eitaa logo
روز‌نوشت
558 دنبال‌کننده
722 عکس
346 ویدیو
1 فایل
✍طلبه‌ام و مبتلاء به نگارش با کپی پیست میانه‌ی خوبی ندارم. کپی از این کانال با اشاره به نام صاحبش باشد. با نقدهاتون، خوش‌حال میشم! @islamic_ethic https://eitaa.com/roznevesht http://zil.ink/roznevesht
مشاهده در ایتا
دانلود
من همیشه با مرزبندی غیرمنطقی میان آدم‌ها مخالف بوده‌ام. از همان بچه‌گی شاید. از دوران مدرسه حتی که بچه درس‌خوان‌ها با هم بودند و ضعیف‌تر‌ها را به جمع‌شان راه نمی‌دادند. یا حتی از آن زمانی که مادربزرگم نوه‌ی پسری را بیشتر از نوه‌های دختری دوست داشت. مرزبندی‌ها، ثمره‌ای جز دوقطبی شدن ندارند. حالا چه میان خانواده باشد و چه کف جامعه. هیچ چیز به اندازه‌ی یکی شدن و اتحاد، آدمیزاد را به مقصود نمی‌رساند. ما آدم‌ها آنقدر وجه اشتراک داریم که نخواهیم بابت تفاوت‌های‌مان دچار دوری از هم شویم. یکی از شخصیت‌های بزرگی که اثر اتحاد را به خوبی درک کرد امام موسی صدر بود. او شرایط لبنان را رصد کرد و متوجه شد که گیر اصلی کجاست. وجود دسته‌ها و گروه‌های مختلف با عقاید متفاوت و دائما درگیر با‌هم، مشکل اصلی لبنان بود. همان شعار همیشگی دشمن که می‌گوید تفرقه بینداز و حکومت کن! اوجش را در لبنانِ پیش از امام‌موسی‌صدر می‌بینیم. گروه‌های سیاسی چپ و راست با گرایش‌های متفاوت دینی و مذهبی و سیاسی فضای مناسبی را برای استعمار مهیا کرده بود. کار امام‌ موسی‌ صدر این بود که میان این گروه‌ها وحدت ایجاد کرد. او شیعیان و مسیحیان و اهل سنت را در کنار یکدیگر قرار داد و رهایی از یوغ ستمگر را هدف نهایی معرفی کرد. واین تفکر صدری از امام موسی صدر برای همیشه میان حزب‌الله لبنان ماند و هنوز که هنوز است قبایل و اقوام و گروه‌ها پشت یکدیگر را خالی نمی‌کنند و به یک هدف واحد می‌اندیشند. وحدت باعث می‌شود تا جامعه به سمت دوقطبی شدن پیش نرود. اینکه بعضی‌ها جامعه‌ی امروز ایران را به خطر سقوط در دره‌ی دوقطبی‌شدن نزدیک می‌دانند حرف گزافی نیست. قبول کنید که ما مرزبندی کردیم. مثل معلم‌مان که گفت زرنگ‌ها نیمکت جلو باشند و تنبل‌ها نیمکت آخر. مثل مادربزرگم که گفت نوه‌ی پسری عزیزتر است. مثل جامعه که گروهی را انقلابی و گروهی را غیرانقلابی خواند. مثل انتخاب در مرجع‌تقلید که می‌گفتیم یکی احکام را آسان می‌گیرد و دیگری سخت. مثل مسجدی یا بازاری، پایین‌شهر یا بالا‌شهر، چادری یا مانتویی، آستین‌کوتاه یا یقه‌بسته تمام این‌ها و هزاران مثال دیگر خبر از لایه‌های پنهان خطر دوقطبی‌شدن می‌دهد و اکنون وظیفه‌ی ماست که با رمز اتحاد که همواره رهبرمان بر آن تاکید دارند، جامعه‌ی خویش را از این خطر دورسازیم. 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht  
