eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
373 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای سائلی که آمدی دِرهم بگیری از دست این خانه مبادا کم بگیری در روز میلادش اگر کیّس نباشی یک عمر باید بعد از آن ماتم بگیری باران الطاف کریم اهل بیت (ع) است هوشیار باش از این کرَم، نم نم بگیری عیسی‌دم ِ ذریّه‌ی پیغمبر (ص) آمد باید به یمنش غنچه‌ی مریم بگیری ابروی خود چرخاند سمت ما و دیدم مستی ِ خُم را می شود از خَم بگیری حالا به یادش گوشه‌ی این چشم باید جایی برای قطره‌ا‌ی شبنم بگیری... ای کاش روزی هم دلت، ای غم بگیرد! حیف است این آقا، تو را همدم بگیرد حیدر اگر سر در میان چاه می برد فرزند زهرا (س) تشت را محرم بگیرد تا آنسوی در، همسرش را بدرقه کرد با اینکه می‌دانسته رفته سم بگیرد فرقی ندارد! عهد با هرکس ببندد دستی که سمتش می رود محکم بگیرد آنقدر آقا و کریم و مهربان است ترسم که دست دشمنش را هم بگیرد 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
هر دل که شکست ره به جایی دارد هر اهل دلی قبله نمایی دارد با آنکه بود قبله ما کعبه ولی ایوان نجف عجب صفایی دارد ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
مثل موجی که به روی آب بازی می کند نام نیکت در دل من سرفَرازی می کند ذکر اسمت می شود مشکل گشای دردها گفتن یک یا حسن هم چاره سازی می کند… ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
سفره ی لطفِ علی تا اینکه برپا می شود واژه ی احسان و نیکی خوب معنا می شود در بساط واژه های ذهن خود دنبال عشق هرچه می گردم فقط نام تو پیدا می شود چون خدا را میدهم با نام زیبایت قسم روزهایم با عنایات تو فردا می شود لطف مولایم همیشه شامل حال من است تا که گویم یا علی این دل چه شیدا می شود از فضیلت های حیدر هرچه بنویسم کم است گوشه چشمی گر نماید قطره دریا می شود 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای هست من ز هست تو یامرتضی علی دست خداست دست تو یا مرتضی علی چشم كسی ندیده به هنگام کارزار یك بار هم شكست تو یا مرتضی علی اوج تمام بال و پر هر پرنده ای باشد همیشه پست تو یا مرتضی علی بیچاره دشمنت که به تیغت دو نیم شد به به؛به ضرب شصت تو یا مرتضی علی مشكل گشای خلقی و حل میشود فقط كار همه به دست تو یا مرتضی علی ساقی كوثری و دو دستت پیاله است هستم خراب و مست تو یا مرتضی علی 🔸شاعر: ____________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
حال بی سامان من از عشق تو سامان گرفت این گدا از دست تو هر روز آب و نان گرفت مثل یک مردار بودم گوشه ای از عزلتم تا که نامت را شنیدم پیکر من جان گرفت ذکر یا حیدر بود شیرینی اش در کام من احتیاجم را دگر از قند و از قندان گرفت شاه آمد در نجف ، کشکول در دستش گرفت در عوض سائل که آمد منصب سلطان گرفت بسکه ایوان طلایت مات و مبهوتم نمود ... گاه گاهی این زبانم ، ذکر " یا ایوان " گرفت یک عروس حیدری دیدم که از صحن نجف خاک را برداشت و با آن حنابندان گرفت تک تک آیات قرآن وصف شاه لافتاست از شما مضمون خود را سوره ی انسان گرفت بادهای موسمی از یک دم تو می وزد از تکان ذواالفقارت دفعتا طوفان گرفت هر کسی عشق تو را دارد خودش درمان بود هر کسی دور از تو شد هم ، درد بی درمان گرفت جایگاه دشمنت باشد به قعر چاه وَیْل تازه خیلی هم خدا بر حالشان آسان گرفت مسجدی که " اَشْهَدُ اَنَّ عَلی " را قطع کرد از ستون باید شکست و سردرش سیمان گرفت داریوش و کوروش و این داستانها ... بیخیال کشور ما اعتبار از حضرت سلمان گرفت 🔸شاعر: _____________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
