eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
62 دنبال‌کننده
9هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام رضا» (علیه‌السلام) در مقابل سیاست هاى مأمون چه موضعى را اتّخاذ کردند؟ 🔹 با یک بازى سیاسى که همان بیعت گرفتن براى (علیه السلام) بود بر مشکلات خود پیروز و فائق گشت. حال سؤال این است که موقف و موضع (علیه السلام) در مقابل این بازى سیاسى مأمون چه بوده است؟ آیا در ابتدا حضرت خود را به مأمون تسلیم نمود تا از این راه به اهداف سیاسى خود نایل آید، یا حقیقت امر چیز دیگرى بوده است؟ 🔹از تاریخ استفاده مى شود که در ابتدا مقام خلافت را بر امام عرضه داشت، [۱] ولى (عليه السلام) با قبول آن شدیداً مخالفت نمود؛ و این درخواست مدتى طولانى ادامه داشت. و مطابق خبرى تنها در مرو بیش از دو ماه بر این امر اصرار نمود، ولى امام (عليه السلام) شدیداً با این امر مخالفت نمود. 🔹ابوالفرج مى نویسد: «...، فضل و حسن دو فرزندان سهل را به نزد (علیه السلام) فرستاد تا را بر آن حضرت عرضه کنند، ولى حضرت ابا مى کرد. آن دو همین طور اصرار مى کردند، ولى حضرت قبول نمى کرد... تا این که یکى از آن دو به حضرت عرض کرد: اگر قبول کردى که هیچ، وگرنه ما با تو آنچه مأمور هستیم انجام خواهیم داد. 🔹یکى دیگر از آن دو به امام (عليه السلام) عرض کرد: «به خدا سوگند! مرا امر کرده که گردنت را بزنم در صورتى که با آنچه او اراده کرده مخالفت کنى»!! آن گاه آن حضرت را خواست و او را بر قبول ولایتعهدى تهدید نمود، ولى حضرت بار دیگر نیز امتناع نمود. مأمون با تهدید گفت: عمر شورا را بعد از خود در شش نفر قرار داد که یکى از آنان جدّ تو بود و گفت: هر کس که مخالفت کرد گردنش را بزنید، و لذا شما هم باید قبول کنید...». [۲] 🔹احمد امین مى نویسد: «...مأمون عباسى، رضا ـ (علیه السلام) ـ را به این کار مجبور ساخت، حضرت در ابتدا امتناع ورزید ولى در آخر پذیرفت». [۳] قندوزى حنفى مى نویسد: «حضرت ولایتعهدى را در حالى که گریان و حزین بود پذیرفت». [۴] 🔹 (علیه السلام) از طرفى تهدید به مرگ شد، و از طرفى ملاحظه کرد که وجود آن حضرت در دستگاه خلافت ـ گرچه باعث سوء استفاده دشمن از او خواهد شد ـ ولى مى تواند با «برنامه هاى دقیق سیاسى» جلوى اغراض مأمون را بگیرد، همان گونه که در جریان حرکت امام (علیه السلام) براى نماز عید چنین شد؛ و لذا (علیه السلام) مصلحت را بر این دید که ولایتعهدى را قبول کند، ولى از طرفى نیز نگذارد از او بهره بردارى سیاسى کند، و لذا حضرت هرگز در تصمیم گیرى ها دخالت نمى کرد. پی نوشت‌ها؛ [۱] البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۲۵۰. [۲] مقاتل الطالبیین، ص ۵۶۲ و ۵۶۳. [۳] ضحى الاسلام، ج ۳، ص ۲۹۴. [۴] ینابیع المودة، ص ۲۸۴. 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ش، ص ۱۵۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️فعالیت امام رضا در فضای اختناق هارونی 🔹عمرمبارك (سلام الله علیه) تقریباً ۵۵سال بوده است؛ تمام زندگی این بزرگوار باهمه‌ این عظمتها و عمقها و ابعاد گوناگونی كه میشود برای آن ذكركرد و تصویركرد، در همین مدّت عمر نسبتاً كوتاه انجام گرفته است. ازاین مدّت ۵۵سال نزدیك به ۲۰سال - تقریباً ۱۹سال - مدّت امامت این بزرگوار است؛ 🔹امّا همین مدّت كوتاه را كه ملاحظه میكنید، تأثیری كه درواقعیّت دنیای اسلام گذاشت وبه گسترش و عمقی كه به معنای حقیقیِ اسلام وپیوستن به (علیهم السلام) و آشنا شدن با مكتب این بزرگواران انجامید، یك داستان عجیبی است، یك دریای عمیقی است. 🔹آن وقتی كه حضرت به امامت رسیدند، دوستان و نزدیكان و علاقه‌مندان حضرت میگفتند كه: در این فضا چه كار میتواند انجام بدهد - این فضای شدّت اختناقِ هارونی كه در روایت دارد كه میگفتند: «وَ سَیفُ هارونَ تَقطُرُ دَما»؛ (خون میچكد از شمشیر هارون) - این جوان در این شرایط، در ادامه‌ جهاد امامان شیعه و در مسئولیّت عظیمی كه برعهده‌اش است، میخواهد چه بكند؟ 