eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
346 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ختم رُسُل به سوی جنان می‌کند سفر جان جهانیان ز جهان می‌کند سفر ریزید خون ز دیده که در آخر صفر کز پیکر وجود ، روان می‌کند سفر ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ما از تو به جز کرم ندیدیم جز سفره ی محترم ندیدیم روزی که بقیعمان کشاندی گشتیم ولی حرم ندیدیم ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
مرثیه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام علّتِ مرگش شده..آئینه ها ..زخمِ زبان کشته است قطعاً امامِ مجتبا.. زخمِ زبان طعنه خورد از کنار و گوشه و دور و بری دل پریشان می کند آقای ما..زخمِ زبان صبر می کرد و سکوتش عالمی بیچاره کرد یک حسن بود و هزاران ناروا..زخمِ زبان یا مذّل المومنین گفتند این دلداده را‌.. دوستانش هم جفا کردند با زخمِ زبان همسرِ نامهربانش هم دلِ آقا شکست با کلامِ ناصواب و باجفا...زخمِ زبان زهر تنها چاره ی کار است بر قلبِ حسن وَ شد کارِ دهانِ بی حیا ..زخم زبان رو به قبله شد..شود راحت از این وضعِ شنیع علّتِ مرگش شده ای شیعه ها ..زخمِ زبان 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بالِ پروازی بده..چشم انتظاری می کِشم من غریبِ عالمم، دل ناگرانی می کِشم مادرِ پهلوشکسته !..یک نگاهی بر حسن.. این منم که سالها دل بیقراری می کِشم کوچه های شهر باشد قتلگاهِ مجتبا.. خوب می دانی چها از نو جوانی می کِشم خاطراتی دارم از یک کوچه ی باریک و تنگ سالها بر دوشِ خود ..قامت کمانی می کِشم خاطرت باشد..ندادی رخصتِ جنگیدنم. زان سبب آهی به دل با ناتوانی می کِشم (مُردم و زنده شدم این سالها پایان گرفت) (دردهای سینه ام با رفتنت درمان گرفت) لحظه ی پرواز شد دارم می آیم محضرت از گلت ..مادر پذیرایی کن بیاید در برت بعدِ تو غربت کشیدم از زمین و از زمان با خودت امشب ببر این غم کشیده دلبرت زینبت مادر پرستارم شده امّا ببین.. طاقتِ دوری ندارد لحظه ای این دخترت از همین جا پر زدم تا کربلای پُر بلا.. من شدم گریه کُنِ فرزند پاکِ بی سرت جمله لا یوم را گفتم به آوای جلی... می شود برپا در آن وادی یقیناً محشرت برحسینت گریه کردم بر سر و سینه زدم حال..پروازم شروع شد سمتِ بالا می روم 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای تو شفای عالم امکان دوا بده قدری به خانه ی دل ما هم صفا بده ما را بلا گرفته بیا ای دوای درد حرزی برای خاطرِ دفعِ بلا بده مثلِ کبوترانِ رهای حریمِ خود بال و پَرِ پریدن ما را جدا بده باب الجواد شد که چه بهتر، اگر نشد اذنِ ورود را ، تو ز باب الرضا بده ما را شبیهِ شیخِ بهایی و عاملی یک گوشه در حریمِ ملوکانه جا بده آقا دعا بکن که ابا صلت تو شویم ای بهترین بهانه به ما هم بها بده ما عاشقانت از تو چه پنهان پر از غمیم ما را نجات از این غمِ بی انتها بده اصلا مگر نه اینکه زکات امر واجب است آقا زکات زندگی ات را به ما بده ما بر ضریحِ پاک شما سبز بسته ایم لطفا به ما زیارت کرب و بلا بده ما خاکِ پای زائرِ سلطانِ مشهدیم از ما بگیر خاک و به جایش طلا بده