قسم به ساقی کوثر،به تاکِ روی ضریح خدا زجام علی ، بر جهان شعف داده نوشته خانه ی خودرا محل میلادش و لطف کرده و بر کعبه هم شرف داده و عرش و فرش و تمامیِّ خلقتش را او درامتداد ولای علی هدف داده و "جاعلُ فی الارضِ خلیفه" یعنی که خلیفگیَّ خودش را به یک خلف داده سروده یک صدوچهارده غزل برای او و شکوه خود به شهنشاه "لو کَشَف" داده ز بسکه صحن و سرایش قشنگ و روح افزاست خدا به اهل جنان وعده ی نجف داده 🔸شاعر: _____________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
هر دل که شکست ره به جایی دارد هر اهل دلی قبله نمایی دارد با آنکه بود قبله ما کعبه ولی ایوان نجف عجب صفایی دارد ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
چه میشود نگهی هم بما کنی اقا مرا برای غلامی سوا کنی اقا چه میشود که شبی هم میان خلوت خود فقط بخاطر زهرا دعا کنی اقا فراق تو همه درد است ای طبیب دلم چه میشود که تو دردم دوا کنی اقا گرفته ای ز همان روز ابتدا دستم گرفته ای و محال است رها کنی اقا بدان امید دهم جان که روز رستاخیز میان آن همه من را صدا کنی اقا چقدر گریه کنم من میان روضه ی تان که زائر حرم کربلا کنی اقا 🔸شاعر: __________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
انيس خاطر عاشق نگاه معشوق است اسير دام بلا در پناه معشوق است اگر وصال ميسر نشد يقين دارم مزار سوخته دل بين راه معشوق است دمي که شهپر پروانه سوخت دانستم که اين نشانه يک سوز آه معشوق است به وقت گريه فقط لرزشي به شانه مبين که شانه لحظه ي غم تکيه گاه معشوق است به تاري از سر گيسو هزار دل ! چه عجب؟ که اين ستون کمي از سپاه معشوق است حسين کعبه ي عشق است و من به طوف حسين به دين عشق خدايم اله معشوق است اگر که تربت ما کربلا شود چه شود؟ که خاک کرببلا قتلگاه معشوق است به سينه هاي محبان سلام بايد داد که قلب گريه کنان بارگاه معشوق است 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
سوخت از داغِ تو و غرق حرارت شده بود پیش ِ مادر به گلویِ تو جسارت شده بود آسمان تیره شد و سخت زمین-لرزه گرفت شمر(لع) آن ثانیه که دست-به کارَت شده بود عرش ِ حق را چه به هم ریخت «بُنیّ قَتلوک» چونکه مکشوف ترین متن و عبارت شده بود غرقِ خون! در دل گودال! غریب و تنها خاکِ صحرا نگرانِ تو و یارت شده بود سر و انگشتر و پیراهن و دستار و کفن... دست و پا میزدی و لحظۂ غارت شده بود حرمله(لع) در پیِ گهواره لبِ خیمه رسید خیمه ها سوخت و هنگام شرارت شده بود خیره شد سمتِ سرت زینبِ(س) مضطر! ای وای... صحبت از بستنِ دستان و اسارت شده بود! 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
این حسین کيست که درقلب همه جا دارد این همه عاشق دیوانه و شیدا دارد این حسین کيست که نام کرمش در دو سرا این چنین پیش خدا رتبهٔ اعلا دارد این حسین کيست که از کشتن او چشم خدا اشک خون از حرم عالم بالا دارد این حسین کيست که در قتلگه کربُبَلا رقص او در بر شمشیر تماشا دارد این حسین کيست همان زینت دامان نبی ازلب پاک نبی بوسهٔ زیبا دارد این حسین کيست که در سلسلهٔ عرش خدا این همه از غم این داغ مُعَزّا دارد 🔸شاعر: ؟؟؟؟ __________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
تو ارتباط من و اسمان بالايي تمام سهم من از دلخوشي دنيايي حضور سبز تو در لحظه هام پر رنگ است تو نور روشن اين روزمرگي هايي تو تكيه گاه تمام نداري ام هستي كه جور درد مرا ميكشي به تنهايي نميتوانم از اّن دست مردمي باشم كه غير چشم تو دارند اميد فردايي اگر چه اين دلم اهو نشد،نشد اما تو قول داده اي اقا كه ضامن مايي خلاصه اينكه در اين واژه ها نمي گنجي چرا خودت به غزل هاي من نمي ايي 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
چه میشود نگهی هم بما کنی اقا مرا برای غلامی سوا کنی اقا چه میشود که شبی هم میان خلوت خود فقط بخاطر زهرا دعا کنی اقا فراق تو همه درد است ای طبیب دلم چه میشود که تو دردم دوا کنی اقا گرفته ای ز همان روز ابتدا دستم گرفته ای و محال است رها کنی اقا بدان امید دهم جان که روز رستاخیز میان آن همه من را صدا کنی اقا چقدر گریه کنم من میان روضه ی تان که زائر حرم کربلا کنی اقا 🔸شاعر: __________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
