اشعار #شب_تاسوعا
_________________
#حضرت_عباس
شرمنده ام نشد که بمانم کنارِ تو
تسکین شوم برایِ دلِ بی قرارِ تو
اشکِ رقیه دیدم و گفتم که میشوم
مرهم به زخم های دلِ غُصِّه دارِ تو
رفتم فُرات را به حضورت بیاورم
تیری به مَشک خورد و شدم شرمسارِ تو
این نیزه ها نذاشت که با خود بیاورم
آبی برایِ کودکِ چَشم انتظارِ تو
تا پایِ دشمنان نرود سمتِ خیمه ها
دست و سر و تمامِ تَنم شد حصارِ تو
با ذکر یا أخا تو به بالینم آمدی
با این حساب من شده ام از تبارِ تو
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
____________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
🏴 اشعار #شب_تاسوعا
_____________
#حضرت_عباس
کارِ ما شد از جفایِ خارها پیچیده تر
در دلم شد حسرتِ دیدارها پیچیده تر
بعدِ تو طوفان به سمتِ خیمه ها خواهد رسید
می شود حالِ همه گلزارها پیچیده تر
کوچکت کردند بدرها شمشیر و تیغ و نیزه ها
پس گره خورده به کلِّ کارها پیچیده تر
رفتی و اصلأ نگفتی باخودت..وضعِ حسین
می شود بی یار وبی سردارها پیچیده تر
نوکری کردی..نصیبت شد برادر گفتنم
مادرم آمد..شد این اسرارها پیچیده تر
بعدِ از این سبِّ علی و فاطمه خواهند کرد
بعد از این قطعاً شود انکارها پیچیده تر
می کند با دستِ خود رَختِ اسارت را به تن
سهمِ خواهر می شود آزارها پیچیده تر
بر سرِ نیزه من وتو شاهدِ غم می شویم
کارِ زینب بر سرِ بازارها پیچیده تر
الامان از چشمِ نامحرم..امان از بیکسی
دردِ ناموس ست در انظارها پیچیده تر
ای علمدارِ رشیدم باز یک قولی بده
تا شوی بر نی چنان قهّارها پیچیده تر
چشمِ خود را لحظه ای هم بر رخِ زینب نبود
باز هم اعجاز کن چون یارها پیچیده تر
رویِ نی یا که سلامت،حفظِ زینب با شماست
هست کار ِ حیدرِ کرّار ها پیچیده تر
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
🏴 اشعار #شب_تاسوعا
_________
#حضرت_عباس
چشمم از داغ علمدار جوان،تر شده است
بی ابالفضل،حرم بی کس و یاور شده است
آن علمدار رشیدی که غم از دل می برد
حال با قامت یک طفل برابر شده است
گر عبایی به حرم هست بیاور زینب
او پراکنده تر از قامت اکبر شده است
قسمتی از بدن درهم او را چیدم
تازه سقای حرم،چون علی اصغر شده است
زینبم بهر اسیری دگر آماده شوید
بین دشمن سخن از غارت معجر شده است
جان زهرا مکن اصرار چه دیدم،اما
با تو سر بسته بگویم که چه با سر شده است
بگمانم که سرش بر سر نی جا نشود
از تماشای سرش،خون دل مادر شده است
🔸شاعر:
#محمود_اسدی
________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
🏴 اشعار #شب_تاسوعا
_________
#حضرت_عباس
ای بزرگ خاندان آبها
آشنای مهربان آبها
در مقام شامخ سقاییات
بند میآید زبان آبها...
بر ضریح دست تو پیچیدهاند
التماس گیسوان آبها
میرسید از دور بر اهل حرم
جملۀ «سقّا بمان» آبها...
مشک و ختم فاتحه هرگز نبود
این تصوّر در گمان آبها
بعد لبهای تبسمریز تو
گریه افتاده به جان آبها
از وداع تو حکایت میکند
دست های پر تکان آب ها
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
🏴 اشعار #شب_تاسوعا
_____
#حضرت_عباس
ای بزرگ خاندان آبها
آشنای مهربان آبها
در مقام شامخ سقاییات
بند میآید زبان آبها...
بر ضریح دست تو پیچیدهاند
التماس گیسوان آبها
میرسید از دور بر اهل حرم
جملۀ «سقّا بمان» آبها...
