فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقایِ امام حسین
ما به شما خیلی ارادت داریم.
ما به شما خیلی بدهکاریم.
ما کلمهای برای توصیف مهربانیتان نداریم.
از شما به ما بسیار رسیده.
اسمتان را که میشنویم، میشود اشک و خودبخود جاری میشود از چشمهامان.
میشود آه و خودبخود مینشیند بر دلمان.
امشب اما اجازه بدهید گریه نکنیم با شنیدن نامتان.
اجازه دهید فقط لبخند بزنیم بابت حضورتان.
بابت تولدتان.
اجازه دهید بگوییم ارباب صدای قدمت میآید، اما با گفتنش تنها به میلادتان فکر کنیم و نه به شهادتتان.
تولدتان بر ما مبارک✨
چقدر خوشبختیم که خدا شما را به ما بخشید.
🖋زهراابراهیمی
https://eitaa.com/roznevesht
گلولههای مغرض
درد را از هر طرف که بخوانی درد است؛ اما نگاه سیاستمداران جهان به درد متفاوت است. کافیست نطفهات در رحم اندیشه نژادپرستی منعقد گردد تا صاحب دی ان ای برتر گردی، آنوقت است که تمام رسانههای جهان برای نشان دادن دردهایت صف میبندند.
و یا کافیست تو را به چشم حقارت نگاه کنند، در آفرینش زیادیات ببینند و لایق حیات ندانندت، آنوقت دردهایت مثل فنسهایی است که مرزبندی میکند میان آنها و انسانیت. دیگر تو را نمیبینند حتی اگر کودکی فلسطینی باشی و بیش از نیمقرن بر سر سفره درد، مهمان.
مثل درختی که میتکانندش تا میوههایش بریزد، چهارگوشه جهان را طوری تکان میدهند تا خوب و بدهایش را از هم جدا کنند. چشم آبیها را از دیگر رنگها، سیاهپوستان را از سفیدپوستان، شرقیها را از غربیها، یهودیها را از مسلمانان، ثروتمندان را از فقرا و این نگاه غالب سیاستمداران جهان است.
غافل از اینکه در اندیشه سیاسی دین، کودک، کودک است حتی اگر مدفونشده در زیر آوارهای جنگ یمن باشد.
حتی اگر بیرمق در پناهگاهی سوری تنش بلرزد.
حتی اگر اهل صنعا باشد، اهل موصل باشد یا فلسطین.
کودک، کودک است حتی اگر نطفهاش از پدر و مادری سوری باشد یا روسی چه فرقی میکند؟!
کودک همان کودک است حتی اگر پایبرهنه در کوچهپسکوچههای افغانستان دنبال جنازه پدر بگردد و یا هزار کیلومتر از اوکراین تا اسلواکی بهتنهایی فرار کند تاجانش را نجات دهد.
در دنیای کثیف سیاست حتی در قربانی شدن هم عدالت رعایت نمیشود. کودکی اوکراینی قربانی میشود و تمام جهان قربانی شدنش را فریاد میزنند و کودکان فلسطینی هفتادسال است که قربانی میشوند و تمام جهان سکوت میکنند.
فهم انسانها از درد مشترک است. همگان درد را میفهمند. رنجهای مستتر در دردها برای همه آدمها یک معنا بیشتر ندارد. اگرچه خاکشان باهم فرق داشته باشد؛ اگرچه در کشوری دیگر باشند و زیر پرچمی متفاوت، با پدر و مادرهایی جدا، اگرچه میان موسیقی و قهرمان و ورزشکارشان تفاوت از زمین تا آسمان باشد و اگرچه هیچوقت همدیگر را ندیده باشند.
فهم درد نیاز به زبان مشترک ندارد. آوارگی همهجا معنی آوارگی میدهد. ترس همهجا معنی ترس میدهد. مگر بیخانه شدن، بیجان شدن و بی بابا شدن میان آدمها متفاوت است؟ چه فرقی میکند ایران باشی یا عراق، سوریه باشی یا یمن، اوکراین باشی یا افغانستان وقتی جنگ بر تو تحمیل شود.
