eitaa logo
روز‌نوشت
551 دنبال‌کننده
729 عکس
347 ویدیو
1 فایل
✍طلبه‌ام و مبتلاء به نگارش با کپی پیست میانه‌ی خوبی ندارم. کپی از این کانال با اشاره به نام صاحبش باشد. با نقدهاتون، خوش‌حال میشم! @islamic_ethic https://eitaa.com/roznevesht http://zil.ink/roznevesht
مشاهده در ایتا
دانلود
جان، آقا سنه قربان آقا...♥️
عيدكـمـ مبروكـ💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقایِ امام حسین ما به شما خیلی ارادت داریم. ما به شما خیلی بدهکاریم. ما کلمه‌ای برای توصیف‌ مهربانی‌تان نداریم. از شما به ما بسیار رسیده. اسم‌تان را که می‌شنویم، می‌شود اشک و خودبخود جاری می‌شود از چشم‌هامان. می‌شود آه و خودبخود می‌نشیند بر دلمان. امشب اما اجازه بدهید گریه نکنیم با شنیدن نام‌تان. اجازه دهید فقط لبخند بزنیم بابت حضورتان. بابت تولدتان. اجازه دهید بگوییم ارباب صدای قدمت می‌آید، اما با گفتنش تنها به میلادتان فکر کنیم و نه به شهادت‌تان. تولدتان بر ما مبارک✨ چقدر خوشبختیم که خدا شما را به ما بخشید. 🖋زهرا‌ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
مگر می‌شود قلبی شکسته باشد و "عباس" آنجا نباشد. سلام بر ضامن قلب‌های شکسته✨
سلام بر آنکه برادری را معنا بخشید❤️
ای اهل حرم! میر و علمدار خوش آمد... عیدکم‌ مبروک https://eitaa.com/roznevesht
گلوله‌های مغرض درد را از هر طرف که بخوانی درد است؛ اما نگاه سیاستمداران جهان به درد متفاوت است. کافی‌ست نطفه‌ات در رحم اندیشه نژادپرستی منعقد گردد تا صاحب دی ان ای برتر گردی، آن‌وقت است که تمام رسانه‌های جهان برای نشان دادن دردهایت صف می‌بندند. و یا کافی‌ست تو را به چشم حقارت نگاه کنند، در آفرینش زیادی‌ات ببینند و لایق حیات ندانندت، آن‌وقت دردهایت مثل فنس‌هایی است که مرزبندی می‌کند میان آن‌ها و انسانیت. دیگر تو را نمی‌بینند حتی اگر کودکی فلسطینی باشی و بیش از نیم‌قرن بر سر سفره درد، مهمان. مثل درختی که می‌تکانندش تا میوه‌هایش بریزد، چهارگوشه جهان را طوری تکان می‌دهند تا خوب و بدهایش را از هم جدا کنند. چشم آبی‌ها را از دیگر رنگ‌ها، سیاه‌پوستان را از سفیدپوستان، شرقی‌ها را از غربی‌ها، یهودی‌ها را از مسلمانان، ثروتمندان را از فقرا و این نگاه غالب سیاستمداران جهان است. غافل از اینکه در اندیشه سیاسی دین، کودک، کودک است حتی اگر مدفون‌شده در زیر آوارهای جنگ یمن باشد. حتی اگر بی‌رمق در پناهگاهی سوری تنش بلرزد. حتی اگر اهل صنعا باشد، اهل موصل باشد یا فلسطین. کودک، کودک است حتی اگر نطفه‌اش از پدر و مادری سوری باشد یا روسی چه فرقی می‌کند؟! کودک همان کودک است حتی اگر پای‌برهنه در کوچه‌پس‌کوچه‌های افغانستان دنبال جنازه پدر بگردد و یا هزار کیلومتر از اوکراین تا اسلواکی به‌تنهایی فرار کند تاجانش را نجات دهد. در دنیای کثیف سیاست حتی در قربانی شدن هم عدالت رعایت نمی‌شود. کودکی اوکراینی قربانی می‌شود و تمام جهان قربانی شدنش را فریاد می‌زنند و کودکان فلسطینی هفتادسال است که قربانی می‌شوند و تمام جهان سکوت می‌کنند. فهم انسان‌ها از درد