🌼『اِمام زَمانی ها』🌼:
#سلام_امام_زمانم❤️
ای بلندترین واژه هستی
شما در اوج حضور ایستاده ای
و غیبت ما را می نگری
و بر غفلت ما می گریی
از خدا میخواهیم
پرده های جهل و غفلت از
دیدگان ما کنار رود
تا جمال دلربای شما را بنگریم
🌤اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ🌤
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#شعر_مهدوی
امام منتظر
كی شود یا رب، امام منتظر مهدی بیاید
در دل ما آروزیش، بر لب ما گفتگویش
دیگر ای دست دعا بر گیر دامان اجابت
مسلمین را بگذرد ایام ذلت با ظهورش
اهل عالم را اگر افكنده عصیان در تباهی
ظالمی بر پا نخیزد خون مظلومی نریزد
خون مظلوم شهید كربلا جوشد به عالم
طول غیبت شیعیان را بس ملال انگیز باشد
آن ولی اللهِ غایب ازنظر، مهدی بیاید
چشم محرومان بسویش، كی ز در مهدی بیاید
تا زمان گیرد شتاب و زودتر مهدی بیاید
عزت اسلام باز آید اگر مهدی بیاید
غم مخور كز بهر اصلاح بشر مهدی بیاید
ظلم از عالم گریزد دادگر مهدی بیاید
از پی خونخواهی خون پدر مهدی بیاید
#اللهم-عجل-الولیک-الفرج
🌹۰🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
بسم الله الرحمن الرحیم:
|⇦•حالا که اومدی پیشم...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شب_سوم_محرم۱۴۰۲ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"يَا سَرِيعَ الرِّضَا ، اِغْفِرْ لِمَنْ لاَ يَمْلِكُ إِلاَّ الدُّعَاءَ ، فَإِنَّكَ فَعَّالٌ لِمَا تَشَاءُيَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ ، وَذِكْرُهُ شَفَاءٌ ، وَطَاعَتُهُ غِنىً ، اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ وَسِلاَحُهُ الْبُكَاءُ .."
*بری سوریه وارد حرم بشی رو به روت یه کاشی فیروزه ای رنگ این بیت روش نوشته ...*
«آن کو که در این مزار شریف آرمیده است
امُّ البُکاء رقیه ی محنت کشیده است»
*گریه سپره معمولا بچه ها از این سلاح استفاده می کنند.تا دعواشون میکنی گریه میکنن دست برمیداری. هر دختر بچه ای رو بخوای بزنی گریه کنه دلت به رحممیاد اما کربلا برعکس شد هروقت این سه ساله گریه کرد زدنش ..میگفتن گریه نکنی نمیزنیمت. میگفت :نه!من با بابام قرار گذاشتم..*
«گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور
صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است»
*گریه کرد،گریه کرد تا بالاخره به مراد دلش رسید یه وقت دید سر باباش جلو چشماشه..*
حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو واکن
بغل کن بغضم بازم، غریبیمو تماشا کن
حالا که اومدی پیشم بزار خلوت کنم باتو
بزار تعریف کنم بعدش، ببین من پیر شدم یا تو
تو وقتی اومدی گفتمکه تقصیرِ دل من بود
تو که دیدی بابات خوابه چه وقته گریه کردن بود
ببخش حرفای تعریفیم، دیگه حرفای خوبی نیست
ببخش واسه پذیرایی، خرابه جای خوبی نیست
خرابه بِسترش خاکه، خرابه بالشش خِشته
تو خیلی خاکیی اما، برای دخترت زشته
برای دخترت زشته که خونه اش این طوری باشه
بزار چیزی نگم شایدتو حرفام دلخوری باشه
*خیلی حرفا آماده کرده بود بزنه اما تا نگاش به سر بریده ی باباش افتاد زِبونش بند اومد..بریده بریده گفت :أبَ..*
کدوم خانوم با این حالش، پیش مهمون معذب نیست
ببخش از راه طولانی، سر و وضعم مرتب نیست