🔹این اولِ امامت (علیه السلام)است. بعد ازاین ۱۹سال یا ۲۰سال كه پایان دوران امامت وشهادت است، وقتی شمانگاه میكنید، می‌بینید كه همان تفكّر ولایت اهلبیت وپیوستگی به خاندان پیغمبر آنچنان گسترشی در دنیای اسلام پیدا كرده كه دستگاه ظالم ودیكتاتور از مواجهه‌ باآن عاجزاست؛ این را انجام داده. بیانات مقام معظم رهبری۹۲/۰۶/۲۶ منبع:وبسایت‌دفتر معظم‌ له @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا در تشیع عبادات بدون پذیرش «ولایت» قبول نیست؟ 🔹چنانچه معنای به طور صحیح و دقیق مورد توجه قرار گیرد، پاسخ سوال نیز روشن می شود، واژه و از ماده «ولى» گرفته شده است و اهل لغت معانى گوناگون را براى آن برشمرده اند؛ مالک، عبد، معتِق (آزاد کننده) معتَق (آزاد شده)، صاحب (همراه)، قریب (مانند پسر عمو)، جار (همسایه)، حلیف (هم پیمان)، ابن (پسر)، عمّ (عمو)، ربّ، ناصر، منعِم، نزیل (کسی که در جایى سکنى گزیند) شریک، ابن الاخت (پسر خواهر)، محبّ، تابع، صهر (داماد)، اولى بالتصرف (کسى که از جهاتى بر تصرف در امور شخصى دیگرى، از خود او شایسته تر است). [۱] 🔹در اصطلاح، مراد از تسلط و اشراف بر دخل و تصرف در امور سایر انسانها، در ابعاد مختلف است، بدون این که حق اختیار و انتخاب و گزینش یا مالکیت از سایرین سلب شود. (عليه السلام) شاهد و محیط بر همه انسانها اعم از شیعه و غیر شیعه، مسلمان و غیر مسلمان است. از و همه آگاه و توان هر گونه تصرفى را در امور آنها دارد. 🔹به علاوه (علیه السلام) می‌تواند در «امور تکوینیه» نیز دخل و تصرف نموده، و مثلاً خشتى را بدل به طلا نماید، یا عکس بر پرده را جان بخشد و یا امراض لاعلاج و گره هاى سخت را بگشاید و متوسلین خود را از بن بستها برهاند، لکن از این توان، بیهوده و بدون حکمت و خلاف سیره عادى بهره نمی گیرد. از نظر شیعه شناخت و گردن نهادن به اوامر و نواهى و قضاوت‌ها و احکام او بر همگان است، و هر کس از این امر سر باز زند، در واقع توحید و نبوت را نپذیرفته است، 🔹و به عبارت دیگر: لازمه پذیرش وجود خدا و توحید و عدالت او، پذیرش نبوت، و پذیرش این دو مستلزم پذیرش می‌باشد. این مطلب از آیات ۳ سوره مائده که ابلاغ و معرفى را معادل ابلاغ رسالت و توحید قرار می‌دهد، و ۵۹ سوره نساء که اطاعت از را در طول اطاعت از خدا و رسول قرار می‌دهد، و نیز که را قرین می‌نماید،  [۲] به وضوح مستفاد است، و به واسطه حدیث شریف نبوى «هر کس که بمیرد و را نشناسد به مرده است» [۳] تأکید می‌شود؛ 🔹و همانطور که در سوال اشاره شده هیچ عمل و عبادتى، بدون پذیرش «ولایت ولى الله الاعظم» مقبول درگاه احدیت واقع نمی‌ شود، که این مسئله از بسیارى روایات مستفاد است. [۴] به عنوان نمونه (عليه السلام) در حدیث معروف سلسلة الذهب از اجدادشان از جانب خداوند متعال فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا». [۵] (لا اله الا الله پناهگاه محکم من است، پس هر که در آن داخل شود از عذاب من مصون خواهد ماند، و پس از اندکى تأکید نمود: با عمل به شرایط آن و من یکى از آن شرایط هستم. (پذیرش ولایت)). 🔹در حدیثی دیگر (عليه السلام) می فرماید: « بر پنج پایه استوار است: نماز، روزه، زکات، حج و  ، و هیچ یک از آن ارکان به پاى رکن رکین نمی رسد». [۶] از مطالب مطرح شده استفاده می شود که پذیرش را خداوند بر انسان ها واجب نموده، و امر را همچون امر خویش قرار داده و اطاعت از ولی را اطاعت از خود بر شمرده است؛ لذا نپذیرفتن (علیهم السلام) به قبول نکردن «ولایت خداوند» برمی‌گردد. روشن است که این امر سبب می‌شود اعمال انسان مورد امضای خداوند قرار نگیرد. 🔹پذیرش سبب می‌شود که انسان هیچگاه از مسیر هدایت نشود، و در غیر این صورت انسان ها در خطر خروج از راه حق‌اند، و اساسا این (علیهم السلام) هستند که راه را مشخص می‌سازند و مسیر رسیدن به دنیا و آخرت را روشن می‌کنند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این باره می فرماید: «هر کس دوست می‌دارد که [چون] من زندگانی کند و [چون] من از دنیا برود، و به بهشتی که پرودگارم مرا بدان وعده فرموده، وارد شود، باید ولایت و او، امامان هدایت و چراغ های تاریکی را پس از من پذیرد. آنان هرگز شما را از درگاه هدایت به درگاه گمراهی نمی‌کشانند». [۷] پی نوشت‌ها؛ [۱] فیروزآبادى، القاموس المحیط؛ سعیدى مهر، محمد، کلام اسلامى، ج ۲، ص ۱۶۸ [۲] بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸، مؤسسة الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ق [۳] بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸ [۴] برگرفته از سوال ۱۵۳ وبسایت [۵] بحارالأنوار، ج ۳، ص ۷ [۶] همان، ج ۶۵، ص ۳۲۹-۳۳۳ [۷] همان، ج ۲۳، ص ۱۴۳ منبع: اسلام کوئست @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا امامت «امام جواد» (علیه السلام) در كودكی يكی از بحث برانگيزترين مباحث عصر ايشان محسوب می ‌گردد؟ (بخش اول) 🔹یکی از مسائلی که بعدها در مباحث کلامی مربوط به ، جایگاه ویژه‌ ای یافت، این بود که آیا ممکن است کسی پیش از بلوغ به «مقام امامت» برسد؟ این مسأله در سال ۲۰۳، آن هنگام که (عليه السلام) به امامت رسید، به صورت جدّی‌ تری در محافل علمی - کلامی امامیه مطرح شد و بعدها در سال ۲۲۰ درباره امامت امام هادی (عليه السلام) و پس از آن امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز ادامه یافت. 🔹در سال ۲۰۳ که (علیه السلام) به شهادت رسید، شیعیان آن حضرت به علت این که تنها فرزند وی (عليه السلام) بیش از هشت سال نداشت، در نگرانی و اضطراب عمیقی فرو رفتند. به نوشته برخی از مورّخان در این جریان، شیعیان به حیرت افتاده و میان آنان اختلاف پدید آمد؛ چنان که شیعیان دیگر شهرها نیز متحیّر شدند. [۱] به همین جهت، گروهی از آنان در منزل «عبدالرحمن بن حجّاج» گرد آمده، ضجّه و ناله سر دادند. [۲]  🔹این مشکل برای شیعیان، که مهم‌ترین رکن ایمان را اطاعت از (عليه السلام) دانسته و در مسائل و مشکلات فقهی و دینی خود به وی رجوع می‌ کردند، از اهمّیت بسیار برخوردار بود و نمی‌ توانست همچنان لاینحل بماند. البته برای شیعیان مسلّم بود که (عليه السلام) فرزند خود (عليه السلام) را به جانشینی برگزید، ولی مشکل ناشی از خردسالی آن حضرت، آنان را بر آن می‌ داشت تا برای اطمینان خاطر، به کاوش و جستجوی بیشتری در این باره بپردازند. 🔹در میان نصوصی که درباره جانشینی (عليه السلام) از امام رضا (علیه السلام) بر جای مانده، به ویژه خاطر نشان شده است که امام رضا (عليه السلام) فرزند خردسالش (عليه السلام) را به جانشینی خود برگزید، و با اینکه هنوز فرصت زیادی برای این کار وجود داشت، به جانشینی او اصرار می‌ ورزید، تا آنجا که در برابر اشاره برخی از اصحاب به سن کم (عليه السلام) با اشاره به نبوّت حضرت عیسی (عليه السلام) در دوران شیرخوارگی فرمودند: «سنّ عیسی (عليه السلام) هنگامی که نبوّت به وی اعطا شد، کمتر از سن فرزند من بوده است». [۳] 🔹اضطرابی که پس از شهادت امام رضا (علیه السلام) در میان شیعیان آن حضرت به وجود آمد، سبب شد تا برخی از آنها به دنبال «عبدالله بن موسی» برادر امام رضا (علیه السلام) بروند؛ ولی از آنجا که حاضر نبودند بدون دلیل، امامت کسی را بپذیرند، جمعی از آنها پیش وی سؤالاتی مطرح کردند و هنگامی که او را از جواب مسائل خود ناتوان دیدند، وی را ترک کردند. [۴] شمار دیگری نیز به «واقفی‌» ها که بر امام کاظم (علیه السلام) توقف کرده بودند، پیوستند. علّت پیدایش این اختلاف، به نظر «نوبختی»، همین بود که آنها بلوغ را یکی از شرایط امامت می‌ دانستند. [۵] 🔹با تمام این احوال، بیشتر شیعیان به امامت (عليه السلام) گردن نهادند، گرچه در میان آنان، کسانی بودند که مسأله کمی سنّ را به خود امام جواد (عليه السلام) هم یادآور شدند، و آن حضرت در جواب، به جانشینی حضرت سلیمان از حضرت داوود (عليه السلام) اشاره کرد و فرمود: «حضرت سلیمان (عليه السلام)، هنگامی که هنوز کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا می‌ برد، حضرت داوود (عليه السلام) او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد، در حالی که عُبّاد و علمای بنی اسرائیل، این عمل او را انکار می‌ کردند». [۶] 🔹به نوشته «نوبختی»، برهانِ استدلال کنندگان به (عليه السلام)، مسأله یحیی بن زکریّا (عليه السلام) و نبوّت حضرت عیسی (عليه السلام) در دوران شیرخوارگی و داستان یوسف و علم حضرت سلیمان (عليه السلام) بود که نشان می‌ داد علم در و لو به سن بلوغ نرسیده باشند، بدون آموزش و یادگیری و به طور لدنّی، می‌ تواند وجود داشته باشد. [۷] ... پی نوشت: [۱] دلائل‌ الامامه،‌ طبری، بی‌جا، ص۲۰۴؛ [۲] عیون‌ المعجزات، حسين‌ بن‌ عبدالوهاب، آل عبا (ع)، ص ۱۱۹؛ [۳] روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، فتال نيشابورى، مطبعة الحیدریه، ص ۲۰۳؛ [۴] مسند الامام الجواد (ع)، عطاردى، ‏عزيز الله، آستان قدس رضوى‏، ‏چ ۱، ص ۲۹ - ۳۰؛ [۵] فرق الشيعه‏، نوبختى، بی جا، ص ۸۸؛ [۶] الکافی، دارالكتب الإسلاميه، چ ۴، ج ۱، ص ۳۸۳؛ [۷] فرق الشیعة، همان، ص ۹۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا امامت «امام جواد» (علیه السلام) در كودكی يكی از بحث برانگيزترين مباحث عصر ايشان محسوب می ‌گردد؟ (بخش سوم و پایانی) 🔹شیخ مفید - با اشاره به اینکه پس از شهادت امام رضا (علیه السلام) گروهی از شیعیان حتّی امامت آن حضرت را انکار کرد و به عقیده «واقفه» گرویدند، و عده‌ ای دیگر به امامت «احمد بن موسی» قائل شدند - بر امامت (عليه السلام) که اکثریت شیعه آن را پذیرفته بودند تأکید کرد و برای اثبات آن، علاوه بر دلیل عقلی (کَمَالُ الْعَقْلِ لَا یَسْتَنْکِرُ، لِحُجَجِ اللهِ مَعَ صِغَرِ السِّنِّ) به آیاتی که درباره حضرت عیسی (عليه السلام) نازل شده، استدلال می‌ کند. 🔹همچنین اشاره به دعوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از امام علی (علیه السلام) برای پذیرش اسلام (در حالی که آن حضرت هنوز به سن بلوغ نرسیده بود) دارد، در صورتی که از دیگر افراد هم سنّ و سال وی هرگز چنین دعوتی به عمل نیاورده است، و در نهایت شرکت دادن امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) در مباهله، در حالی که در آن هنگام هنوز دو کودک خردسال بودند، شاهد دیگر شیخ مفید بر صحّت (عليه السلام) است. [۱] 🔹در امر ، آنچه مهم است، «تنصیص امام سابق بر امامت‌ امام‌ پس‌ از خود» می‌ باشد که شیخ مفید آن را از شماری از اصحاب بزرگ و نزدیک به امام رضا (علیه السلام) درباره امامت (عليه السلام) نقل کرده و راویان این نص را چنین بر می‌شمارد: «علی بن جعفر بن محمد صادق (عليه السلام)، صفوان بن یحیی، معمّر بن خلّاد، حسین بن بشّار، ابن ابی نصر بزنطی، ابن قیام واسطی، حسن بن جهم، ابو یحیی صنعانی، خیراتی، یحیی بن حبیب بن زیّات و گروهی دیگر». [۲] 🔹شیخ، روایات برخی از نامبردگان را در کتاب «ارشاد» آورده و استاد «عطاردی» تقریباً همه آنها را در «مسند الامام الجواد (عليه السلام)» گرد آورده است. [۳] علّامه مجلسی نیز در «بحارالانوار»، فصلی را به ذکر نصوص وارد شده در امامت آن امام همام اختصاص داده است. [۴] از این روایات به خوبی برمی‌ آید که (عليه السلام) در موارد متعدد و مناسبت های گوناگون، فرزند بزرگوارش را گوشزد کرده و اصحاب بزرگ خود را در جریان امر گذاشته است. 🔹در واقع، استقرار اکثریت اصحاب امام رضا (علیه السلام) بر امامت (عليه السلام) که پشتوانه‌ اش همین فرمایشات امام رضا (علیه السلام) بوده، بهترین دلیل بر حقانیّت امامت آن بزرگوار است؛ زیرا فقها و محدثان شیعه، در پذیرش امامت امامان، دقت عجیبی از خود نشان می‌ دادند و همانگونه که گذشت، با وجود نص، تنها بعد از سؤالات علمی متعدد، آنان را می‌ پذیرفتند. این بدان دلیل بود که گاه نصّ نسبت به چند نفر ابراز می‌ شد تا دشمن حساسیت روی شخص خاصی نداشته باشد. پی نوشت ها؛ [۱] الفصول المختارة، مفيد، كنگره شيخ مفيد، قم‏، ‏۱۳۷۱ ش، ص ۲۵۶ - ۲۵۷؛ [۲] إعلام الورى بأعلام الهدى، طبرسى، دار الکتب الاسلاميه‏، قم‏، ۱۴۱۴ ق‏‏، ص ۳۳۰؛ [۳] مسند الامام الجواد(ع)، عطاردی، آستان قدس رضوی. چ ۱، ص ۲۵۰ - ۳۳۳؛ ما از این مجموعه در این نوشته بهره کامل برده‌ ایم.[۴] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق‏، چ ۲، ج ۵۰، ص ۱۸ - ۳۶ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، ۱۳۸۱ ش، چ ششم، ص ۴۷۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️تزویر و سالوسی مأمون نسبت به امام رضا (علیه السلام) 🔹مأمون (عليه السلام) را با آن همه تزویر و سالوس و گفتن «یا ابن عم» و «یا ابن رسول الله» تحت نظر نگه می‏ دارد! که مبادا روزی کند و اساس سلطنت را درهم بریزد. چون پسر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است و در حق او وصیت شده، و نمی ‏شود او را در مدینه آزاد گذاشت. ، سلطنت می‏ خواستند، و همه چیز را فدای این سلطنت و امارت می ‏کردند، نه اینکه دشمنی خصوصی با کسی داشته باشند. 