شرمنده‌ام که همت آهو نداشتم شصت و سه سال راه به این سو نداشتم اقرار می‌کنم که من – این های و هوی گنگ- ها داشتم همیشه ولی هو نداشتم جسمی معطر از نفسی گاه داشتم روحی به هیچ رایحه خوشبو نداشتم فانوس بخت گم‌شدگان همیشه‌ام حتی برای دیدن خود سو نداشتم وایا به من که با همه‌ی هم زبانی‌ام در خانواده نیز دعاگو نداشتم شعرم صراحتی‌ست دل‌آزار، راستش راهی به این زمانه‌ی ناتو نداشتم نیشم همیشه بیشتر از نوش بوده است باور نمی‌کنید که کندو نداشتم؟! می‌شد که بندگی کنم و زندگی کنم اما من اعتقاد به تابو نداشتم آقا شما که از همه‌کس باخبرترید من جز سری نهاده به زانو نداشتم خوانده و یا نخوانده به پابوس آمدم؟ دیگر سوال دیگری از او نداشتم 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
باران گرفته ... دل، چمدان مسافر است       ها! اضطراب عادت مرغ مهاجر است می‌گوید: «از نشاط جهان دلگرفته‌ام           یک تکه از غم تو برایم جواهر است» هی می‌رود، می‌آید، و هی غصه می‌خورد     از این که تو نخواهی‌اش آشفته خاطر است با این همه خوش است که شاید بخواهی و این سال آخری همه دیدند زائر است پلک‌اش که گرم می‌شود... این گوشه حرم   بازار خط و ساحت فال تو دایر است تو دلبرانه می‌گذری از دل نسیم     دل آهوانه گمشده‌ی این مناظر است ذوقی که ریخته‌ست در آواز کائنات            یک گوشه از ترانگی روح شاعر است روحی که شرحه شرحه تو را دور می‌زند       روحی که رنجدیده‌ی بغض معاصر است واکرد پلک و دید کنار ضریح توست           آغاز عاشقی‌ش همین بیت آخر است 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای همه دل‌ها، حرمت یا رضا  خلق خدا و کرمت یا رضا  جنّ و بشر، حور و ملک می‌برند  سجده به خاک حرمت یا رضا  بر سر این مملکت از بام طوس  سایه فکنده، عَلَمَت، یا رضا  نیست عجب گر که طواف آورد  کعبه به دور حرمت یا رضا  زاده موسایی و عیسا کند  زندگی از فیض دمت، یا رضا  بس‌که بوَد، لطف و عطایت زیاد  ظرف وجود است کَمَت، یا رضا  گر تو قبولم نکنی، می‌دهم  به جان زهرا قسمت یا رضا  ضــامن آهــو بــه فـدایت شوم  جود و کرم کن، که گدایت شوم  تو هشت بحر نور را، گوهری  تو مطلع الفجر چهار اختری  تو شمع جمعی، به شبستان طوس  تو بر تن عالم خلقت، سری  نام علی بُوَد برازنده‌ات  بلکه تو یک محمّد دیگری  ضامن آهویی و پیش خدا  ضامن خلقی به صف محشری  هم پدر چهار ابن‌الرضا  هم پسر موسی ابن جعفری  ابوالجواد استی و باب‌المراد  ابوالحسن بضه پیغمبری  ای به فدایت پدر و مادرم  که خوبْ‌تر از پدر و مادری  دست کرم بر سر ما می‌کشی  پادشهـی نـاز گـدا مـی‌کشی  سائل درگاه تو، سلطان ماست  خاک درت، دارو و درمان ماست  روی تو! آفتاب عرش خدا  سایه تو بر سر ایران ماست  جان همه عالمی و از کرم  جای تو در قلب خراسان ماست  زهی کرم، که ضامن کلّ خلق  ضامن آهوی بیابان ماست  عنایتت آمده، کل نعَم  ولایتت، تمام ایمان ماست  بهشت، نه که با ولای شما  جحیم هم روضه رضوان ماست  مهر تو ای با همگان، مهربان  در تن ما خوبْ‌تر از جان ماست  سلسلة الذهب، تجلّای توست  کمـال توحید، تولاّی توست  مرغ دلم، خدا خدا می‌کند  رضا رضا، رضا رضا می‌کند  قبله من کعبه، ولی قلب من  روی به ایوان طلا می‌کند  حضرت معصومه علیها‌سلام  به زائران تو دعا می‌کند  نگاه تو، چشم تو، دست تو، نه  نام تو هم دردْ، دوا می‌کند  جز تو که رأفتت خدایی بوَد  حاجت ما را که روا می‌کند  دلت نیاید که جوابش کنی  زائر تو، هر چه خطا می‌کند  اگر چه آلوده و شرمنده‌ام  باز رضا نگه به ما می‌کند  تـو از کرم دست بگیری مرا  صـدا نکـرده می‌پذیری مرا  تو از گدا گرفته‌ای، احترام  تو می‌کنی زائر خود را سلام  بر در این خانه، امید آورند  یأس به درگاه تو باشد حرام  عادت تو، کرامت و عفو و جود  عادت من عجز و