عدو یا علی بهر پسر چون سپری آمده است بس که از جِلوه شبیه است به رخسار رسول شده شایع که رسول دگری آمده است بین آن لشکر تاریک دلِ بی همه چیز صحنه روشن شده ، قرص قمری آمده است پیش چشمانِ پدر راه برو ، اکبر من مادرت سوی تو با چشم تری آمده است داغ عبّاس اگرچه کمرم را بشکست رفته گیر از همه اعضا ، خبری آمده است اِرباً اِربا شده اعضای تنت از دمِ تیغ روی نِی بهر سفر ، همسفری آمده است خامس آل عبا را برسانید عبا نه تنی مانده نه پا و نه سری آمده است این خبر را برسانید به لیلای حزین با عبا سوی حرم یک پدری آمده است 🔸شاعر: ___________________ با روضه نشینان بروز باشید ⬇️ https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
🏴 اشعار ___________ کل یوم عاشورا کل عرض کربلا از کودکی در روضه هایت پَر گرفتم من عشق را ، با شیر از مادر گرفتم هر جا بنوشم آب سرد خوش گواری آذر زِ کـــام تشــــنه ی اصـــغر گرفتم با یاد لبهــای علمدارت به هیاْت صد حاجت از دستان آب آور گرفتم هر گه پدر دیدم عزادار جوانی صد ماتم از داغِ علی اکبر گرفتم هرجا به بستر خفته بیماری ببینم غم از تن تبدارِ آن سرور گرفتم یا بزم دامادی ببینم گشته بر ‌پا قاسم به یاد آورده غم در بر گرفتم هر جا ببینم کودکی گم کرده راهش با یاد طفلت ناله را از سر گرفتم هر روز عاشورا و هر جا کربلا شد تا آتشی از عشقِ آن دلبر گرفتم یا رب نظرکن از اَزل عشقم حسینست آن را شعارم در صفِ محشر گرفتم 🔸شاعر: ____________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
من بهشتم را همین جا توی دنیا دیده ام در فروغ چشمهایش موج دریا دیده ام ترسم از این است آید تا جهنّم دیدنم بس فداکاری ازاین خورشید پویا دیده ام خواب شیرین است ، امّا مادرم را تا سحر.... بر سرِ بالین خود شبها به احیا دیده ام هرکجا حتّی مقصّر بوده ام در زندگی بارها حامیِ خود اندر قضایا دیده ام یار دیرینی که هر جا غم اسیرم کرده بود بهر غمخواریِ خود او را مهیّا دیده ام هرچه دارم از همین چادر نماز مادر است من که آن را تاکنون مافوقِ اشیا دیده ام کاش میشد عمرِخود را هدیه می دادم به او تحفه ای ناقابل از خیلِ هدایا دیده ام سجده ام زیباست،گر مقصد بوَد پاهای تو من بهشتم را همین جا توی دنیا دیده ام 🔸شاعر: ===================== درگاه شاعران روضه نشینان ایتا ⬇️ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️ https://splus.ir/rozeneshinan