مشترک است. همگان درد را می‌فهمند. رنج‌های مستتر در دردها برای همه آدم‌ها یک معنا بیشتر ندارد. اگرچه خاکشان باهم فرق داشته باشد؛ اگرچه در کشوری دیگر باشند و زیر پرچمی متفاوت، با پدر و مادرهایی جدا، اگرچه میان موسیقی و قهرمان و ورزشکارشان تفاوت از زمین تا آسمان باشد و اگرچه هیچ‌وقت همدیگر را ندیده باشند. فهم درد نیاز به زبان مشترک ندارد. آوارگی همه‌جا معنی آوارگی می‌دهد. ترس همه‌جا معنی ترس می‌دهد. مگر بی‌خانه شدن، بی‌جان شدن و بی بابا شدن میان آدم‌ها متفاوت است؟ چه فرقی می‌کند ایران باشی یا عراق، سوریه باشی یا یمن، اوکراین باشی یا افغانستان وقتی جنگ بر تو تحمیل شود. ناله‌هایی که از حنجرهٔ مظلوم بیرون می‌آید و فریادی که بر سر ظالم سر داده می‌شود در تمام جهان تعریف واحدی دارد. این چه جنایتی‌ست که مرزهای کشورها بر سر بشریت آورده‌اند؟ این چه مسیری‌ست که رسانه‌های جهان طی می‌کنند؟ با چه منطقی چنین پارادوکسی را توجیه می‌کنند که در برابر نوعی از درد یقه پاره کنند و در برابر نوع دیگرش مُهر سکوت بر لب نهند؟ چه فرقی است میان سقوط سقف‌ها و دیوارها بر روی تن‌ها و بدن‌ها؟ چرا شمال و جنوب جهان را از هم جدا می‌کنند؟ چه فرقی است میان سقوط انسانیت بالا و پایین جهان؟ چگونه می‌توان اشغالگران را با اهل مقاومت یکی دانست؟ این چه نقطه‌ضعفی‌ست که جهان دارد؟ تحمل دردی که حفره‌های تبعیض بر روح انسان جا می‌گذارند از طاقت آوردن در برابر گلوله‌هایی که تن را سوراخ می‌کنند سخت‌تر است و طاقت‌فرساتر. لعنت به رسانه‌هایی که میان دردها تفاوت قائل‌اند. لعنت به آن‌ها که میزان دردها را با تغییر موقعیت جغرافیایی می‌سنجند. لعنت به اندیشه‌هایی که در آن تولید تسلیحات تبدیل به صنعت سرگرمی شده است. لعنت به گلوله‌هایی که انتخاب‌گرند. لعنت به گلوله‌های بی‌هدف. لعنت به توپ‌هایی که کتاب تمدن انسانی را پاره‌پاره می‌کنند. لعنت به سیاستمدارانی که حق حیات کودکان را با ترازوی نژادپرستی محک می‌زنند. لعنت به آن‌ها که میان رنگ خون، فرق می‌گذارند. لعنت به جنگ‌طلبان 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
یک سال دیگر هم گذشت و ما به اندازه یک سال به مرگ نزدیک‌تر شدیم. این حقیقتی‌ست که نمی‌توان به سادگی از آن گذشت. سالی که تمام شد هرگز برنمی‌گردد؛ اما آنچه انجام دادیم در نامه‌اعمال‌مان ثبت شد، روزی به ما بازخواهد‌گشت و باید در مقابلش پاسخگو باشیم. در دنیای عشق، آن‌ها که دل‌دادند، دل‌بُردند، دل‌شکستند یا دل‌گیر شدند باید خود را برای پاسخ مهیا کنند. در دنیای جنگ، آن‌ها که جنگ را آغازکردند، آن‌ها که برای اتمامش دعا کردند، آن‌ها که جنگیدند، نجنگیدند، دفاع‌کردند، فرار‌کردند، تایید و یا تشویق کردند همه و همه باید پاسخگو باشند. در دنیای کرونا نیز، آن‌ها که پرستاری کردند، آن‌ها که اهل رعایت بودند، آن‌ها که بی‌هیچ مراعاتی سفر رفتند باید پاسخ درخوری آماده نمایند. در دنیای مناصب هم آن‌ها که پُست‌های خود را از دست دادند، آن‌ها که عطای این مقام‌ها را به لقایش بخشیدند و حتی آن‌ها که به تازگی تاج