تنها میان خیلِ گناهان رها نکن دل را به لطفِ نورِ وجودت جلا بده ماها شنیده ایم رضا حضرت وفاست پاسخ به بی وفایی مان با وفا بده دل خون و دل شکسته و دل تنگ و دل پُریم جان جوادت این دل ما را شفا بده 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار اسلام در مصیبت تو می شود یتیم دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر تا روی گنبدت بنشینیم چون غبار هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود چشمی که شد ز ماتم تو ابر نوبهار رفتی و از مدینه ی تو رفت دلخوشی کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار سر زد پس از تو ای به همه خلق مهربان از امت تو آنچه نمی رفت انتظار هرچند از تو غیر محبت ندیده بود اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در یاسی که مانده بود ز باغ تو یادگار گر می گرفت آتش کینه به خانه و می رفت سمت پهلوی گل دست های خار آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد انداخت دور گردن مولا طناب دار در بین کوچه باز همان دست آمد و دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
وقتی که دردهایت آرامشم بهم زد رفتی و بی تو داغت  تقدیر را رقم زد رفتی خوشی پس از تو نامِ مرا قلم زد در شامِ شک و شبهه تابانده‌ای یقین را نوری و نور کردی تاریکیِ زمین را اَبری و آب دادی این خشک سرزمین را از اول قیامت تا آخرین دقایق ماندی و ساختی با  نامردمی منافق ماندی که تا بسازی این چند مرد عاشق کارِ علیست کارَت  کارِ تو کارِ حیدر هشتادوچار غزوه شد کارزارِ حیدر دینِ تو زد جوانه با ذوالفقارِ حیدر با التهاب ماندی با اضطراب رفتی با درد پاشدی و با درد خواب رفتی دیدم میانِ بستر بابا چه آب رفتی ماییم و هیچکس نیست لبخندِ شهر پیداست دیدم که در نگاهت با درد صبر پیداست اما به پیکر تو آثار زهر پیداست گفتم دعا بفرما حکمِ قضا بگردان گفتم بمان و غم را از مرتضی بگردان "هجران بلای ما شد یارب بلا بگردان" تب داشتی و می‌برد این تب توانِ من را دیدم به روی سینه داری دو جانِ من را خوابانده‌ای حسین و چسبانده‌ای حسن را گفتی به انتظارت  هستند این جماعت دارند خنجرِ کین در آستین جماعت تا پشتِ در بیایند تا آخرین جماعت با پنجه‌های لرزان دستت نوازشم کرد تا با علی بمانم چشمت سفارشم کرد تا پایِ او بسوزم با اشک خواهشم کرد گفتی به پشت او باش من پیش روش رفتم دشمن به پشت در بود من روبروش رفتم آنقدر زخم خوردم تا که زِ هوش رفتم  آتش به خانه می‌زد آتش زبانه می‌زد آن یک به بازویم زد  این یک به شانه می‌زد او با قلاف شمشیر این تازیانه می‌زد 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
حاجات خویش را دل من از خدا گرفت تا اینکه برد نام حسن(ع) را، دعا گرفت! بیمارِ لاعلاج چه بسیار دیده ایم عرض توسلی به تو کرد و شفا گرفت هرکه هوای کرب و بلا می کند، چرا؟ با ذکر یا حسن(ع)، سفر کربلا گرفت! با دیدن مزار غریبت دلم شکست در جای جای صحن دلم روضه پا گرفت یک روز می رسد که شوم خادمِ حرم این هدیه را ز دست کریم شما گرفت روزی که گنبد و حرمش را بنا کنیم... باید تمام صحن حسن(ع) را طلا گرفت 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