اگه مهمون داری باید، براش با جون مهیّا شی
خجالت می کشی وقتی، نتونی از زمین پاشی
نگی من بی ادب بودم
نگی این دختر عاشق نیست
نمی تونم پاشم از جام
پاهام پاهای سابق نیست
«بس که دوید عقب قافله واویلا واویلا
پای من از ره شده پر آبله واویلا واویلا»
حالا چشمای کم سومو
به هر چی جز تو می بندم
به زورم باشه پا میشم
به زورم باشه می خندم
*بابا! یه نگاه کن به دخترت چرا چشاتو بستی؟یه نگاه کرد به باباش گفت..*
مگه تو صورتم امشب، بغیر از خنده چی دیدی
که از وقتی پیشم هستی، یه بار حتی نخندیدی
#شاعر:هادی جان فدا
*توکه هر وقت من ومیدیدی میخندیدی توکه هر وقت دخترتو میدیدی لبخند میزدی! مدینه هم پیغمبر هر وقت فاطمه اش رو میدید می گفت :"السَّلامُ عَلیکَ یا أَبَتاه"پیغمبر گُل از گُلش می شکفت.هر وقت حضرت زهرا سلام الله می گفت أبتاه پیغمبر خوشحال میشد لبخند میزد. یه روز پیغمبر اومد دید لحن فاطمه عوض شد نگفت بابا، گفت یا رسول الله ! پیغمبر تعجب کرد گفت دخترم هر بار من رو یه جور دیگه صدا میزدی میگفتی :یاأبتاه حالا میگی یا رسول الله!حضرت فرمود:آره بابا
از سلمان شنیدم آیه نازل شده همه باید با این لفظ شما رو صدا بزنن بگن یا رسول الله! منم گفتم احترام کنم بگم یا رسول الله. پیغمبر فرمود این آیه درسته اما تو دختر منی، تو پاره ی تن منی، تومیخوای من رو صدا بزنی بگو بابا. هروقت میگی بابا آرام میشم خوشحال میشم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ㅤㅤ
هر وقت گفت أبتاه دل پیغمبر آرام شد. اما دو جا گفت: یا أبتاه !چه گذشت به پیغمبر نمیدونم. یه جا بین در و دیوار. یه جا هم تو کوچه ها وقتی تازیانه خورد گفت: یا أبتاه! رقیه ام هربار باباش رو صدا کرد دل بابا آروم شد..هر بار بابا رقیه رودید گُل از گُل چهره اش شکفت اما چه گذشت توخرابه ..سر رو بغل کرد یه نگاه به سر کرد. یه نگاه به خودش کرد شروع کرد با سر حرف زدن، زمزمه کردن ..بابا!...*
سوختی سوختم شبیه همیم
تو آغوش هم ضریح همیم
با تَن بی تَن برای منی
کمم که بیای بابای منی
*بابا ببین دخترتو ..*
چقدر پیر شدم تو روزای دل آزار
نبودی سرم داد کشیدن تو بازار
مگه دختر تو نداره کِس وکار
پایِ زخمم به تو نرسید
کجا بودی زجر موهامو کشید
کار دنیاست دوتا دل تنگ
به هم برسن توکاخ یزید
*بابا تو هر کجا فکر میکردم ببینمت الّا کاخ یزید..نمیتونستم باور کنم اون سری که اون وسط ملعبه دست اون بی حیا شده سر مقدس بابای منه. هی روپنجه های پا بلند میشدم هی عمه ام جلو چشمم رو می گرفت. هی دستای کوچولومو اشاره کردم عمه اون سر آشناست بگو نزنه اون لبارو نرنه ..بابا هرچی از عمه ام سؤال کردم گفتم عمه اون سر، سر کیه ؟ جوابمو نداد حالا جوابم روگرفتم...*
یک داستان یک پند
🌷✨ روزی جوانی از پدرش پرسید معنی حمد چیست؟ پدرش گفت: پسرم، گمان کن در شهر میروی و سلطان تو را میبیند
✨🌷 و سلطان بدون اینکه به او چیزی ببخشی، وزیر را صدا کرده و به تو کیسهای طلا میبخشد. آیا تو از وزیر تشکر میکنی یا سلطان؟؟
🌷✨پسر گفت: از سلطان. پدر گفت: معنی شکر هم این است که بدانی هر نعمتی که وجود دارد از سلطان (خدا) است.
✨🌷اگر کسی به تو نیکی میکند او وزیر است و این نیکی به امر خدا است.
پس او لایق همه حمدها است.