🔹چنانکه اگر امام (عليه السلام)، نعوذ بالله، درباری می‏ شد، کمال عزت و احترام را به او می‏ گذاشتند، و دستش را هم می ‏بوسیدند. بر حسب روایت وقتی که (عليه السلام) بر «هارون» وارد شد، دستور داد حضرت را تا نزدیک مسند سواره بیاورند؛ و کمال احترام را به ایشان نمود. بعد که موقع تقسیم سهمیه شد و نوبت به رسید، مبلغ بسیار اندکی مقرر داشت! 🔹 که حاضر بود، از آن تجلیل و این طرز توزیع درآمد تعجب کرد. به او گفت عقل تو نمی‌ رسد. بنی‌هاشم را باید همینطور نگه داشت. اینها باید فقیر باشند؛ حبس باشند؛ تبعید باشند؛ رنجور باشند؛ مسموم شوند؛ کشته شوند؛ وگرنه قیام خواهند کرد، و زندگی را بر ما تلخ خواهند ساخت. (علیهم السلام) نه فقط خود با دستگاه های ظالم و دولت های جائر و دربارهای فاسد مبارزه کرده‏ اند، بلکه مسلمانان را به جهاد بر ضد آنها دعوت نموده‏ اند». 📕ولایت فقیه، حکومت اسلامی، متن، ص ۱۵۱ و ۱۵۲ منبع؛ پرتال امام خمینی(ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام رضا (علیه السلام): 🔸«نَحنُ حُجَجُ اللهِ فی خَلقِهِ، و خُلَفاؤُهُ فی عِبادِهِ، و اُمَناؤُهُ عَلى سِرِّهِ، و نَحنُ كَلِمَةُ التَّقوى، والعُروَةُ الوُثقى». 🔹«ما حجّت هاى خدا هستيم در ميان خلايق، و جانشينان او در ميان بندگانش، و معتمدان او در اسرارش؛ ما كلمه تقوا هستيم و دستاويز استوار». 📚كمال الدين، ۶/۲۰۲، إرشاد القلوب، ۴۱۷ كلاهما عن ابراهيم بن ابی محمود @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️صفات مومن از نظر امام رضا (عليه السلام) (بخش اول) 🔸امام رضا (علیه‌ السلام) می‌فرمایند: « حقیقت ایمان را درک نمیکند، مگر آنکه را دارا باشد: خصلتى از خداوند، که افراد باشد، خصلتى از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) که با مردم باشد، خصلتى از ولىّ خدا که و در مقابل شدائد و سختی‌ها باشد». 🔹حضرت، سه ویژگی را برای مومن برمی‌شمرند که هر یک از ویژگیها را منوط به فردی میکنند: سنت اول از خداوند، که انسان مانند خداوند ستار و پوشاننده اسرار دیگران باشد؛ سنت دوم از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که مدارا کردن با مردم است، و سنت سوم که باید از امامش یاد بگیرد، صبر و استقامت در مشکلات است. 💠اولین ویژگی: کتمان اسرار افراد 🔹 باید مانند خداوند متعال پوشاننده و کتمان کننده باشد. یکی از صفات خداوند ستاریت اوست؛ معنای ستار بودن خدا، آن است که اعمال انسانها را از دیگر انسانها می‌پوشاند تا آبروی آنان حفظ گردد. ستاریت دو جنبه تکوینی و تشریعی دارد؛ با توجه به جنبه تکوینی برخی از صفات و آفات درونی انسان، بر دیگران پوشیده می‌ماند و کسی از آن خبر ندارد؛ 🔹اما از لحاظ جنبه تشریعی، انسان مومن نباید از سوءاستفاده کرده و آنرا افشا نماید، و در روایات نیز از این افشاء راز یا عیب دیگران نهی شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در وصیتش به ابوذر می‌فرماید: «مجالس، امانت، و برادرت شمرده می‌شود». 🔹در حدیث بالا حضرت به صراحت به افشا سر برادر ایمانی را خیانت شمرده است، و ناگفته پیداست که کسی که خیانت کند، هرگز مومن نخواهد بود. چون مومن به برادرش خیانت نمی‌کند؛ علت آن است که امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: « با برادر مومنش فریبکاری نمی‌کند و به او خیانت نمی‌ورزد و او را خوار نمی سازد و به او تهمت نمی‌زند». پس یکی از خصلت های مومن برادران مومن است. ... منبع: راسخون @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️صفات مومن از نظر امام رضا (عليه السلام) (بخش سوم و پایانی) 🔸امام رضا (علیه‌ السلام) می‌فرمایند: « حقیقت ایمان را درک نمیکند، مگر آنکه را دارا باشد: خصلتى از خداوند، که افراد باشد، خصلتى از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) که با مردم باشد، خصلتى از ولىّ خدا که و در مقابل شدائد و سختی‌ها باشد». 💠ویژگی سوم: صبر و استقامت در مشکلات 🔹قرآن کریم یکی از مدال های بزرگی را که به حضرت ایوب (عليه السلام) می‌دهد،  در مشکلات است؛ قرآن مجيد در مورد ایشان میفرماید: «إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا». [۱] (ما ایوب را یافتیم). اما جایگاه ، در بین عبادات همچون سر به بدن است، که اگر سر نباشد، بدن نیز نخواهد بود؛ آیا بدن بدون سر فایده ای دارد؟ همانگونه ، در بین عبادات است که بدون آن دیگر عبادات فایده ای ندارند. 🔹این مطلب در حدیثی از امام على (عليه السلام) نقل شده که فرمودند: «نقش در کارها همانند نقش سر در بدن است، همچنان که اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بین می‌رود، نیز هرگاه همراه کارها نباشد، کارها تباه میگردند». پس ، جایگاه قدرتمندی در بین عبادات دارد و صد البته که مراتبی دارد که همه عبادات آدمی را شامل می‌شود؛ «صبر در طاعت»، «صبر در مصیبت» و «صبر در معصیت» که هر یک اجر و پاداشی بس بزرگ را در پی دارد. 🔹یکی از آثار در مشکلات، آن است که ، با صبر بر مشکلات یک سوم از حقیقت ایمانش را تکمیل می‌کند؛ چنانچه امام رضا (عليه السلام) میفرمایند: «هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمی‌کند، مگر اینکه در او سه خصلت باشد: «دین‌ شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و در مصیبت‌ها و بلاها». 🔹بنابراین، انسان می‌تواند با صبر بر مشکلات، پازل‌های ایمانی اش را تکمیل کرده و خودش را به جرگه عابدان برساند؛ و اینگونه است که امام رضا (عليه السلام) فرمودند که در او سه خصلت باید وجود داشته باشد که یکی از آنها سنتی از امامش است که باید او نیز در مشکلات پیشه کند. پی نوشت: [۱] سوره ص، آیه ۴۴ منبع: راسخون @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مرحوم شیخ صدوق در مورد مناظرات امام رضا (علیه السّلام) و انگیزه مأمون در این کار چه می گوید؟ 🔹محدث بزرگوار مرحوم شیخ صدوق (رحمة الله علیه) در مورد مناظرات (علیه السلام) و انگیزه در این کار می گويد: « از ميان متكلمان فِرَق مختلف و پيروان مكاتب ضلال، هر كس را كه مى شنيد قدرتی در بحث دارد، دعوت مى كرد تا (علیه السلام) را در تنگنای استدلال قرار دهد، و اين به سبب بود كه نسبت به و دانش او داشت، امّا ـ به عكس ـ هر كس با (عليه السلام) وارد مناظره می شد، به مقام والای او در اعتراف می كرد و در برابر او خاضع می شد؛ 🔹چرا كه اراده كرده نور خود را كامل كند و را برتری بخشد و خود را يارى دهد، همان گونه كه در وعده فرموده است: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِی الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ» [۱] (ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و [در آخرت] روزی که گواهان به پا می خیزند یاری می دهیم). بايد بر اين گفتار مرحوم صدوق افزود كه اگر چه می خواست با اين برنامه از موقعيت (عليه السلام) بكاهد، لکن بدون آن كه خود توجه داشته باشد، سه خدمت بزرگ به اسلام و مقام والای آن حضرت انجام داد: 1⃣به دليل جاذبه دربار خلافت (بيم و ترسی كه مردم داشتند از يكسو و جوايز كلان مأمون از سوی ديگر)، معروف‌ ترين و فعال ترين دانشمندان مذاهب و فرقه ها به آنجا راه می يافتند و جلسات مناظره ای كه با هيچ قيمت امكان تشكيل آن در خارج از دربار نبود، برپا می كردند. اين جلسات به (عليه السلام) مجال بسيار خوبی برای ادای رسالت بزرگ خويش در ، و بستن راه بر مخالفان در آن شرايط حساس تاريخ اسلام مى داد، كه اين، يكی از بزرگترين آثار غير منتظره ولايت عهدی تحميلی مأمون بر (عليه السلام) بود. 2⃣ (عليهم السلام) و سرّ وجود و بر حق پيامبر (صلی الله علیه و آله) در اين دودمان آشكار می گشت؛ مخصوصاً كه از دور مطالبی شنيده و ناديده عاشق شده بودند، اين حقيقت را از نزديك مى ديدند، و پيمان مودت و ارادت خويش را راسخ تر مى ساختند، و اين امر ضربات سنگين تری بر پايه های وارد می كرد. 3⃣سرانجام، روزی فرا می رسيد كه می بايست از زير سلطه جباران به درآيد، ولی بايد پايان گرفتن حكومت مركزی خلفا، مساوی با برچيده شدن از اين منطقه و ساير مناطق اسلامی نباشد. خوشبختانه عوامل مختلفی، از جمله جلسات عظيم و دربار مأمون، تفكيك را از آن چه خلفا مدعی و مدافع آن بودند، ميسر ساخت و اين نكته مهمى بود. بنابراين، در كنار توطئه های سياسی دربار ، مسائل مهم ديگرى تحقق يافت كه مأمون و ديگر خلفای عباسی از آن بی‌خبر بودند و به آن تعلق گرفته بود. پی نوشت: [۱] سوره غافر، آیه ۵۱؛ عيون أخبار الرضا (ع)‏، ابن بابويه، محقق، لاجوردی، مهدی، نشر جهان‏، چاپ اول‏، ج ‏۱، ص ۱۷۹، باب (فی ذكر مجلس الرضا مع سليمان المروزی متكلم خراسان عند المأمون فى التوحيد). 