eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
374 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کِی نخل نجف چون تو رُطب داشته است کِی بنده چُنین حضرتِ رَب داشته است یک روز پس از حسیــن به دنیا آمــَد او قبــل تولــــدش ادب داشتــه است ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟ تو را شاید آن دورها دیده بودم... تو را در حرا، در حرم، در مدینه تو را در صفا، در منا دیده بودم تو را بین محراب خونین کوفه تو را در مقام رضا دیده بودم تو را در همان‌جا که خورشید گل کرد کنار همان نیزه‌‌ها دیده بودم.... :: من از روز اوّل که محو تو گشتم تو را نیمی از کربلا دیده بودم تو را کوهی از صبر، انبوهی از عشق تو را سوره‌ای از خدا دیده بودم تو را شیرمردی که در اوج سختی نشد از خدایش جدا، دیده بودم تو را باصفا چون بهارِ پرستش تو را روحِ سبزِ دعا دیده بودم... 🔸شاعر: ================================= ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ناگهان پر می‌کشی دریا به دریا می‌روی آه ای ابر کرامت تا کجاها می‌روی... برنمی‌داری سرت را از بهشت سجده‌گاه کس نمی‌داند که هستی یا ز دنیا می‌روی آن‌چنان لبریزی از شور مناجات و دعا کز حضیض خاک تا اوج تماشا می‌روی... یک صحیفه نور می‌نوشد دلم تا با توأم من دلم می‌گیرد از این لحظه‌ها تا می‌روی صبر کن ای چشم بیدار تماشا لحظه‌ای آه... ما را هم ببر با خویش هرجا می‌روی.. 🔸شاعر: ================================= ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
"ای خالق راز و نیاز عاشقانه در پیشگاه عشق مخلوقی یگانه ای آسمان پیشانی‌ات، ای ابر ای کوه سجادۀ تو دشت‌های بی‌کرانه دارند در دستانِ هنگامِ قنوتت گنجشک‌های بی‌شماری آشیانه تسبیح می‌گویی تمام طول شب را با اشک‌هایت دانه دانه دانه دانه فرزند زمزم! کیستی، اهل کجایی؟ در چشم‌هایت داری از کوثر نشانه فریاد عاشوراست موج پرچمی که وادی به وادی می‌بری بر روی شانه وقتی که در حال مرور کربلایی عالم سراسر می‌شود پروانه‌خانه این بیت آخر با خودش دارد درودی بر مادرت، آن شهربانوی زمانه" 🔸شاعر: ================================= ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
به دلبرانه ترین شکل آفریده شدی تو آن گلی که به دست امیر چیده شدی خدا به خال تو آغاز کرد خطّش را به هیبت اسدالله علی کشیده شدی همین که آب ، حیاتی همیشگی میخواست دمی کنار لبت آمد و چشیده شدی تو آن نوای خوشی که به نفخ صور زمین برای یاریِ شاه ازل دمیده شدی اگر تو را همگان سرو عشق می نامند به نزد آل علی دائما خمیده شدی از اولین لحظات و به آخرین ساعات فقط کنار قدمهای یار دیده شدی ادب، چنان به تو بخشید شان والا که پس از حسین به ذکر همه شنیده شدی مدیحه ، راه به جایی نمی برد وقتی به چشمِ آل کسا ، ای قمر پدیده شدی 🔸شاعر: ================================= ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
شبیهِ سیبِ غلطانی که از جوی تو می‌آید دلِ سرگشته‌ی ما از شبِ موی تو می‌آید تو آنقدر از خدا سرشار هستی که نمی‌دانیم که این عطرِ خداوند است یا بوی تو می‌آید تو از آن جلوه‌هایِ ذاتیِ حقی که  از لاهوت علی حق و علی حَی  از دَمِ هویِ تو می‌آید حسین آنقدر عادت بر تماشایِ علی دارد به هرجا میرود تنها دلش سوی  تو می‌آید حسین است و علی اکبر رسول الله را آورد امیرالمومنینش هم که با روی تو می‌آید کنارِ شهربانو فاطمه ذوقی دگر دارد که از این مادرِ ایرانیان بویِ تو می‌آید خدا می‌خواست میدان داری‌ات پنهان شود وَرنَه سلحشوری  علمداری  به بازویِ تو می‌آید گره بر اَبرویت ای کاش می‌دادی و می‌گفتند کجیِ ذوالفقار  آری به اَبرویِ تو می‌آید خدا می‌خواست دستت بسته باشد وَرنَه با تیغی سرِ گردن‌کشان در زیرِ زانویِ تو می‌آید خدا را شکر در بیچارگیِ ما در این ایام به دادِ ما دعاهای تو دارویی تو می‌آید بخوان "یا مَن تُحَلُّ..." تاکه حل گردند مشکل‌ها که هرجا سائلی باشد سرِ کویِ تو می‌آید چه خاکی خطبه‌هایت بر سرِ آلِ یزید آورد هنوز از کاخِ ویرانش هیاهویِ تو می‌آید دلِ زینب کنارت قرص می‌شد در تمامِ راه که پایش بعد عباسش‌ به زانوی تو می‌آید « ندانم دل کجا می‌نالد از دردِ گرفتاری صدایِ چینی‌ای  از چینِ گیسوی تو می‌آید» نمی‌دانم چه آمد بر سرت از کوفه تا شام صدایِ فاطمه از دردِ پهلویِ تو می‌آید 🔸شاعر: ================================= ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
