eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
70 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
⭕️ترس از خدا 🔹از خدا ترسیدن، یعنی از قانون خدا ترسیدن، از عدل خدا ترسیدن، از سنت خدا ترسیدن. در دعاها می‌خوانیم: «یا مَنْ لا یخافُ الّا عَدْلُهُ‌» (ای کسی که ترس از او به معنی ترس از اوست). در یک نظام اجتماعی عادلانه هم که واقعا هیچ ظلم و اجحافی نباشد، انسان اگر بترسد از چه می‏‌ترسد؟ 🔹از عدلِ قانون می‌‏ترسد. هم که یک موجود وحشتناک و ترسناک نیست. پس، از ترسیدن یعنی چه؟ یعنی از خودش باید بترسد، و نکند. این است که می‌گویند «ترس از خدا» در نهایت امر به ترس از خود، یعنی به ترس از و خود برمی‌گردد. 📕آینده انقلاب اسلامی ایران، (نسخه سایت)ص ۵۶ منبع؛ وبسایت بنیاد شهید مطهری @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام علی (علیه السلام) به سرنوشت انسان های محروم می اندیشید... 💠علامه شهید مرتضی مطهری (ره): 🔹[امام علی علیه السلام] وقتی که خبردار می‌شود که عامل او (فرمانداری که از ناحیه او منصوب است) در یک مهمانی شرکت کرده است، نامه عتاب‌آمیزی به او می‏نویسد که در هست. حال چه مهمانی‌ای بوده است؟ آیا آن فرماندار در مهمانی‌ای شرکت کرده بود که در سر سفره آن مشروب بوده است؟ نه. در آنجا قمار بوده؟ نه. در آنجا مثلًا زنهایی را آورده و رقصانده بودند؟ نه. در آنجا کار حرام دیگری انجام داده بودند؟ نه. 🔹پس چرا آن مهمانی مورد ملامت قرار می‌گیرد و نامه تند نوشته می‌شود؟ می‌گوید: «وَ ما ظَنَنْتُ انَّک تُجیبُ الی‏ طَعامِ قَوْمٍ عائِلُهُمُ مَجْفُوٌّ وَ غَنِیهُمْ مَدْعُوٌّ» (هرگز نمى پنداشتم كه تو دعوت مردمى را اجابت كنى كه را از در مى رانند و را بر سفره مى نشانند). «گناه فرماندارش» این بوده که بر سر ‏‌ای شرکت کرده است که صرفاً اشرافی بوده، یعنی در آنجا شرکت داشته و محروم بوده‌اند. 🔹 علیه السلام می‌گوید: من باور نمی‌کردم که من، نماینده من پای در مجلسی بگذارد که صرفاً از اشراف تشکیل شده است. بعد راجع به خودش و زندگی خودش برای آن فرماندار شرح می‌دهد. درباره خود می‌گوید: را از درد خودش بیشتر احساس می‌کرد؛ درد آنها سبب شده بود که اساساً درد خود را احساس نکند. سخنان علیه السلام نشان داده که او واقعاً و و بوده است. 🔹اما علیه السلام را که اینقدر ستایش می‌کنیم نه فقط به خاطر این است که بوده که پیامبر فرمود: «انَا مَدینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلی بابُها»؛ بیشتر از این جهت ستایش می‌کنیم که بود، این رکن از را داشت که به «سرنوشت انسان های محروم» می‌اندیشید، غافل نبود، درد دیگران را احساس می‌کرد، چنانکه سایر ارکان انسانیت را هم داشت. 📕آزادی معنوی (نسخه سایت)، مرتضی مطهری، ص ۲۳۴ و ۲۳۵ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) چگونه ارزش فرصت «عمر» را به مردم یادآور می شود؟ 