مدیریت بر سر‌نهادند باید در برابر خداوند پاسخ دهند. در دنیای عبادت آن‌ها که سجده‌کردند و قیام‌نمودند، آن‌ها که خلوص‌داشتند و ریا‌نمودند همه و همه باید پاسخگو باشند. در دنیای مجازی آن‌ها که لایک کردند، فالو کردند، آن‌ها که بلاک‌کردند و فالوبک دادند، همگی باید بدانند که عین عمل‌شان را خواهند دید در روز حساب. در دنیای زنان، آن‌ها که سوختند، ساختند، تربیت کردند و آن‌ها که از حق زن دفاع‌نمودند، آن‌ها که به بهانه دفاع، زن را در حد ابزار تنزل‌دادند باید جواب دهند. در دنیای مردان نیز، آن‌ها که بی‌غیرتی‌ورزیدند، آن‌ها که غیرت‌ورزیدند، آن‌ها که سَر بریدند و آن‌ها که سَر دادند در برابر ناموس، مقابل خدا حاضر خواهند شد. در دنیای رسانه‌ها، آن‌ها که جهادشان تبیین بود و آن‌ها که لج‌پراکنی کردند، آن‌ها که روشنگری و یا تحریف نمودند هر دو روزی فراخوانده خواهندشد برای پاسخ. در دنیای علم، آن‌ها که درس‌خواندند، آن‌ها که نخواندند، آن‌ها که کلاس آنلاین را پیچاندند و حتی آن‌ها که به‌جای بچه‌های‌شان آنلاین شدند باید حساب پس بدهند. سالی که گذشت، نَفَس‌هایی که حبس‌شد، خون‌هایی که ریخته‌شد، شکم‌هایی که گرسنه‌ماند، ایمان‌هایی که به واسطه فقر برباد‌رفت، صبوری‌ها، حیا‌ورزیدن‌ها، امیدها و انگیزه‌ها، تسلیم‌نشدن‌ها در برابر دشمن، بندگی‌ها، مسئولیت‌پذیری‌ها و همه آنچه انجامش دادیم را روز قیامت مقابل چشمان خویش حاضر خواهیم دید. در دنیای رفاقت از ما بگذرید، حلا‌ل‌مان کنید و اگر قابل دانستید دعا‌گو باشید. 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
بوی اسپند ریه‌ام را مُجاب می‌کند تا دود را به آخرین لایه‌های جانم برساند؛ از بس که خوشمزه است بوی اسپند! زن، با یک دستش، دست کودکش را گرفته و با دست دیگرش ظرف اسپند را خیلی حرفه‌ای دور ماشین می‌گرداند؛ بدون این‌که چادرش از روی سرش تکان بخورد. چادر چروکش، دیوانه می‌کند زن‌های چادری را. هُرم نگاهش کُن‌فیکون می‌کند قلب آدم را. ردّ نگاهش روی تمام یاخته‌های وجود آدم می‌ماند. فهمِ استیصالش بیداد می‌کند در سلول‌های ذهن آدم. چراغ، سبز می‌شود. ماشین‌ها، رد می‌شوند.اسکانس‌های مچاله را اول صاف و بعد با احتیاط توی جیبش جاسازی می‌کند. قاعدتا باید نبضِ کنارِ شقیقه جهان با دیدن این صحنه، تندتر بزند؛ اما نمی‌زند. جنگ برایش معنایی ندارد. حتی اگر همه دنیا چراغ سبز دوست داشته باشند، برای او چراغ‌های قرمز لذت‌بخش‌ترین موقعیتی است که هر آدمی می‌تواند در آن باشد. چراغ‌هایی که زود سبز می‌شوند از نگاه او بی‌رحمند؛ حتی بی‌رحم‌تر از سربازان آلمان نازی. جنگ برایش معنایی ندارد. اوکراین و سوریه و روسیه برایش مفهومی ندارند. او وجودش مملوّ از باروت و گلوله است. او به عید نمی‌اندیشد، به خانه‌تکانی، به هفت‌سین. او فقط به چراغ‌ها فکر می‌کند؛ به سبز شدن‌ها، به قرمز ماندن‌ها؛ او به چهارراه‌های شلوغ می‌اندیشد. او و کودکش هر دو گرسنه‌اند. 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
. عاشقانی که مدام از فرجت می‌گفتند عکس‌شان قاب شد و از تو نیامد خبری...