گفتند که در جاه و جلالت جبروت است دیدیم که در ماهِ جمالت ملکوت است سوگند که در باغِ بهشتی که نباشی آدم همه‌ی عمر به دنبال هبوط است تو جامع ابعاد کمالات خدایی یک دست به شمشیری و یک دست قنوت است آن خانه که قرآن نشنیده است خراب است آن دل که نخوانده است صحیفه برهوت است آشفتگیِ روحِ مرا بُرد نسیمت صد شُکر که روی سرما سایه‌ی توت است دیدیم در آئینه‌ی تو جانِ علی را در طاق دو اَبروی تو ایوانِ علی را می‌خواست خدا ما همه از ایلِ تو باشیم یعنی که نوشتند که فامیل تو باشیم یک بار نگاه از تو و یک بال هم از ما تا فطرسِ تو ، حضرت جبریل تو باشیم بگذار که ما عین دعاهای تو گردیدم بگذار که در چشمه‌ی تنزیل تو باشیم آیات تو دلبازتر از هرچه زَبور است ای کاش که همسُفره‌ی ترتیل تو باشیم تا نوح تر از صالح و موسی و مسیحا یعقوب تر از یوسف و حِزقیل تو باشیم اَبروی تو محراب و دو چشمت ثقلین است قربان لبت که شرف‌الشمس حسین است بر باد مده عقلِ مرا خانه‌ات آباد فریاد از این جلوه و آن جاذبه فریاد گفتیم نشان از سرِ راه تو بگیرد آنقدر که جبریل پرید از نفس اُفتاد زهرا گره‌اش را زده از اولِ خلقت هر دل که گره خورده به سجاده‌ی سجاد سجاده‌ی ما را بتکان تا که بریزند این خیلِ خیالیِ خدایانِ پری زاد سجاده‌ی ما را بتکان تا بتکانی دلهای غم آلوده‌ی آشفته به هر باد بگذار که در سایه‌ی اوقات تو باشیم ای کاش سرِ راه مناجات تو باشیم تا صبح سرا پرده‌ی اشراق رسیدند آنان که سحر از میِ این چشمه چشیدند صد پنجره وا شد به تماشای خدا تا... از خط ابوحمزه‌ی تو نور دمیدند نام تو که بردیم همان لحظه‌ی اول بر این دل بیچاره‌ی ما دست کشیدند چشمان تو چون چشمِ ترِ زینب کبراست جز عشق نگفتند بجز عشق ندیدند گفتیم حدیثی و تو گفتی که هلاک‌اند آنانکه نفسهای حکیمی نچشیدند "همت طلب از باطن پیرانِ سحرخیز زیرا که یکی را زِ دو عالم طلبیدند" بر دوشِ خَمَت کیسه‌ی نان است بمیرم نانِ تو ولی  زخمِ زبان است بمیرم یکبار بگو با تنِ بیمار چه کردی ای مرد در آن خیمه‌ی تب‌دار چه کردی آن لحظه که اُفتاد سرت خیمه‌ی آتش با خواهر در شعله گرفتار چه کردی وقتی که غُلِ جامعه پیچید دو دستت با آنهمه آزار در انظار چه کردی یک مرد تو و قافله‌ای بانوی بی یار در کشمکش کوچه و بازار چه کردی این ظرفِ پُر از آب که شد کاسه‌ی خون باز با چشم ترت موقع افطار چه کردی ای تکیه گه خستگیِ دوش تو زینب ای گریه کن خسته‌ی  آغوش تو زینب 🔸شاعر: ================================ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🎼 ♻️♻️628♻️♻️ ✅بنداول احساسی شبه شور انگیز/ اسمون گلریز بهاراومد بارشو بست/غروبه پاییز ..... دلا پر غوغاس /شب شبه رویاس ملائکه خبردادن /عموشد عباس ...... ساقی و ساغر اومده شبهِ پیمبر اومده از نسل پاک مرتضی دوباره حیدر اومده صلِّ علی سیدُنا یا علی اکبر(ع) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بنددوم احساسی دلبره ارباب / قمره ارباب امشب به دنیا اومده/ اکبره ارباب ....... میخونن هرجا / عالم بالا مبارکه مبارکه/شد حسین بابا ...... سرور دلها اومده شاه بی همتا اومده آی جوونا مژده بدید اکبره لیلا اومده ...... صلِّ علی سیدُنا یا علی اکبر(ع) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندسوم حماسی با خدایی تو /با صفایی تو الحق که انگاری خوده/مصطفایی تو ..... لحظه ی پیکار /به دله کفار از کشته پشته می سازه/ تیغ تو هربار ..... از مرتضی اثر داری شیر نری جگر داری لشگری تارو مار می شه تا تیغ تو بر میداری صلِّ علی سیدُنا یا علی اکبر(ع) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندچهارم حماسی نوه ی حیدر/ میکنی محشر وقتی تومیدون میزنی/به صف لشکر .... میر جنگاور/شیری و صفدر رجز میخونی شبیه/فاتحه خیبر ..... ای یل هاشمی نسب شبیه قتال العرب وقتی که حمله می کنی لشکری میره به عقب ..... صلِّ علی سیدُنا یا علی اکبر(ع) 💠💠6⃣2⃣8⃣💠💠 ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️
