eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
346 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
صبر و شکیبایی به هر دردی روا است جز در غمِ فقدانِ تو ای حضرتِ عشق بعد از تو چشمِ آسمان را خون گرفته شد روز و شب گریانِ تو ای حضرتِ عشق هفت آسمان را در عزای خود نشاندی داد از شبِ هجرانِ تو ای حضرتِ عشق ای گوهرِ شب تابِ باغِ آفرینش آیینه اشک افشانِ تو ای حضرتِ عشق با مویه های یاسِ تو دل همنوا شد این جانِ ما قربانِ تو ای حضرتِ عشق مانده ز بعدت فاطمه در بیتُ الاحزان آن کوثرِ قرآنِ تو ای حضرتِ عشق جاریترین نورِ الهی گشته خاموش حیف از رخِ تابانِ تو ای حضرتِ عشق رفتی علی با فاطمه تنها نشسته بر پیکرِ بی جانِ تو ای حضرتِ عشق معراجِ روحانیِ تو سبز است و روشن جاوید باد ایمانِ تو ای حضرتِ عشق نورِ مبین ات تا قیامت مشعلِ ماست دل در تبِ بارانِ تو ای حضرتِ عشق بعدِ تو زهرا را به جوی خون نشاندند شد اولین مهمانِ تو ای حضرتِ عشق از تشتِ زهر و تشتِ زر زینب گواه است خون بارد از چشمانِ تو ای حضرتِ عشق بر آستانِ مهربانِ تو دخیلم دستِ منو دامانِ تو ای حضرتِ عشق 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
جانم فدای سالهای غربتِ تو بغضِ سکوتِ زخم های تربتِ تو حقّا که تو داری چه دنیای غریبی عمقِ جگر را می خراشد محنتِ تو خانه نشینی و غریبی مثلِ بابا شد سالهای سال سهم و قسمتِ تو صبرِ تو برنده تر از تیغِ عدو است بر ظلم و جور بی حد و بی غایتِ تو صد لعن بر دنیای پستِ آن زمانه از قصد بشکستند عهد و بیعتِ تو روحِ امامت غوطه ور در زهرِ کینه فرجامِ غم شد سهمِ جانِ راحتِ تو کفرِ زمانه چاره ای جز این ندارد از کینه برچیند وجودِ نعمتِ تو با قتلِ تو هم عاقبت راضی نگردد باز او اهانتها کند بر ساحتِ تو تشییعِ تو تکرارِ داغِ کوچه و در تیر از پیِ تیر آمده بر قامتِ تو افسوس ای جانِ پیمبر عشقِ زهرا دشمن نداند قدرِ شان و حرمتِ تو موجِ غمت احساسِ ما را می خراشد داد از غمِ زخمِ تن پُر جَرحَت تو گل می کند خونِ دلِ آلِ محمد (ص) کرببلا تدوینِ راه و حرکتِ تو حالا تو و این وسعتِ خوانِ کریمت الطافِ دو عالم همه از برکتِ تو سردارِ مظلوم ای سپهرت اشکِ زینب صد روضه ها دارد مزارِ خلوتِ تو بالِ کبوترها فقط شد سایبانت اشکِ ستاره میچکد در حسرتِ تو بغضِ تو مانده در گلوی شعرهایم عالم فدای هر چه درد و غربتِ تو 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
دیده اش سرخ شد و سبز تمام بدنش تکه های جگرش گریه کن و سینه زنش چقدر حال و هوای بدنش گودالی است شده پاشیده از آن زهر درون بدنش پرکشیده است از آن خانه که نه، قربانگاه کاش می بود به جای دگری جز وطنش گر چه از غیرتِ خود لب به سخن باز نکرد در همین موی سفید است تمامِ سخنش در جوانی همه گفتند شکسته شده است پیرِ آن ثانیه که انسیه را می زدنش کوچه وا کرده ملائک که بر او نوحه کنند روضه خوان، حضرت زهراست برای حسنش 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ضریحِ تو پُر از نجوای دلهای پریشان است که اشکِ دیده در بحرِ امانت موجِ حیران