تمامِ قلبِ مرا عشقِ تو ز جا کنده تویی که رشته ی وصلِ خدایی و بنده کرامتِ تو به روی زبانِ تاریخ است نبوده مثلِ تو لطفی چنین پراکنده تویی پناهِ دلِ مستِ آبرو رفته تویی پناهِ دل مستِ هر سر افکنده حسن برای تو نامی ست ، در خور شأنت حسن برای تو نامی ست ، ناب و زیبنده چقدر پاک و لطیفی، چقدر آقایی هزار مرتبه احسن به آفریننده تو را همیشه به این اسم ها صدا کردیم غریب و بی کس ‌و تنها ، کریم ، بخشنده بیانِ وصفِ تو قلبی بزرگ می خواهد برای وصف تو بیچاره این سراینده نشد هر آنچه که گفتیم و گفته اند از تو ببخش ای گُل زهرا ، ببخش ، شرمنده 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
صبر و شکیبایی به هر دردی روا است جز در غمِ فقدانِ تو ای حضرتِ عشق بعد از تو چشمِ آسمان را خون گرفته شد روز و شب گریانِ تو ای حضرتِ عشق هفت آسمان را در عزای خود نشاندی داد از شبِ هجرانِ تو ای حضرتِ عشق ای گوهرِ شب تابِ باغِ آفرینش آیینه اشک افشانِ تو ای حضرتِ عشق با مویه های یاسِ تو دل همنوا شد این جانِ ما قربانِ تو ای حضرتِ عشق مانده ز بعدت فاطمه در بیتُ الاحزان آن کوثرِ قرآنِ تو ای حضرتِ عشق جاریترین نورِ الهی گشته خاموش حیف از رخِ تابانِ تو ای حضرتِ عشق رفتی علی با فاطمه تنها نشسته بر پیکرِ بی جانِ تو ای حضرتِ عشق معراجِ روحانیِ تو سبز است و روشن جاوید باد ایمانِ تو ای حضرتِ عشق نورِ مبین ات تا قیامت مشعلِ ماست دل در تبِ بارانِ تو ای حضرتِ عشق بعدِ تو زهرا را به جوی خون نشاندند شد اولین مهمانِ تو ای حضرتِ عشق از تشتِ زهر و تشتِ زر زینب گواه است خون بارد از چشمانِ تو ای حضرتِ عشق بر آستانِ مهربانِ تو دخیلم دستِ منو دامانِ تو ای حضرتِ عشق 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
جانم فدای سالهای غربتِ تو بغضِ سکوتِ زخم های تربتِ تو حقّا که تو داری چه دنیای غریبی عمقِ جگر را می خراشد محنتِ تو خانه نشینی و غریبی مثلِ بابا شد سالهای سال سهم و قسمتِ تو صبرِ تو برنده تر از تیغِ عدو است بر ظلم و جور بی حد و بی غایتِ تو صد لعن بر دنیای پستِ آن زمانه از قصد بشکستند عهد و بیعتِ تو روحِ امامت غوطه ور در زهرِ کینه فرجامِ غم شد سهمِ جانِ راحتِ تو کفرِ زمانه چاره ای جز این ندارد از کینه برچیند وجودِ نعمتِ تو با قتلِ تو هم عاقبت راضی نگردد باز او اهانتها کند بر ساحتِ تو تشییعِ تو تکرارِ داغِ کوچه و در تیر از پیِ تیر آمده بر قامتِ تو افسوس ای جانِ پیمبر عشقِ زهرا دشمن نداند قدرِ شان و حرمتِ تو موجِ غمت احساسِ ما را می خراشد داد از غمِ زخمِ تن پُر جَرحَت تو گل می کند خونِ دلِ آلِ محمد (ص) کرببلا تدوینِ راه و حرکتِ تو حالا تو و این وسعتِ خوانِ کریمت الطافِ دو عالم همه از برکتِ تو سردارِ مظلوم ای سپهرت اشکِ زینب صد روضه ها دارد مزارِ خلوتِ تو بالِ کبوترها فقط شد سایبانت اشکِ ستاره میچکد در حسرتِ تو بغضِ تو مانده در گلوی شعرهایم عالم فدای هر چه درد و غربتِ تو 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
