#دهه_کرامت #مدح_امام_رضا
کسی که در دل عاشق شراره ریخته است
میان جام غزل استعاره ریخته است
زلال مدح انیس النفوس شمس شموس
به جان واژه شکوهی دوباره ریخته است
بیا به مشهد و بنگر که صبحدم خورشید
شراب سرخ به جام مناره ریخته است
به شوق بوسه ی بر پای زائرانش ماه
میان نم نم باران ستاره ریخته است
به هر که خسته و ناچار مانده است بگو
که بر ضریح خدا طرح چاره ریخته است
چه دردها که نگفته زدوده از دل تنگ
چه غصه ها که به پلک اشاره ریخته است
بپرس از لب جارو کشان صحن و ببین
که در حرم کرم بی شماره ریخته است
🔸شاعر:
#حسن_شیرزاد
==========================
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#دهه_کرامت #مدح_امام_رضا
کویری تشنه ام دورم نکن از دور بارانت
بخوان در زیر باران در حرم این کهنه مهمانت
نزن خط نام این زائر که رنجت می دهد گاهی
نمی خواند اگر چه شاعرت با سبک میزانت
دلم تنگ حرم شد دست و بالم بسته شد چندیست
دو سالی می شود جا مانده ام از جمع یارانت
تمام جاده ها باز است بر روی من الا طوس
نمی خوانی مرا اقا چرا سمت خراسانت
به شیرینی دیدار تو می ارزد عبوس تو
چه عشقی می کند در محضرت طفل دبستانت
فقط گل ها نباید از تو عطر تازه بردارند
بخوان خار سر راه خودت را هم به بستانت
شب میلاد درهای حرم تا اسمان باز است
شود تقسیم بین عرشیان لطف فراوانت
خدا دست تو را وا می گذارد در عطا کردن
اگر چه بوده این هستی از اول هم به فرمانت
کنار سفره خود می نشانی هر که می اید
نمی ماند یقین دست کسی خالی از احسانت
کبوتر ها چه حالی می کنند امشب بر این گنبد
چه حالی می دهد موسیقی این سجع خوانانت
برای کهکشان ها دیدنی تر می شوی امشب
تماشا می کنند از ارتفاع ان زلف پیچانت
حرم نزدیک شد گل دسته ها را دیدم از این جا
دلم جلد حرم شد چون کبوترهای مهمانت
نسیمت می وزد هر چند در این کوی و ابادی
مرا همراه کن در جاده ها با موج طوفانت
نگو: اهویی دشتم ز دستت بر نمی اید
بفرما, صید راهت می شوم. با تیر مژگانت
به سقاخانه ات بسپار جامم را کند لبریز
دهد پیمانه ات را دست این بشکسته پیمانت
اگر چه دشمنی از این مسافر بر نمی اید
به بند خود در اور چون گذشته دشمن جانت
غزل را از زیارت نامه ات لبریز خواهم کرد
غزل, با نام تو, جان من است این جان به قربانت
رضایت نامه ام را با رضایت امشب امضا کن
پس از یک استکان چای با قند فریمانت
🔸شاعر:
#سید_علی_میری_رکن_آبادی
===========================
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#دهه_کرامت #مدح_امام_رضا
می ایستم دلتنگِ تو در باورم سمت حرم
یکباره می چرخد همه دور و برم سمت حرم
مثل کبوتر بچّه ای محض طوافِ گنبدت
یکریز پرپر میزند بال و پرم سمت حرم
خود را تصوّر میکنم در کنج سقّاخانه ات
زل میزنم لب تشنه با چشم ترم سمت حرم
در ذهن خود محض ِ نماز صبح می آیم سحر
در کوچه های مشهدت با مادرم سمت حرم
از راهِ خیلی دور خواندم خط به خط اذن دخول
یک چشم سمت جاده، چشم دیگرم سمت حرم
یاضامن آهو سلام از راهِ دورم را ببخش
راهی کن آقاجان مرا با همسرم سمت حرم
سلطانِ رأفت خواندمت! چون دیده ام پُر میشود
دستی که می آید به امید کرَم سمت حرم
روزی اگر از عشق تو آتش بگیرد پیکرم
من مطمئنّم میرود خاکسترم سمت حرم
*
هنگام جان دادن به حال خود مرا بگذار اجل
بگذار باشد تا دم ِ آخر سرم سمت حرم!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
===========================
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#دهه_کرامت #مدح_امام_رضا #مدح_حضرت_معصومه
در پاسخ به هتک حرمت ساحت عظیم امام رضا (علیه السلام)
گم کرده راه را به هیاهوی جیغ و سوت.
