eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
62 دنبال‌کننده
9هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار تربیتی «نماز» (بخش هفدهم) 🔸، یکی از «فروع دین اسلام» بوده و عبادتی است که‌ پنج بار در روز با شرایط خاص بر مسلمانان واجب شده است. این باعث رهایی از خودمحوری و خودشیفتگی می‌شود، و روحیه مردم‌گرایی را در انسان زنده می‌کند. موجب تنزیه وجدان اخلاقی می‌شود، به این صورت که یکی از مظاهر وجدان اخلاقی احساس گناه است و نماز باعث آمرزش گناهان می‌گردد. 6⃣1⃣کارخانه‌ انسان‌سازی 🔹«انّ الانسان خلق هلوعاً، ‌اذا مسّه الشّرّ جزوعاً • و اذا مسّه الخیر منوعاً • الاّ المصلّی». [۱] (انسان حریص و کم طاقت آفریده شد • هنگامی که بدی به او رسد بی‌تابی می‌کند • و هنگامی که خوبی به او برسد مانع دیگران می‌شود • مگر ). 🔹بعد از ذکر گوشه‌ای از عذاب‌ های قیامت به ذکر اوصاف و در مقابل آنها می‌پردازد تا معلوم شود چرا گروهی اهل عذابند و گروهی اهل نجات. نخست می‌فرماید: و کم طاقت آفریده شده است (انّ الانسان خلق هلوعاً). هنگامی که بدی به او برسد بسیار جزع و بیتابی می‌کند (اذامسّه الشّرّ جزوعاً). هنگامی که خوبی به او رسد از دیگران دریغ می‌دارد (و اذامسّه الخیر منوعاً). 🔹جمعی از مفسران و از باب لغت، را به معنی حریص و جمعی به معنی کم طاقت تفسیر کرده‌اند. بنابر تفسیر اول در اینجا به سه نکته منفی اخلاقی در وجود اینگونه انسان‌ها اشاره شده، حرص و جزع و بخل. بنا بر تفسیر دوم، به دو نکته، جزع و بخل به حرص برمی‌گردد، زیرا آیه دوم و سوم تفسیری است برای معنی . این احتمال نیز وجود دارد که دو معنی در این واژه جمع باشد، چرا که این دو وصف لازم و ملزوم یکدیگرند، غالباً بخیل‌اند، و در برابر حوادث کم تحمل و عکس آن نیز صادق است. [۲] 🔹کلمه‌ «هلوع» صفتی است که از ماده «هاء‌ ـ لام ـ عین» و مصدر «هلع» بفتح‌ هاء و لام که به معنای شدت حرص است اشتقاق شده است. [۳] کسی است که هنگام برخورد با ناملایمات بسیار جزع می‌کند و چون به خیری می‌رسد از انفاق به دیگران خودداری می‌کند. ... پی نوشت‌ها: [۱] معارج، آیات ۱۹- ۲۳. [۲] تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۳۶. [۳] ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۸. منبع: ویکی فقه @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شیاطین از چه راه هایی به وسوسه انسان ها مى پردازند؟ (بخش اول) 🔸 با وسائل و راه هاى گوناگونى به بر مى خیزد. قرآن در «آیه ۶۴ سوره اسراء» (وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ ۚ وَ مَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا) به چهار بخش مهم و اصولى از این وسائل اشاره کرده و به انسان ها مى گوید: از مراقب خویش باشند: 1⃣برنامه هاى تبلیغاتى 🔹جمله «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ» که بعضى از مفسران آن را تنها به معنى نغمه هاى هوس انگیز موسیقى و خوانندگى تفسیر کرده اند، معنى وسیعى دارد که هر گونه را که در آن از وسائل صوتى و سمعى استفاده مى شود، شامل مى گردد. به این ترتیب نخستین برنامه استفاده از این وسائل است. 🔹این مسأله مخصوصاً در دنیاى امروز که دنیاى فرستنده هاى رادیویی و دنیاى سمعى و بصرى است از هر زمانى روشن تر و آشکارتر است؛ چرا که و احزاب آنها در شرق و غرب جهان بر این وسیله مؤثر تکیه دارند و بخش عظیمى از سرمایه هاى خود را در این راه مصرف مى کنند تا بندگان خدا را استعمار کنند و از راه حق که راه آزادى، استقلال، ایمان و تقوا است منحرف سازند و به صورت بردگانى بى اراده و ناتوان درآورند. 2⃣استفاده از نیروى نظامى 🔹جمله «وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ» نیز بر در جهت اغوای انسان ها دلالت دارد. این منحصر به عصر و زمان ما نیست که براى یافتن منطقه هاى نفوذ به قدرت نظامى متوسّل مى شوند؛ همیشه بازوى نظامى یکى از بازوهاى مهم و خطرناک همه جبّاران و ستمگران جهان بوده است. آنها ناگهان در یک لحظه به نیروهاى مسلح خود فریاد مى زنند و به مناطقى که ممکن است با مقاومت سرسختانه، آزادى و استقلال خویش را بازیابند، گسیل مى دارند و حتى در عصر خود مى بینیم برنامه گسیل سریع که درست همان مفهوم «اجلاب» را دارد تنظیم کرده اند. 🔹به این ترتیب که پاره اى از قدرت هاى جهانخوار غرب نیروى ویژه اى آماده ساخته اند که بتوانند آن را در کوتاه ترین مدت در هر منطقه اى از جهان که منافع نامشروع شیطانیشان به خطر بیفتد اعزام کنند و هر جنبش حق طلبانه اى را در نطفه خفه نمایند؛ و قبل از وصول این لشکر سریع زمینه را با جاسوسان ماهر خود که در واقع لشکر پیاده اند آماده مى سازند. غافل از این که خداوند به در همین آیات وعده داده است که: و لشکر او هرگز بر آنها سلطه نخواهند یافت! ... 