است اگر یک شاخه نورت بینِ خوبان منتشر گردد پَرِ پرواز تا افلاک اِقامتگاهِ آنان است حرم را کرده عطرآگین تبسم های شیرینت مرا مجنونِ خود کردی تو با الطافِ دیرینت تمامِ دست ها بالا نهالِ آرزوها گل درونِ صحن می پیچد صدای سبزِ آمینت سکوتِ چشم ها امشب شده از اشک، آیینه صدا می آید از سمتِ حرم در خلوتِ سینه نسیمِ زندگی جاریست از سوی ضریحِ تو که از خود می رود هر دم رواقت عنبرآگینه از این آفاق می خواهم دوای زخمِ مبهم را که بیش ازاین ندارد شانه هایم تابِ این غم را چنان میسوزم از آهی که هردم شعله می گیرد نگاهی کن که در آن دیده ام درمانِ دردم را تویی زیباترین احساسِ من در باورِ جانم من از این فاصله می گیرم از عطرِ تو درمانم زبانم مستِ تکرارِ رضا جانم رضا جان است در این آیینه می بینم بهشتِ جانِ جانانم هر آنکس که نمک گیرِ سرِ خوانِ شما باشد دگر در حلقه ی زلفت اسیر و مبتلا باشد یکی دیدم دعا می کرد با جان و دلی عاشق خوشا آن دل که در عمرش گرفتارِ رضا باشد دلم لبریز از خواهش که غرقم در نگاهِ تو چه پنهان از تو که گشتم اسیرِ چشمِ ماهِ تو تو جانی ای کریم اِبنِ کریمان ای سفیرِ عشق که آهوها رهای تو که مسکین در پناهِ تو همین که می رسم تا اوجِ صبحِ پنجره فولاد لبم دریای خاموش و نگاهم کوهی از فریاد دلم خورشید میخواهد فقط از جنسِ لبخندت از این مشرق ترین نقطه به آن مغرب ترین میعاد 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردم پس از محرمتان لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟ بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش که چند وقت دگر می شویم محرمتان برای سال دگر نه برای فاطمیه برای روضه مادر برای ماتمتان دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان هزار شکر که از لطف پنجره فولاد میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان ... 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
سلام ای مشهدِ تو کربلای ما، غریب آقا تویی روحِ مناجات و دعای ما، غریب آقا سلام ای جان، وجودت گل، دمت باران، نگاهت عشق دعا کن حضرتِ دریا برای ما، غریب آقا نگاهم شمعِ گریانِ همه صحن و سرای توست نگاهت التیامِ زخم های ما غریب آقا گرفتار آمدیم، امّا کنارِ پنجره فولاد افق را می شکافد هر نوای ما غریب آقا به هر کنجِ ضریحِ تو ، ز سوزِ دل دعا کردیم تو آمین گوی دستانِ گدای ما غریب آقا اجابت را فقط امشب ز چشمانِ تو میخواهیم یقیناً که تویی حاجت روای ما غریب آقا فدای قلبِ محزونت. فدای چشمِ پُر خونت حرم مَملوِ ذکرِ یا رضای ما غریب آقا طلوعِ مشرقِ خورشید از سمتِ نگاهِ توست تویی تو هدیه ی باغِ خدای ما غریب آقا به اشکِ چشمِ هر زائر به آن بغضِ فرو مانده به لطفت می دهی عطرِ شفای ما غریب آقا در این دنیای وانفسا گرفتاریم و سرگردان بوَد دستت فقط مشکل گشای ما غریب آقا اگر جا مانده ایم از اربعین جَدِ تو، امّا کشاندی سمتِ مشهد ردِ پای ما غریب آقا همیشه از ضریحِ تو شرابِ سیب می نوشیم بده امشب براتِ کربلای ما غریب آقا به روزِ حشر چون دلها همه مدهوش و حیرانند