مژده ای دل که جان جان آمد.. لیله القدر عاشقان آمد.. بی خود از خود شوید خسته دلان ناجی قلب خستگان آمد.. پدر.. آخرین امت ها.. با دل و جان مهربان آمد چه بگویم ز گلشن احمد حضرت صاحب الزمان آمد آمده جلوه ی رسول اللّه قاب عکس علی ولی الله سامرا شد بهشت طاهایی آمده مقتدای عیسایی زنده شد با دمش عالم هر دمش معجز مسیحایی آمده سروری کند بر دل هست در طینت ش چه آقایی نور امید فاطمه آمد.. هست این گل.. نگار زهرایی آمده حضرت عدالت خواه هر که بی او شود.. شود گمراه یوسف آمد شود خریدارش هر نبی آمده به دیدارش بسکه زیباست این گل نرگس رونقی داده حق به بازارش عاشقان صف کشیده اند یکسر عالمی شد مگر گرفتارش لطف حق شاملم شود آیا؟ که شوم عاشق و هوادارش آسمان‌ها همه چراغان شد حجه ابن الحسن نمایان شد می رسد روزگاری آن مولا.. تا که ناجی ما شود آقا... با قدومش به روز ظهور.. می شود چون بهشت این دنیا ای بقربان نغمه اش.. جانم می کند دهر جنت الاعلا بهر تعجیل او دعایی کن شادمانی کند.. مگر زهرا.. ما غلامان باب این شاهیم نوکران... بقیه الله هیم... 🔸شاعر: ____________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
مگر آسمان را چراغان نکردیم ؟! زمین را مگر نورباران نکردیم ؟! مگر کوچه را آب و جارو نکردیم ؟! شبِ تار را غرقِ شب‌بو نکردیم ؟! مگر شهر را غرقِ شربت نکردیم ؟! سر کوچه را طاق‌نصرت نکردیم ؟! مگر شاعران از غمش کم سرودند ؟! قلم‌ها سلاحِ ظهورش نبودند ؟! مگر مرغِ آمین‌مان در قفس بود ؟! دم ربّناهایمان بی‌نفس بود ؟! مگر العجل‌هایمان دیردَم بود ؟! سرِ سفره‌ی ندبه‌ها چای، کم بود ؟! مگر صبحِ جمعه سلامش نکردیم ؟! تهِ هفته‌ها را به نامش نکردیم ؟! چرا یوسف افتاده در چاهِ غیبت ؟! چرا برنمی‌گردد از راهِ غیبت ؟! چرا روز موعود، تاخیر دارد ؟! کجای عمل‌هایمان گیر دارد ؟! جوابِ چراهایمان هم سوال است مگر آرزوی وصالش محال است ؟! نگو آرزویش محال است، هرگز ! نگو دیدنش در خیال است، هرگز ! زمانش بیاید؛ همین جمعه شاید اگر حرف‌مان حرف باشد می‌آید 🔸شاعر: ____________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
دوباره مستی من بی حد و عدد شده است مسیر شوق مرا آسمان بلد شده است ز بنده های خدا دور، چشم بد شده است شکوفه های بهشتی، سبد سبد شده است دوباره عید رسیده، زمان دیدار است دلم خوش است به اسمی که قاب دیوار است میان میکده ها غصه استحاله شده دوباره غورهء نارس هزار ساله شده سبو و می به لب مست ها حواله شده چه کوثری است که در کاسه و پیاله شده رسیدنم درِ میخانه بی معطّلیَ است شراب، خنده ء زهرا و خندهء علیَ است ستاره نیست در افلاک! ریسه بندان است قشنگ تر ز قمر، ماهِ نیمه شعبان است عروس فاطمه خوش باش، قولِ قرآن است همین پسر که نمک دارد و نمکدان است... رسیده نورِ دو دنیای ما همه بشود همیشه تاج سر آقای ما همه بشود چه محشری شده والشمس و الضحا شدنت مبارک است تجلّیِ ربنّا شدنت شروع غیبت تو نه، بی انتها شدنت امام حاضرِ سردابِ سامرا شدنت مدار چرخش این زندگی است، حرکت تو رسیده روزی عمرم فقط به برکت تو قناتِ خشک شدم! پس کجایی اقیانوس جهنم است برایم بهشتِ بی طاووس حرم همیشه به یاد تو می روم پابوس توکربلا، تو نجف، مکه و مدینه و طوس ضریح چشم تَرِ عاشقان پُر از گره است گدای سامره ات بیقرار تذکره است چه خوب میشود از تو به ما امان برسد نشانِ خیمه ات ای یارِ بی نشان برسد جواب نامه ام از چاه جمکران برسد قرار بود ظهورت به دادمان برسد چه قرن ها که شروع و تمام شد بی تو چه لقمه ها که حلال و حرام شد بی تو رها شدیم! بیا در حصارمان بکشی شبیه شیخ مفیدت به کارمان بکشی دوباره دست به چشمان تارمان بکشی از این مجالس عصیان کنارمان بکشی از اشتباه زیادِ همه نرنجیدی همیشه دردسرت داده ایم و بخشیدی اگرچه جشنِ تو جای گله گذاری نیست درون سینهء من قلب بیقراری نیست ز دوری تو مرا اشک های جاری نیست بهار آمده اما دلم بهاری نیست نیامدی و خودم را دگر نمی بخشم فراق را ز خودم بیشتر نمی بخشم گدای صاف و صمیمی سابقت نشدم رفیق بی کلک و خوب و صادقت نشدم خجالت از تو کشیدم که لایقت نشدم تو عاشقم شدی اما من عاشقت نشدم قرارِ آخرِ هفته همیشه یادم رفت من آبروی ترا هم به باد دادم رفت فدای تو بشوم که پر از غم و دردی دروغ گفتن من را به رو نیاوردی در این زمانهء نامردها، خودت مردی همیشه بارِ گناه مرا سبک کردی میان عشق من و تو اگر مغالطه شد مرا خرید علی و حسین واسطه شد 🔸شاعر: ____________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