مشک و ختم فاتحه هرگز نبود
این تصوّر در گمان آبها
بعد لبهای تبسمریز تو
گریه افتاده به جان آبها
از وداع تو حکایت میکند
دست های پر تکان آب ها
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
____________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
🏴 اشعار #شب_تاسوعا
__________
#حضرت_عباس
عطش از خشکی لبهای تو سیراب شده
آب از هُرم ترکهای لبت آب شده
بعد از آنی که تو لبتشنه عطش را کشتی
تشنه لب ماندن ساقی همهجا باب شده
بعد افتادن عکس تو در آیینۀ آب
برکه از شوق رخت خانۀ مهتاب شده
این فرات است که از درد غمت ای دریا
بس که پیچیده به خود یکسره، گرداب شده
تب و تاب حرم از تشنگی و گرما نیست
دل اهل حرم از داغ تو بیتاب شده
تیرها رو به سوی چشم تو خواندند نماز
همه گفتند که ابروی تو محراب شده
صحنهای که کمر کوه شکست از غم آن
عکس تیریست که در دیدۀ تو قاب شده
🔸شاعر:
#محسن_عرب_خالقی
_____________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#زمینه_لطمه_زنی_عباسی_ع
#سبک_بین_جنجال
#لطف_بی_انتها
🔘🔘🔘🔘
☑️بنداول
لطف بی انتها فرق داره
کرم تو اقا فرق داره
تو محرم شب تا سوعا
با تموم شبا فرق داره
تو کریمی و درهم میدی
روزی کل عالم میدی
شاه و رعیت ندارن فرقی
حاجت ارمنی هم میدی
ساقیه کربلا
هستی گره گشا.
جانیم سنه فدا فدا فدا فدا
امیر با کرم
ای صاحب علم
جانیم سنه فدا فدا فدا فدا
یا ابوفاضل ای ابالفضل« ع»
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
تا تنت پخش توو صحرا شد.
میونه مقتلت غوغاشد
همه دیدن کنار نعشت
کمر حضرت عشق تا شد
....
باعمود و باتیغ ونیزه
چه بلایی سرت اوردن
چه به روز تو و مشک و هم
به سر پیکرت اوردن
بلند شو از روخاک
اصغرشده هلاک
پاشو بریم حرم حرم حرم حرم
تموم لشگرم
پاشو برادرم
باهم بریم حرم حرم حرم حرم
یا ابوفاضل ای ابالفضل« ع»
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بندسوم
بسته شد با سه شعبه چشمات
جدا از پیکرت شد دستات
چیزی از تو نمونده باقی
شده قد رشیدت خیرات
.....
شدی در پیش چشمام پرپر
چیزی از تو نموند اب اور
تورو جمع می کنم از روخاک
دوباره باز شبیه اکبر
...
میگم به شور وشین
ای مقطوع الیدین
آب آور حسین حسین حسین حسین
خون به دلم نشست
وقتی که مرد پست
سرتورو شکست شکست شکست شکست
یا ابوفاضل ای ابالفضل« ع»
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
4_5967752595597428235.mp3
1.75M
لطف بی انتها فرق داره
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
🏴 اشعار #شب_تاسوعا
____
#حضرت_عباس
تا خیمه ها عباس دارد غم ندارم
پشتم به تو گرم است ای کوه وقارم
من رحمت الله و تو پرچم دار فضلی
بوسیدن دستان تو شد افتخارم
سلطانی ام در کربلا از توست عباس
در سایه ی قد تو ، صاحب اقتدارم
تنها تویی که سه حرم داری در عالم
دست جدایت را به چشمانم گذارم
تا که صدا کردی برادر یاری ام کن
بند دلم را پاره کردی ای نگارم
هر جا نظر کردم تو را دیدم به صحرا
گرد تن پاشیده ی تو بی قرارم
بوی مدینه می دهد خون لبانت
حس می کنم مادر نشسته در کنارم
شمشیر تیز است و عمود آهنین پهن
آشفته در هم گیسوانت ای بهارم
بر خیمه ها چشم طمع دارد دشمن
جان خودت صاحب علم دلشوره دارم
ترسم شود زینب اسیر بی حیایی
در فکر آن طفلان در حال فرارم
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
_______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
🏴 اشعار #شب_تاسوعا
________
#حضرت_عباس
تا خیمه ها عباس دارد غم ندارم
پشتم به تو گرم است ای کوه وقارم
من رحمت الله و تو پرچم دار فضلی
بوسیدن دستان تو شد افتخارم
سلطانی ام در کربلا از توست عباس
در سایه ی قد تو ، صاحب اقتدارم
تنها تویی که سه حرم داری در عالم
دست جدایت را به چشمانم گذارم
تا که صدا کردی برادر یاری ام کن
بند دلم را پاره کردی ای نگارم
هر جا نظر کردم تو را دیدم به صحرا
گرد تن پاشیده ی تو بی قرارم
بوی مدینه می دهد خون لبانت
حس می کنم مادر نشسته در کنارم
شمشیر تیز است و عمود آهنین پهن
آشفته در هم گیسوانت ای بهارم
بر خیمه ها چشم طمع دارد دشمن
جان خودت صاحب علم دلشوره دارم
ترسم شود زینب اسیر بی حیایی
در فکر آن طفلان در حال فرارم
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
4_5969979360046744087.mp3
2.97M
#عباس_یله_میدونه
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️