شفاعت کن همه جرم و خطای ما غریب آقا تو عشقی ای شهید ابنِ شهیدان، شافیِ محشر بده اجرِ تولایت در روز جزای ما غریب آقا 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اندازه دوماه عزا غم گرفته ام چشمم گواه این دل ماتم گرفته ام پیراهن سیاه تنم را شب فراق بر سینه ام نهاده و محکم گرفته ام صاحب عزا بیا که سراغ تورا دوماه با قطره های جاری اشکم گرفته ام یک روز مثل چشم تو خون گریه می کند این دیده های ابری شبنم گرفته ام هرروز پا به پای تو در بین روضه ها با نوحه خوان هیئتمان دم گرفته ام تا فاطمیه دست دلم را رها مکن من با غم تو انس دمادم گرفته ام امشب بیا و کرب و بلای مرا بده دست دخیل بر نخ پرچم گرفته ام این عطر کربلاست که از مشهدالرضاست امشب دوباره شور محرم گرفته ام 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
پايان ماه روضه شده ، غم گرفته ام هيئت تمام گشته و ماتم گرفته ام  بعد از دو ماه گرفت صدا هاي ذاكران تازه دلم شكسته شده دم گرفته ام بعد از دو ماه كه در مطبت هستم اي طبيب از درد عشق گفتم و مرهم گرفته ام  مرهم براي درد دلم اشك روضه بود اينگونه بوده اشك دمادم گرفته ام   شبها چقدر گم شده ام بين كوچه ها وقتي سراغ هيئت و پرچم گرفته ام  از مادرت بپرس ، نوكريم را قبول كرد ؟ آيا برات كرببلا هم گرفته ام ؟  افسوس مي خورم كه زخيرات سفره ات از دست مهر مادرتان كم گرفته ام دلتنگ مي شوم به خدا بر محرمت خرده مگيريم زچه ماتم گرفته ام اي روضه خوان ادامه بده اشك و آه را شعر وداع نه ..... شور محرم گرفته ام 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
امشب همه ی فرشته ها می گریند شمس و قمر و ارض و سما می گریند از بغصِ گلوی هر چه هستی پیداست در سوگِ امامِ مجتبی (ع) می گریند! ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸اول ماه ربیع الاول است 🌸عشق امشب باز مهمان دل است 🌸ماه میلاد پیمبر می رسد 🌸مژده ده بر هر دلی که غافل است 🌸هلال ماه چون ابروی یار است 🌸چه زیباو چه خوش نقش و نگار است 🌸 حلول ماه میلاد نبی اکرم 🌸خاتم نبوت و رحمه للعالمین 🌸مبارک و فرخنـده باد🍃🌷 https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
خواست خاموش کُنَد دور و بَرَش را که نشد پشتِ در جمع کُنَد بال و پَرَش را که نشد در آتش زده شد ضربدرِ ضربه‌ی پا خواست تا دفع کُنَد ضربِ دَرَش را که نشد تاکه در خورد به او دادِ علی در آمد هرچه او کرد نفهمد اثرش را که نشد آتش ، جمعیت ، داد ، در ، دود ، علی خواست از اینهمه گیرد خبرش را که نشد خم شده تا نرسد بر پسرش زخمی تیز تا به گهواره ببیند پسرش را که نشد تاکه فهمید کشیدند علی را بُردند رفت با دست بگیرد کمرش را که نشد تا به مسجد برسد آنقدری راه نبود رفت… بستند مسیرِ گذرش را که نشد قنفذ آمد نگذارد برسد تا مسجد تا مغیره شکند بال و پَرَش را – که نشد گرچه او رد شد و تا خانه علی را آورد… خواست پنهان بکند زخمّ سرش را که نشد 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
