eitaa logo
یارقیه
144 دنبال‌کننده
473 عکس
649 ویدیو
42 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۳ (امام علی ع) ‏(شب نوزده رمضان) یا علی یا علی،نور چشم نبی از محبت تو،قلب ما منجلی مهر تو باشد در دل شیعه لطف تو گشته شامل شیعه یا علی مولی یا علی مولی۲ هرکه دارد به دل،مهر تو مرتضی باشد او شیعه ی،مخلص مصطفی با ولای تو دین شود کامل بی تولایت هر عمل باطل یا علی مولی یا علی مولی۲ دست من خالی و بی پناهم علی جان زینب بیا کن نگاهم علی گر بدم مولی گر ردم مولی یا علی بنما مددم مولی یا علی مولی یا علی مولی۲ شب نوزدهم،رمضان آمده شب قتل علی،شیعیان آمده باغ دین امشب گشته پژمرده ضربت کینه بر علی خورده یا علی مولی یا علی مولی۲ خورده شمشیر کین،امیرالمؤمنین از جبین علی،خون چکد بر زمین شور محشر شد در زمین پیدا مظهر یزدان کشته شد مولی یا علی مولی یا علی مولی۲ بیت حق کعبه شد،زادگاه علی مسجد کوفه شد،قتلگاه علی مسجد کوفه بحر خون گشته مرتضی امشب غرق خون گشته یا علی مولی یا علی مولی۲ افتاده بر زمین،اصل ایمان و دین شکسته شاخه ی،نخل دین مبین گرید و سوزد مجتبی امشب با حسین گرید بر پدر زینب یا علی مولی یا علی مولی۲ @nohe_sonnati
۶ (امام علی ع) ‏(شب نوزده رمضان) تو گل گلشن مصطفایی همسر فاطمه مرتضایی همه عالم بود ریزه خوارت معنی سوره ی هل اتایی تو-گوهری یا مولی تو-محشری یا مولی تو-حیدری یا مولی یا علی یا حیدر۳ ای که هستی علی تکیه گاهم آمدم بر تو مولی پناهم بنما امشب از لطف و رحمت جان زهرا علی جان نگاهم ای-جنتم کوی تو ای-آمدم سوی تو ای-مستم از بوی تو یا علی یا حیدر۳ تو نمودی به من لطف و احسان شده ام یا علی بر تو مهمان شب قدر است ز لطف و کرامت دست خالی مرا برمگردان ای-تکیه گاهم مولی ای-بی پناهم مولی ای-کن نگاهم مولی یا علی یا حیدر۳ تو گلی یا علی من چو خارم کسی را جز تو مولی ندارم شکر لله که از طفلی خود من به درگاه تو ریزه خوارم ای-مقتدایم حیدر ای-آشنایم حیدر ای-کن دعایم حیدر یا علی یا حیدر۳ سوزم و ریزد اشکم ز دیده کس چو تو رنج و محنت ندیده ماجرای در و ضرب سیلی نه کسی دیده نه کس شنیده وای-از نبی بگسستند وای-دست تان را بستند وای-پهلویت بشکستند یا علی یا حیدر۳ در مه داور حقت ادا شد حاجت تو علی جان روا شد ای که بودی تو روح عدالت از ستم فرقت از هم جدا شد وای-ابن ملجم پسته وای-دل به دشمن بسته وای-فرق تو بشکسته یا علی یا حیدر۳ ای که هستی علی در نایاب شب قدر بوده ای در تب و تاب تا تو را زد ز کین ابن ملجم تو فتادی زمین بین محراب وای-محرم اسراری وای-طالب دیداری وای-خون تو شد جاری یا علی یا حیدر۳ حسنین سوی مسجد دویدند غرق خون چهره ی تو بدیدند در کنار تو مظلوم عالم حق فقط آگه است چه کشیدند وای-خون دل ها خوردند وای-همچو گل پژمردند وای-تو را خانه بردند یا علی یا حیدر۳ زینب آمد به دیدار بابا جای زهرا شود شود یار بابا با دل خون و اشک دو دیده شده امشب پرستار بابا وای-روز او شد چون شب وای-جانش آمد بر لب وای-سوزد از غم زینب یا علی یا حیدر۳ @nohe_sonnati