تشنگان را سحاب پیدا شد رحمت بی‌حساب پیدا شد در دل این کویر تفیده بحر جوشید و آب پیدا شد چشمِ چشم‌انتظارها روشن روی حق بی‌نقاب پیدا شد در جمال منورِ یک ماه چارده آفتاب پیدا شد همه عالم تراب مقدم او هیبت بوتراب پیدا شد چشمتان روشن ای مسلمانان روح اسلام ناب پیدا شد اهل ایمان امانتان آمد که امام زمانتان آمد او همان وجه ذات ذوالمنن است عالمی را چراغ انجمن است او همان کعبۀ وصال خداست که وجودش مطاف مرد و زن است نه به بتخانه چون خلیل خدا او به هر جا بت‌ است، بت‌شکن است بر لبش دم به دم کلام خداست با خدا لحظه لحظه هم‌سخن است گر چه ما دورش از وطن دیدیم ماه مصر است و یوسف وطن است هم به دستش زمام ملک وجود هم امام تو، هم امام من است آفرینش بود به فرمانش پدر و مادرم به قربانش نه زمین باد نه زمان بی‌تو شده دلگیر آسمان بی‌تو ذکر ما در هجوم ظلم و ستم گشته «الغوث و الامان» بی‌تو شعلۀ «الفراق» جای نفس خیزد از سینۀ جهان بی‌تو نه به گل هست چشمِ دیدارم نه به دل شوقِ بوستان بی‌تو دور هم صبح جمعه‌ها تا کی جمع گردند دوستان بی‌تو؟ گرچه باشد چراغ بسیارش مانده تاریک، جمکران بی‌تو قبر پنهان مادرت زهرا همچنان مانده بی‌نشان بی‌تو تو که خورشید عالم جانی تا به کی پشت ابر پنهانی 🔸شاعر: ____________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بهار آمد و عطری به هر دیار زدند به جای‌جای زمین نقشی از بهار زدند فرا رسیدن نوروز و موکب گل را به نغمه جارچیان بهار جار زدند... به هر کجای در آید نسیم، عطرافشان مگر که بر نَفَسش بوی زُلف یار زدند به روی جامۀ سبزی که بر تنش کردند هزار برگ به پیراهن چنار زدند هزارها عَلَم سرخ و زرد و آبیِ گل به این نوید به گلزار و کوهسار زدند... شکوه موکب میلاد حضرت مهدی‌ست که بر زمین و زمان این همه نگار زدند رسید مهدی موعود کز ولادت او به فرق عشق و وفا تاج افتخار زدند... عصارۀ همه گل‌های احمدی مهدی‌ست گُلِ همیشه بهار محمدی مهدی‌ست طلایه‌دار سحرگاه نور می‌آید امير قافلۀ شوق و شور می‌آید... گشوده پنجرۀ نور بر زمین و زمان امام نور که در سال نور می‌آید امام يازدهم را به شادی و تبريک مَلَک ز هر طرفی در حضور می‌آید به منزل دل ویران ما بُوَد نزدیک طنین قافله کز راه دور می‌آید ز شوق تابش این آفتاب آزادی ز ذرّه ذرّه سرود سرور می‌آید پس از سه روز سفر در عوالم ملکوت ز ميهمانی ربِّ غفور می‌آید ز غیب یافته اَلواح مهدویّت را کَلیم عالَم رَجَعت ز طور می‌آید بود کريم و همين بس کرامتش که مدام از او عنايت و از ما قصور می‌آید عصارۀ همه گل‌های احمدی مهدی‌ست گُلِ همیشه بهار محمدی مهدی‌ست نظام‌بخش جهان و جهانِ جان مهدی‌ست امام منتقم و صاحب‌الزمان مهدی‌ست کسی که عدل علی را به معنی اعلی برای نوع بشر آرَد ارمغان مهدی‌ست کسی که با کلماتش به ظاهر و باطن کتاب حُسن خدا راست ترجمان مهدی‌ست کسی که رجعت والای صالحان زمین برای یاری او می‌شود عیان مهدی‌ست کسی که فیض نگاه ولایتش امروز نگاهدار زمین است و آسمان مهدی‌ست وجود او همه لطف است و غیبتش همه لطف کمال لطف خدا بر جهانیان مهدی‌ست کسی که زمزمۀ عاشقانه‌اش آرد نزول بارش رحمت به انس و جان مهدی‌ست عصارۀ همه گل‌های احمدی مهدی‌ست گُلِ همیشه بهار محمدی مهدی‌ست 🔸شاعر: _______________________
4_5893419300252812783.mp3
3.3M
