فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایده 🔆
برای عید تخم مرغاتو اینجوری رنگ کن🥚🎨💯
به برشی از روزمرگی هام خوش اومدید🥰
╔═.🍃🌸.═════════╗
❤️ @rozmaregifatemebano ❤️
╚═════════.🍃💕.═╝
11.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دختر خانم همین قدر عصبی و بهونه گیر شده..🥲
نه خودش بازی میکنه و نه میزاره بچه ها بازی کنن..🙆♀⚽️
9.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از دست کوثر خانووم حواسم به ساعت نبود،تازه فهمیدم اذان رو گفتن...😅
بفرمایید یه لیوان اب میوه افطاری ،از دستای کوچولوی دختر خونه..💁♀🍊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ترفند ✨
دیگه ماهیتابه نخر
تفلونت خراب شده و همیشه غذاهات میچسبه به کف ظرف؟؟
فقط و ققط کافیه یه کم روغن زیتون و یه قاشق بیکینگ پودر بریزی کف تابه و با یه پنبه یا پد خووووب بکشی کف ظرفت، بعد بشورش و موقع استفاده معجزه ش رو ببین🤌🏻😍
.
به برشی از روزمرگی هام خوش اومدید🥰
╔═.🍃🌸.═════════╗
❤️ @rozmaregifatemebano ❤️
╚═════════.🍃💕.═╝
🎀روزمرگی فاطمه بانو🎀
* 💞﷽💞 #رمان_بانوی_پاک_من #قسمت_هجدهم رفتم کنار مامان و گفتم:چطوری مامان خانم؟ _خوبم دخترم. _چرا
* 💞﷽💞
#رمان_بانوی_پاک_من
#قسمت_نوزدهم
"لیدا"
شب از ذوق فردا خوابم نبرد و کلی نقشه کشیدم دل کارن رو ببرم.هرچند میدونستم جزو محالات بود.دل این پسر ،ازجنس سنگ و یخ بود.غیرممکن بود که دلش نرم بشه و برای دختری بتپه.
اصلا یک جورایی عجیب و غریب بود.حرفاش باکاراش تناقض داشت.باکسی بیشتر از دو سه کلمه حرف نمیزد.همیشه هم یک اخمی بین پیشونیش بود که جذاب ترش میکرد.
من و آناهید سر به دست آوردن دل کارن شرط بسته بودیم.که هرکی اول تونست نرمش کنه و اونو طرف خودش بکشونه باید تا آخرعمر مثل خواهر بمونه برای کارن.
از اونجایی که من بادیدن کارن یک دل نه صد دل عاشقش شده بودم میدونستم آناهیدم همینطوریه و هرجفتمون ازاینکه بخوایم نقش خواهر کارن رو بازی کنیم به شدت بیزار بودیم و برامون سخت بود.
بهترین لباسامو برای فردا آماده کردم و خوابیدم.
اما اونم چه خوابی!؟همش کابوس بود.ازبس فکر و خیالای الکی میکردم مخم پر شده بود از اتفاقای بد و خوب.
صبح که بیدارشدم تاحاضرشم، هواهنوز تاریک بود.اما حموم رفتنم نیم ساعت طول میکشید و هوا روشن میشد.از جلو اتاق زهرا که رد شدم صدای نماز خوندنشو شنیدم.اوف این بشرم چه حوصله ای داره صبح به صبح این موقع خم و راست میشه.
بیخیال رفتم سمت حموم و نیم ساعته حوله به تن اومدم بیرون و رفتم جلو آینه.موهامو که یکم خشک کردم باحوله،لباس پوشیدم و جلو آینه مشغول آرایش شدم.خداروشکر مهارتم تو آرایش کردن توپ بود.همیشه هم جنس وسایل آرایشام مارک و گرون بود.آرایشم که تموم شد ساعت۶بود و همه بیدارشده بودن.
شلوار شیش جیبه مشکیمو برداشتم با یک مانتو نخی سفید و گرمکن مشکی،سفید.یک شال نخی ساده سفید با کلاه آفتابی مشکیم.
تیپم که تکمیل شد،کفشای آل استارم رو برداشتم و با کوله کوه نوردیم رفتم بیرون.
همگی یک چای خوردیم و حرکت کردیم.زهرا خانمم طبق معمول کلاس داشت و نیومد.بهتر که نیومد مگرنه میخواست باچادر کوه نوردی کنه آبرومونو ببره.
عطا که خیلی خوشحال بود و یک جا بند نبود.تارسیدیم پایین کوه،ازماشین پرید بیرون و باباهم ماشین رو پارک کرد.پیاده شدیم و به جمع خانوادگیمون پیوستیم.مادرجون و پدرجون ماشالله سرحال تراز همیشه با یک تیپ ورزشی جلو تر ازهمه راه افتادن.
کارن رو هم دیدم.تیپش خیلی نفس گیر شده بود.یک شلوار ورزشی سفید که خط های مشکی داشت با تیشرت سفیدی که بدن سفیدشو قشنگ تر نشون میداد.گرمکنشم بسته بود به کمرش و با یک بتری آب پشت سر مادرجون و پدرجون راه افتاد.
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خدا
خــــــــــــــــــدا گفته.... 😌🌿🌼
.
.
دوست عزیزم صبحت بخیر 😊👋
به برشی از روزمرگی هام خوش اومدید🥰
╔═.🍃🌸.═════════╗
❤️ @rozmaregifatemebano ❤️
╚═════════.🍃💕.═╝
10.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از صب توی اشپزخونه سرگرم کارا بودم،طبق معمول هر جایی که مامانا باشن،وروجک های کوچولوشم همونجان..☺️🐥
حتی سراغی از تلویزیون خاموش گوشه ی اتاق هم نگرفتن و این برام تعجب اور بود..😅🖥
16.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اشپزی 👩🍳
#آشپزی_در_طبیعت 🌳🌴
#باقلاقاتق یه غذای خوشــــمزه گیلانی هست که خیلــی آسون وفوری درست میشه و بی نهایــت خوشمزه اس😋
پخت با لوبیــا تازه قلق خاصــی داره و خیلی کم باید آب بریزین و خیلــی راحت طبق فیلم درســت میشه
سیــر
لوبیا کشــاورزی
شوید ترجیــحا خشک
ادویه
مقدار مواد هــم دلخواه هست دیگه راحت تر از این غذا تو شــــمال پیدا نمیشه..👌😉
به برشی از روزمرگی هام خوش اومدید🥰
╔═.🍃🌸.═════════╗
❤️ @rozmaregifatemebano ❤️
╚═════════.🍃💕.═╝