اشک چشم یک خفاش چکید روی گونه جهان. چند روز اول ترسیدیم و لرزیدیم. زمین و زمان را ضدعفونی کردیم. ماسکها را دوتادوتا مثل اعلامیه روی صورتمان چسباندیم. دستها را طوری میشستیم و بالا میگرفتیم و دستکش دستمان میکردیم که انگار قرار بود توی اتاقعمل کمکدست پرفسور سمیعی جراحی کنیم.
کرونا از رو نرفت؛ ما هم خستهشدیم. برگشتیم به تنظیمات کارخانه.
حالا به بودنش عادت کردهایم. قبلا آمار مرگومیر را دنبال میکردیم و حتی میترسیدیم؛ اما حالا آمارها فقط یک عددند مثل سن خانمها.
عادت، خطرناکترین همنشین انسان است. بیماری وسواس هم به همین دلیل خطرناک است. وسواسیها دوز عادتشان بالا میرود و میافتند روی دورِ تکرار. چه آنها که وسواس فکری دارند و دائما در ذهنشان درگیرند و چه آنها که وسواس عملی دارند و در رفتارشان.
بههرحال عادت کردن یعنی تسلیم شدن در برابر چیزی که به تو تحمیل شده است؛ حالا یا خودت تحمیل کردهای به خودت و یا دیگران، یا جامعه و یا جهان، فرقی نمیکند.
بعضیها میگویند عبادت هم نوعی عادت است؛ اما در نگاه دین عبادت یعنی ارتباط با خدا و تکرار عبادت یعنی استمرارِ این ارتباط با خدایی که دائما حیّ و زنده است. این تکرار به روح انسان جان میبخشد و نوبهنو روح را زندهتر میکند. یعنی با هربار عبادت، یک لایهای بر لایههای روح انسان اضافه میشود. بنابراین عبادت، نوعی خرقعادت است و نه صرفا تکرار مکررات.
خدایِجان
لطفا و حتما ما را به خودت عادت ده.
🖋زهرا ابراهیمی
#روز_نوشت
#عادت
https://eitaa.com/roznevesht