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۸۵، چ ۲۶، ج ۱۲، ص ۲۰۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شیاطین از چه راه هایى به وسوسه انسان ها مى پردازند؟ (بخش دوم) 🔸 با وسائل و راه هاى گوناگونى به بر مى خیزد. قرآن در «آیه ۶۴ سوره اسراء» (وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ ۚ وَ مَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا) به چهار بخش مهم و اصولى از این وسائل اشاره کرده و به انسان ها مى گوید: از مراقب خویش باشند: 3⃣برنامه هاى اقتصادى و ظاهراً انسانى 🔹یکى دیگر از وسائل مؤثر نفوذ از طریق شرکت در و است که عبارت «وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» بر آن دلالت دارد. باز در اینجا مى بینیم بعضى از مفسران «شرکت در اموال» را منحصراً به معنى «ربا»، و شرکت در «اولاد» را فقط به معنى فرزندان نامشروع دانسته اند، [۱] در حالى که این دو کلمه معنى بسیار وسیع ترى دارد که همه اموال حرام، فرزندان نامشروع و غیر آن را شامل مى شود. 🔹مثلاً در عصر و زمان خود مى بینیم که ، مرتباً پیشنهاد سرمایه گذارى و تأسیس شرکت ها، ایجاد انواع کارخانه ها و مراکز تولیدى در کشورهاى ضعیف مى کنند و زیر پوشش این شرکت ها انواع فعالیت هاى خطرناک و مضرّ را انجام مى دهند، هاى خود را به نام کارشناس فنى یا مشاور اقتصادى، مهندس و تکنیسین به این کشورها اعزام مى دارند و با لطائف الحیل آخرین رمق آنها را مى مکند و از رشد، نمو و استقلال اقتصادى آنها جلوگیرى مى کنند، 🔹و نیز از طریق تأسیس مدارس، دانشگاه ها، کتابخانه ها، بیمارستان ها، و جهانگردى در فرزندان آنها شرکت مى جویند و جمعى از آنها را به سوى خود متمایل مى سازند. حتى گاهى با کمک هاى سخاوتمندانه از طریق بورس تحصیلى که در اختیار جوانان مى گذارند، آنها را به طور کامل به و برنامه خود جلب مى کنند و در آنها شریک مى شوند. 🔹ایجاد مراکز فساد تحت پوشش ساختن هتل هاى بین المللى، کلوپ هاى تفریحات سالم، سینماها، فیلم هاى گمراه کننده و مانند آن یکى از رایج ترین برنامه هاى مخرب این است که نه تنها فحشاء را از این طریق ترویج مى کنند و عامل فزونى فرزندان نامشروع مى شوند، بلکه ، سست و بى اراده، بى خیال و هوسباز از این طریق پرورش مى دهند. هر اندازه ما در برنامه هاى آنها باریکتر و دقیق تر شویم به عمق خطرات این آشناتر خواهیم شد. ... پی نوشت: [۱] روايات متعددى نيز در ذيل اين آيات وارد شده كه: شركت شيطان را در فرزندان به عنوان فرزندان نامشروع، يا فرزندانى كه از مال حرام نطفه آنها منعقد مى‏شود و يا به هنگام انعقاد نطفه، پدر و مادر به ياد خدا نيستند، تفسير كرده‏اند ولى همان گونه كه بارها گفته‏ايم اين گونه تفسيرها بيان قسمتى از مصداق‏هاى روشن است و دليل بر انحصار نيست. (به تفسير «نور الثقلين»، ج ۳، ص ۱۸۴ مراجعه كنيد). 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۸۵، چ ۲۶، ج ۱۲، ص ۲۰۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فوايد حجت غايب از نظر (قسمت اول) 🔹معمولاً كسانى اين سئوال را طرح مى‌كنند كه شئون (عليه السلام) را در مرجعيت دينى و زعامت اجتماعى منحصر مى‌كنند، و حال آنكه اين موضوع يكى از شئونات و است، و طبق مدارك اسلامى، وجود امام (عليه السلام) و حالت قلب را دارد نسبت به اعضاى بدن، كه با تعطيل شدن قلب، تمامى اعضاء از كار مى‌افتند، و نيز ارتباط موجودات عالم با وجود همانند ارتباط كرات منظومۀ شمسى است نسبت به خورشيد. روايات متعددى داريم كه دلالت مى‌كند بر اينكه استفادۀ مردم از وجود (عليه السلام) در همانند بهره بردن مردم است از خورشيد در هنگامى كه ابر جلوى آن‌را گرفته است. 🔹 (عليه السلام) مى‌فرماید: «ما پيشوايان مسلمين و بر اهل عالم و سادات مؤمنين و رهبر نيكان و صاحب اختيار مسلمين هستيم؛ ما باعث براى اهل زمين هستيم، به‌واسطه ماست، آسمان بر زمين فرود نمى‌آيد، اگر ما روى زمين نبوديم اهلش را فرو مى‌برد؛ و سپس فرمود: از روزى كه خدا آدم را آفريد تا حال هيچگاه زمين از خالى نشده، منتهى گاهى حجت ظاهر بوده و گاهى مستور تا قيامت نيز از حجت خالى نخواهد شد؛ سليمان كه راوى خبر است مى‌گويد به امام سجاد (عليه السلام) عرض كردم مردم چگونه از وجود منتفع مى‌گردند؟ فرمود: همانگونه كه از خورشيد در موقعى كه زير ابر است بهره مى‌برند. [۱] 🔹در علوم طبيعى و فلكى ثابت شده كه خورشيد مركز منظومۀ شمسى است و جاذبۀ آن حافظ زمين و ساير كرات منظومه از سقوط مى‌باشد، و حرارت آن سبب حيات و زندگى حيوانات و نباتات و انسان‌ها است، و نورش روشنى بخش زمين مى‌باشد، و اين فوايد مهم خورشيد بر وجود آن مترتب مى‌گردد، خواه در پشت ابر باشد يا ظاهر. رشد و نمو موجودات زنده، تغذيه و توليد آنها، حسّ و حركت و جنبش، آبيارى زمين‌هاى مرده، غرّش امواج دريا، وزش حيات بخش بادها، 🔹ريزش زندگى آفرين باران و برف، صداى زمزمه آبشارها، نغمه هاى مرغان، زيبائى خيره كنندۀ گل‌ها، گردش خون در عروق انسان‌ها، و طپش قلب‌ها، عبور برق آساى انديشه از لابلاى پرده‌هاى مغز و هزاران فعل و انفعالات در جهان طبيعت تماماً وابسته است به وجود خورشيد و شعاع آن، خواه خورشيد ظاهر باشد و خواه پشت ابرها پنهان. بله گاهى مشاهده مى‌شود كه قسمتى از آثار نياز به تابش مستقيم خورشيد دارد، اما اينگونه آثار در مقابل آثار وجود خورشيد و شعاع آن خواه ظاهر باشد يا پشت ابر بسيار ناچيز است. ... پی نوشت‌؛ [۱] منتخب الأثر: ص ٢٧١ از ينابيع المودّة تاليف شيخ سليمان بلخى از علماء عامه و نيز از غاية المرام و بحارالأنوار نقل كرده كه از كتب معروف شيعه است. 📕دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا حضرت مهدی (عج) حسین اوسطی، ص ۱۳۷ منبع؛ وبسایت اهل البیت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فوايد حجت غايب از نظر (قسمت دوم) 💠هدايت معنوى امام (علیه السلام) در تمامى حالات 🔹علامۀ طباطبائى (ره) در ذيل آيۀ «وَ إِذِ اِبْتَلىٰ إِبْرٰاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمٰاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قٰالَ إِنِّي جٰاعِلُكَ لِلنّٰاسِ إِمٰاماً» بحثى دارد تحت اين عنوان كه حضرت ابراهيم (عليه السلام) بعد از نبوت و رسالت (كه شأن آن هدايت ظاهرى مردم است تا انسان‌ها را ارائه طريق بنمايد) به ، منصوب مى‌گردد، كه چيزى است ما فوق ارائۀ طريق و هدايت ظاهرى. و سپس اضافه مى‌كند كه در هر جا متعرض معنى و حقيت شده آن را به‌عنوان و هدايت‌گر تفسير نموده مانند آيۀ: «وَ وَهَبْنٰا لَهُ إِسْحٰاقَ وَ يَعْقُوبَ نٰافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنٰا صٰالِحِينَ - وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا» [۱]. 🔹و نيز آيۀ: «وَ جَعَلْنٰا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا لَمّٰا صَبَرُوا وَ كٰانُوا بِآيٰاتِنٰا يُوقِنُونَ». [۲] و در اين آيات را مقيّد نموده به «أمر» و أمر الهى در آيۀ: «إِنَّمٰا أَمْرُهُ إِذٰا أَرٰادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ». [۳] و نيز آيۀ: «وَ مٰا أَمْرُنٰا إِلاّٰ وٰاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ» [۴] بيان شده كه عالم امر عالم تجرّد است، و وقايع و حوادث در آن عالم دفعى است و تدريج و تدرّج كه از لوازم عالم خلق است در آنجا نيست. با اين مقدمات معلوم مى‌گردد كه گذشته از ارشاد و هدايت ظاهرى، يك نوع هدايت و جذبۀ معنوى است كه با نورانيت و بصيرتى كه خداوند متعال به او عطا نموده در دل‌هاى آماده و شايسته، تأثير و تصرّف مى‌نمايد و اين صاحبدلان را به‌سوى ، و مى‌نمايد و به اصطلاح، آنها را هدايت به‌معناى «ايصال الى المطلوب» مى‌كند. 🔹علامۀ طباطبائى (ره) در كتاب شيعه در اسلام خود ص ١۵٢ در رابطه فوايد وجود (عليه السلام) در حال مى‌گويد: كسانى‌ كه اعتراض مى‌كنند كه شيعه وجود را براى بيان احكام دين و حقايق آيين و راهنمائى مردم لازم مى‌دانند و غيبت امام ناقض اين غرض است، زيرا امامى كه به‌ واسطۀ غيبتش مردم هيچگونه دسترسى به وى ندارند فايده‌اى بر وجودش مترتّب نيست... به حقيقت معناى پى‌ نبرده‌اند، زيرا در بحث امامت روشن شد كه وظيفۀ امام (عليه السلام) تنها بيان صورى معارف و راهنمایى ظاهرى مردم نيست، 🔹و (علیه السلام) چنان‌كه وظيفۀ راهنمایى صورى مردم را به عهده دارد، همچنان و رهبرى باطنى اعمال را به عهده دارد، و اوست كه حيات معنوى مردم را تنظيم مى‌كند و حقايق اعمال را به‌سوى خدا سوق مى‌دهد، بديهى است كه و حضور جسمانى امام (علیه السلام) در اين باب تاثيرى ندارد و (علیه السلام) از راه به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد، اگر چه از چشم جسمانى ايشان مستور است و وجودش پيوسته لازم است، اگر چه موقع حضور و اصلاح جهانيش تا كنون نرسيده است. 