یک عده خود فروخته بر قوتِ لایموت.
در مسلکی که سجده به شیطان مقدس است.
در خوابِ مرگ رفته هنر، زخمی از سکوت.
از میوه اش توقع برکت نمی رود.
مهمان سرای کِرم، اگر شد درخت توت.
تا قهقرایِ فتنه ی دجال می رود.
موشی خمارِ نغمه ی شیطانیِ فلوت.
خوش رقصِ بزمِ خیمه ی شب بازیِ هنر.
عفریته ای، عروسکِ در تارِ عنکبوت.
بذری عقیم کاشته طوفان درو کند.
بی ریشه ای که بوده اساسش، خرابِ فوت.
بر تار عنکبوت، نه، خورده دلم گره.
بر تار و پودِ فرشِ حرم، مستِ هر قنوت.
🔸شاعر:
#رسول_رشیدی_راد
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#دهه_کرامت #مدح_امام_رضا
آسمان از ابر چشمان تو باران را نوشت
آدم آمد صفحهصفحه نام انسان را نوشت
آدم آمد هشت وادی دور چشمت چرخ زد
رو به گنبد کرد و آن حال پریشان را نوشت
نوح در کشتی میان موجهای خشمگین
گوشۀ دستار خود نام خراسان را نوشت
کاسهای از آب سقاخانه با خود داشتی
تا که ابراهیم در آتش گلستان را نوشت
حسن رویت ماه را در چاه پنهان کرده است
یوسف گمگشته حسبالحال کنعان را نوشت
گفت جبریل امین از هشتمین نور خدا
تا محمد با علی آیات قرآن را نوشت...
🔸شاعر:
#حیدر_منصوری
===========================
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#دهه_کرامت #مدح_امام_رضا
آسمان دلگیر بود اینجا، زمینش خسته بود
قرنها بال کبوتر، پای آهو بسته بود
سرزمین عشق بود اما سلیمانی نداشت
ملک عاشق ها هزاران سال سلطانی نداشت
تا نوشت آیات هجرت را برایش سرنوشت
آمد و خاک خراسان قسمتی شد از بهشت
بعد از آن هر قلب غمگین، کنج گوهرشاد بود
قبلهی دلهای خسته، پنجره فولاد بود
چشم وا کن کور مادر زاد! گنبد را ببین
نور صحن عالم آل محمد(ص) را ببین
چشم وا کن پارهای از پیکر پیغمبر است
یا علی گویان بیا! همنام جدش حیدر است
گوش کن اینجا دل هر سنگ میگوید رضا
سینهی نقاره با آهنگ میگوید رضا
عشق میگوید رضا و نور میگوید رضا
مشهد از نزدیک و قم از دور میگوید رضا
آب سقاخانهی تو، خونِ غیرت میشود
آهوی تو، شیر میدان شهادت میشود
آمدیم این بار از دست تو، ای مولای عشق!