دیده اش سرخ شد و سبز تمام بدنش تکه های جگرش گریه کن و سینه زنش چقدر حال و هوای بدنش گودالی است شده پاشیده از آن زهر درون بدنش پرکشیده است از آن خانه که نه، قربانگاه کاش می بود به جای دگری جز وطنش گر چه از غیرتِ خود لب به سخن باز نکرد در همین موی سفید است تمامِ سخنش در جوانی همه گفتند شکسته شده است پیرِ آن ثانیه که انسیه را می زدنش کوچه وا کرده ملائک که بر او نوحه کنند روضه خوان، حضرت زهراست برای حسنش 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ضریحِ تو پُر از نجوای دلهای پریشان است که اشکِ دیده در بحرِ امانت موجِ حیران است اگر یک شاخه نورت بینِ خوبان منتشر گردد پَرِ پرواز تا افلاک اِقامتگاهِ آنان است حرم را کرده عطرآگین تبسم های شیرینت مرا مجنونِ خود کردی تو با الطافِ دیرینت تمامِ دست ها بالا نهالِ آرزوها گل درونِ صحن می پیچد صدای سبزِ آمینت سکوتِ چشم ها امشب شده از اشک، آیینه صدا می آید از سمتِ حرم در خلوتِ سینه نسیمِ زندگی جاریست از سوی ضریحِ تو که از خود می رود هر دم رواقت عنبرآگینه از این آفاق می خواهم دوای زخمِ مبهم را که بیش ازاین ندارد شانه هایم تابِ این غم را چنان میسوزم از آهی که هردم شعله می گیرد نگاهی کن که در آن دیده ام درمانِ دردم را تویی زیباترین احساسِ من در باورِ جانم من از این فاصله می گیرم از عطرِ تو درمانم زبانم مستِ تکرارِ رضا جانم رضا جان است در این آیینه می بینم بهشتِ جانِ جانانم هر آنکس که نمک گیرِ سرِ خوانِ شما باشد دگر در حلقه ی زلفت اسیر و مبتلا باشد یکی دیدم دعا می کرد با جان و دلی عاشق خوشا آن دل که در عمرش گرفتارِ رضا باشد دلم لبریز از خواهش که غرقم در نگاهِ تو چه پنهان از تو که گشتم اسیرِ چشمِ ماهِ تو تو جانی ای کریم اِبنِ کریمان ای سفیرِ عشق که آهوها رهای تو که مسکین در پناهِ تو همین که می رسم تا اوجِ صبحِ پنجره فولاد لبم دریای خاموش و نگاهم کوهی از فریاد دلم خورشید میخواهد فقط از جنسِ لبخندت از این مشرق ترین نقطه به آن مغرب ترین میعاد 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردم پس از محرمتان لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟ بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش که چند وقت دگر می شویم محرمتان برای سال دگر نه برای فاطمیه برای روضه مادر برای ماتمتان دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان هزار شکر که از لطف پنجره فولاد میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان ... 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
سلام ای مشهدِ تو کربلای ما، غریب آقا تویی روحِ مناجات و دعای ما، غریب آقا سلام ای جان، وجودت گل، دمت باران، نگاهت عشق دعا کن حضرتِ دریا برای ما، غریب آقا نگاهم شمعِ گریانِ همه صحن و سرای توست نگاهت التیامِ زخم های ما غریب آقا گرفتار آمدیم، امّا کنارِ پنجره فولاد افق را می شکافد هر نوای ما غریب آقا به هر کنجِ ضریحِ تو ، ز سوزِ دل دعا کردیم تو آمین گوی دستانِ گدای ما غریب آقا اجابت را فقط امشب ز چشمانِ تو میخواهیم یقیناً که تویی حاجت روای ما غریب آقا فدای قلبِ محزونت. فدای چشمِ پُر خونت حرم مَملوِ ذکرِ یا رضای ما