📕مناظرات تاريخى امام رضا(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، بنياد پژوهشهاى اسلامى‏ آستان قدس رضوى، ‏چ دوم‏، ص ۷۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مناظرات امام رضا (علیه السلام) چه ره‌آورد و پیام هایی برای علما و دانشمندان جهان اسلام در عصر حاضر دارد؟ 🔹مناظرات (عليه السلام) مسئله ای تاريخی و متعلق به گذشته نيست، بلكه از نظر پاسداری از حريم اسلام و حفظ مكتب، و بسيار جامعی برای امروز و هر زمان ديگر است. جالب اين است كه در آن روز وسايل ارتباط جمعی مثل امروز گسترده نبود، ولی (عليه السلام) از دربار مأمون به عنوان يكى از «مؤثرترين وسايل ارتباط جمعی» آن روز بهره كافی گرفت؛ زيرا اخبار اين جلسات به دليل شرايط خاص حاكم بر آن، در سرتاسر كشورهای اسلامی پخش می شد. 🔹 (عليه السلام) از اين طريق، نه تنها توطئه های تخريبی را خنثی فرمود و او را ناكام گذاشت، بلكه آن روز را كه در شرايط بسيار حساسی از نظر فكری و فرهنگی به سر می برد، از رهايی بخشيد. آری بعيد نيست يكى از دلايل (عليه السلام) برای پذيرش ولايت عهدی تحميلی مأمون، انجام اين رسالت بزرگ باشد. (دقت كنيد) كيفيت برخورد آن حضرت با پيروان مكاتب مختلف نيز از جهات متعددى برای ما درس آموز و الهام بخش است؛ از جمله: 1⃣ با پيروان مكتب های ديگر قبل از هر چيز بايد برخورد باشد. تا جنگ را بر مسلمانان تحميل نكرده اند، آنان نبايد دست به اسلحه برند و از منطق و چشم بپوشند. در گذشته، از طريق و پيش رفته است، و در آينده نيز چنين خواهد بود. «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ». [۱] 2⃣ به قدری است كه از منطق مكتب های ديگر ابداً واهمه ندارد؛ و به همين دليل، در به همه آن ها مجال كافی داده شده است تا عقايد خود را نشر دهند و پاسخ خود را بشنوند. حتی به كسانى كه اصلاً ايمان به خدا و مكتب انبياء نداشتند، آزادی بحث داده می شد، هر چند متأسفانه آنها از اين آزادى سوء استفاده كردند و برنامه ها به شكل ديگرى درآمد و توطئه های گوناگون شروع شد، اقدامات تخريبی ادامه يافت و آنچه ما مايل نبوديم بشود، شد. 3⃣ در هر زمان بايد از تمام مكاتب و مذاهب باخبر باشند و بايد بتوانند با منطق خودشان با آنان سخن بگويند و را بر هر مكتب ديگر اثبات كنند. بنابراين، بحث و گفت‌وگو درباره تمام مكتب ها ـ بدون استثنا ـ بايد در متن دروس حوزه های علميّه باشد. 4⃣در ميان بايد كسانى باشند كه با آشنايی داشته باشند و بتوانند به هنگام لزوم، بدون وساطت مترجمان كه گاه بر اثر ناآگاهی و گاه برای اعمال غرض شخصی، مسائل را تحريف می كنند، با اهل زبان های ديگر سخن بگويند. از اين جا ضرورت تدريس زبان های خارجی در كنار دروس حوزه های علميّه احساس می شود. 5⃣ بايد از «وسايل ارتباط جمعی موجود در جهان» حداكثر بهره گيری را داشته باشند و صدای و تعليمات قرآن را به گوش همه جهانيان برسانند. بديهى است كه اين كار بدون وجود يك حكومت نيرومند اسلامی كار بسيار مشكلی است، چرا كه حكومت های ديگر هرگز چنين فرصتی را به پيروان مكتب اسلام نمی دهند، و نه تنها با سانسور شديد مانع از نشر دعوت اسلامی می شوند، بلكه با ايجاد خفقان و سلب آزادی، نفس را در سينه ها حبس می كنند. اين ها قسمتی از درس ها و الهاماتی است كه از برنامه مناظرات (عليه السلام) مى توان گرفت. 📕مناظرات تاريخى امام رضا (علیه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، بنياد پژوهشهاى اسلامى‏ آستان قدس رضوى، مشهد، ‏۱۳۸۸ش، ‏چاپ دوم‏، ص ۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حدیث «سلسلة الذهب» 🔹«سلسلة الذهب» نام حدیث معروفی است که (علیه‌السلام) هنگام عزیمت به خراسان در نیشابور برای جمعیت انبوهی که به دیدار ایشان آمده بودند نقل فرمودند. در این حدیث شریف به عنوان برای در امان ماندن از عذاب خداوند دانسته شده و (علیهم السلام) به عنوان شرط ورود به وادی توحید یاد شده است. این حدیث به جهت سند آن که از (علیهم‌ السلام) تا (صلی الله علیه و آله) است، به به معنای «زنجیرۀ زرّین» معروف شده است. 