نالههایی که از حنجرهٔ مظلوم بیرون میآید و فریادی که بر سر ظالم سر داده میشود در تمام جهان تعریف واحدی دارد.
این چه جنایتیست که مرزهای کشورها بر سر بشریت آوردهاند؟
این چه مسیریست که رسانههای جهان طی میکنند؟
با چه منطقی چنین پارادوکسی را توجیه میکنند که در برابر نوعی از درد یقه پاره کنند و در برابر نوع دیگرش مُهر سکوت بر لب نهند؟
چه فرقی است میان سقوط سقفها و دیوارها بر روی تنها و بدنها؟
چرا شمال و جنوب جهان را از هم جدا میکنند؟
چه فرقی است میان سقوط انسانیت بالا و پایین جهان؟
چگونه میتوان اشغالگران را با اهل مقاومت یکی دانست؟
این چه نقطهضعفیست که جهان دارد؟
تحمل دردی که حفرههای تبعیض بر روح انسان جا میگذارند از طاقت آوردن در برابر گلولههایی که تن را سوراخ میکنند سختتر است و طاقتفرساتر.
لعنت به رسانههایی که میان دردها تفاوت قائلاند.
لعنت به آنها که میزان دردها را با تغییر موقعیت جغرافیایی میسنجند.
لعنت به اندیشههایی که در آن تولید تسلیحات تبدیل به صنعت سرگرمی شده است.
لعنت به گلولههایی که انتخابگرند.
لعنت به گلولههای بیهدف.
لعنت به توپهایی که کتاب تمدن انسانی را پارهپاره میکنند.
لعنت به سیاستمدارانی که حق حیات کودکان را با ترازوی نژادپرستی محک میزنند.
لعنت به آنها که میان رنگ خون، فرق میگذارند.
لعنت به جنگطلبان
🖋زهرا ابراهیمی
https://eitaa.com/roznevesht
یک سال دیگر هم گذشت و ما به اندازه یک سال به مرگ نزدیکتر شدیم. این حقیقتیست که نمیتوان به سادگی از آن گذشت. سالی که تمام شد هرگز برنمیگردد؛ اما آنچه انجام دادیم در نامهاعمالمان ثبت شد، روزی به ما بازخواهدگشت و باید در مقابلش پاسخگو باشیم.
در دنیای عشق، آنها که دلدادند، دلبُردند، دلشکستند یا دلگیر شدند باید خود را برای پاسخ مهیا کنند.
در دنیای جنگ، آنها که جنگ را آغازکردند، آنها که برای اتمامش دعا کردند، آنها که جنگیدند، نجنگیدند، دفاعکردند، فرارکردند، تایید و یا تشویق کردند همه و همه باید پاسخگو باشند.
در دنیای کرونا نیز، آنها که پرستاری کردند، آنها که اهل رعایت بودند، آنها که بیهیچ مراعاتی سفر رفتند باید پاسخ درخوری آماده نمایند.
در دنیای مناصب هم آنها که پُستهای خود را از دست دادند، آنها که عطای این مقامها را به لقایش بخشیدند و حتی آنها که به تازگی تاج مدیریت بر سرنهادند باید در برابر خداوند پاسخ دهند.
در دنیای عبادت آنها که سجدهکردند و قیامنمودند، آنها که خلوصداشتند و ریانمودند همه و همه باید پاسخگو باشند.
در دنیای مجازی آنها که لایک کردند، فالو کردند، آنها که بلاککردند و فالوبک دادند، همگی باید بدانند که عین عملشان را خواهند دید در روز حساب.
در دنیای زنان، آنها که سوختند، ساختند، تربیت کردند و آنها که از حق زن دفاعنمودند، آنها که به بهانه دفاع، زن را در حد ابزار تنزلدادند باید جواب دهند.