غریب آقا طلوعِ مشرقِ خورشید از سمتِ نگاهِ توست تویی تو هدیه ی باغِ خدای ما غریب آقا به اشکِ چشمِ هر زائر به آن بغضِ فرو مانده به لطفت می دهی عطرِ شفای ما غریب آقا در این دنیای وانفسا گرفتاریم و سرگردان بوَد دستت فقط مشکل گشای ما غریب آقا اگر جا مانده ایم از اربعین جَدِ تو، امّا کشاندی سمتِ مشهد ردِ پای ما غریب آقا همیشه از ضریحِ تو شرابِ سیب می نوشیم بده امشب براتِ کربلای ما غریب آقا به روزِ حشر چون دلها همه مدهوش و حیرانند شفاعت کن همه جرم و خطای ما غریب آقا تو عشقی ای شهید ابنِ شهیدان، شافیِ محشر بده اجرِ تولایت در روز جزای ما غریب آقا 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اندازه دوماه عزا غم گرفته ام چشمم گواه این دل ماتم گرفته ام پیراهن سیاه تنم را شب فراق بر سینه ام نهاده و محکم گرفته ام صاحب عزا بیا که سراغ تورا دوماه با قطره های جاری اشکم گرفته ام یک روز مثل چشم تو خون گریه می کند این دیده های ابری شبنم گرفته ام هرروز پا به پای تو در بین روضه ها با نوحه خوان هیئتمان دم گرفته ام تا فاطمیه دست دلم را رها مکن من با غم تو انس دمادم گرفته ام امشب بیا و کرب و بلای مرا بده دست دخیل بر نخ پرچم گرفته ام این عطر کربلاست که از مشهدالرضاست امشب دوباره شور محرم گرفته ام 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
پايان ماه روضه شده ، غم گرفته ام هيئت تمام گشته و ماتم گرفته ام  بعد از دو ماه گرفت صدا هاي ذاكران تازه دلم شكسته شده دم گرفته ام بعد از دو ماه كه در مطبت هستم اي طبيب از درد عشق گفتم و مرهم گرفته ام  مرهم براي درد دلم اشك روضه بود اينگونه بوده اشك دمادم گرفته ام   شبها چقدر گم شده ام بين كوچه ها وقتي سراغ هيئت و پرچم گرفته ام  از مادرت بپرس ، نوكريم را قبول كرد ؟ آيا برات كرببلا هم گرفته ام ؟  افسوس مي خورم كه زخيرات سفره ات از دست مهر مادرتان كم گرفته ام دلتنگ مي شوم به خدا بر محرمت خرده مگيريم زچه ماتم گرفته ام اي روضه خوان ادامه بده اشك و آه را شعر وداع نه ..... شور محرم گرفته ام 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
امشب همه ی فرشته ها می گریند شمس و قمر و ارض و سما می گریند از بغصِ گلوی هر چه هستی پیداست در سوگِ امامِ مجتبی (ع) می گریند! ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸اول ماه ربیع الاول است 🌸عشق امشب باز مهمان دل است 🌸ماه میلاد پیمبر می رسد 🌸مژده ده بر هر دلی که غافل است 🌸هلال ماه چون ابروی یار است 🌸چه زیباو چه خوش نقش و نگار است 🌸 حلول ماه میلاد نبی اکرم 🌸خاتم نبوت و رحمه للعالمین 🌸مبارک و فرخنـده باد🍃🌷 https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
خواست خاموش کُنَد دور و بَرَش را که نشد پشتِ در جمع کُنَد بال و پَرَش را که نشد در آتش زده شد ضربدرِ ضربه‌ی پا خواست تا دفع کُنَد ضربِ دَرَش را که نشد تاکه در خورد به او دادِ علی در آمد هرچه او کرد نفهمد اثرش را که نشد آتش ، جمعیت ، داد ، در ، دود ، علی خواست از اینهمه گیرد خبرش را که نشد خم شده تا نرسد بر پسرش زخمی تیز تا به گهواره ببیند پسرش را که نشد تاکه فهمید کشیدند علی را بُردند رفت با دست بگیرد کمرش را که نشد تا به مسجد برسد آنقدری راه نبود رفت… بستند مسیرِ گذرش را که نشد قنفذ آمد نگذارد برسد تا مسجد تا مغیره شکند بال و پَرَش را – که نشد گرچه او رد شد و تا خانه علی را آورد… خواست پنهان بکند زخمّ سرش را که نشد 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