♻️♻️633♻️♻️ ✅بنداول می باره بارون/لبا شد خندون کف بزنید که اومده/ نیمه ی شعبون ...... دلبر دلها/ناجیه دنیا اومد به دنیا یوسف/ خوشگله زهرا(س) ...... ماه در خشانی اقا خورشید تابانی اقا به درد و غصه های ما تنها تو پایانی اقا صَلِّ عَلی سَیِّدُنا یَا اباصالح (عج) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بنددوم ای بهار من /ای نگار من بیا دیگه تموم بشه/ انتظار من ....... ای نوای من /ربنای من الهی عظم البلا/ شد دعای من ....... تومهر و مهتاب منی تو درِّ نایاب منی تو کل عالمین فقط تویی که ارباب منی .... صَلِّ عَلی سَیِّدُنا یَا اباصالح (عج) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندسوم شبه رویاهاس/چقدر زیباس چه میدرخشه آسمون/شبیه الماس ..... می خونه هرگاه/دله خاطرخواه بنفسی انتَ حضرته بقیه الله ..... مرغ دله من بی امون امشب میره تا جمکرون به تو توسل میکنم حضرته صاحب الزمون(عج) ....... صَلِّ عَلی سَیِّدُنا یَا اباصالح (عج) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندچهارم موجای دریا /خاکای صحرا ذکر تورو میگن اقا ای گل طاها ....... همه قرمزها /همه آبی ها بشن فدای خاک پات/ همه دِربی ها ....... تمومه پهلوونامون از قبیل پیرو جوون بنفسی انتَ میخونن حضرته صاحب الزمون ....... صَلِّ عَلی سَیِّدُنا یَا اباصالح (عج) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندپنجم توو عصرِ غیبت /دله بی طاقت هرجمعه ها دم غروب میگیره واسه ت ..... کجایی آقا/یوسف زهرا(س) تووکربلایی یا نجف/یاتوو سامرا ..... شده دلم برات هلاک مت
♻️♻️633♻️♻️ ✅بنداول می باره بارون/لبا شد خندون کف بزنید که اومده/ نیمه ی شعبون ...... دلبر دلها/ناجیه دنیا اومد به دنیا یوسف/ خوشگله زهرا(س) ...... ماه در خشانی اقا خورشید تابانی اقا به درد و غصه های ما تنها تو پایانی اقا صَلِّ عَلی سَیِّدُنا یَا اباصالح (عج) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بنددوم ای بهار من /ای نگار من بیا دیگه تموم بشه/ انتظار من ....... ای نوای من /ربنای من الهی عظم البلا/ شد دعای من ....... تومهر و مهتاب منی تو درِّ نایاب منی تو کل عالمین فقط تویی که ارباب منی .... صَلِّ عَلی سَیِّدُنا یَا اباصالح (عج) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندسوم شبه رویاهاس/چقدر زیباس چه میدرخشه آسمون/شبیه الماس ..... می خونه هرگاه/دله خاطرخواه بنفسی انتَ حضرته بقیه الله ..... مرغ دله من بی امون امشب میره تا جمکرون به تو توسل میکنم حضرته صاحب الزمون(عج) ....... صَلِّ عَلی سَیِّدُنا یَا اباصالح (عج) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندچهارم موجای دریا /خاکای صحرا ذکر تورو میگن اقا ای گل طاها ....... همه قرمزها /همه آبی ها بشن فدای خاک پات/ همه دِربی ها ....... تمومه پهلوونامون از قبیل پیرو جوون بنفسی انتَ میخونن حضرته صاحب الزمون ....... صَلِّ عَلی سَیِّدُنا یَا اباصالح (عج) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندپنجم توو عصرِ غیبت /دله بی طاقت هرجمعه ها دم غروب میگیره واسه ت ..... کجایی آقا/یوسف زهرا(س) تووکربلایی یا نجف/یاتوو سامرا ..... شده دلم برات هلاک متی ترانا و نراک الی متی احار فیک یاابن الحسن روحی فداک ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندششم توی این روزا/آی اهل دنیا بیان بدیم همه شعار/مرگ بر آمریکا ..... همه سربازیم/پره اعجازیم برای سرزمین مون/سر و میبازیم ...... کوریه اسرائیلی یا کوریه چشم دشمنا ایران همه سپاهی ان کوریه چشم امریکا ...... مرگ بر آمریکا ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️
...هر کوچه و هر خانه‌ای از عطر، چو باغی‌ست در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغی‌ست آویخته بر سر درِ هر خانه چراغی‌ست بر هر لبی از موعد و موعود، سراغی‌ست از شوق، همه رو به سوی میکده دارند یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند کی یار سفر کردهٔ ما از سفر آید بعد از شبِ دیجورِ محبان، سحر آید از باب صفا، قبلهٔ ما کی به در آید بی‌بال و پران را پر و بالی دگر آید کی پرده گشاید ز رخ آن روی گشاده کز رخ کند از اسب، دو صد شاه، پیاده... تو در پی خود، قافله در قافله داری در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری با آن‌که خود از منتظرانت گله داری سوگند به آن اشک که در نافله داری با یک نگه خود مس ما را تو طلا کن آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن ای گمشدهٔ مردم عالم به کجایی؟ کی از مه رخسارهٔ خود پرده گشایی؟ ما ریزه‌خوریم و تو ولی‌نعمت مایی هر جمعه همه چشم به راهیم بیایی یک پرتو از آن چاردهم لمعه نیامد بیش از ده و یک قرن شد، آن جمعه نیامد... بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما کس نیست در این قافله، وامانده‌تر از ما ما بی‌خبریم از تو و تو باخبر از ما ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما ما شب‌زده‌ایم و تو همان صبح سپیدی تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی عشق ابدی و ازلی با تو بیاید شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید آرامش بین‌المللی با تو بیاید ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید عمری‌ست که در بوتهٔ عشقت به‌گدازیم هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم هرچند که ما بهره‌ور از فیض حضوریم داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم نزدیک تو بر مایی و ماییم که دوریم با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم در کوه و بیابان ز چه رو دربه دری تو؟ هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو... 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
یکی از همین روزها، ناگهان تو می‌آیی از نور، از آسمان تو می‌آیی و شب زمین می‌خورد و قد می‌کشد نور، در آسمان قفس با ظهور تو خط می‌خورد زمین می‌شود سهم آزادگان به سر می‌رسد فصل سرد سکوت ترک می‌خورد بغض فریادمان تو می‌آیی از فصل عدل علی به تقسیم لبخند، تقسیم نان تو از سمت طوفان شبی می‌رسی به دست تو تیغی عدالت نشان تو می‌آیی و با سرانگشت تو ورق می‌خورد سرنوشت جهان تو در باغ آدینه گل می‌کنی بهار عدالت، امام زمان! 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
دست خدا پردۀ‌ شب را شکافت صبح شد و نور خداوند تافت کبکبۀ موکب سلطان رسید منتظران نیمۀ شعبان رسید دست خدا، هیمنۀ ذوالفقار باز شد از غیب جهان آشکار... ای ز وجود تو، وجود همه رشحه‌ای از بود تو، بودِ همه هستی عالم همه از هست توست خیر دو عالم همه در دست توست بودِ همه از تو و بودِ تو لطف غیبتت از ما و وجودِ تو لطف واسطۀ فیض خدایی تویی در دو جهان علّت غایی تویی خلق خدا را به خدا رهبری نور دل و دیدۀ پیغمبری سیّدی و قافله‌سالار ما دست خدایی و، نگهدار ما حجّت حق، ‌قطب زمان، روح دین نور خدا در ظلمات زمین آیت کبرای خدای جهان مهدی موعود، امام زمان ای زده بر بام فلک زآگهی بیرق توحید خلیل‌اللهی... پرده‌نشین و همه جا ناظری غایبی و در همه جا حاضری خیز و ز رخساره بر افکن نقاب ای خجل از سایۀ تو آفتاب... پرده برانداز که بی روی تو روز همه شد چو شب موی تو ما همه دلدادۀ روی توییم خاک‌نشین سر کوی توییم... طبع «ریاضی» که غزل‌خوان توست خاک بَرِ رفعت ایوان توست 🔸شاعر: مرحوم ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
...هر کوچه و هر خانه‌ای از عطر، چو باغی‌ست در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغی‌ست آویخته بر سر درِ هر خانه چراغی‌ست بر هر لبی از موعد و موعود، سراغی‌ست از شوق، همه رو به سوی میکده دارند یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند کی یار سفر کردهٔ ما از سفر آید بعد از شبِ دیجورِ محبان، سحر آید از باب صفا، قبلهٔ ما کی به در آید بی‌بال و پران را پر و بالی دگر آید کی پرده گشاید ز رخ آن روی گشاده کز رخ کند از اسب، دو صد شاه، پیاده... تو در پی خود، قافله در قافله داری در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری با آن‌که خود از منتظرانت گله داری سوگند به آن اشک که در نافله داری با یک نگه خود مس ما را تو طلا کن آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن ای گمشدهٔ مردم عالم به کجایی؟ کی از مه رخسارهٔ خود پرده گشایی؟ ما ریزه‌خوریم و تو ولی‌نعمت مایی هر جمعه همه چشم به راهیم بیایی یک پرتو از آن چاردهم لمعه نیامد بیش از ده و یک قرن شد، آن جمعه نیامد... بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما کس نیست در این قافله، وامانده‌تر از ما ما بی‌خبریم از تو و تو باخبر از ما ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما ما شب‌زده‌ایم و تو همان صبح سپیدی تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی عشق ابدی و ازلی با تو بیاید شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید آرامش بین‌المللی با تو بیاید ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید عمری‌ست که در بوتهٔ عشقت به‌گدازیم هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم هرچند که ما بهره‌ور از فیض حضوریم داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم نزدیک تو بر مایی و ماییم که دوریم با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم در کوه و بیابان ز چه رو دربه دری تو؟ هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو... 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
از دست داده ام همه کس را ؛ تو را که نه از غير، دل بريده ام از آشنا که نه چون بادبادکی نخ اين دل به دست توست من از تو دور می شوم اما جدا که نه من را به درد غيبت خود امتحان مکن می ترسم از شکست خودم از بلا که نه درمان درد کهنه ي ما ادعا نبود بايد دعا کنيم؛ نه ... تنها دعا که نه گفتم که در فراق رخش گریه می‌کنم گفتا که مرهمی ست برایت دوا که نه گفتم که می شود به نگاهی دوا شود؟ گفتا تو چشمِ باز بياور؛ چرا که نه؟. .... بايد تو را صميمی و صادق صدا کنم با قيل و قال و همهمه و هوي و ها که نه ... چشمام دره سفید مره دنیام سیا مره. " يَک روز بييی ببينُمِت آقا خدا کِنَه" 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
تگرگ در نزند ، باغ مبتلا نشود شکوفه از بغل شاخه‌اش جدا نشود زمین به مین ننشیند ، بیافتد از پا جنگ به دست مرز دل روستا دو تا نشود به روزنامه خبرهای مضطرب نرسد و دوربین به تنی کشته آشنا نشود نصیب کارگران نان گرم سفره شود به روسری زنی پای گریه وا نشود اسیر سرفه نباشد صدای لالایی و خرج نسخه خودش درد بی‌دوا نشود غذا برای فقیر آرزو نخواهد بود «و عجل» صلواتم اگر قضا نشود 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
منتظر مانده زمین، تا که زمانش برسد صبح، همراه سحرخیز جوانش برسد خواندنی‌تر شود این قصه، از این نقطه به بعد ماجرا، تازه به اوج هیجانش برسد پرده‌ی چاردهم وا شود و ماه تمام، از شبستانِ دو ابروی کمانش برسد لَيلةُالقدر، بیاید لبِ آیینه‌ی درک مَطلَعِ‌الفجر، به تاویل و بیانش برسد رو کُنَد سوی رُخش، قبله‌نمای دل ما قبل از آن روز، که از قبله، نشانش برسد نامه داده‌ست، ولی شیوه‌ی یوسف اینست: عطر او، زودتر از نامه‌رسانش برسد خامِ خود بود و به این فکر نمی‌کرد جهان بی‌تماشای تو، جانش به لبانش برسد شد جهنم همه‌‌ی شهر ولی شیخ نشَست تا به اذکار مفاتیح جَنانش برسد "یوسفش را، به زر ناسره بفروخته بود" نام تو، گشت دکانش، که به نانش برسد یار تو اوست، که بی‌واهمه، در راه طلب می‌دود سوی تو، هر قدر توانش برسد ای بهارانه‌ترین فصلِ خداوند! بیا تا که این عالَم دل‌مرده، به جانش برسد عقل، عاشق بشود، فلسفه، شاعر بشود، تا که از نور تو، جامی به دهانش برسد عشق، در عصر تو، از حاشیه بیرون برود عدل، در عهد تو، پایانِ خزانش برسد ظهرِ آن روز بهاری، چه نمازی بشود، که تو هم آمده باشی و اذانش برسد 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
در خودم گم شده ام آه بگو راه کجاست شب تاریک پر ابری شده ام، ماه کجاست دورم از ساقی و بی یار شدم مست خودم گله دارم گله دارم گله از دست خودم سخت سرگرم رصد کردن مردم شده ام از خودم دورم و بی قبله نما، گم شده ام نردبان نرده شد و ساختم از آن قفسی مرغ باغ ملکوتم شد اسیر هوسی حسن یوسف گهری بود که ارزان دادیم چقدر سخت در این فاصله تاوان دادیم در فراقت چقدر شعر که از بر کردیم شعر خواندیم از آرامش و باور کردیم شعر از عشق و جنون خواندن ما، عشق نبود عشق جاری است، نه جا ماندن ما عشق نبود عشق شرح پر پروانه در آتش باشد عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد عاشقان تو، شب از شوق سحر بیدارند روزها بار ز دوش همه برمی دارند در پی دوست به کوی دگران می گردیم یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم کاش یک بار بیوفتیم به پای خودمان جمعه ای ندبه بخوانیم برای خودمان ای خوش آنها که دمی لایق دیدار شدند که به خال لبت ای دوست گرفتار شدند شاعران شعر برای خط و خالی گفتند