🔹توضيح كلام علامۀ طباطبائى (ره) در نفوذ معنوى (عليه السلام): مى‌دانيم خورشيد يك سلسله اشعۀ مرئى دارد كه از تركيب آن‌ها با هم هفت رنگ معروف پيدا مى‌شود و يك سلسله اشعۀ نامرئى كه به‌نام اشعۀ فوق بنفش و اشعۀ مادون قرمز ناميده مى‌شود. همچنين يك‌ رهبر بزرگ‌ آسمانى خواه پيامبر باشد يا امام، علاوه بر تربيت تشريعى كه از طريق گفتار و رفتار تعليم و تربيت عادى صورت مى‌گيرد، يك نوع و از راه نفوذ معنوى در دل‌ها و فكرها دارد كه مى‌توان آن را نام گذارد. در آنجا الفاظ و كلمات و گفتار و كردار نقشى ندارد، بلكه تنها جاذبه و كشش درونى كار مى‌كند. 🔹در حالات بسيارى از پيشوايان بزرگ الهى مى‌خوانيم كه گاهى بعضى افراد منحرف و گناهكار با برخورد و ارتباطى اندك با آن ذوات مقدسه، به‌ كلّى تغيير مسير مى‌دادند و از گمراهى و ضلالت به سوى نور و صراط مستقيم هدايت مى‌شدند. اين دگرگونى‌ هاى تند و سريع و همه جانبه، اين انقلاب‌هاى جهش آسا و فراگير آن‌هم با يك نگاه يا ارتباطى اندك (البته براى آنها كه در عين آلودگى، يك نوع آمادگى نيز دارند) نتيجۀ جذبۀ ناخود آگاه است كه گاهى از آن به نفوذ شخصيّت تعبير مى‌شود. 🔹اشخاصى با يك برخورد و ملاقات با افرادى كه داراى روح بزرگ و عالى بودند، چنان بى‌اختيار و ناخود آگاه تحت تأثير آن قرار مى‌گيرند كه كاملاً متحول مى‌شوند. اين تأثيرگذارى قابل توجيه نيست، مگر اينكه بپذيريم كه اين تأثيرگذارى نتيجۀ شعاع اسرار آميزى است كه از درون ذات انسان‌هاى بزرگ برمى‌خيزد. ... 📕دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا حضرت مهدی (عج) حسین اوسطی، ص ۱۳۷ منبع؛ وبسایت اهل البیت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فوايد حجت غايب از نظر (قسمت سوم) 🔸قلبهایی که متحول می شود 🔹برخورد «اسعد بن زراره» با پيامبر (صلی الله علیه و آله) در كنار خانۀ كعبه و تغيير جهت مسير و طرز تفكّر او، و با توجه به‌ اينكه دشمنان سرسخت (صلی الله علیه و آله) نام آن حضرت را ساحر مى‌گذاردند و مردم را به‌ خاطر آن از نزديك شدن به او باز مى‌داشتند، معذلك اين افراد جذب به حضرت مى‌شدند و شيفتۀ ايشان مى‌گرديدند. اينها همه حاكى از نفوذ شخصيت (صلی الله علیه و آله) در افراد مختلف است. 🔹همچنين آنچه دربارۀ تأثير كلام (عليه السلام) روى فكر «زهير» در مسير كربلا نقل شده و يا كشش عجيب و فوق العاده كه «حر بن يزيد رياحى» در خود احساس مى‌كرد و با تمام شجاعتش مى‌لرزيد و سرانجام او را به صف شهداى كربلا وارد ساخت و يا داستان جوانى كه در همسايگى «ابو بصير» زندگى مى‌كرد و با پول فراوانى كه از خدمت‌گزارى به دستگاه بنى اميه به‌ دست آورده بود و به عيش و نوش مشغول بود، ولى با يك پيام (عليه السلام) بكلى دگرگون شد و مسير خود را عوض كرد. 🔹و نيز توفيق عجيبى كه براى عالم جليل القدر سيد شبّر در تأليفات رخ مى‌دهد و مى‌گويد: تماماً به بركت توجه (عليه السلام) است كه در عالم رؤيا قلمى به‌ من داد و فرمود: أكتب (بنويس)؛ از آن وقت اين بركت در قلم و تاليفات من پيدا شد [۱] و عنايت و توجهّى كه (علیه السلام) به «مفضل بن عمرو» كرد و تمامى اسرار موجوداتى كه در جلسات متعدّد براى او بيان كرده بود در لحظه در سينه و ذهنش حاضر گرديد، همه و همه نشانه‌اى از همين تأثير ناخودآگاه است كه مى‌توان آن‌را شعبه‌اى از پيامبر و امام دانست. 🔹استاد بزرگوار ما فقيه عاليقدر حضرت آقاى شيخ مرتضى حائرى (قدس سره) وقتى توجه امام صادق (عليه السلام) را به مفضل بن عمرو بيان نمود، فرمودند: «لحظه‌اى از اينگونه توجهات (علیهم السلام) را نمى‌توان با شصت سال دويدن مقايسه كرد». «به ذره‌گر نظر لطف بو تراب كند - به آسمان رود و كار آفتاب كند» 🔹ما قطب‌هاى مغناطيس زمين را با چشم خود نمى‌بينيم، ولى اثر آن‌ها را روى عقربه‌هاى قطب نما، در درياها و صحراها و آسمان‌ها كه راهنماى بشريت است و ميليون‌ها مسافر را به مقصد ميرساند كاملاً مشاهده مى‌كنيم. اگر اين قطب‌ هاى مغناطيسى اينگونه بتواند هزاران عقربۀ قطب‌نما را هدايت كند، آيا جاى تعجب است اگر گفته شود (آنهم بر اساس آيات قرآن و دليل و برهان) (عج الله تعالی فرجه الشریف) در پس پردۀ غيبت با امواج معنوى و جاذبه وجودى خويش، افكار و جان‌هاى زيادى را كه در دور يا نزديك قرار دارند هدايت مى‌كند؟! ... پی نوشت؛ [۱] سيد شبر يكى از علماء بزرگ شيعه است و در بغداد زندگى مى‌كرده و ۵٢ سال يا ۵۴ سال بيشتر عمر نكرده است. غير از زعامت دينى و فصل خصومات و جواب به سؤالات و تدريس و نيز كارهاى شخصى خود به قدرى كتاب تاليف نموده كه به ايشان مجلسى ثانى لقب داده شده است.  