در دنیای مردان نیز، آنها که بیغیرتیورزیدند، آنها که غیرتورزیدند، آنها که سَر بریدند و آنها که سَر دادند در برابر ناموس، مقابل خدا حاضر خواهند شد.
در دنیای رسانهها، آنها که جهادشان تبیین بود و آنها که لجپراکنی کردند، آنها که روشنگری و یا تحریف نمودند هر دو روزی فراخوانده خواهندشد برای پاسخ.
در دنیای علم، آنها که درسخواندند، آنها که نخواندند، آنها که کلاس آنلاین را پیچاندند و حتی آنها که بهجای بچههایشان آنلاین شدند باید حساب پس بدهند.
سالی که گذشت، نَفَسهایی که حبسشد، خونهایی که ریختهشد، شکمهایی که گرسنهماند، ایمانهایی که به واسطه فقر بربادرفت، صبوریها، حیاورزیدنها، امیدها و انگیزهها، تسلیمنشدنها در برابر دشمن، بندگیها، مسئولیتپذیریها و همه آنچه انجامش دادیم را روز قیامت مقابل چشمان خویش حاضر خواهیم دید.
در دنیای رفاقت از ما بگذرید، حلالمان کنید و اگر قابل دانستید دعاگو باشید.
🖋زهرا ابراهیمی
#روز_نوشت
#سالی_که_گذشت
https://eitaa.com/roznevesht
بوی اسپند ریهام را مُجاب میکند تا دود را به آخرین لایههای جانم برساند؛ از بس که خوشمزه است بوی اسپند!
زن، با یک دستش، دست کودکش را گرفته و با دست دیگرش ظرف اسپند را خیلی حرفهای دور ماشین میگرداند؛ بدون اینکه چادرش از روی سرش تکان بخورد.
چادر چروکش، دیوانه میکند زنهای چادری را.
هُرم نگاهش کُنفیکون میکند قلب آدم را.
ردّ نگاهش روی تمام یاختههای وجود آدم میماند.
فهمِ استیصالش بیداد میکند در سلولهای ذهن آدم.
چراغ، سبز میشود. ماشینها، رد میشوند.اسکانسهای مچاله را اول صاف و بعد با احتیاط توی جیبش جاسازی میکند.
قاعدتا باید نبضِ کنارِ شقیقه جهان با دیدن این صحنه، تندتر بزند؛ اما نمیزند.
جنگ برایش معنایی ندارد. حتی اگر همه دنیا چراغ سبز دوست داشته باشند، برای او چراغهای قرمز لذتبخشترین موقعیتی است که هر آدمی میتواند در آن باشد. چراغهایی که زود سبز میشوند از نگاه او بیرحمند؛ حتی بیرحمتر از سربازان آلمان نازی.
جنگ برایش معنایی ندارد. اوکراین و سوریه و روسیه برایش مفهومی ندارند. او وجودش مملوّ از باروت و گلوله است.
او به عید نمیاندیشد، به خانهتکانی، به هفتسین.
او فقط به چراغها فکر میکند؛ به سبز شدنها، به قرمز ماندنها؛ او به چهارراههای شلوغ میاندیشد. او و کودکش هر دو گرسنهاند.
🖋زهرا ابراهیمی
#روز_نوشت
#زن
#عید
https://eitaa.com/roznevesht
.
عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند
عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری...
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا صاحبالزمان
https://eitaa.com/roznevesht
مشقنوشت ۸
در مشقنوشت، هر از گاهی چندکلمهای مینویسیم و از شما در خواست میکنیم تا جمله را کامل کنید.
مشقهای بهتر را اینجا به اشتراک خواهیم گذاشت.
مشق هشتم:
آرزو میکنم سال ۱۴۰۱ ...
لطفا شما کاملش کنید.
#روز_نوشت
#مشق_نوشت
https://eitaa.com/roznevesht