چقدر شعر که در وصف خیالی گفتند زلف محبوب نهان بود ولی شانه زدند چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند من ولی شاعر این حادثه ی واقعی ام عاشق بیت پر از بارقه ی برقعی ام: می نویسم که شب تار سحر می گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی گردد یک نفر مانده که چشم همه بر درگه اوست یک نفر مانده که صد قافله دل همره اوست ساقی از عهد و قراری ازلی برگشته پسر فاطمه با تیغ علی برگشته پسر پاک حسن برده به لب نام حسین که بگوید به همه، دین فقط اسلام حسین که بگوید که زمین مامن مردان خداست پایتخت همه عشاق جهان کرببلاست یک گل است او که بهار آمده با عطر تنش عقل بینا شده از رایحه ی پیرهنش یوسف ابن الحسن و گمشده ی کنعان اوست زده فریاد مسیحا : پسر انسان اوست ساقی آورده قدح تا همه عالم بچشند بچشند و پس از آن بار امانت بکشند وقت آرامش این عالم سرگردان است هان به قرآن قسم این مرد، خود قرآن است 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
طاقتم طاق شد و از تو نیامد خبری جگرم آب شد و از تو نیامد خبری عاشقانی که مدام از فرجت می گفتند عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
یکی از همین روزها، ناگهان تو می‌آیی از نور، از آسمان تو می‌آیی و شب زمین می‌خورد و قد می‌کشد نور، در آسمان قفس با ظهور تو خط می‌خورد زمین می‌شود سهم آزادگان به سر می‌رسد فصل سرد سکوت ترک می‌خورد بغض فریادمان تو می‌آیی از فصل عدل علی به تقسیم لبخند، تقسیم نان تو از سمت طوفان شبی می‌رسی به دست تو تیغی عدالت نشان تو می‌آیی و با سرانگشت تو ورق می‌خورد سرنوشت جهان تو در باغ آدینه گل می‌کنی بهار عدالت، امام زمان! 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
سرود سه ضرب ولادت حضرت مهدی (عج) بند اول خدا داره دامنِ بهارو با گل نرگس میکنه تزیین دس(ت) بزنید شادی کنید آخه اومد بهار دین دم دمای عیده خدا ما رو دیده به نوکرا امشب خودش عیدی میده شب ولادت گل فاطمه رسیده بهار دنیا اومد/قرار دلها اومد جهان شده نورانی/یوسف زهرا اومد (بحق ثاراللهِ وبن ثاره) اللهم اجعلنی من انصاره۸ بند دوم شنیدن ندای جاءالحق پشت شیاطینو میلرزونه با رحمتی که رو به ما کرده غم توی زندونه ریسه بسته عالم بیقراره آدم رسیده پابوسش مسیح بن مریم زمین شد از پاقدمش بهشته مجسم ذخیره ی معبوده/ برکت نامحدوده چشمِ امیدِ دنیا/به مهدی موعوده جلوه ی حیدر و پیمبر رو داره اللهم اجعلنی من انصاره بند سوم الهی سالی که توی راهه سال وفا باشه و هم عهدی ایشالله تحویل بشه امسال با صوت انا المهدی آخرین امامه ربیع الانامه منتقم ارباب علیه السلامه اومده اونکه مظهر عدل و قیامه باید باشیم با آقا/ تا که نباشه تنها وقتی داره میجنگه /با ذوالفقار مولا وقتی که توی میدون پا میذاره اللهم اجعلنی من انصاره ۸ مرتضی سراوانی عالیه رجبی ❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور ✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️ ✅با روضه نشینان بروز باشید 👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
  بـا نیـم نگــــــاهِ مهـربانــــت بنویــــس آقـا بــه عطــای بی کــرانت بنویـــــس مـــا را بنویس هـر کـجا ، جـــا داری !! روزی خورِ خــرده های نانَــت بنویــس «سالی که نکــوست از بهارش پیداست» امسال مـرا گـدای خوانــت بنویــس دل را به تو می سپارم این اول ســال نزدِ حـرمِ خویش ، امانــت بنویــس یکبـار مـرا هــم امتحان کـن آقــا لطفـی کن و از مُـدافعانـت بنویــس نوکـر بنویس ، یا گــدا فرقی نیست یک جا بنویـس ؛ پاسبانـت بنویــس آمـد دگر ، آخرین شـب جمعه ی سـال در زُمـره ی خِیـل زائرانـت بنویــــس 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
رسید در کَنَفِ لااله الا الله بهار، از طرفِ لااله الا الله نداشت طاقت ظلمت، چراغ روشن کرد شکوفه از شعفِ لااله الا الله نه بانگِ رعد، که دارند می‌زنند به شور ملائکه به دفِ لااله الا الله بریدم از همه صف‌های عاطل و باطل رسیده‌ام به صفِ لااله الا الله مرا به خلوتِ فقر و فنا حواله کنید به عزّت و شرفِ لااله الا الله 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————