گدایی مدام  با چه گنه، ای پسر فاطمه زهر ستم ریخت عدویت به کام  با که بگویم که به یک نیمْروز  آب شد اعضای وجودت تمام  از چه غریبانه زدی، دست و پا  ای به همه عالم خلقت، امام  داغ تو زائل نشود از جگر  تا که بگیرد پسرت انتقام  تو مهدی فاطمه را صدا کن  تو از بـرای فـرجش دعا کن  سوخت در آن حجره ز پا تا سرت  خون جگر ریخت ز چشم ترت  بر دل زارت، جگر زهر سوخت  آب شد ای جان جهان، پیکرت  مرد و زن و پیر و جوان، سوختند  در پی تشییع تن اطهرت  بر سر و بر سینه خود، می‌زدند  زنان نوغان همه چون خواهرت  پشت سر جنازه، انبوه خلق  پیش روی جنازه‌ات، مادرت  جسم شریف تو، اگر آب شد  دگر نشد بریده از تن، سرت  غریب بودی دم رفتن ولی  بود یگانه پسرت در برت  سنگ نزد کسی به پیشانیت  خون سرت نریخت بر منظرت  کـاش چکـد خـون دلـم، از دو عین  صبح و مسا، در غم جدّت حسین تو هشتمین حجّت کبریایی  غریبی و با همه، آشنایی  مسیح نه، طبیب صد مسیحی  کلیم نه، کلام کبریایی  کنار حجره، لحظه شهادت  اشکْفشان به یاد کربلایی  کشت تو را به زهر کینه مأمون  نگفت تو عزیز مصطفایی  چگونه شد، زهر ستم دوایت؟  تو که به درد عالمی، دوایی  چشم و چراغ شیعه‌ای در ایران  گر چه ز جدّ و پدرت جدایی  دست خدا، همیشه بر سر ماست  تا تو، امام مهربان مایی  گر چه بوَد بنده روسیاهی  میثم دلباخته را نگاهی 🔸شاعر: _________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
المنت لله که شدم شیعه ایران تنها کس و کارم شده آقای خراسان فخرم شده همسایگی ِ حضرت سلطان یک عمر نشستم سَر ِ این سفره ی احسان ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بگذار که دلبسته ی نامت گردم مانند کبوتری ، به بامت گردم خواهم به جوانی، ز خدا عمر دراز تا پیر شوم ، پیر غلامت گردم ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
آن مقتدا كه هستی دارد قوام از او خورشيد و ماه نور گرفتند وام از او آن پنجمين امام كه معصوم هفتم است دارد حريم كعبه ي دين احترام از او دريا شكاف علم و يقين «باقرالعلوم» ماهي كه شرمگين شده بدر تمام از او او باغبان علم و فضيلت شد و به جاست آن گلشني كه يافته فيض مدام از او گل هاي باغ معرفت و بوستان علم دارند رنگ و جلوه گري هر كدام از او روشن چراغ دانش و بينش ز نور اوست دارد حياتِ علم و فضیلت دوام از او دانش به حُسن مطلع او گفت آفرين بينش رسيده است به حُسن ختام از او بطحا شده است باغ بهشت از ولادتش يثرب شده است روضۀ دارالسلام از او در گردش مدار، فروغ اميد را منظومه هاي عشق گرفتند وام از او تا رهنماي خلق شود در ره نجات بالله گرفته بود خدا التزام از او قولش هماره قول رسول كريم بود شد جلوۀ حديث نبي مستدام از او اين آفتاب عشق كه سوي دمشق رفت گفتي گرفت روشني روز شام از او بزم هشام بود به شام و گمان نبود دعوت كند به «سَبق رِمايه» هشام از او هر چند عذر خواست ز پرتاب تير و خواست تا حكم انصراف بگيرد امام از او اما هشام بر سخن خود فشرد پاي تير و كمان گرفت امام همام از او تير و كمان گرفت و هدف را نشانه رفت تا ضرب شست بنگرد و اهتمام از او فضل و بزرگواري آن مظهر گذشت راضي نشد كه خصم شود تلخ كام از او تير نخست چون به هدف كارگر فتاد پروانه يافتند يكايك سهام از او مي دوخت تير را به دل تير در هدف بود از خداي نصرت و سعي تمام از او آماج تير شد چو هدف شد بر آسمان تجليل بي مبالغۀ خاص و عام از او اين است رهبري كه بهر لحظه قدسيان در عرش مي برند به تقديس نام از او همراه اوست عطر شهيدان كربلا خيزد هنوز رايحه آن قيام از او «جابر» سلام ختم رُسل را به او رساند با گوش جان شنيد جواب سلام از او از سعي او گرفته صفا، مروه و صفا بر جاي مانده حرمت بيت الحرام از او از صد هزار بوسه‌ی خورشيد خوشتر است خال سياه كعبه و يك استلام از او اصحاب معرفت به ادب گرد آمدند باشد كه بشنوند حديث و پيام از او گوهرفشان به خدمت او طبع «حميري» است شعر «كميت» يافته قدر و مقام از او در ساحل غدير ولايت نشسته اند آنان كه چون «فُضيل» گرفتند جام از او رو تشنگي بجوي «شفق» گر اميد توست جامي ز حوض كوثر و شرب مدام از او 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای انس و جان محصّل دانش‌سرای تو وی نه سپهر گوشۀ دارالولای تو پنجم وصی ختم رسل، باقرالعلوم کلّ علوم در نفس جان‌فزای تو جابر شفا گرفت ز دست خدایی‌ات جبریل فیض می‌برد از خاک پای تو پیش از شب ولادت تو ختم‌الانبیا از جان و دل سلام فرستد برای تو می‌جوشد از کلام خوشت معجز مسیح نبْود عجب به مرده دهد جان دعای تو نام تو، خلق و خوی تو، یکسر محمّد است وجه خداست روی محمّد نمای تو ما را چه زهره تا که ز مدح تو دم زنیم؟ گوید خدا برای رسولش ثنای تو اهل سخن هنوز ز دلدادگان حق دل می‌برند با سخن دلربای تو با آنکه می‌برد دل ما را مدینه‌ات پیوسته در بقیع دل ماست جای تو باشد کجا به نزد تو قابل، درود ما؟ ای بر تو لحظه لحظه سلام خدای تو قبرت خراب و قدر تو باشد بسی بلند ای عرش کبریا حرم با صفای تو ویرانۀ بقیع تو باشد بهشت ما ای خازن بهشت گدای گدای تو قبر تو در مدینه غریب است و روز و شب باشد مدینۀ دل ما کربلای تو دشنام خصم را که دهد با دعا جواب غیر از تو، ای حلاوت جان در صدای تو حاشا که حق یک سخنت را ادا کنم گر صدهزار بار کنم جان فدای تو چون نور آفتاب که تابیده بر زمین پیچیده در سپهر معارف، ندای تو ما ظرف کوچکیم و عنایات تو، بزرگ ای وسعت جهان همه ظرف عطای تو! تو در چهار بحری و دریای هفت نور نورند نور جمله تبار و نیای تو طاق است طاق، مؤمن طاق تو در جهان بوحمزه و هشام که آرد سوای تو؟ یاد آورم ز خاطرۀ چارسالگیت از کربلا و کوفه و شام بلای تو عالم سیاه در نظرت گشت همچو شب وقتی کبود شد بدن عمه‌های تو بزم یزید ریخت به هم، رنگ او پرید وقتی بلند گشت صدای رسای تو گفتی که حاجیان همه ده‌سال در منا گیرند دور هم همه با هم عزای تو ای پنجمین معلم عالم بگو، بگو زهر هشام با چه گنه شد جزای تو؟ تقدیم توست سوز دل صبح و شام ما در قلب ما بود غم بی‌انتهای تو نفرین بر آن گروه که در روضه البقیع نگذاشتند گریه کنم از برای تو تا هست روح در تن و سوزش درون جان میثم بود هماره قصیده سرای تو 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
خشکی ام رفت و وصل دریا شد سردی ام رفت و فصل گرما شد فارغم از خودم خدار را شکر آسمانی شدم خدا را شکر آمدی و دلم نجات گرفت باز هم مرده ای حیات گرفت ای حیات مجدّد دنیا دومین یا محمّد دنیا یا من ارجوی آستان لبم پنجمین رکعت نماز شبم ای که تنها خدا شناخت تو را مثل بیت الحرام ساخت تو را قافیه های بیت ما تنگ است در مقامت کمیت هم لنگ است ای نسیم پر از بهار حسین حسنی زاده ی تبار حسین قبله مردم مدینه تویی حسن دوم مدینه تویی ای ظهور پیمبر اکرم حاصل وصلت دعا و کرم مادرت دختر کریم خدا پدرت حضرت کلیم خدا وسط هفته ها برای منی التماس سه شنبه های منی سر شب فکر نور تو بودم فکر شب های طور تو بودم خواب سجاده تو را دیدم صبح دیدم کنار خورشیدم ای نماز پر از قنوت حسن حاصل چله سکوت حسن تو تولای دفترم هستی قسم نون والقلم هستی   تکیه بر بال جبرئیل زدی مزرعه داشتی و بیل زدی بهترین میوه ی تو ایمان بود گندم کال تو پر از نان بود بی تو این حوزه ها کمال نداشت میوه ای غیر سیب کال نداشت وقت آن است اجتهاد کنی بی سواد مرا سواد کنی وقت آن است منبری بزنی حرف یک حرف بهتری بزنی   عِلم را باز هم شکاف دهی در کلاست مرا طواف دهی اگر علم تو را حساب کنند زندگی تو را کتاب کنند علم و اخلاق می شود با هم آدمی می کند بنی آدم پر جبریل زیر پای تو بود گردن آویز بچه های تو بود میوه? بهتر از رطب سیب است باعث التیام تب سیب است فاطمه سیب جنت الاعلاست پس شفای تب تو یا زهراست چه کسی گفته بی مزاری تو یا چراغ حرم نداری تو قبر تو بارگاه توحید است شمع بالاسر تو خورشید