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_6021517962576403472.mp3
6.56M
واحد سنگین. مقتل
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_6021517962576403478.mp3
6.92M
زمینه سنگین مقتل
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
هدیه به امام حسین به حضرت زینب به حضرت زهرا صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
شور و زمینه روضه مقتل عاشورا
هر جایی خونده نشود
بغل کن برای آخرین دفع تو خواهرت رو
لحظه ی آخره و بزار ببوسم خنجرت رو
بگیر بالا عزیزم کمی سرت رو 2
آنقدر صورت زخمی تو نکش به روی خاکا
آنقدر دست و پا هی نزن جلوی چشم زهرا
جاریه خونه تو روی خاک صحرا 2
غریب داداش. غریب داداش. غریب داداش ای
حسینم
خولی و شمر و سنان و حرمله دزدن برادر
حتی رحم نکردن و پیرهنت و بردن برادر
چه بلایی سرت آوردن برادر
نداری دیگه رمق آروم آروم میری تو از حال
تن تو می کشن لشگری حسین من تو گودال
بمیرم شده تنه پاکت لگد مال 2
روی تل بودم دیدم بی یاور و تنها شدی تو
روی تل بودم دیدم دلواپس زن ها شدی تو
با زحمت از روی خاکا پاشدی تو 2
غریب داداش. غریب داداش. غریب داداش. ای حسینم.
شمر اومد تو قتلگاه و رو تنه تو پا گذاشتش
چکمه هاشو روی سینه ی تو بی حیا گذاشتن
جای بوسه گاهه مصطفی گذاشتن 2
زینت دوش نبی روی زمین دست و پا می زد
شمر اومد تو قتلگاه با خنجرش ضربه ها می زد
ضربه هاشو بی هوا از قفا می زد 2
ترکیب رگای حنجره تو بد جوری به هم خرد
پیش چشمام عزیزم سره تو بد جوری به هم خرد
کله پیکره تو بد جوری به هم خرد
غریب داداش. غریب داداش. غریب داداش ای حسینم
پیرهنی که مادرت با حوصله نشست و با فتش
آخرش دیدم سنان اومدو با نیزه شکافتش
داغ تو روی دله زینب گذاشتن 2
ساربون اومدو انگشتره تو کشیده و بردش
سره انگشتره تو انگشتت و بریدو بردش
اشکای دخترتو ندبدو بردش
غریب داداش. غریب داداش غریب داداش ای حسینم.
رضا نصابی
😭😭😭😭😭🙏🙏🙏🙏🙏سلام عرض ادب خدمت استاد بزرگوار اقای کربلایی رضا نصابی خوش به سعادتتون
احسنت برشما
التماس دعا😭😭😭😭🙏🙏🙏
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
#واحدیازمزمه_مسلم_بن_عقیل_ع
🎶#سبک_دلشوره
#مسلمم_و
☑️بند اول
مسلمم و غریب این دیارم
غیر خدا کسی رو من ندارم
لحظه ی آخره با چشم خیسم
اسم تو رو به روی لب میارم
مردم این شهر ندارن حیایی
معروفن اهل شهر به بی وفایی
نقشه کشیدن واسه ی کشتنت
داره سرِ تو اینجا ماجرایی
مردم کوفه بی حیا و پستن
توو بی وفایی همه شون یه دستن
با دست بیعتی که داده بودن
با سنگاشون دندونم شکستن
حسین حسین حسین حسین جان
☑️بند دوم
این کوفیا خیلی دادن عذابم
تشنه بودم حتی ندادن آبم
اونایی که نامه نوشته بودن
با سنگ دادن تو کوچه ها جوابم
چشمای من از غم تو پر آبه
از غم غربتت توو اضطرابه
حرمله داره توی این شهر
برا علیِ اصغره ربابه
تو سرشون دارن هزار تا فتنه
تو بازاراشون پرِ تیر و دشنه
ترسم اینم سر تو رو بِبُرن
به زیر تیغا با لبای تشنه
حسین حسین حسین حسین جان
☑️بند سوم
تا وقت داری کوفه نیا و برگرد
می شنوی تو اگه صدامو برگرد
گوش بده ای پسر عمو میشنوی
بغض صدای گریه هامو برگرد
سرم جدا بشه فدای سرت
اصلا فدای علیِ اصغرت
آخرشم بی یار میشی میدونم
لشکر کوفه میریزن روو سرت
سرم جدا بشه فدای سرت
اصلا فدای دختره مضطرت
سرم فدای رینب صبور و
فدای چشم خیس آب آورت
حسین حسین حسین حسین جان
☑️بندچهارم
با دو تا چشم غرق خون و تارم
میگه نیا ای همه ی قرارم
ببین پسر عمو حالم خرابه
برای غربتت دارم میبارم
می ترسم آخرش تو نیمه جون شی
از روی مرکبت تو سر نگون شی
می ترسم آخرش رو خاک صحرا
بیفتی عریون و تو غرق خون شی
می ترسم اینجا بدنت رها شه
سهم تن تو تنها بوریا شه
می ترسم آخرش یه روزی زینب«س»
هم سفر خولیه بی حیا شه
#رضا_نصابی
#مجیدمرادزاده