"خدایِ جان" تصدقتان شوم. اصلا هر چه صلاح شماست همان را رقم بزنید. فقط بی‌زحمت در این بحبوحه‌ی غربال‌گری، ما را با دشمنان "حسین‌تان" یک‌جا قرار ندهید. تنها دل‌خوشی ما در این عالم این است که عاشق "حسین" شماییم. https://eitaa.com/roznevesht
مثلا می‌خواهند مستند حرف بزنند. فکت‌های تاریخی هم می‌آورند. به انقلاب مصر و لیبی و تونس اشاره می‌کنند. و اینگونه به تهییج مردم می‌پردازند تا مبادا از حضور در خیابان مایوس شوند. اخیرا سرنوشت نیکولای چائوشسکو رئیس‌جمهور کشور رومانی را یادآور می‌شوند. تا بگویند ببینید سرنوشت برای دیکتاتورها در تاریخ چه سرانجامی رقم زده است. فلان کشور چهار روزه انقلاب کرد و دیگری چهل روزه. کافی‌ست دوام بیاورید. چقدر حماقت می‌خواهد مقایسه‌ی ایران با رومانی و مقایسه‌ی رهبرم با چائوشسکو... خدایا این دشمنان احمق ما عقل که ندارند، لاقل شرّشان را کم کن. https://eitaa.com/roznevesht
به "ایران" که فکر می‌کنم، توی ذهنم صدای شیون زنی را می‌شنوم که انگار زجر می‌کشد. وقتی می‌خواهم برایش بنویسم، کلمه‌ای برای نوشتن ندارم. انگار واژه‌ها سرِ زا می‌روند. می‌میرند! از بس که رنج دیده این وطن در طول تاریخ جهالت‌ها. https://eitaa.com/roznevesht
راستی راستی زندگی یعنی این‌که توی یک تکه جا به اسم زمین هی بروی و برگردی و بعدش خلاص! مگر می‌شود؟! راستی راستی فلسفه‌ی خلقت آدمیزاد این بوده که چند روزی روی خاک دنیا بنشیند، بعد هم پشتش را بتکاند و خلاص! مگر می‌شود؟! چیزی که حیات را معنا‌دار می‌سازد، اعتقاد به بقاء است. اعتقاد به اینکه آدمی، رفتنی نیست. نابودشدنی نیست. روح آدمی تا ابد می‌ماند. و این قشنگ‌ترین و جذاب‌ترین فلسفه برای ناامید نشدن و ادامه دادن است. https://eitaa.com/roznevesht
و در چنین روزی... جهان خوش‌اخلاق شد. عیدکم مبروک🍃 https://eitaa.com/roznevesht
مردی از جنس مردم نحوه‌ی زیست پیامبر بین مردم و خود را جزء آن‌ها دانستن و شبیه آن‌ها زندگی‌کردن، تاثیر عجیبی در دگرگون‌شدن قلوب داشت. اینکه پیامبر با آن همه مقام و جایگاه والای معنوی که داشتند، در جمع مردم عادی قرار می‌گیرند و با آن‌ها هم‌غذا شده و معاشرت می‌نمایند و طبق روایت ««وَ لَقَدْ کَانَ ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ یَأْکُلُ عَلَی الاَرْض»؛ روی زمین می‏‌نشستند و غذا می‏‌خوردند «وَیَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْد»؛ مانند بردگان می‏‌نشستند «وَ یَخْصِفُ بِیَدِهِ نَعْلَه»؛ با دست خودشان کفششان را وصله می‏‌زدند «وَ یَرْقَعُ بِیَدِهِ ثَوْبَه»؛ لباس پاره‏‌شان را با دست خودشان وصله می‏‌زدند «وَ یَرْکَبُ الْحِمَارَ الْعَارِی وَ یُرْدِفُ خَلْفَهُ »؛ بر الاغ بدون پالان سوار می‏‌شدند در حالی که دیگری را نیز سوار کرده‌بودند. بخشی از یادداشت "نقش اعجازگونه اخلاق پیامبر در هدایت انسانها" یادداشت کامل را اینجا مطالعه کنید: 📝 خبرگزاری ایمنا: dte.bz/imn1 https://eitaa.com/roznevesht