مادری از نفس افتاده و غوغا شده است وسط همهمه گم ناله زهرا شده است فی بیوت اذن الله فراموش شد و پای آلوده ترین ها به حرم وا شده است آتشی که همه جا آب زمینش زده است بانی سوختن ِ خانه دریا شده است بین این چل نفر و آتش و مسمار و غلاف بر سر کشتن ریحانه چه دعوا شده است ناله زد فضه خذینی پسرم را کشتند یل شش ماهه فدای سر بابا شده است دست خیبر شکن و بند ؟ خدا رحم کند قامت فاطمه از شرم علی تا شده است ای یهودی مدینه تو مسلمانی کن اسدالله ، درین معرکه تنها شده است فتنه قد کرده عَلَم ، غیر دو تن یا که سه تن همه ی شهر درین حادثه رسوا شده است معجر فاطمه یک بار دگر غوغا کرد بند با معجزه از دست علی وا شده است بند شد باز ولی حرمت سادات شکست وقت دلواپسی زینب کبری شده است 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ماه صفر تمام شد اما عزا بپاست این هفته هفته ی غم اولاد مصطفاست جایِ غدیر را سخن دشمنان گرفت این بدعتی که شد خودش آغاز ماجراست راه سخیفِ اهل سقیفه شروع شد پایانِ کار، خانه نشینیِ مرتضاست با مهرِ حیدر است که عالم بنا شده دنیای بی ولای علی پوچ و بی بهاست بیعت نکرد بیتِ علی با خلیفه ای راه غدیر و راه سقیفه ز هم جداست دشمن سه بار حمله بر این خانه کرده است بیتی که داغدار غم ختم الانبیاست یا صاحب الزمان نظری کن به پشت در این مادر شماست که در بین شعله هاست محسن به پشت در به چه جرمی شهید شد؟! قلب امام عصر بر این غصه مبتلاست ای وای از غلاف... مرا می کشد همین... ...ردی که روی بازوی ریحانه ی خداست کوچه مقدّم است به گودال قتلگاه زیرا مدینه نقطه ی آغاز کربلا است 🔸شاعر: _________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
شروع واقعه " اِنَّ الرَّجُل لَیَهجُر " بود دهان طعنه پر از ظلمت و تنفر بود نداشت در سر خود چشم دیدن حق را که لاعلاج ترین درد او تکبر بود نبود غیر حسد در دل خدانشناس و شرک و جاهلیت میوه اش تمسخر بود نبود مستحق ناسزا شنیدن ها کسی که گفته ی او مثل وحی در خور بود شکسته بود دلی از عناصرالابرار سقیفه ای که در انصاف سست عنصر بود به پاس مزد رسالت زدند فاطمه را به زعم لات و هبل بهترین تشکر بود نداشت فرق زیادی اگر که با شمشیر.‌‌‌.‌. غلاف قنفذ وحشی بی حیا پر بود حسن شمرد پس از رفت و آمد دشمن یکی دو تا نه چهل رد پا به چادر بود دو ضربه خورد پس از بی هوا کتک خوردن به روی صورت مادر نشان آجر بود نبود علت قتل حسن دو جرعه ی سم که قاتل پسرش روضه ی تحیر بود 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
مثل حسن , مثل حسین , آقاست محسن نور دو چشم حضرت زهراست محسن در این فضیلت مثل و مانندی ندارد اول شهیدِ غربت مولاست محسن ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