مثل یارانت بگیریم اذن میدان دمشق
ای شهید عشق! لب تر کن، تو از روی کَرَم
نام ما را هم ببر، بین شهیدان حرم
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
===========================
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#دهه_کرامت #مدح_امام_رضا
هنگامهٔ ظهورِ رئوفیّت خداست
امشب شب ِ تجلیِّ یا ایها الرضاست
لب وا نکرده حاجتِ یک عمر می دهد
بیهوده نیست خنده به روی لبِ گداست
در صحن انقلاب؛ نمازم درست شد
تعظیم ؛ رو به گنبد سلطان رکوع ماست
آقای مهربان به کسی "نه"نگفته است
از دور هم صدا بزنم حاجتم رواست
بوسیدن ِ ضریح؛ تقرُّب می آورد
حتی نگاه کردنِ گنبد گِرِه گشاست
مشهد ،کسی که یک شبِ خود را سحرکند
او همنشین فاطمه در عرش کبریاست
جاروکشان خانه سلطان ملائکند
گرد و غبار ِ خانه آقام کیمیاست
گرد و غبارِ این حرم از جنس تربت است
باب الجواد وقت ِ غروبش چه با صفاست
سوگند بر قدم به قدم راه ِ اربعین
از خانه امام رضا راهِ کربلاست
دربین حجره تاکه زمین خورد ناله زد
آتش گرفته این جگرم ، دلبرم کجاست
لب تشنه جان سپرد ولی نیزه ای نخورد
هنگام دست و پازدنش سینه اش رهاست
شبهای جمعه مادر اگر داد می زند
دیده تن ِ بدون ِ سری زیر دست و پاست
من یک سوال از عمرِ سعد می کنم
جای عزیز فاطمه در بین بوریاست
حتی وحوشِ دشت همه آب خورده اند
لب تشنه رأس شاه دوعالم به نیزه هاست
از آن حسین ؛ قدرِ کفِ دست مانده بود
فرمود خواهرش که ذبیحِ قلیلِ ماست
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
===========================
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#دهه_کرامت #مدح_امام_رضا
دوباره از سر خط..بسمه تعالى عشق
كه برد شعر مرا سوى بى كران ها عشق
غرض ز گفتن اين شعر مدح سلطان است
نوشتن از حرم و حضرت رضا با عشق
هميشه هست دلم رو به مشهد آقا
چرا كه نيست مرا اشتياقى الا عشق
به اين حرم بِنگر..بوى آسمان دارد
رواق عشق..صحن عشق..آقا عشق
كبوتران بهشتى به گنبد و به زمين
كه مى روند و مى آيند در حرم با عشق
به بست شيخ طبرسى كه ميرسى بينى
نوشته است از اين سو به سمت دريا عشق
در اين حرم همه مديون لطف آقايند
در اين حرم همه عاشق شدند...حتى عشق
ميان صحن گوهرشاد زائرى مى گفت
فداى غربت تو يا امام رضا يا عشق
به پاى پنجره فولاد سجده افتاده
همانكه گفت مرا نيست قبله الا عشق
چه دردهاى بزرگى كه تو شفا دادى
مسيح بر دم تو نازد اى مسيحا عشق
هميشه موقع اذن دخول جبرائيل
به خنده امر نمودى بيا..بفرما عشق
هرآنكه از در باب الجواد داخل شد
قسم نداده به او داده اى دو دنيا عشق
تو گفته اى كه فقط گريه بر حسين كنيم
تو گفته اى كه زنيم ناله وا حسينا..عشق
نديد حضرت زينب به غير زيبايى
و گفت عمه ى تان:ما رايت الاعشق
رسيد آخر شعر و دوباره حرف حسين
دوباره از سرخط..بسمه تعالى عشق
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
===========================
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
.