📕دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا حضرت مهدی (عج) حسین اوسطی، ص ۱۳۷ منبع؛ وبسایت اهل البیت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فوايد حجت غايب از نظر (قسمت چهارم) 🔸خدمات حضرت به جامعه در زمان غيبت 🔹 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شخصاً و گاهى به‌ وسيلۀ اعوان و انصار مخصوص خود در امور اجتماعى و دادرسى از بيچارگان و رفع مشكلات از آحاد جامعه و احياناً رفع مشكلاتی كه براى جامعۀ مسلمين و يا شيعيان پيش مى‌آيد، اقدام مى‌نمايند. اصولاً معنى و مفهوم غايب بودن ، انزوا نمودن و كناره‌گيرى از كارهاى اجتماعى نيست. بهترين شاهد براى اين مطلب حكايت ملاقات (عليه السلام) كه ولّى ظاهر بود، با ولّى غايب از انظار كه به نام (عليه السلام) معروف است، می‌باشد. اين مرد الهى به گونه‌اى بود كه حتّى حضرت موسى (عليه السلام) با او آشنا نبود و تنها با راهنمایى خدا او را شناخت و از عملش بهره گرفت. 🔹«در آنجا بنده‌ای از بندگان خاص ما را یافتند که او را رحمت و لطف خاصی از نزد خود عطا کردیم، و هم از نزد خود وی را علم (لدنّی و اسرار غیب الهی) آموختیم • موسی به آن شخص دانا (و خضر زمان) گفت: آیا من تبعیت (و خدمت) تو کنم تا از علم لدنّی خود مرا بیاموزی؟». [سوره کهف، ترجمه آیات ۶۵ و ۶۶] قرآن سپس شرحى از كارهاى مفيد و سودمند آن شخص را بيان میكند كه كاملاً دلالت میكند بر اينكه مردم از آثار و بركات او بهره‌مند بوده‌اند، با اينكه كاملاً مستور از انظار بوده تا جایى كه حضرت موسى (عليه السلام) هم او را نمى‌شناخت و از جايگاه او مطلع نبود. 🔸ولّى غائب كه معلم حضرت موسى بود 🔹 (عليه السلام) با راهنمایى پرودگار با حضرت خضر (عليه السلام) آشنا میگردد و از او تقاضاى مصاحبت و استفاده از علم و دانش وى را میكند. قطعاً اين شخص كه فردى همچون (عليه السلام)، از وى مى‌خواهد كه از او بهره‌مند شود، بايد از باشد و از نظر علم، برتر و به راز و رمز عالم آگاه‌تر باشد (و لو در بعضى از علوم و فنون) كه وقتى (عليه السلام) از او اجازه مى‌خواهد كه پيروى او را بكند و از علوم او استفاده كند، 🔹در جواب مى‌گويد: تو نمیتوانى با من صبر كنى، چگونه خواهى توانست كارهايى را كه از اسرار آنها خبر ندارى تحمل نمایی؟ بررسى حالات اين ولى خدا كه از ديدگان پنهان بوده در همان چند لحظۀ كوتاه از زندگى حساس او كه با حضرت موسى (عليه السلام) گذرانده است (از قبيل سوراخ كردن كشتى و كشتن طفلى كه ظاهراً تقصيرى نداشت و ساختن ديوار در كنار دهى كه أهل آن حاضر نشدند مقدارى غذا به آنها بدهند كه شرح آن در سورۀ كهف آمده) ما را به نكاتى آشنا می‌سازد: 🔹اين ، زمانى پنهان از ديدگان بود، كسى او را نمى‌شناخت و اگر خدا او را معرفى نمىكرد، كسى با او آشنا نمى‌شد؛ بنابر اين شرط بودن، اين نيست كه حتماً مردم او را بشناسند. اين ولى خدا با اينكه از ديدگان غايب و پنهان بود، هرگز از حوادث زمان و اوضاع جهان غفلت نداشت، و براساس ولايتى كه از جانب خداوند به او داده شده بود در اموال و نفوس تصرّف میكرد و در خير و مصلحت عباد اقدام مى‌نمود. 🔹نكتۀ جالب اينكه نه تنها خود او غايب بود، بلكه تصرّفات او نيز از ديدگان عادى پنهان بود، اگر مردم و سرنشينان كشتى از تصرف او و معيوب ساختن كشتى آگاه مى‌شدند، هرگز به او اجازه نمى‌دادند كه دست به چنين كارى بزند و نيز اگر مردم شاهد قتل نفس او بودند، هرگز رهايش نمیکردند و... از اينكه او همۀ اين كارهاى شگفت آور را در دل اجتماع انجام داد و احدى متوجۀ كار او نشد میتوان فهميد كه نه تنها خود او پنهان بود، بلكه تصرّف او در اوضاع و حوادث نيز بر مردم پنهان بود، آنها تنها اثر فعل او را مى‌ديدند نه كار او را. 🔹هدايت و رهبرى كه از شئون است گاهى بصورت «فرد سازى» است و گاهى بصورت «جمع سازى» و نيز گاهى در ظاهر و گاهى در پنهان و خفاء انجام ميگيرد. مگر پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) نبود كه حدود سه سال مخفيانه دعوت میكرد و وظيفۀ او «فردسازى» بود و سپس مأمور به اعلان گرديد؛ و مگر حضرت نوح (عليه السلام) نبود كه عرضه میدارد «ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرٰاراً» [نوح، ۹] (حقيقت توحيد و راه مستقيم را براى آنان آشكارا و نهان بيان كردم)؛ كه دعوت در خفا همان هدايت فرد است، و فردسازى. 🔹مفاد آيه «وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا» اين است كه: هر طور كه خدا به امامان دستور میدهد، آنان وظيفه هدايت را انجام مى‌دهند، چه پنهان و چه آشكارا. (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز همانند خضر (عليه السلام) است كه امور سودمندى براى بشريت و ضعفاء انجام میدهند؛ پس به معنى انفصال و جدايى او از جامعه نيست. ... 