مَردمِ كوچه‌های خواب‌آلود، چشم بیدار را نفهمیدند مرد شب‌گریه‌های نخلستان، مرد پیكار را نفهمیدند وصله‌های لباس و پاپوشش، و یتیمان مست آغوشش راز آن كیسه‌های بر دوشش، در شب تار را نفهمیدند مردمِ دل‌بریده از بعثت كه فقط فكر آب و نان بودند مثل اشراف عهد دقیانوس، قصه ی غار را نفهمیدند با تبر باغ را درو كردند، حالی از باغبان نپرسیدند خم به ابرویشان نیاوردند، در و دیوار را نفهمیدند نیمه‌شب بود و سایه‌ها آرام، كوچه را خیس اشک می‌كردند گفت مولا كه زود برگردیم، تا غم یار را نفهمیدند لات‌هایی كه عبدود بودند، ابتدا با هبل بلی گفتند بعد از آن هم كه یاعلی گفتند، «أین عمّار» را نفهمیدند آخر قصه‌اش بهاری بود، سوره ی انفطار جاری بود عالمان قرائت و تفسیر، شوق دیدار را نفهمیدند كودكانی كه باخبر بودند، از همه روزه‌دارتر بودند بس كه لب‌تشنه ی سحر بودند، وقت افطار را نفهمیدند @nohe_sonnati
من و دست دعا و روضه ی پر اشک و آه امشب به درگاه شما آورده ام رویی سیاه امشب قنوت من پر است از یا رب و یا نور و یا قدّوس کدامین عشق را من آورم نزدت گواه امشب دلی دارم گناه آلوده و حسرت نصیب این جا کدامین دست می گیرد دلم را در پناه امشب تو ستّارالعیوب استی و من عبد گنه کارم به دیدار شما من هستم و کوه گناه امشب خجالت می کشم چون پرده برداری ز اعمالم بگو بیرون نیاید لحظه ی دیدار، ماه امشب به دیدار شما آورده ام حال خرابی را مدارایی نما با بنده ات، آه ای اِله امشب چه کم می گردد از دریای لطفت این که بخشایی حساب جرم و عصیان مرا کوهی به کاه امشب خداوندا، مرا سیراب کن از جان شیرینت نصیب من شود از سوی مولا یک نگاه امشب @nohe_sonnati
امشب افتاد شکاف و خللی در محراب رفت از حال، امامِ ازلی در محراب نائبِ ناخلفِ آن خُلفای باطل- -إبن ملجم شد و آمد أجلی در محراب مُهر و پیشانی را تیغ ستم دوخت به هم وای! رخ داد چه شرّالعملی در محراب غرق در سجده و با فرقِ به خون آغشته با خدا داشت ملاقات علی در محراب عاقبت جاری شد پاسخ ایامِ «ألَست» عاقبت با سرِ خود گفت: «بلی» در محراب قلبش آرام شد و «فزتُ و رب» را می خواند مرد و مردانه و با صوت جلی در محراب از غمش ضجه زنان قلعه ی خیبر می گفت خورده بد ضربه ی شمشیر؛ یلی در محراب در خم کوچه علی ضربتِ اصلی را خورد ثبت شد در دل تاریخ ولی در محراب! @nohe_sonnati
شب به گوش آمدم از سوى حجاز ناله و صوت مناجات و نياز ناله‌اى كز دل پاكی خيزد حالت شوق و نشاط انگيزد نغمه‌اى روح نشين جان پرور اندر آن سرّ حقيقت مضمر ناله پر شور، و صدا پر سوز است شب ز انوار تجلّی روز است رهروى حاكم مُلک و ملكوت بنده‌اى واقف سرّ لاهوت عاشقی مست ز صهباى وصال گشته با خالق خود گرم مقال حمد می‌گفت و ستايش می ‌كرد بر در دوست نيايش می كرد ناله‌ی نافذ سوزانی داشت حالت زار پريشانی داشت تنش از بيم خدا لرزان بود نازنين ديده‌ی او گريان بود يار، بی پرده تماشا می ‌كرد خلوت خاص تمنّا می ‌كرد اين چنين دُرّ حقايق می ‌سفت راز در حضرت جانان می گفت اى كه ذكر تو بود اصل شفا نيست سرمايه‌ی من غير رجا از درت كس نشود خائب باز پاکی از بخل و نياز و انباز نعمتت هست فزون از احصا حق شكرت نتوان كرد ادا ياد تو ورد زبانم باشد حُبّ تو مونس جانم باشد فخرم اين بس كه تو مولاى منی خالق و رازق و ملجاى منی بر درت خوار و حقير آمده‌ام زار و محتاج و فقير آمده‌ام تو‌يى آن خالق قهّار جليل منم آن بنده‌ی مسكين و ذليل چه خوش است آن كه به درگاه خدا بنده‌اى روى نهد بهر دعا آن قدر عرض ادب كرد و نياز كه جهان گشت پر از سوز و گداز زان مناجات، ملايک مبهوت دشت و صحرا همه جا بود سكوت ناگهان گشت صدايش خاموش جلوه‌ی دوست نمودش مدهوش مرغ حق ماند ز تسبيح و نوا من در انديشه‌ی آن نغمه سرا يا رب اين صوت مناجاتِ كه بود؟ كه ز من طاقت و آرام ربود؟ يا رب اين ‌صوت‌ روان‌بخش ز كيست؟ هاتفی گفت كه اين صوت علی است اين مناجات علی شير خداست كه از آن ولوله در ارض و سَماست يكّه تاز غزوات اسلام فاتح خيبر و احزاب لئام اين علي بود كه در بزم حضور هست چون موسی عمران در طور شب رود چون كه به خلوتگه راز به سوى دوست نمايد پرواز همه شب سوز و گدازى دارد با خدا راز و نيازى دارد از رُخش نور خدا تابان است محو در معرفت جانان است صاحب مكرمت و لطف عميم مظهر رحمت يزدان رحيم خود به سر وقت يتيمان می‌ رفت كلبه‌ی تنگ فقيران می رفت پرسش از حال ضعيفان می كرد با همه رأفت و احسان می ‌كرد نشد از معدلتش كس محروم خصم ظالم بُد و يار مظلوم داشت مُلک دو جهان زير نگين بُد غذايش نمک و نان جوين آه كز ضربت بِن ملجم دون حق نما صورت او شد پُر خون چهره‌ی عدل شد از ظلم نهان گشت اركان هدايت ويران كُشته شد شير خدا حبل متين كُشته شد رهبر ارباب يقين يا علی! اى تو مُراد دل من حُبّ تو مايه‌ی آب و گِل من الكن از مدح تو نطق مَلک است كمترين پايه‌ی قَدرت فلک است نامه‌ام پر شده از جرم و گناه روسياهم به تو آورده پناه به درت آمده محتاج عطا “لطفی صافی ات ” اى بحر سخا به ولايت، دل محكم دارم پس چه باكی‌ ز جهنم دارم بسته‌ی سنبل گيسوى توام فخرم اين بس كه سگ كوى توام من نجف را به جهان نفروشم سر كويت به جنان نفروشم حَرَمت روضه‌ی رضوان من است دين و دنياى من ايمان من است @nohe_sonnati
ای امام و مقتدا، مولا اميرالمؤمنين كشته ی عدل و وفا مولا اميرالمؤمنين ای كه از خون سرت شد چهره ی تو لاله گون بين محراب دعا مولا اميرالمؤمنين جان نثارنغمه ی فزت و رب الكعبه ات كز وجودت شد رها مولا اميرالمؤمنين آيد از هجران تو از مسجد و محراب خون نغمه ی واغربتا مولا اميرالمؤمنين ای فدای رأفتت جز تو نداده هيچ كس قاتل خود را غذا مولا اميرالمؤمنين داده ای در نيمه شب پنهان ز چشم مردمان بينوايان را نوا مولا اميرالمؤمنين تو زِ كوفه با نظر بر روی عباس و حسين پُل زدی تا كربلا مولا اميرالمؤمنين تا كه چشم از اين جهان بستی دل زينب شكست از ره جور و جفا مولا اميرالمؤمنين مثل زهرا نيمه شب از غربت و بی ياوری رفته ای تا ناكجا مولا اميرالمؤمنين گل گرفته دست خود زهرا به استقبال تو آيد از سوی خدا مولا اميرالمؤمنين التفات و رحمتي كن بر «وفایی» از وفا در هياهوی جزا مولا اميرالمؤمنين @nohe_sonnati
۷۱ (امام علی ع) ‏(شب نوزده رمضان) آمده مرتضی،خانه ی دخترش نگران بهر او،گل غمپرورش علی مظلوم علی۴ او به شوق وصال،شده چشم انتظار بهر بابای خود،دخترش بی قرار علی مظلوم علی۴ علی آماده است،شده وقت اذان مرتضی گشته است،سوی مسجد روان علی مظلوم علی۴ غرق نور خدا،گشته بی تاب علی شده غرق نماز،بین محراب علی علی مظلوم علی۴ ابن ملجم رسید،آمده در برش وقت سجده زده،تیغ کین بر سرش علی مظلوم علی۴ ابن ملجم ز کین،فرق او را شکست بین محراب علی،غرق در خون نشست علی مظلوم علی۴ بین سجده شده،حق حیدر ادا خورده شمشیر کین،فرق او شد دوتا علی مظلوم علی۴ امیرالمؤمنین،شده نقش زمین شده بهر پدر،حسنین دلغمین علی مظلوم علی۴ از برای علی،کوفه شد در خروش بین محراب خون،علی رفته ز هوش علی مظلوم علی۴ دیده گریان او،نور عینش رسید حسن مجتبی،با حسینش رسید علی مظلوم علی۴ زینب از دیدن،پدرش دیده تر روی پر خون که دید،شده خونین جگر علی مظلوم علی۴