💠متن حدیث 🔹این حدیث شریف، در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت با سندها و مضمون هاى گوناگونى نقل شده است. از جمله شیخ صدوق در سه کتاب التوحید، معانى الاخبار و عیون اخبارالرضا خود چنین آورده است: اسحاق بن راهویه ميگويد: چون (علیه‌السلام) به نیشابور رسید و قصد خروج از آن [به سوى مأمون] را نمود، محدثان اطراف او گرد آمدند و عرضه داشتند: «اى پسر رسول خدا، آیا از میان ما کوچ میکنى و حدیثى که از آن سود ببریم برایمان بیان نمیکنى؟». 🔹 (علیه السلام) درحالى که در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود: «حدثنی ابی موسی الکاظم عن ابیه جعفربن محمد الصادق عن ابیه محمدالباقر عن ابیه زین العابدین عن ابیه الحسین عن ابیه علی بن ابیطالب قال حدثنی رسول الله صلی الله علیه و آله قال حدثنی جبرئیل قال سمعت عن الله تعالی قال کلمة لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى» 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (شنیدم پدرم موسى بن جعفر فرمود شنیدم پدرم جعفربن‌محمد فرمود شنیدم پدرم محمدبن‌على فرمود شنیدم پدرم على بن الحسین فرمود شنیدم پدرم حسین بن على فرمود شنیدم پدرم على بن ابیطالب فرمود شنیدم رسول خدا(ص) فرمود شنیدم جبرئیل گفت شنیدم خداوند جلّ جلاله فرمود: «، دژ محکم من است؛ پس هرکس که داخل دژ من گردد، از عذاب من در امان است). راوى میگوید چون قافله حرکت کرد حضرت ندا برآورد: «بشروطها و انا من شروطها». (با شرایط آن، و من از شرایط آن هستم). [۱] 💠اعتبار حدیث 🔹این حدیث را محدّثان شیعه و سنّى با سندهاى گوناگون نقل کرده اند و درباره سند حدیث، عباراتى که حاکى از اهمیت آن است، بیان کرده اند. افزون بر اینها، مضمون حدیث در بسیارى از آیات و روایات دیگر نیز آمده است؛ بنابراین، اگر نگوییم متواتر لفظى است، به طور قطع متواتر معنوى مى باشد. [۲] ابن صبّاغ میگوید: «تعداد نویسندگان صاحب قلم و دوات که حدیث سلسلةالذّهب را مى نوشتند، بیشتر از بیست هزار تن شمار کردند».[۳] 🔹حافظ ابونعیم از دانشمندان بزرگ اهل سنت مى نویسد: «این حدیث، با همین سند از انسانهاى پاک، از پدران پاکشان رسیده و یکى از محدّثان بزرگ پیشین، هنگامى که این حدیث با همین سند روایت شد، گفت چنانچه این سند بر فردى مجنون خوانده شود، سالم میگردد».[۴] 💠مفهوم و پیام حدیث 🔹به باور شارحان و مفسران این حدیث، کلمه «لا اله الا الله»، اقرار به آن و عمل نمودن به آن، موجب است. کلمه «لا اله الا الله»، در حقیقت همان معنا و مفهوم ریشه اى است که مایه سعادت جامعه بشری تا پایان جهان است، ولی کلمه «لا اله الا الله» منهای ، ناقص و بلکه هیچ است. بااین توضیح که، هنگام نصب على ابن ابیطالب به ولایت در روز غدیر، آیه اکمال نازل شد: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا». 🔹و قبل از آن، آیه تبلیغ به پیامبر چنین خطاب میکند: «یا ایها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته» (ای پیامبر آنچه به تو نازل شد ـ نصب امیرالمؤمنین به ولایت ـ به مردم بگو اگر تبلیغ نکنی، رسالت خود را نرسانیده ای). بنابر بسیارى تفسیرها، ماجراى حدیث سلسلة الذهب امام رضا (علیه السلام)، با تاکید روى جمله «بشروطها و أنا من شروطها»، همان آیه اکمال و آیه تبلیغ را یادآوری میکند و ميگويد: شرط اساسی کلمة لا اله الا الله، پذیرش ولایت و رهبرى است و بدون پذیرش اساسا مسلمانى و رستگارى اخروى شما زیر سئوال است. 🔹در مجموع میتوان گفت، این حدیث به دو نکته مهم اشاره دارد: وصول به ، انسان را در پناهگاهی وارد میکند که رهاورد آن، امنیت از عذاب الهی است. وصول به این جایگاه، بدون اعتقاد به «امامت و ولایت اهل بیت» (علیهم السلام) میسر نیست. در واقع که از ولایت ظاهری و باطنی برخوردار است، انسان کاملی است که در پناه او انسانها به پناهگاه بار می یابند.[۵] پی نوشت‌ها: [۱]التوحید(صدوق)ص۲۵. [۲]بررسى حدیث سلسلة الذّهب، محمد رحمانى، علوم حدیث۱۳۷۵، ش۲. [۳]الفصول المهمّة فى معرفة احوال الائمّة، ص۲۳۵. [۴]حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ج۳، ص۱۹۲. [۵]رابطه توحید و ولایت، قاسم ترخان منبع:دانشنامه اسلامی @tabyinchannel