📕دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا حضرت مهدی(عج) حسین اوسطی، ص۱۳۷ منبع؛وبسایت اهل البیت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️صفات مومن از نظر امام رضا (عليه السلام) (بخش اول) 🔸امام رضا (علیه‌ السلام) می‌فرمایند: « حقیقت ایمان را درک نمیکند، مگر آنکه را دارا باشد: خصلتى از خداوند، که افراد باشد، خصلتى از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) که با مردم باشد، خصلتى از ولىّ خدا که و در مقابل شدائد و سختی‌ها باشد». 🔹حضرت، سه ویژگی را برای مومن برمی‌شمرند که هر یک از ویژگیها را منوط به فردی میکنند: سنت اول از خداوند، که انسان مانند خداوند ستار و پوشاننده اسرار دیگران باشد؛ سنت دوم از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که مدارا کردن با مردم است، و سنت سوم که باید از امامش یاد بگیرد، صبر و استقامت در مشکلات است. 💠اولین ویژگی: کتمان اسرار افراد 🔹 باید مانند خداوند متعال پوشاننده و کتمان کننده باشد. یکی از صفات خداوند ستاریت اوست؛ معنای ستار بودن خدا، آن است که اعمال انسانها را از دیگر انسانها می‌پوشاند تا آبروی آنان حفظ گردد. ستاریت دو جنبه تکوینی و تشریعی دارد؛ با توجه به جنبه تکوینی برخی از صفات و آفات درونی انسان، بر دیگران پوشیده می‌ماند و کسی از آن خبر ندارد؛ 🔹اما از لحاظ جنبه تشریعی، انسان مومن نباید از سوءاستفاده کرده و آنرا افشا نماید، و در روایات نیز از این افشاء راز یا عیب دیگران نهی شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در وصیتش به ابوذر می‌فرماید: «مجالس، امانت، و برادرت شمرده می‌شود». 🔹در حدیث بالا حضرت به صراحت به افشا سر برادر ایمانی را خیانت شمرده است، و ناگفته پیداست که کسی که خیانت کند، هرگز مومن نخواهد بود. چون مومن به برادرش خیانت نمی‌کند؛ علت آن است که امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: « با برادر مومنش فریبکاری نمی‌کند و به او خیانت نمی‌ورزد و او را خوار نمی سازد و به او تهمت نمی‌زند». پس یکی از خصلت های مومن برادران مومن است. ... منبع: راسخون @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️صفات مومن از نظر امام رضا (عليه السلام) (بخش دوم) 🔸امام رضا (علیه‌ السلام) می‌فرمایند: « حقیقت ایمان را درک نمیکند، مگر آنکه را دارا باشد: خصلتى از خداوند، که افراد باشد، خصلتى از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) که با مردم باشد، خصلتى از ولىّ خدا که و در مقابل شدائد و سختی‌ها باشد». 💠ویژگی دوم: مدارا کردن با مردم 🔹 با مردم «نشانه عقل» آدمی است؛ یعنی انسانی که در اجتماع با دیگران، با  رفتار می‌کند، مردم او را انسان عاقلی خواهند دانست. «مدارا کردن» با مردم باعث می‌شود که انسان هم در دنیا، از بسیاری از آفات بدور باشد و هم از لحاظ ، مورد احترام خواهد بود، چرا که امام باقر (علیه‌ السّلام) می‌فرمایند: «سلامت دین و دنیا در مدارا کردن‌ با مردم است». 🔹نکته بسیار مهم در مدارا کردن با مردم آن است که انسانی که با دیگران با و رفتار می‌کند، او را از مصیبت‌ها و بلاها دور می‌کند؛ چون نرمی با مردم صدقه است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مدارا کردن با مردم را می‌دانند و می‌فرمایند: «مُداراةُ الناس صدقةٌ». 🔹یعنی نقطه مشترک بین و ، دوری از آفات است، همانگونه که صدقه انسان را از آفات دور می‌کند، به وسیله مدارا کردن با مردم، انسان از مصیبت‌ها و بلایا مصون می‌ماند. ناگفته نماند، که مدارا کردن با مردم هم و مادی دارد و هم و معنوی. 🔹این مطلب از حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده که: « با مردم، نصف ایمان است، و نرمى و مهربانى کردن با آنان، نصف زندگى است». پس مدارا کردن با مردم، نصف ایمان و نصف زندگی است. مدارا کردن با مردم باعث می‌شود عمل انسان کامل شود و اگر مدارا کردن با مردم تحقق نیابد، عمل انسان کامل و تمام نخواهد شد. ... منبع: راسخون @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ انسان ظالم آفریده نشده است (بخش اول) 🔸خداوند متعال هر بنده ای را که خلق می کند، او را فطرتاً و می آفریند. تمام نوزادان براساس توحید آفریده شده اند، لذا همه نوزدان خداجو و خداپرستند. چیزی که هست، کودکان در خانواده یهودی، یهودی، در خانواده مسیحی، مسیحی و در خانواده مجوسی، مجوسی می شوند. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ مَا مِنْ مَوْلُودٍ یُولَدُ إِلَّا عَلَی الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ اللَّذَانِ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یُمَجِّسَانِه‏». [۱] 🔹در نتیجه هیچ کودکی در ابتدای خلقت، ، و آفریده نشده است، بلکه به مرور و با تربیت خانواده، و کسب صفات حسنه و یا صفات سیئه، به راه راست و یا راه کج هدایت می شود، و بخصوص بعد از بلوغ و استفاده از عقل و دستورات شرع، سعادتمند و با پرهیز از دستورات عقل و شرع به گمراهی و فساد کشیده می شود. پس مقصر اصلی، است که به بیراهه رفته و متعرض حقوق دیگران می شود و در حق آنان ستم می کند. «خودکرده را تدبیر نیست!». 💠درباره مسائلی که معمولا در میان جوامع اجتماعی مسلمانان اتفاق می افتد، چند مطلب را باید مد نظر قرار داد: 1⃣«سوء استفاده از قوه اختیار» 🔹خداوند متعال را موجودی آفریده است؛ می تواند دست به هر ظلمی و جنایتی بزند، حتی تا آنجا پیش برود که بتواند پیامبران و اولیاء خدا را به قتل برساند. البته خداوند هر وقت اراده کند، می تواند جلوی فساد انسان را بگیرد و یا او را از روی زمین بردارد، ولی ، براساس نوع خلقت، دارای است. می تواند ظلم و ستم کند و یا خدمت و دستگیری نماید. پس اگر در جهان امروز این همه و می شود، به خاطر این است که انسان از قوه اختیارش، سوء استفاده میکند. به جای خدمت و دستگیری، و مزاحمت ایجاد میکند. در نتیجه تبعات قتل و ظلم و فساد متوجه انسان هایی است که مرتکب این اعمال شنیع می شوند نه خداوند متعال. 2⃣«ظلم ستیزی و منع ظالم پروری» 🔹خداوند براساس دو حجت ظاهری و باطنی (پیامبران و عقل) به آموخته است که بوده و با مظاهر ظلم مبارزه کرده و آن را از سر راهش بردارد. با پیروی از دستورات عقل و شرع مقدس، ظلم و خانه ظالم، ویران می شود. انسان عاقل نباید ظالم پرور باشد. پس اگر جامعه ای و یا فردی در مقابل و سکوت کرد و با سکوتش، او را تقویت نمود، مقصر کیست؟ اگر امروز دنیا مملو از ظلم و ظالم است، تقصیر بشریت است که در مقابل ظلم سکوت و بی تفاوتی را اختیار کرده است و روزی دامنگیر او هم خواهد شد. 3⃣«خداوند ارحم الراحمین است» 🔹خداوند بندگانش را دوست دارد، لذا با ارسال رسل و نزول کتب آسمانی، اسباب هدایت و سعادت انسان را فراهم کرده است. همان گونه که والدین مهربان، با یک یا چند خطای فرزندانشان، خواستار قتل و نابودی آنان نیستند، خداوند که از همه عالم به انسان مهربان تر و دلسوزتر است، به مراتب بیشتر از والدین، بندگانش را دوست دارد و راه برگشت و نجات را به رویشان زود نمی بندد. در جریان طوفان حضرت نوح (عليه السلام) خداوند خیلی به امت ایشان فرصت داد تا توبه نمایند و خیلی زود بر آنها عذاب نفرستاد. نوح نبی (عليه السلام) خواستار عذاب عاجل بود، ولی خداوند سالیان زیادی به آن ها مهلت داد تا شاید ایمان بیاورند و هیج عذر و بهانه ای برای ایمان نیاوردن نداشته باشند. ... پی نوشت؛ [۱] من ‏لایحضره ‏الفقیه، ج۲، ص۴۹ منبع: حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اثر تربیتی «معاد باوری» در روایات اسلامی چگونه بیان شده است؟ (بخش اول) 🔸در روايات اسلامى اين موضوع، بازتاب گسترده اى پيدا كرده است و رابطه عميق و ريشه دار و مستمر اين دو را با يكديگر روشن مى سازد؛ به عنوان نمونه به روايات زير توجه كنيد: 1⃣ (عليه السلام) در «نهج البلاغه» مى فرمايد: «وَ الله لَاِنْ اَبِيْت عَلى حَسَكِ السَّعْدانِ مُسَهَّداً اَوْ اُجَرَّ فِى اْلاَغْلالِ مُصَفَّداً، اَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ اَنْ اَلْقَى اللهَ وَ رَسُولُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ظالِماً لِبَعْضِ الْعِبادِ وَ غاصِباً لِشَىء مِنَ الْحُطامِ». [۱] (به خدا سوگند، اگر شب را به روى خارهاى جانگداز «سعدان» بيدار بسر برم و [روزها] در غل و زنجيرها بسته و كشيده شوم، برايم خوش‌تر است از اينكه خدا و رسولش را روز در حالى ملاقات كنم كه به بعضى از بندگان ستم كرده و چيزى از اموال دنيا را غصب نموده باشم). 🔹 (عليه السلام) بعد از اين جمله ها داستان معروف برادرش عقيل را به ميان مى آورد كه از شدّت فقر و پريشانى به او پناه آورده بود و تقاضا داشت بر خلاف قانون عدل اسلامى چيزى اضافه بر سهمش از بيت المال به او بدهد؛ امّا امام (عليه السلام) قطعه آهنى را در آتش تفتيده مى كند و نزديك دست او مى برد و هنگامى كه ناله عقيل بلند مى شود، به او مى فرمايد: «تو چگونه از اين آتشى كه حكم بازيچه را دارد فرياد مى كشى؟ امّا مرا به سوى آتشى مى كشانى كه خداوند جبّار با شعله خشم و غضبش آن را برافروخته است!»‌. [۲] 🔹امواج نيرومند و تكان دهنده ايمان به و تأثير آن در اجراى و مقاومت در برابر هر گونه انحراف و گناه در اين كلمات به وضوح به چشم مى خورد و نمونه زنده اى است از تجلّى ايمان به و دادگاه‌ عدل‌ الهى در اعمال انسان. 