است چه کسی گفته سایبانت نیست صحن در صحن آسمانت نیست عرش که آسمان نمی خواهد نور که سایبان نمی خواهد تو خودت سایبان دنیایی بهترین آسمان دنیایی مردی از خانواده ی خورشید امتداد غم امام شهید انعکاس صدای عاشوراست روضه های غروب مناست مرد سجاده، مرد نافله ها مرد شب زنده دار قافله ها مردی از جنس آیه ی تطهیر خستگی های بردن زنجیر هم سفر با ستاره‌ی غم هاست کربلا زاده ی محرّم هاست هم نژاد امام بی کفنان دومین مرد کاروان زنان راه طی کرده بیابان ها قدم زخمی مغیلان ها   یاد خون طپنده گودال خنده های زننده گودال زخم بال و پر کبوترها پا به پای اسارت سرها   بغض غمگین عصر عاشورا گریه ی پشت پای معجرها غیرت دست بسته ی محمل شاهد التماس دخترها   کوچه کوچه، گذر گذر، همه جا هم رکاب صدای حنجرها برگ سبزی است با نشانه ی سرخ کودک زیر تازیانه ی سرخ   طفل رفته، خمیده برگشته باغ گل رفته چیده برگشته آفتاب کمی غروب شده ست گل یاس بنفشه کوب شده ست آشنای صدای سلسله هاست سوزش ناگهان آبله هاست او که آیینه ی محرم بود گریه هایش به رنگ ماتم بود از ستاره گرفته تا شبنم از بنفشه گرفته تا مریم همه محو صدای او هستند پای مرثیه های او هستند 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اکنون به شوق حجت پنجم ز خود گمم وآيينه دار طلعت خورشيد پنجمم چون کشتی سپرده به طوفان عنان خویش ازموج موجِ جذبه‌ی تو در تلاطمم آن شمع کوچکم که بیفروزیَم اگر فخر است با چراغ قبولت به انجمم از آفتاب بیشترم با ولای تو آیینه ام، فروغ تو را در تجسمم حیران آن اسارت و آن غارتم هنوز باریکْ بین فاجعه‌ی آن تهاجمم آری سلام بر تو اماما! که می پرد از لب به یاد آن چه کشیدی تبسّمم طفل چهارساله و طوفان کربلا؟ حیران این تداعی ام و آن تألّمم از آن ستم که سوخت در آن، خاندان تو هم بر تو عرضه می کنم اینک تظلمم گنج مراد خویش نجستم ز هیچکس الا تویی که مدح تو را در تکلمم هرچند لب به خنده گشایم برابرت ز اندوه تو نشسته به خون است مردمم ای علم را شکافته و رفته تا به عمق حیران آنچه یافتی از این تعلمم آن شاعرم که از سر ایثار عاشقم بر دوستیت و خصم تو را در تخاصمم 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
جلوه می بارد از جمال علی جذبه می جوشد از جلال علی هر که دارد خدا به خاطر اوست هر که دارد خدا حلال علی مرتضی را چه کار با عالم هست عالم فقط وبال علی ای نفسهات در خصال صدوق ای بزرگیت از خصال علی همه ی حرف توست قال نبی همه ی حال توست حال علی آمدی تا که با تو ما برسیم ما همه میوه های کال علی لطف زهرا تو را به ما دادند از کرمخانه ی عیال علی ای نماز مطهر زهرا سجده های معطر زهرا خیره ای بر مقاماتش مثل قابی برابر زهرا می وزد در هوای گیسوت عطر گلهای قمصر زهرا آسمانی و مژده ات را داد به زمینی ها پیمبر زهرا بی خودی نیست فاطمی هستی پُری از نور کوثر زهرا می زند موج در احادیثت جلوه های مکرر زهرا با شما جبرئیل نام مرا می رساند به محضر زهرا ای طلوع علی الدوام حسن آفتاب بلند بام حسن جابر آورده ات سلام رسول مادرت گفته ات سلام حسن می رسند از تبار مادریت هفت معصوم بر امام حسن حسنی زاده ای ز آل حسین ای حسینی ترین کلام حسن دست تو دست مجتبای کریم به تو زیبنده است نام حسن بسکه داری ارادتش آقا در بقیعی به احترام حسن خوشبحالت کنار او هستی ای تمام علی تمام حسن ای محمد ترین دعای حسین دومین احمد حرای حسین آمدی تا به انتها برسد امتدادی از ابتدای حسین از پدر ارث برده است عمری سر این شانه ات روای حسین آنکه روزی حسین منی گفت گفت بعدش تویی برای حسین ای علی اکبر امام شده اکبر بعد کربلای حسین تو حسینیه ی خدا هستی با تو ماندیم در هجای حسین 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