عیدکم مبروك🌼
مشق‌نوشت ۸ در مشق‌نوشت، هر‌ از‌ گاهی چندکلمه‌ای می‌نویسیم و از شما در خواست می‌کنیم تا جمله را کامل کنید. مشق‌های بهتر را این‌جا به اشتراک خواهیم گذاشت. مشق‌ هشتم: آرزو می‌کنم سال ۱۴۰۱ ... لطفا شما کاملش کنید. https://eitaa.com/roznevesht
مشق‌نوشت‌های شما: 1⃣آرزو می‌کنم سال ۱۴۰۱ سال گردهم‌آمدن مومنین زیر پرچم امام زمان‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف سال آرامش و آسایش و اتمام جنگ و ظلم باشد. 2⃣آرزو می‌کنم سال ۱۴۰۱ بهترین رویاهای صادقانه‌ای که بعد به واقعیت می‌رسد مثل رویای صادقانه پیامبر برای ورود به مکه معظمه که در سوره فتح به آن اشاره شد و بیعت رضوان نام گرفت برای همه‌ی ملت مسلمان جهان بالاخص مردم عزیز ایران به وقوع بپیوندد. 3⃣آرزو میکنم سال 1401سالی باشد که همپای آن پیش بروم تا آخر سال به پشت سر نگاه نکنم و بگویم چقدر زود دیر می‌شود! ادامه دارد...
ادامه مشق‌نوشت‌های شما: 4⃣دوست دارم امسال در پیاده روی اربعین حسینی شرکت کنم و به زائران امام حسین علیه‌السلام خدمت رسانی کنم ... 5⃣آرزو می‌کنم سال ۱۴۰۱ سال تحقق ۱۴۰۱ رویای محقق نشده توام با شادکامی و سلامتی، به‌دور از هر گونه غم و نامیدی برای مردمان این کره‌ی خاکی باشد. 6⃣آرزو می‌کنم در سال ۱۴۰۱ بهترین‌ها برای همه‌ی شیعیان واقعی امیرالمؤمنین رقم زده شود ؛ و درسایه‌ی اهل‌البیت به دور از بیماری، غم و ناراحتی همگی خوش و خرم و شاد زندگی کنند ... 7⃣آرزو می‌کنم سال ۱۴۰۱ آغاز پایان تمام ناکامی‌ها باشد؛ ناکامی در عشق، نان و زندگی... 8⃣ آرزو می‌کنم سال ۱۴۰۱ انتظار به پایان برسد. 9⃣ آرزو می کنم سال 1401 پایان شب های انتظار باشد، کودکی در هیچ کجای جهان سر بر بالین اضطراب نگذارد، رحمت و آرامش و امنیت و ایمان قرین همیشگی تمام لحظه های همه باشد.