🔹 (عليه السلام) در آخرين بخش از خطبه ۸۳ «نهج البلاغه»، همه بندگان خدا را مخاطب ساخته و با جمله هاى كوتاه، زيبا و پرمعنا، براى از دست ندادن ، پيش از پايان گرفتن ، هشدار مى دهد و مى فرمايد:  «اَلآنَ عِبَادَ اللهِ وَ الْخِنَاقُ مُهْمَلٌ وَ الرُّوحُ مُرْسَلٌ فِي فَيْنَةِ الاِرْشَادِ وَ رَاحَةِ الاَجْسَادِ وَ بَاحَةِ الاِحْتِشَادِ وَ مَهَلِ الْبَقِيَّةِ وَ أُنُفِ الْمَشِيَّةِ وَ إِنْظَارِ التَّوْبَةِ وَ انْفِسَاحِ الْحَوْبَةِ قَبْلَ الضَّنْكِ وَ الْمَضِيقِ وَ الرَّوْعِ وَ الزُّهُوقِ وَ قَبْلَ قُدُومِ الْغَائِبِ الْمُنْتَظَرِ وَ إِخْذَةِ الْعَزِيزِ الْمُقْتَدِرِ» 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (اى بندگان خدا! هم اكنون كه ريسمان بر گلوى شما نيفتاده و [براى بدست آوردن كمالات] آزاد است و راحت و مى توانيد با كمك يكديگر را حل كنيد و هنوز داريد و فرصت براى تصميم گرفتن باقى است و راه و بازگشت از گناه باز است [از اين فرصت های گرانبها استفاده كنيد] پيش از آنكه در سختى، تنگنا، ترس و نابودى قرار گيريد و پيش از فرا رسيدن كه در انتظار است و قبل از آنكه دست قدرت خداوند قوى مقتدر، شما را بگيرد [آرى پيش از همه اينها فرصت را مغتنم بدانيد و زاد و توشه سفر آخرت را از اين جهان برگيريد كه اگر اين فرصت ها از دست برود، نه راه بازگشتى وجود دارد و نه پشيمانى سودى دارد!]». 🔹آنچه (عليه السلام) در جمله هاى بالا فرمود، ابعاد مختلف است كه در دست دارد: «باقى بودن »، «آرامش روح»، «راحتى جسم»، «امكان كسب كمالات»، «امكان اجتماع و مشورت»، «بقاء فرصت براى تصميم گيرى»، «توانايى بر و بازگشت از ». 🔹هر يك از اينها بخشى از فرصت هاى عظيم و گرانبهاى آدمى را تشكيل مى دهد كه با وجود آن، همه كار مى توان كرد و هر و قابل اكتساب است؛ در حالى كه ممكن است يك روز ديگر همه اينها از دست برود و تمام سرمايه هاى سعادت انسان، نابود گردد و چه كسانى كه به اين واقعيتها توجّه ندارند و همچون گوسفندان، در اين چراگاهِ زندگى به لذّات زودگذر سرگرمند و از گرگِ اَجَل كه يكايك از اين گله مى برد، بى خبرند و آسوده مى چرند. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۳، ص ۴۵۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️بی نیاز شدن روح از بدن‏ 💠شهید آیت الله مرتضی مطهری (ره): 🔹 در نتیجه به خداوند - و تقرب به خداوند در نتیجه عبودیت و اخلاص و خود را فراموش کردن و تذلل در نزد پروردگار و اطاعت محض در برابر پروردگار - می‌رسد به این مرحله که در عین اینکه نیازمند به است، روحش از بدنش بی‌نیاز می‌شود، چطور؟ ما الآن، هم نیازمند به بدن‌مان است، هم نیازمند به روح‌مان. الآن اگر آن روح و قوه حیات ما نباشد، این بدن ما زنده نیست؛ اگر هم این بدن ما نباشد این روح ما در اینجا کاری از او ساخته نیست، نمی‌تواند کاری بکند. 🔹اما آیا همه انسانها همین جورند؟ هم بدنشان نیازمند به روح است و هم روحشان نیازمند به بدن؟ یا اینکه در نتیجه به خدا و ، می‌رسند به این حد که لااقل از بی‌نیاز می‌شود. چطور بی‌نیاز می‌شود؟ یعنی این قدرت را پیدا می‌کنند که به اصطلاح «روح» را از این «بدن» تخلیه کنند (البته در اینجا تخلیه به معنی مردن نیست)، یعنی همان را در مقابل بدن حفظ می‌کنند. 🔹در زمان خودمان، هستند چنین اشخاصی که قدرت دارند تخلیه کنند، یعنی را از منفک کنند به طوری که خودش را مسلط بر این بدن می‌بیند. بدنِ خودش را می‌بیند که در اینجا مثلاً مشغول عبادت است و خودش در جای دیگر سیر می‌کند، را دارد می‌بیند. شیخ شهاب الدین سهروردی، معروف به «شیخ اشراق» عبارتی دارد، می‌گوید ما حکیم را حکیم نمی‌شماریم، مگر آن وقتی که قدرت داشته باشد بر اینکه روح خودش را از بدنش خلع کند. 