قرار بود که مثل حسن پسر باشی عصای دست من و پیری پدر باشی ببخش مادر خود را که با خود آوردت بنا نبود که آن روز پشت در باشی قرار بود بمانی شتاب جایز نیست بنا نبود مسافر که رهگذر باشی تمام هستی من می رود اگر بروی ولی اگر تو بمانی ولی اگر باشی و یا تمامی اینها فقط مقدّمه ای است که اتفاق خبرهای شعله ور باشی و اولین بشوی قبل از آنکه عاشورا شهید کوچک و شش ماهه ی پدر باشی نخورده شیر مرا ! مادرت به قربانت که میخ حادثه را خواستی سپر باشی 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ساعات بعد از داغ پیغمبر شروع شد با رفتنش صد قصه دیگر شروع شد دلشوره هایش یک به یک معنا گرفت و از آنچه می ترسید پیغمبر شروع شد در وقت دفن مصطفی، تنها علی بود ایام سخت غربت حیدر شروع شد گفتند با هم در سقیفه بی حیاها وقت تلافی کردن خیبر شروع شد بعد از پیمبر هر کسی هر چه شنیده باید بداند روضه از یک در شروع شد گفتند از بغض علی با یاد خیبر باید که آتش زد به این خانه به این در وقتی که آتش بر در و دیوار افتاد زهرا به دنبال دفاع از یار افتاد میخ دری که از خجالت آب می شد دل را به دریا زد پی آزار افتاد آن سینه ای که مخزن سر خدا بود کم کم سر و کارش به آن مسمار افتاد با ضربه ای در را درآوردند از جا... گویا به روی مادری بیمار افتاد تا بی حیایی وارد بیت علی شد دستی به روی چشم هایی تار افتاد آن دست پاکی که به همسایه دعا کرد طوری مغیره زد دگر از کار افتاد باب جسارت را همین ها باز کردند بی حرمتی را با حسن آغاز کردند مظلوم و بی یار و غریب در وطن بود آنقدر که در خانه هم بی هم سخن بود با زهر کینه روزه را افطار کرد و... قبل از سحر بی تاب شد، خونین دهن بود بعد از شهادت پیکر پاک و غریبش آخر اسیر فتنه یک پیرزن بود این روضه را باید که واضح تر بگویم هفتاد چوب تیر روی یک بدن بود تابوت هم از غربتش خون گریه می کرد بر روی لبهای حسین جانم حسن بود گر چه عزای مجتبی در عالمین است اما گریز روضه های ما حسین است 🔸شاعر: _________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اگرچه لحظه لحظه روضه هایش میکشد ما را هنوز آهش تماشایش صدایش میکشد ما را میان شعله ها بود و پر پروانه آتش بود در آتش، هیزم آتش، چادر آتش، خانه آتش بود فقط نه چادر خاکی کمی از معجرش هم سوخت رسیدم پشت در دیدم نه مادر دخترش هم سوخت گره زد چادرش را بر کمر افتاده راه افتاد زنی مجروح رفت اما به دست یک سپاه افتاد میان جمع نامحرم غریبی بی پناه افتاد و رد سرخ خونی هم به دنبالش به راه افتاد به قنفذ یا مغیره نا نجیبی گفت: بیکاری! زنی برد آبروی ما علی را برد نگذاری غلاف تیغ پیدا شد سر شلاق بالا رفت میان کوچه در خونابه مادر ماند و بابا رفت گلی از ساقه اش تا شد میان خار و خس افتاد مغیره از نفس افتاد قنفذ از نفس افتاد  دویدم سمت مادر تازیانه خورد بر دوشم صدای استخوان بازویش پیچید در گوشم 🔸شاعر: ؟؟؟ _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
مدینه غرق ماتم بود و دلها خانه غم بود فضا تاریک و بر رخسار گردون گَرد مات بود سکوت آفرینش با قیام حشر توأم بود سراسر مسلمین را قامت از بار الم خم بود خلایق با دلی بشکسته میگفتند پیوسته محمد در سرای جاودانی رخت بر بسته در آن روزی که خون جاری ز چشم هر مسلمان بود گلوی آفرینش پاره از فریاد و افغان بود سپهر نیلگون را در درون سینه طوفان بود علی مشغول غسل آن سفیر پاک یزدان بود به نقش دوستی دشمن سرکین آفریدن داشت -ز جسم زنده قرآن هوای