🌷 اغتشاشات و جهاد تبیین 🔹 یادداشتی از زهرا ابراهیمی، کارشناس اخلاق دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان 📝 مرسلات: b2n.ir/21mo 📝 رسا: b2n.ir/21rs 📝 ایمنا: b2n.ir/21im 📝 شبستان: b2n.ir/21sh 📝 صاحب نیوز: b2n.ir/21sa 📝 ندای اصفهان: b2n.ir/21ne 📝 شهید یاران: b2n.ir/21sr 📝 مفتاح نیوز: b2n.ir/21mf 🇮🇷 دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان 🌐 eitaa.com/joinchat/309461000C26df2b53cf
آدمی وقتی شیرینی چیزی را بچشد و مزه‌اش برود زیر دندانش، خودش بدون هیچ اجباری به آن تمایل پیدا می‌کند. همین قاعده و قانون برای امور معنوی هم جاری‌ست. مثلا وقتی بنده طعم نماز را چشید خودش بدون هیچ زور و اصراری، نمازخوان می‌شود. حجاب یکی از زیباترین دستورهای معنوی خداست. خانم‌های محجبه حتما طعم خوشمزه‌ی حیا را چشیده‌اند که دل‌شان نمی‌خواهد چادر از سر بردارند. اما نکته‌‌ی مهم این است که وظیفه‌ی ما چشاندن همین طعم است به کام دیگران؛ ولی نه با زور و اجبار و تهدید بلکه در کمال ادب و احترام و مهربانی. امام موسی صدر در برخورد با مخالفان بسیار مدبرانه عمل می‌کرد. به عنوان مثال «غاده جابر» یک دختر جوان و از خانواده‌های مرفه بیروت بود. غاده بعدها با مصطفی چمران ازدواج کرد. غاده اهل قلم بود. از خانواده‌ی سرمایه‌دار و مشغول به تجارت مروارید در آفریقا و ژاپن. او به دعوت امام موسی صدر وارد فعالیت‌های سیاسی شد و به همكارى در مجلس اعلای شیعیان مشغول گشت. حضور غاده آن هم با آن وضع حجاب میان فعالان جنبش، منجر به اعتراض برخی از اعضا شد. اما امام موسی صدر به جای اجبار و برخورد تند، به‌گونه‌ای رفتار کرد که بعد از مدتی غاده محجبه شد تا جایی که حتی نسبت به حجاب خویش غیرت می‌ورزید. 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
من کف خیابان نیستم؛ اما برای آن‌هایی که به بهانه‌ی آزادی کف خیابانند، نگرانم! هر کدام از آن‌ها امید یک مادرند شاید! و پشت سر تک‌تک‌شان نگاه‌های دلواپس یک پدر هست حتما! اگرچه از ابر صدای‌شان، خشونت می‌بارد؛ اما از چشم‌های هرکدام‌شان هزار قصه‌ی غصه‌دار می‌چکد. این بچه‌ها بیش از این‌که بخواهند در دنیای بیرون انقلاب کنند و پیش از آن‌که بخواهند در انقلاب بیرونی‌شان موفق باشند، هر کدام‌شان به تنهایی از درون شبیه یک انقلاب شکست‌خورده‌اند. این بچه‌ها ظلم را، اختلاس را، فقر را، تبعیض را و دویدن‌ها