من این خبر را امروز خواندم. بازیگر مشهور فرانسوی با آن همه افتخار و نخل طلای کن و خرس طلای برلین حالا در سن ۸۶ سالگی دوست دارد به مرگ خود خواسته تن دهد. آنچه نیچه خواست، آنچه صادق هدایت دنبال کرد و آنچه او اکنون میلش به آن می‌کشد تنها یک وجه اشتراک دارند و آن این‌که ردّ خدا در زندگی‌شان کم‌رنگ است. اعتقاد حقیقی، انسان را امیدوار می‌سازد به زندگی و به او می‌آموزد که تا آخر خط برود با تمام رنج‌ها، دردها و ناکامی‌ها... https://eitaa.com/roznevesht
حداقل اگر خودمان برای خودمان برنامه‌ریزی نمی‌کنیم، خدا را شکر تا چند ساعت دیگر، بزرگ‌ِما، رهبرمان با تعیین شعار سال آینده، تکلیف موضوع فعالیت‌هایمان را روشن می‌کنند. سایه‌شان مستدام❤️
این آدرس وبلاگ بنده است. تمام آنچه در این سال‌ها نوشتم. http://zahraebrahimi.blogfa.com اگر دوست داشتید بخوانیدش.
اینکه دلیل اجازه ندادن حضور زنان در ورزشگاه به خاطر حفظ حرمت و شانیت آن‌هاست، قانع‌کننده است؛ چرا که محیط مختلط و سرشار از هیجان آن هم از جنس فوتبال طبیعتا خالی از تعرضات کلامی نیست. اما لطفا و حتما بفرمایید میان اسپری فلفل و حفظ حرمت چه تناسبی وجود دارد؟ https://eitaa.com/roznevesht
مثل آیه‌ای که بر قومی گمراه نازل می‌شود تا بلکه هدایت شوند، این نور ماه مبارک توست که بر زمین قلبهامان فرود می‌آید، باشد که ما نیز هدایت گردیم. خدایِ‌جان لطفا ما را تا آخر ماه زنده بدار تا از فضل این برکت عظیم بی‌نصیب نمانیم. https://eitaa.com/roznevesht
اندیشه محمدحسین مهدویان را با فیلم‌هایش می‌شود قضاوت کرد. ایستاده در غبار، ماجرای نیمروز، لاتاری و ... دلیل واضحی بر کمیت و کیفیت دغدغه‌های اوست. درخت گردو یکی از فیلم‌های مهدویان است. بازی درخشان پیمان معادی و موضوع بمباران سردشت که در تاریخ جنگ مظلوم واقع شده، این فیلم را دیدنی‌تر کرده است. اوج غم، تنهایی، مصیبت و صلابت را در سکانس‌های مختلف این فیلم می‌توان دید. در سینمای ایران از نقش مادر و گذشت و فداکاری‌اش سخن‌ها بسیار گفته شده؛ اما به نظر من این فیلم زاویه نگاه ما را کمی به سمت مهر پدری معطوف می‌نماید. در یکی از سکانس‌ها، قادر لباسی می‌پوشد تا به اصطلاح از درگیری شیمیایی بچه‌ها در امان بماند؛ بچه‌ها تا بابا را در این لباس می‌بینند می‌ترسند و جیغ می‌کشند و قادر بی‌توجه به شیمیایی بودن بچه‌ها، لباس را در تنش پاره می‌کند تا مبادا بچه‌ها بترسند. این یکی از اشک‌درآورترین صحنه‌های این فیلم است. صحنه‌های تکان‌دهنده دیگری هم دارد که اشک‌تان را جاری می‌کند. قادر مستاصل است. همسرش با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند و او همچون سازی که التماس غزل دارد، با زمین و زمان می‌جنگد تا همسرش زنده بماند. *بقیه‌اش را تعریف نمی‌کنم تا لذت دیدنش را تجربه کنید. *فیلیمو و نماوا پیدایش نمی‌کنید. آنلاین ببینیدش. https://eitaa.com/roznevesht
روحمان در بهار رمضان گل می‌دهد.