خون مکیدن داشت سقیفه مرز شورای افرادی ستمگر بود سقیفه پایگاه خصم سرسخت پیمبر بود جنایت، حق کشی غارت ستم، در حق حیدر بود نه بلکه جنگ با قرآن و اسلام و پیمبر بود در آنجا با حضور چند تن اوباش شورا شد جنایاتی که در او تا قیامت رفته امضاء شد اگر برپا نمیگردید این شورای ننگ آور نمیگردید ره گم کردهای اسلام را رهبر نمیشد غصب حق بن عم و داماد پیغمبر نمیزد بر سرای فاطمه دست خسی آذر یزید و ظلمهایش بود محصول همین شورا که خونها ریخت از آزادگان لعنت بر این شورا چه شورایی که باب فتنه از آغاز آن وا شد چه شورایی که با آن قامت عدل و شرف، تا شد چه شورایی که با آن رخنه در اسلام پیدا شد چه شورایی که استحکام آن با خون زهرا شد نفاق و فتنه و آشوب و طغیان بود این شورا ستم در حقّ اهل بیت و قرآن بود این شورا دو روز اسلام را رخت غم و اندوه شد در بر یکی در روز شورا و یکی در مرگ پیغمبر به مرگ مصطفی شد عالم اسلام بی رهبر به شورا گشت کوته دست خلق از دامن حیدر کسیکه قائل قول سلونی بود تنها شد خسی که از اقیلونی سخن میگفت، مولا شد سیه ماری که عمری لانه در آغوش قرآن داشت به قصد پیکر دین در دهان پر زهر دندان داشت به باطن کفر و در ظاهر هزاران رنگ ایمان داشت صمد گوی و صنمها در درون سینه پنهان داشت پس از مرگ نبی اسلام را پنداشت بی رهبر به مسجد آمد و زد حلقه در محراب پیغمبر شده چوپان مردم گرگ خون آشام از یکسو گشوده چنگ بر نابودی اسلام از یکسو مسلمانان بسان مردگان آرام از یکسو امیرالمؤمنین تنها در آن ایّام از یکسو به چشم نازبیننش بود از رنج و الم خاری نبود او را بغیر از فاطمه یار وفاداری همه این رنجها محصول آن شورای ننگین بود که اصلش جنگ با قرآن و نامش یاری دین بود علی را جاری از چشم خدا بین اشک خونین بود عدو مست خلافت بود و کامش سخت شیرین بود چنان مست ریاست شد که بر احکام دین پزد شرار افروخت در بیت خدا سیلی به زهرا زد هنوز از مرگ پیغمبر فغان خلق بر پا بود سرکش بی کسی بر چهرة اسلام پیدا بود که در موج فضا آتش بلند از بیت زهرا بود امیر مؤمنان هم در سکوت خلق تنها بود کجا یک تن تواند غصب کردن حق مولا را سکوت خلق و همراهیّ دشمن، کشت زهرا را برون شد ز آستین حق کشیها دست بیدادی شرر افروخت در بیت ولایت سست بنیادی که سرزد شعلهاش از قلب هر انسان آزادی تو گویی در درون شعلههایش بود فریادی که آن فریاد از عمق دل دخت پیمبر بود ولی افسوس گوش امّت از بشنیدنش کر بود هنوز آن آتش سوزنده در دلها شرر دارد هنوز از دیده جاری شیعه خوناب جگر دارد به هر صبح و مسا، فریاد و اشک بیشتر دارد مگر روزی که فرزندش نقاب از چهره بردارد نماید همو خورشید فلک رخسار دلجو را بگیرد انتقام مادر بشکسته پهلو را امام منتظر ای مهدی موعود ادرکنی ولی الله اعظم حجّت معبود ادرکنی فروزان روی حق را شاهد و مشهود ادرکنی الا ای کعبه دل قبلة مقصود ادرکنی مپوش از خلق ای پشت حقایق روی زیبا را اجابت کن دعای میثم افتاده از پا را 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