و نرسیدن‌ها را چشیده‌اند. پایِ دل این بچه‌ها روی پوست موز‌هایی هست که ما در مسیرشان انداخته‌ایم. امام عزیزمان گفته بود که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند! راست گفته بود. چون تمام غلط‌ها را خودمان مرتکب می‌شویم. آمریکا انگار نقش شیطانی را دارد که فقط وسوسه‌کننده است و این از ضعف اراده‌ی ماست که به دعوتش لبیک می‌گوییم. امروز اینترنشنال می‌گفت مردم از داخل ایران باید کار نظام را یکسره کنند و به امید کمک‌های بیرونی نباشند. کارشناس‌نماهای احمق دلار بگیر هم فهمیده‌اند که تا ما نخواهیم کاری از دست تبلیغات‌شان بر نمی‌آید. این ما هستیم که می‌توانیم جوانان خود را از اسارت افکار، به دامان آزادی حقیقی اندیشه برگردانیم. وقتی انقلاب به درخت تنومندی تشبیه می‌شود و وقتی تاکید می‌شود که مسئولان درگیر حواشی نشوند و به مسئولیت‌های مهم‌شان بپردازند منظور این است که ثمره‌ی این درخت تنومند را باید به جوانان نشان داد و ثمره‌ی انقلاب یعنی مبارزه با فقر، اختلاس، بی‌کاری، تبعیض و در یک کلام نزدیک شدن به مدینه‌ی فاضله. پائیز هیچ سالی این‌قدر بی‌رحم نبوده است که این اندازه غم به قلب آدمی پمپاژ کند. مگر ما چقدر توان غمگین‌شدن داریم؟! 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
گریه فقط سهم چشم‌ها نیست. گاهی تمام وجود آدمی می‌گرید. قلمش اشک می‌ریزد. دلش اشک می‌ریزد. دستانش اشک می‌ریزند. اما چشم‌هایش می‌خندند.
اینکه آدم اول متنی بنویسد و بعد برای متنش دنبال عکس و تصویر بگردد کار سختی نیست. اما اینکه بخواهد عکسی را بنویسد کمی سخت است. گذشته‌تر، ما این‌جا گاهی مشق‌نوشت داشتیم. تمرینی می‌دادیم برای نوشتن. خیلی وقت است که سراغش نرفته‌ایم. اگر دوست داشتید مشق‌نوشت زیر را تمرین کنید. نوشته‌های‌تان را اینجا بازنشرش می‌دهیم.
مشق‌نوشت ۹ در مشق‌نوشت، هر‌ از‌ گاهی چندکلمه‌ای می‌نویسیم و از شما در خواست می‌کنیم تا جمله را کامل کنید. مشق‌های بهتر را این‌جا به اشتراک خواهیم گذاشت. مشق‌ نهم: تصویر زیر را در یک خط توصیف کن. https://eitaa.com/roznevesht
مشق‌های شما در رابطه با تصویر بالا: 1⃣ پنجره‌ی چشمانش به آسمان گیتی گشوده شد، صدای گریه‌ای به گوش رسید. 2⃣ پنجره‌ی قلبش بر روی آسمان بیکران آیات الهی گشوده شد؛ گفت:اشهد ان لا اله الا الله... 3⃣ لحظه‌هایی که پنجره‌ی قلبم را به سمت آسمان باز می‌کنم... روزنه‌‌ی امید را در قلبم آبیاری می‌کنم ... 4⃣ نشانه‌هات چشمم را بینا کرد تا عاشقتم بشم❤️ 5⃣ این پنجره تا بینهایت مرا به سوی تو می‌کِشد 6⃣ در چاه غیبت اسیریم يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ 7⃣ آسمان فرصت پرواز بلندیست..... ادامه دارد...