موّاج می شویم و به دریا نمی رسیم پرواز می شویم و به بالا نمی رسیم این بالها شبیه وبالند، ابترند وقتی به سیر عالم معنا نمی رسیم این چشمهای خیس و تهی دست شاهدند بی تو به جلوه زار تماشا نمی رسیم تا بی کرانه های حضور خدائی ات پر می کشیم روز و شب اما نمی رسیم باشد اگر تمام جهان زیر پایمان حتی به خاک پای تو آقا نمی رسیم این حرفها نشانه‌ی تقصیر فهم ماست حیران شدن میان صفات تو سهم ماست دنیا تو را چگونه بفهمد؟ چه باوری! از مرز عقل های زمینی فراتری ای بی کرانه! لا یتناهی است وصف تو آئینه‌ی صفات الهی است وصف تو مبهوت جلوه های جلالت کمیت ها کی می رسد به درک کمال تو بیت ها ای باشکوه از تو سرودن سعادت است این شعرها بهانه‌ی عرض ارادت است هفت آسمان به درک حضورت نمی رسد خورشید تا کرانه‌ی نورت نمی رسد محراب را که عرصه‌ی معراج می کنی جبریل هم به گرد عبورت نمی رسد چشم مدینه مات سلوک دمادمت بوی بهشت می وزد از خاک مقدمت محو خودت تمام سماوات می کنی از بسکه عاشقانه مناجات می کنی   آقا کلیم طور تمنا شدیم و بعد دلتنگ چشمهای مسیحا شدیم و بعد مثل نسیم در به در کوچه ها شدیم با چهره‌ی محمدی ات آشنا شدیم ای مظهر فضائل پیغمبر خدا آئینه‌ی شمایل پیغمبر خدا شایسته‌ی سلام و تحیّات احمدی احیا کننده‌ی کلمات محمدی نور علی و فاطمه در تار و پود توست شور حسین و حلم حسن در وجود توست قرآن همیشه آینه‌ی تو انیس توست تفسیر بی کران معانی حدیث توست قلبش هزار چشمه‌ی نور و معارف است هر کس به آیه ای ز مقام تو عارف است روشن ترین ادلّه‌ی علمی است سیره ات وقتی که حجّتند به عالم عشیره ات هر کس که تا حضور تو راهی نمی شود علمش به جز زیان و تباهی نمی شود هر قطره که به محضر دریا نمی رسد سر چشمه‌ی علوم الهی نمی شود بی بهره است از تو و انفاس قدسی ات اندیشه ای که لا یتناهی نمی شود جابر شدن زراره شدن با نگاه توست آقای من اگر تو نخواهی نمی شود کون و مکان اداره شود با اراده ات عالم دخیل بسته به نعلین ساده ات فردوس دل اسیر خیال تو می شود آئینه محو حسن جمال تو می شود دریاب با نگاه رحیمت دل مرا وقتی که بی قرار وصال تو می شود یک شب به آسمان قنوتت ببر مرا تا بی کرانی ملکوتت ببر مرا سائل کنار ساحل لطفت چگونه است دستان با سخاوت دریا نمونه است من را که مبتلای خودت می کنی بس است اصلاً مرا گدای خودت می کنی بس است قلب مرا ز بند تعلق رها و بعد دلبسته‌ی خدای خودت می کنی بس است در خلوت نماز شبت مثل فاطمه شایسته‌ی دعای خودت می کنی بس است شبهای جمعه سمت مدینه که می بری دلتنگ کربلای خودت می کنی بس است امشب برای ما دو سه خط از سفر بگو از کاروان خسته و چشمان تر بگو روزی که بادهای مخالف امان نداد هفت آسمان به قافله ای سایه بان نداد خورشید بود و سایه‌ی شوم غبارها خورشید بود همسفر نیزه دارها دیدی به روی نیزه سر آفتاب را دیدی گلوی پرپر طفل رباب را دیدی عمود با سر سقا چه کرده بود تیر سه شعبه با دل مولا چه کرده بود در موج خیز شیون و ناله دویده ای تا شام پا به پای سه ساله دویده ای گل زخمهای سلسله یادت نمی رود هرگز غروب قافله یادت نمی رود هم ناله با صحیفه‌ی ماتم گریستی یک عمر پا به پای محرم گریستی 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
از آسمان، ترنّم باران چه دیدنیست این بار، طعم رویش گلها چشیدنیست آمد خبر که از طرف عرش یک پسر بر جمع خانواده ی مولا رسیدنیست ناز قدوم این نوه ی حضرت حسین صدها نفر شبیه خودم سر بُریدنیست او آمد و به نام خداوند لب گشود تکبیر جمعِ عرش نشینان شنیدنیست آرام جا میان دو دست پدر گرفت با ناز، نازِ طفلک زهرا کشیدنیست مستم اگر ز باده ی یک جرعه از خم است جشنِ ولادتِ ولی الله پنجم است نام تو نام حضرت پیغمبر خدا محو توام تو!