با تو هر حرفی که ممکن بود و میشد را زدم
شاید و امّا و لازم هست و لابُد را زدم
تو امام مهربانی بودی و من بارها
در بیان درد خود قید تقیُّد را زدم
ای سلیمانی ترین! تا خود بگویم از خودم
با کسی از تو نگفتم، بال هُدهُد را زدم
تا نگویم شِکوهام را روبروی گنبدت
قید زائر بودن روز تولد را زدم
در نمازم سمت مشهد گفتم اللّه الصمد
پس بدین ترتیب زیرآب تَعَبُّد را زدم
با ستاره هشت، آرامش گرفتم روز و شب
هر تماسی که گرفتم قبلش این کُد را زدم
تا بیایم زودتر پیش تو در حین نماز
باز گیسوی سلام هر تشهد را زدم
نفْس من از بس مسلط گشته بر رفتار من
شاید ایندفعه کنار تو رگ خود را زدم
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
بارها گفتم به خود دیدی که قسمت میشود
دیدنش نزدیکتر ساعتبهساعت میشود
بعدِ نیشابور قلبم پُر حرارت میشود
عاقبت از دستِ من این کوپه راحت میشود
عشق وقتیکه تو باشی بینهایت میشود
یک نفر قبل از خودم در من تصرف کرده است
عشق را در شوق پیچیده، تعارف کرده است
وسعتِ روحِ مرا غرقِ تشرف کرده است
تا حرم را دیدهام، قلبم توقف کرده است
باز هم اذنِ ورودی که عنایت میشود
یک طرف صوتِ تلاوتهای قاریها و من
یک طرف مداح و آوای قناریها و من
صحن در صحن است حال بی قراریها و من
تا ضریحت مست از لحظه شماریها و من
یاعلی میگویم اینجا و قیامت میشود
مثل این آئینهها خود را شکستم، آمدم
پیش این فوارهها قدری نشستم، آمدم
تا ضریحت راه را از حفظ هستم، آمدم
رو به سویت چشمهایم را که بستم، آمدم
آمدم که آمدنهایت اجابت میشود
من به دنبالِ توأم فیروزهکاریها که نه
غرق در نام رضایم، خوشنگاریها که نه
دست خالی میروم، از کفشداریها که نه
میکَنم دل از همه، از این نداریها که نه
صدهزاران حج نصیب یک زیارت میشود
هرچه هست اینجا از اول تا به آخر دیدنی است
بالْ بالِ بچهها مثل کبوتر دیدنی است
دُورْ دورِ دختران بر گِرد مادر دیدنی است
سُرسُرهبازیِ طفلان روی مَرمَر دیدنی است
چشم با این دیدنیها غرق حیرت میشود
جبرئیل آمد حرم، یک شب شفایش را گرفت
رفت میکائیل و اسرافیل جایش را گرفت
مرد کوری بود دیدم چشمهایش را گرفت
خادمی از دستِ معلولی عصایش را گرفت
ناز ما را کم بکش، دارد که عادت میشود
بارها گفتم بده، اینبار میگویم بگیر
آنچه میدانی از آن بسیار میگویم بگیر
این مَنیّت را از این دیوار میگویم بگیر
هرچه شد بر قامتم سربار، میگویم بگیر
عاشقیِ ما، تو را اسباب زحمت میشود
با کبوترهای تو هروقت قاطی میشوم
مثل این فواره غرقِ بی ثباتی میشوم
محوِ اوصاف تو و الطاف ذاتی میشوم
باز امشب خیره بر مردی دهاتی میشوم
هرکه اینجا میرسد حتما که دعوت میشود
با خودش چادر نمازِ پیرزن آورده است
جانماز و عطر و تسبیح و کفن آورده است
روی انگشتش عقیقی از یمن آورده است
خرده پولی نذر آقا از وطن آورده است
آسمان از دیدنش غرقِ حسادت میشود
میکشد سوغاتیاش را بر ضریحت پیرمرد
میزند بوسه همینجا بر ضریحت پیرمرد
آمده در بین صفها بر ضریحت پیرمرد
یک کفن آورد، اما بر ضریحت پیر مرد...
قبل آنیکه کِشَد، سرخ از خجالت میشود
گریهاش اُفتاد یادِ جسم عریانِ حسین
از خجالت آب شد پیرِ پریشانِ حسین
زیرِ ایوانت دلش رفته به ایوانِ حسین
ای به قربانت رضا و ای به قربانِ حسین
اشکهامان مرهم صدها جراحت میشود
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
.