ادامه‌ی مشق‌نوشت‌های شما: 8⃣ خاک هم می تواند آسمانی بشود به شرط آن که نگاهش به بالا باشد و به آسمان، ای کاش ما انسان ها هم گاهی سرمان را بالا می گرفتیم آن وقت حتما بهتر می دیدیم 9⃣ یا الهی لب این پنجره چوبی سرد ، چه دل‌انگیز مرا می‌خوانی غم چشمان مرا میدانی ❤️ 0⃣1⃣ پنجره ی دنیا « و گفت: خدای را نگاه دار. گفتم: تفسیر این چیست؟ گفت: همیشه چنان باش که گویی خدای را می‌بینی.» می بینم دنیا را، تمام قد! جلو می روم. می بینم دنیا را، نیمه تَن. جلوتر… تنها سایه اش… جلوتر… تُـــ را… 1⃣1⃣ دوری از تو... باید به تو نزدیک شوم! نزدیکِ نزدیکِ نزدیک، تا از پنجره ی دُنیـا تنـها تو را ببینم و منِ تیرگی، در تابش نور گُـم شَـوم. 2⃣1⃣ همیشه پنجره‌ی کوچکی از دلت رو به آسمان صاف و زیبا باز کن. کلید پنجره‌ی خوبی‌ها به دست خود توست، مثل پنجره‌ی بازداشتگاه‌ها نیست که از بیرون باز می‌شوند. 3⃣1⃣ امیدم به آن روزی‌ست که از پنجره‌ای از دل خاک به سوی آسمان پرواز کنم.
یک تکه از آسمان سهم توست هرجای این سیاره‌ی رنج که باشی. 🖋زهرا ابراهیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هشدار فرمانده کل سپاه: به رژیم آل‌سعود هشدار می‌دهم که رسانه‌های خود را کنترل کنید وگرنه دود آن در چشم شما خواهد رفت. https://eitaa.com/roznevesht
یک نکته‌ی مهمی در رابطه با این اغتشاشات وجود دارد که نباید نسبت به آن بی‌توجه بود. ما قائل به این امر هستیم که نقش دشمن در تحریک احساسات جوانان و فریب آن‌ها از طریق تحریف روایت‌ها نقش بسیار پررنگی است. دشمن با رسانه‌هایش در پنهانی‌ترین لایه‌های فکر و ذهن و زندگی مردم نفوذ پیدا کرده است. خوب قبول! عده‌ای هم که پول دریافت کرده‌اند تا پروژه‌ی کُشته‌سازی را پیش ببرند. این هم قبول! برخی هم دلار می‌گیرند و توئیت می‌زنند. باشد این هم قبول! گروهی سربازِ هشتگ زدن شده‌اند! گروهی اجیر شده‌اند برای دیوارنویسی! عده‌ای هم که احتمالا از صدای رسایی برخوردار بوده‌اند تکلیفشان داد‌زدن و عربده کشیدن بوده. چشم این‌ها را هم قبول می‌کنیم! همسایه‌های ما هم که هرشب قلب و روح ما را با شعارهای‌شان آزار می‌دهند یک‌راست از پای اینترنشنال می‌آیند داخل تراس و شعار می‌دهند. قبول! میان اساتید دانشگاه هم نفوذی داریم! برخی سلبریتی‌ها هم که ابزار دست دشمن‌اند! نویسندگان، خبرنگاران، وکلا و عده‌ای از روحانیت هم حتی دچار بی‌بصیریتی شده‌اند. این را هم می‌پذیریم! حالا سوال این است که چه کسی چنین بلایی را سر این جامعه آورده که دانش‌آموزش توان تشخیص زشتی و زیبابی را ندارد؟ چه کسی مسئول تربیت دانشجو بوده که حالا در بحبوحه‌ی انتخاب توان فرق گذاشتن میان حق و باطل را ندارد؟ نویسنده و خبرنگار و وکیل و روحانی و روزنامه‌نگار از چه آبشخور سیاسی تغذیه شده‌اند که راه گم‌کرده‌اند؟ ما بسیار کوتاهی داشته‌ایم در تزریق فرهنگ دین به مردم‌مان و همین امر باعث شده تا تزلزل عقیده را در طیف‌های متعددی شاهد باشیم. حالا می‌فهمیم که چقدر آموزش و پرورش، آموزش نداده و پرورشی نداشته است. حالا می‌فهمیم که وقتی می‌گویند حوزه سالهاست که در انتظار شخصیت‌هایی چون مطهری و بهشتی‌ست یعنی چه؟ حالا برون‌داد روضه‌های بی سخنران را به عینه شاهد هستیم. همان‌جا که حتی روی بنر، نام مداح و عکسش را بسیار بزرگ‌تر از نام و عکس سخنران می‌زنند. ما مقصریم و باید به‌پاخیزیم. ما نیازمند انقلابیم از درون. ما در این اغتشاشات نقطه‌ضعف‌های‌مان را فهمیدیم. ما باید در سایه‌ی رهبری مدبر، توصیه‌های‌شان را گوشواره‌ی گوش‌ِجان کنیم و جز به مسئولیت به‌چیزی نیاندیشیم. 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
اَنتَ‌ مولا و اَنا... هرچه‌صلاح‌است‌ "حسین"
به من پیام داده‌اید و دوتا مطلب را عنوان کرده‌اید یکی این‌که چرا هر روز نمی‌نویسم و به اصطلاح رگباری پست نمی‌گذارم. خوب راستش را بخواهید پست زدن اگر کپی باشد کار خاصی ندارد و ادمین هم می‌تواند پشت سر هم برای این‌جا پست ارسال کند؛ اما بنای من برای روزنوشت این است که تولید‌محتوا داشته باشم کاری که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. خوب تولید محتوا هم وقت‌گیر است و نیاز به ذهن باز و تمرکز زیاد دارد که هروقت شرایط فراهم باشد کوتاهی نمی‌کنم. نکته‌ی دومی هم که مطرح کردید این است که چرا به فکر افزایش تعداد اعضای کانال نیستم. خوب راستش را بخواهید من از آن‌دسته آدم‌هایی هستم که کیفیت را بر کمیت ترجیح می‌دهم. چندتا مخاطب فهمیده و پیگیر و به اصطلاح درست ودرمون برای روزنوشت از هزارتا مخاطب فیک ارزشمند‌تر است. و من با توجه به شناختی که از برخی مخاطبینم دارم خیالم راحت است که روزنوشت توسط آن‌ها که باید، خوانده می‌شود. حضور همه‌ی روزنوشتی‌ها اینجا برای من مغتنم است تا قلمم را وادار به واکنش نمایم. حضورتان مستدام🍃
گویی همه چیز درون ما مُرده است؛ جز امید، که هنوز نفس می‌کشد.
انگار آه کسی پشت سرم است. مثل آه مادری که بچه‌اش را بی‌گناه کشته‌ باشند! یا شاید آه درختی که میوه‌ی نارسش را چیده‌ باشند! شاید آه مزرعه‌ای باشد که ساقه‌ی گندمش را با داس زده‌‌‌باشند! مثل آه نمازی‌ که بی‌حضور ادا شده‌باشد! یا آه سربازی که اجازه‌ی مرخصی نداشته باشد! آهی شبیه آه شاعری که شعرش را دزدیده باشند! به گمانم آه دنیا پشت سرم است که این‌قدر بی‌قرارم.
نسل ما تقدس‌پذیر بود. هم قداست، برایش اصالت داشت و هم اصالت، برایش قداست. برای ما بچه‌های دهه شصتی و حتی قبل‌تر از آن، معلم، مادر، پدر، شهید، مُحرم، حیا و خیلی از چیزهای دیگر مقدس بودند. این نسل اما، تقدس‌گریز است. معلم و مادر و پدر را مثل آب خوردن کنار می‌گذارد. اگر برایش دلیل منطقی نیاورند، ککش هم نمی‌گزد و مدرسه را تعطیل می‌کند. نه از رسوایی می‌ترسد و نه از بدنامی ابا دارد. ما در مواجهه‌ی با این نسل نیازمند تقدس تبلیغاتی نیستیم؛ چرا که نسل امروز با اینگونه مقدسات هم‌سو نمی‌شود، بلکه نیازمند تفهیم صحیح مقدساتیم؛ چیزی که تشنه‌ی آن است. 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
نمک که نه، اما این بغض است که می‌پاشند روی دل‌هایمان، در انتهای جمعه‌هایی که نمی‌آیی... https://eitaa.com/roznevesht