مادری از نفس افتاده و غوغا شده است وسط همهمه گم ناله زهرا شده است فی بیوت اذن الله فراموش شد و پای آلوده ترین ها به حرم وا شده است آتشی که همه جا آب زمینش زده است بانی سوختن ِ خانه دریا شده است بین این چل نفر و آتش و مسمار و غلاف بر سر کشتن ریحانه چه دعوا شده است ناله زد فضه خذینی پسرم را کشتند یل شش ماهه فدای سر بابا شده است دست خیبر شکن و بند ؟ خدا رحم کند قامت فاطمه از شرم علی تا شده است ای یهودی مدینه تو مسلمانی کن اسدالله ، درین معرکه تنها شده است فتنه قد کرده عَلَم ، غیر دو تن یا که سه تن همه ی شهر درین حادثه رسوا شده است معجر فاطمه یک بار دگر غوغا کرد بند با معجزه از دست علی وا شده است بند شد باز ولی حرمت سادات شکست وقت دلواپسی زینب کبری شده است 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ماه صفر تمام شد اما عزا بپاست این هفته هفته ی غم اولاد مصطفاست جایِ غدیر را سخن دشمنان گرفت این بدعتی که شد خودش آغاز ماجراست راه سخیفِ اهل سقیفه شروع شد پایانِ کار، خانه نشینیِ مرتضاست با مهرِ حیدر است که عالم بنا شده دنیای بی ولای علی پوچ و بی بهاست بیعت نکرد بیتِ علی با خلیفه ای راه غدیر و راه سقیفه ز هم جداست دشمن سه بار حمله بر این خانه کرده است بیتی که داغدار غم ختم الانبیاست یا صاحب الزمان نظری کن به پشت در این مادر شماست که در بین شعله هاست محسن به پشت در به چه جرمی شهید شد؟! قلب امام عصر بر این غصه مبتلاست ای وای از غلاف... مرا می کشد همین... ...ردی که روی بازوی ریحانه ی خداست کوچه مقدّم است به گودال قتلگاه زیرا مدینه نقطه ی آغاز کربلا است 🔸شاعر: _________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
شروع واقعه " اِنَّ الرَّجُل لَیَهجُر " بود دهان طعنه پر از ظلمت و تنفر بود نداشت در سر خود چشم دیدن حق را که لاعلاج ترین درد او تکبر بود نبود غیر حسد در دل خدانشناس و شرک و جاهلیت میوه اش تمسخر بود نبود مستحق ناسزا شنیدن ها کسی که گفته ی او مثل وحی در خور بود شکسته بود دلی از عناصرالابرار سقیفه ای که در انصاف سست عنصر بود به پاس مزد رسالت زدند فاطمه را به زعم لات و هبل بهترین تشکر بود نداشت فرق زیادی اگر که با شمشیر.‌‌‌.‌. غلاف قنفذ وحشی بی حیا پر بود حسن شمرد پس از رفت و آمد دشمن یکی دو تا نه چهل رد پا به چادر بود دو ضربه خورد پس از بی هوا کتک خوردن به روی صورت مادر نشان آجر بود نبود علت قتل حسن دو جرعه ی سم که قاتل پسرش روضه ی تحیر بود 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
مثل حسن , مثل حسین , آقاست محسن نور دو چشم حضرت زهراست محسن در این فضیلت مثل و مانندی ندارد اول شهیدِ غربت مولاست محسن ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————