حال دلم میگیرد و بد میشود گاهی
بغضی می آید گریه را سد میشود گاهی
باید کبوتر شد ، پری زد تا به آن شهری
کانجا فرشته رفت و آمد میشود گاهی
این روضه اقیانوسی از مِهر است و آقایی
جبریل حتی از درش رد میشود گاهی
اینجا به روی هیچکس در را نمی بندند
انبـوه زائـرها زبـانزد میشود گاهی...
اینجا کلام «اُدْخُلُوهَا» بسکه دلخواه است
هنگام رفتن دل مُردّد میشود گاهی
آقا دوباره خواب دیدم مشهدت هستم...
خیلی دلم دلتنگ مشهد میشود گاهی
🔸شاعر:
#امیر_رضا_فرجوند
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّئوفِ
الَّذِی هَیجَ أَحْزَانَ یوْمِ الطُّفُوفِ
احساس می کنم که همینجاست جنتم
هر وقت در حریم تو گرم زیارتم
هرگز به جز تو از تو نمی خواهم ای رئوف
این است آرزوی من این است حاجتم
آهو شدم فقط که نوازش کنی مرا
من صید مبتلاشده ی این ضمانتم
یک سال می شود که به مشهد نیامدم
یک سال می شود که فقط آهِ حسرتم
خلوتگُزین صحنِ گوهرشاد تو..،منم
یک شب سری بزن به من و کنجعزلتم
در شهر شُهرتم شده دیوانه ی رضا
در ماجرای عاشقیات درس عبرتم
گندمبهدست..،گوشه ای از بارگاه تو
با جبرئیل های حرم گرم صحبتم
گاهی هوای مشهد و گاهی هوای قم...
شکر خدا کبوتر بام کرامتم
وقتی که شاه مملکت ماست شاه طوس
پس خوشبهحال من که در این مُلک،رعیتم
جاروکش حریم تواَم..،نوکر تواَم
گرد و غبار صحن تو شد تاج عزتم
خورشید عالمِین،همین گنبدِ طلاست
بر بام تو دمیده شود صبح دولتم
من در جوار غیرِ تو جا خوش نمی کنم
من سالیان سال کنار تو راحتم
کُلِّ عشیره..،نانخور موسی بن جعفریم
قربان این گداشدنِ بااصالتم
ای مهربانتر از پدرم! دوستدارمت...
از کودکی همیشه تو کردی حمایتم
مُهر تو مُهر نیست..،مسیحایِ طوس ماست
صد مُرده زنده می شود از عطر تربتم
صد جرعه از شراب بهشتی اگر دهند
با چای حضرتیست فقط اوج لذتم
محشر، شفیعِ گریهکنانِ تو فاطمه است
زهرا به یُمن اشکِ تو کرده شفاعتم
کاملترین عبادت من نام حیدر است
ذکر علی علی شده کُلِّ دیانتم
سرباز حیدریم،نجف پادگان ماست...
در لشگر امیرِ عرب گرمِ خدمتم
صحن رضاست آینه ی صحن مرتضی...
من محو در تجلیِ این بی نهایتم
سلمانِ سرسپرده ی سَلمانیِ تواَم
لطفاً بیا به دیدن من وقت رحلتم
بابُ الجواد؛ بابِ مُرادِ دل من است
عمریست داده ای به همین راه عادتم
نُطقم کنار پنجرهفولاد باز شد
با ذکر یا رقیه بهم ریخت لُکنتم
ای عُهدهدار مجلس عطشان کربلا!
من آن حسینگویِ دمِ دربِ هیئتم
تو روضهخوان آن لب سرنیزهخورده ای
من سینهچاکِ لطمهی ذکر مصیبتم
یَابْنَالشَّبیبگُفتنِ تو می کُشد مرا...
گفتی:که زخم خوردهی آن هتک حرمتم
یابن الشبیب جد مرا بی هوا زدند
یابن الشبیب جد مرا با عصا زدند
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
===========================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️