2⃣در حديثى از امير مؤمنان (عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ اَيْقَنَ بِالخَلَفِ جادَ بِالعَطيّةِ». [۳] (كسى كه يقين به جانشين [و پاداش قيامت] داشته باشد در بخشش سخاوتمند خواهد بود). اين حديث نيز به خوبى نشان مى دهد كه ايمان به ، انسان را سخاوتمند و بخشايشگر مى سازد. 3⃣در غررالحكم از همان حضرت در عبارتى صريح و آشكار مى خوانيم كه فرمود: «اِجْعَلْ هَمَّكَ لِمَعادِكَ تَصْلُحْ». [۴] (همّ خود را در قرار ده تا صالح شوى). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ ۱، ص ۳۴۶، خطبه ۲۲۴. [۲] همان. [۳] وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، قم، چ ۱، ج ‏۱۶، ص ۲۸۸، باب ۱. [۴] عيون الحكم و المواعظ، دار الحديث‏، قم‏، ‏چ ۱، ص ۷۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام حسن عسکری» (علیه السلام) نماد فضیلت ها (بخش اول) 🔸 (علیه السلام) یازدهمین پیشوای شیعه، رهبری که در تمام عمر کوتاه خویش (۲۸ سال) مدّتی را در پادگانی در ، به همراه پدرش امام هادی (علیه السلام) تحت مراقبت بسیار شدید دستگاه استبدادی قرار داشت، و بعد از شهادت پدر بزرگوارش، این حالت استمرار یافت و نیز بارها به زندان جبّاران زمان، گرفتار شد. 🔹دوران امامت بیش از شش سال به درازا نکشید. امام (عليه السلام) همانند پدرانش به همه و آراسته، و از همه بدی ها پیراسته بود. او آن چنان در قلّه شکوهمند کمال و فضیلت قرار داشت که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده اند، بلکه دشمنانِ کینه ورز و سرسخت، به مدح و ستایش او پرداخته اند. برای نشان دادن این حقیقت، به چند نمونه اشاره می شود. 💠تجلّی فضائل 🔹احمد بن عبیدالله بن خاقان ـ که پدرش از مهره های مهم دستگاه خلافتِ ستم پیشه بنی عبّاس و از وزیران آن به شمار می رفت و خود نیز از مخالفان و معاندانِ سرسخت ائمه معصومین (علیهم السلام) بود و که در برهه ای، از طرف حکومت، مسئولیت گرفتن مالیات را در قم، به عهده داشت ـ می گوید: من در سامرّا ندیدم و نشناختم مردی را در میان علویّان، همانند (علیه السلام). 🔹حضرت از جهت وقار، عفاف، بزرگواری و بخشندگی، در میان علویّان، فرماندهان ارشد نظامی، وزراء و همه مردم، و بود؛ و با هر کس سخن می گفتی، او را می ستود و به نیکی یاد می کرد. 🔹روزی (علیه السلام) بر پدرم عبید الله بن خاقان وارد شد، من او را نگریستم؛ آثار و و از سیمای او پیدا بود. پدرم، مقدم او را گرامی داشت و او را بسیار تکریم کرد. من از این روش پدرم، ناراحت و عصبانی شدم، از او سبب این بزرگداشت را پرسیدم، و خواستم که آن شخصیّت را به من معرّفی کند، پدرم گفت: 🔹«او پیشوای شیعیان و بزرگ خاندان بنی هاشم است. او کسی است که شایستگی پیشوایی امّت را داراست، چون خصلت های برجسته ای دارد؛ همچون: فضیلت، پاکی، وقار و متانت، صیانت نفس، زهد و بی رغبتی به دنیا، عبادت، اخلاق نیکو، صلاح و تقوا». آنگاه احمد بن عبیدالله می افزاید: ابومحمّد ابن الرّضا، در نهایت بزرگی و والائی بود». 💠اخلاق وتحوّل آفرینی 🔹حکومت ستمگر بنی عبّاس، (علیه السلام) را نزد شخصی به نام: علی بن نارمش ـ که یکی از عناصر جنایتکار و از دشمنان سرسخت آل ابوطالب بود ـ زندانی کرد. به او گفتند: (علیه السلام) را تا توان داری، آزار و اذیّت ده و او را به قتل برسان. از زندان نمودن حضرت، چند روزی نگذشت، تا اینکه دیدند علی بن نارمش با آن همه دشمنی و عداوت، در برابر (علیه السلام) سر به زیر افکنده و آن چنان جذبه و عظمت و خُلق و خوی (علیه السلام) در او تأثیر نهاده که به حضرت نگاه نمی کند. 🔹وقتی (علیه السلام) از این زندان خلاص شد، علی بن نارمش آن چنان دچار تحوّل روحی و معنوی گردید که دیدگاهش درباره حضرت، تغییر یافت و در گروه شایستگان زمان قرار گرفت. 🔹بار دیگر (علیه السلام) را نزد صالح بن وصیف زندانی کردند؛ او نیز شخصی پلید و بی رحم بود. گروهی از جنایت پیشگان بنی عبّاس نزد صالح بن وصیف رفتند و درباره (علیه السلام) به گفت‌وگو پرداختند. زندان‌بان به آنان گفت: آخر من چه کار کنم؟ دو نفر از بدترین افراد را بر او گماشتم، بعد از گذشت چند روز، با شگفتی دیدم آن دو به نماز، عبادت و روزه روی آورده اند، به آنان گفتم: چه چیز اتفاق افتاده است؟ 🔹گفتند: «ما چه گوییم در پیرامون مردی که روزها روزه و شب ها تا سحر نماز می خواند، کمتر سخن می گوید و به کارهای غیر ضروری نمی پردازد! ما هنگامی که به او می نگریستیم، بدنمان به لرزه می افتاد و توان استقامت در خود نمی دیدیم.» ... نویسنده: ابوالحسن ربّانی منبع: حوزه نت @tabyinchannel