مولای من!
من روی پنجهی پاهایم ایستادهام؛
قَدِّ من، تا همینجا بیشتر نمیرسد.
از من قبول کنید این واژههای معتکف را.
عجیب میترسیدیم از بیصاحبی!
غدیر که آمد، ترسمان ریخت.
صاحبدار شدیم.
#غدیر
https://eitaa.com/roznevesht
دیگر بیش از این چیزی به ذهن ناقصم نمیرسد. شاعر نیستم؛ اما نمیدانم چرا حسِ شاعر بیکلمه را دارم.
خداوند مهربان بعضی وقتها آدمها را با جای خالی بعضی چیزها امتحان میکند. مثلا سلامتی را از تو میگیرد تا به تو بفهماند که به هیچ چیزی بند نیستی.
تو فکر میکنی ایستادهای، میدوی و میرسی؛ اما درد بالاخره غرور تو را زمین میزند. باور انباشته در ذهنت این است که تو قدرت داری و میتوانی از پسِ درد حتی برآیی؛ اما درد از تو زور میشود، پشت تمام سلولهای مغزت پنهان میشود و دست هیچ مُسَکنی به آن نمیرسد. دنیا دور سرت میچرخد. انگار سنگینترین وزنهی دنیا را روی سرت گذاشتهاند. تو روی پنجهی پاهایت میایستی و میخواهی دستت را به آسمان برسانی، اما آسمان هم برایت خم نمیشود. حتی چشمهایت هم دیگر نَفَس نمیکشند. تو دور خودت میپیچی و درد مثل یک پیچک دور دیوار روحت.
واینجاست که تو باید برسی به نقطهی تسلیم.
واعتراف کنی که خدایا غلط کردم،
که ببخشید،
که با خودم بودم...
https://eitaa.com/roznevesht
بساط شادی را جمع کنید.
غدیر را نادیده گرفتند.
کربلا در پیش است.
قضیه جدیست.
https://eitaa.com/roznevesht
یا اهل منبر
لطفا و حتما برای وقت مردم ارزش قائل شوید. قرار نیست هرچه از ابتدای طلبگی خواندهاید را هر سال تکرار کنید. مطالعه کنید. مباحثتان را بهروز کنید. متناسب با نیاز جامعه پیش بروید و در ایجاد همدلی و همبستگی مردم گام بردارید. محرم فرصت خوبی برای پرکردن شکافهای اجتماعیست؛ این فرصت را از دست ندهید.
https://eitaa.com/roznevesht