کفاف داد اگر عمر من به ماتم تو دعا بکن که بمیرم به زیر پرچم تو بهشت را وسط سینه تو می یابد کسی که در همه عمرش شده ست آدم تو به سوز دل به دلم چای این حسینیه گفت که دم به دم نفسش زنده است از دم تو حدیث چشم ترم در عزات این گونه است گیاه خشک که وابسته شد به شبنم تو چه می توان بنویسد بشر ز نام تو چون غدیر رفته به قربان اسم اعظم تو ربیع الاول و ثانی، رجب و شعبانم همه فدایی یک روز از محرم تو چه خوش شبیه پدربذل و بخششی داری به دست دیگری افتاده است خاتم تو خوشا اصابت سر بر اصالت محمل خوشا که سر زند از خواهر مکرم تو مصیبت همه اولیا یکی است ولی امان ز ماتم تو، الامان ز ماتم تو 🔸شاعر: ___________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
پایان سال و وقت حساب و کتاب شد پیشانی ام به محضرتان خیس آب شد هر روز با گناه دلت را شکسته ام بین من و تو این همه عصیان حجاب شد گفتند پای نامۀ ما گریه می کنی حال شما ز دیدن نامه خراب شد با این وجود تا که گره خورد کار من یا صاحب الزمانِ دلم مستجاب شد این عمر بی وفا و تو هم دیر کرده ای آوای اَلرحیل به جانم عذاب شد امسال هم گدای شب جمعۀ حرم با یک دعای مادرتان بی حساب شد ما را بخر عزیز دل شاه کربلا جان کسی که صورتش از خون خضاب شد نازم به بانویی که به معراج قتلگاه در پاسخش نوای الیّ خطاب شد گودال فوق عرش و تجلی رب آن در پاره حنجر پسر بوتراب شد عمری ست روضه خواندم و باور نمی کنم زینب چگونه وارد بزم شراب شد 🔸شاعر : ؟؟؟؟ __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ذکر نزول عطا، یا حسن و یا حسین علت لطف خدا، یا حسن و یا حسین تا که خدایی شوم، کرب و بلایی شوم می زنم از دل صدا، یا حسن و یا حسین بانی اشک دو چشم، رحمت جاری حق آبروی چشم ها، یا حسن و یا حسین قبله ی حاجات ما، اوج عبادات ما روح مناجات ما، یا حسن و یا حسین یکی بدون حرم، یکی بدون کفن سرم فدای شما، یا حسن و یا حسین هر دو شهید مادر، هر دو غریب مادر کشته ی یک ماجرا، یا حسن و یا حسین حسن امام حسین، حسین اسیر حسن هردو به هم مبتلا، یا حسن و یا حسین تاب و قرار زینب، ذکر فرار زینب در وسط شعله ها، یا حسن و یا حسین 🔸شاعر: _________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
در قتلگاه چشم تو سمت خیام بود دعوا برای غارت رأس امام بود ای کاش مانده بود لباسی که داشتی شاید برای مادر تو التیام بود می گفت شمر بعد علی اصغرش حسین دیگر توان نداشت و کارش تمام بود آقا ببخش ،زینب اگر دیر آمده در قتلگاه دور و برت ازدحام بود فرمود تا امام علیکن بالفرار بهر مخدرات فرار التزام بود عدل علی به کینه ی این قوم علتی ست این قوم پست در صدد انتقام بود رأسی که چوب خورد به دندان وبرلبش آیه به آیه صوت رسایش پیام بود گیسوی او به قامت نی ناله می سرود بر اهلبیت سایه ی او مستدام بود 🔸شاعر : ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
شبِ جمعه است هوای حرم افتاده سرم بارَم و بستم و در کوچه ی دل در به درم عشقِ تو کرده منو بی سرو پا مستِ جنون هر طرف گنبد و من کفترِ بی بال و پَرم https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————