، بنده ی زیباتر خدا هستی برای خلق جهان با علوم خود بعد از پیامبر ، "تو"  پیام آور خدا یک عالمه طراوت و سرسبزی و بهار آورده ای برای من از محضر خدا با آنهمه روایت سبزی که از تو هست آسان تر است آمدنِ بر درِ خدا من از کنار خانه ی تو، نه ! نمی روم تا که رسانی ام تو به دور و بر خدا مستم اگر ز باده‌ی یک جرعه ازخم است جشنِ ولادتِ ولی الله پنجم است ای یادگار‌ِ واقعه‌ی کربلا سلام با غصه و مصیبت و غم آشنا سلام بر آن دل شکسته ی دوران کودکیت از ما همیشه و همه دم هرکجا سلام یادت نمی رود دم دروازه های شهر با سنگ داده اند به روی شما سلام جابر رسید و گفت که ای باقرالعلوم بر تو رسانده است رسول خدا سلام قبر بدون شمع و چراغت بهشت ماست ما زائر مزار تو  هستیم با "سلام" مستم اگر ز باده ی یک جرعه ازخم است جشنِ ولادتِ ولی الله پنجم است 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
از آسمان، ترنّم باران چه دیدنیست این بار، طعم رویش گلها چشیدنیست آمد خبر که از طرف عرش یک پسر بر جمع خانواده ی مولا رسیدنیست ناز قدوم این نوه ی حضرت حسین صدها نفر شبیه خودم سر بُریدنیست او آمد و به نام خداوند لب گشود تکبیر جمعِ عرش نشینان شنیدنیست آرام جا میان دو دست پدر گرفت با ناز، نازِ طفلک زهرا کشیدنیست مستم اگر ز باده ی یک جرعه از خم است جشنِ ولادتِ ولی الله پنجم است نام تو نام حضرت پیغمبر خدا محو توام تو!، بنده ی زیباتر خدا هستی برای خلق جهان با علوم خود بعد از پیامبر ، "تو"  پیام آور خدا یک عالمه طراوت و سرسبزی و بهار آورده ای برای من از محضر خدا با آنهمه روایت سبزی که از تو هست آسان تر است آمدنِ بر درِ خدا من از کنار خانه ی تو، نه ! نمی روم تا که رسانی ام تو به دور و بر خدا مستم اگر ز باده‌ی یک جرعه ازخم است جشنِ ولادتِ ولی الله پنجم است ای یادگار‌ِ واقعه‌ی کربلا سلام با غصه و مصیبت و غم آشنا سلام بر آن دل شکسته ی دوران کودکیت از ما همیشه و همه دم هرکجا سلام یادت نمی رود دم دروازه های شهر با سنگ داده اند به روی شما سلام جابر رسید و گفت که ای باقرالعلوم بر تو رسانده است رسول خدا سلام قبر بدون شمع و چراغت بهشت ماست ما زائر مزار تو  هستیم با "سلام" مستم اگر ز باده ی یک جرعه ازخم است جشنِ ولادتِ ولی الله پنجم است 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
کارم کشید چون به تباهی، درست شد این رنگ از شکستِ سیاهی درست شد گفتم به خون دل بنویسم پیام را آقا کریم بود، شفاهی درست شد خواهی نخواهی است در این راه سوختن ما سوختیم و خواهْ نخواهی درست شد کار ثواب، کار دلم را خراب کرد دادم چو بر گناه گواهی، درست شد! دارایی و نداری این عشق بود و بس که در جهان گدایی و شاهی درست شد خورشید هفتم آمد و در هفت آسمان با این طلوع، سکۀ شاهی درست شد آنکس که مدح او به زبان خدا نکوست بحرالعلوم قطرۀ دریای علم اوست خورشید شیعه شد ز لب بام او بلند دین خدا شد از دم اسلام او بلند از عطر علم او همه عالم معطر است بوی علی شد از گل پیغام او بلند جابر رسانده است سلام نبی به او آوازۀ نبی شد از احکام او بلند در دست مستی است عنان یگانگی اقبال چون منی، شده با جام او بلند چون حیدر است و در کف او ذوالفقار علم طوفان شده است از دم آرام او بلند اسلام مرده بود، محرم اگر نداشت این ماه گشته از از سفر شام او بلند تابیده بر خیال من امید تازه‌ای در طالعم برآمده خورشید تازه‌ای 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
دلم پر مى ‏زند امشب براى حضرت باقر كه گویم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر ندیده دیده ى گیتى به علم و دانش و تقوا كسى را برتر و أعلم به جاى حضرت باقر ز بهر رفع حاجات و نیاز خویش گردیده سلاطین جهان یكسر گداى حضرت باقر زبان از وصف او الكن، قلم از مدح او عاجز كه جز حق كس نمى ‏داند بهاى حضرت باقر نزاید مادر گیتى ز بهر خدمت مردم به جود و بخشش و لطف و سخاى حضرت باقر به ذرّات جهان یكسر بود او هادى و رهبر كه جان عالمى گردد فداى حضرت باقر برو كسب فضیلت كن چو مردان خدا اى دل ز بحر دانشِ بى منتهاى حضرت باقر اگر گردد شفیع ما بنزد خالق یكتا بهر دردى شفا بخشد دعاى حضرت باقر 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————