🔹 می‌گوید ما حکیم را حکیم نمی‌شماریم مگر در آن مرحله‏‌ای که برایش ملکه شده‏ باشد، یعنی هر وقت که اراده کند بتواند روح خودش را از بدنش مستقل و جدا کند. برای ما خیلی این حرفها سنگین و زیاد است. چنین چیزهایی را باور نمی‌کنیم؛ حق هم داریم باور نکنیم، برای اینکه ما خیلی از این مراحل پرت هستیم. ولی از آن بدبینی و باورنکردن‌ های خودتان کمی پایین بیایید... 📕آزادی معنوی (نسخه سایت)، مرتضی مطهری، ص ۶۷ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«نماز» چه جایگاهی در بین اعمال دارد و چرا باید «نماز» بخوانیم؟ (بخش دوم) 🔸از آنجا که برای اهمیت زیادی در و بیان شده است، پاسخ به این سؤال که «چرا باید بخوانیم؟» نیز اهمیت زیادی دارد. در اینکه هر لازم است ساعاتی از شبانه روز را با خود راز و نیاز داشته باشد شکی نیست؛ اما ما معتقدیم بهترین روش راز و نیاز با خداوند است. ما می گوییم «نماز» ستون دين‏ و معراج افراد با ايمان است و كسى كه را ترك كند رابطه ميان او و خدا قطع مى گردد. چيزى نيست كه بر كسى مخفى باشد، ولى دقت در متون و اسلامى ما را به ريزه كاری هاى بيشترى در اين زمينه رهنمون مى گردد: 3⃣«سدی در مقابل گناهان»:  🔹 سدى در برابر آينده است، چرا كه را در انسان تقويت مى كند، و نهال را در دل پرورش مى دهد، و مى دانيم «ايمان» و «تقوا» نيرومندترين سد در برابر است، و اين همان چيزى است كه در «آيه ۴۵ سوره عنكبوت» به عنوان نهى از و بيان شده است، و همان است كه در احاديث متعددى مى خوانيم: افراد گناهكارى بودند كه شرح حال آنها را براى پيشوايان اسلام بيان كردند فرمودند: غم مخوريد، آنها را اصلاح مى كند و كرد. [۱] 4⃣«غفلت زدایی»:  🔹، غفلت زداست. بزرگترين مصيبت براى رهروان راه حق آن است كه خود را فراموش كنند و غرق در «زندگى مادى» و «لذائذ زود گذر» كردند، اما به حكم اينكه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مى شود، مرتبا به اخطار مى كند، هشدار مى دهد، «هدف آفرينش» او را خاطر نشان مى سازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مى كند، و اين «نعمت بزرگى» است كه انسان وسيله‌اى در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قويا به او گويد. [۲] 5⃣«از بین برنده کبر و خودبزرگ بینی»:  🔹 خودبينى و كبر را در هم مى شكند؛ چرا كه در هر شبانه روز هفده ركعت، و در هر ركعت دو بار پيشانى بر خاك در برابر خداوند مى گذارد، خود را ذره كوچكى در برابر عظمت او مى بيند، بلكه صفرى در برابر بى نهايت. پرده هاى و را كنار مى زند، و برتری جويى را در هم مى كوبد. به همين دليل امام على (علیه السلام) در حديث معروفى كه فلسفه هاى عبادات اسلامى در آن منعكس شده است بعد از ، نخستين عبادت را كه است با همين هدف تبيين مى كند و مى فرمايد: «فَرَضَ‏ اللَّهُ‏ الْإِيمَانَ‏ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ...». [۳] (خداوند را براى پاكسازى انسانها از واجب كرده است و را براى پاكسازى از ...). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۷۴ش، چ ۳۲، ج ‏۱۶، ص ۲۹۰ [۲] همان، ج ۱۶، ص ۲۹۱ [۳] نهج البلاغه، صالح، صبحی، انتشارات هجرت‏، قم، ۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۵۱۲، كلمات قصار ۲۵۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فلسفه «رشد تدریجی» عقل و حواس در کودکان چیست؟ 🔹اگر از آغاز مى‌ داشت، مسلّمآ بسيار رنج مى‌ برد؛ زيرا احساس ناتوانى و مذلّت مى‌ كرد، که چرا نمى‌ تواند راه برود، غذا بخورد و كمترين حركتى داشته باشد؛ بايد او را در پارچه‌ اى بپيچند و در گهواره بخوابانند و جامه‌ اى بر او بيفكنند و تر و خشك كنند. (علیه السلام) ضمن اشاره به اين مطلب در حديث معروف توحيد مفضّل مى‌ فرماید: 🔹«بعلاوه اگر متولّد مى‌ شد و زندگى مستقل داشت، شيرينى حركات كودكانه و حلاوت تربيت اولاد و رابطه‌ اى كه از اين طريق ميان فرزندان و پدر و مادر در تمام عمر برقرار مى‌ شود از ميان مى‌رفت». [۱] گذشته از اينها انتقال به دنياى كاملا جديد و ناشناخته، چنان وحشت و اضطرابى در او ايجاد مى‌ كرد كه ممكن بود فكر و اعصاب او را آزار دهد؛ ولى آن قدرت لايزالى كه انسان را براى تكامل آفريده همه اين اصول را در او پيش‌ بينى فرموده است. 🔹همچنين اگر او كامل بود، يك مرتبه چشم باز مى‌ كرد و صحنه‌ هاى تازه را مشاهده مى‌ نمود و گوش او صداها و آهنگ‌ هاى جديد را مى‌ شنيد؛ و چه بسا قدرت تحمّل آنها را نداشت؛ لذا اين امور تدريجآ و يكى پس از ديگرى صورت مى‌ گيرد. جالب توجّه اينكه مى فرماید: «وَاللهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ ۙ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ». [۲] (و خداوند شما را از شكم مادران تان خارج نمود، در حالى كه هيچ چيز نمى دانستيد؛ و براى شما، و و قرار داد تا شكر به جا آوريد». 🔹طبق اين آيه، در آغاز هيچ علمى نداشت و حتّى گوش و چشم نداشت؛ سپس خداوند قدرت شنيدن، ديدن و انديشيدن را به او داد. شايد ذكر واژه (گوش) قبل از ذكر (چشم‌ ها) اشاره به اين است كه در نخست فعاليّت شروع مى‌ شود و بعد از مدّتى ها توانايى ديدن را پيدا مى‌ كنند. حتّى بعضى معتقدند كه گوش در عالم جنين، كم و بيش قدرت شنوايى دارد و آهنگ قلب مادر را مى‌ شنود و به آن عادت مى‌ كند. پی نوشت: [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربي‏، چ ۲ ج ‏۳، ص ۶۴، باب ۴ [۲] سوره نحل، آیه ۷۸ 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چ نهم، ج ۲، ص ۹۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تا چه اندازه انسان مجاز است، از انسان هاى دیگر اطاعت کند؟ 🔹با اندکى تأمل در «آیه ۳۱ سوره توبه» پاسخ این سؤال روشن مى شود، خداوند مى فرماید: «وَ ما أُمِرُوا إِلاّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً». (و هیچگاه به آنها دستورى داده نشده که خدایان متعدد براى خود انتخاب کنند، بلکه به آنها دستور داده شده که تنها را بپرستند). «لا إِلهَ إِلاّ هُوَ». ( که هیچ کس جز او شایسته پرستش نیست). «سُبْحانَهُ عَمّا یُشْرِکُونَ». ( که منزه است از آنچه آنها شریک وى قرار مى دهند). 🔹 در این آیه، درس بسیار پر ارزشى به همه پیروان خود مى دهد و یکى از عالى ترین را ضمن آن خاطر نشان مى سازد، مى فرماید: هیچ حق ندارد «اطاعت بى قید و شرط» انسانى را بپذیرد؛ زیرا این کار مساوی است با پرستش او؛ همه اطاعت ها باید در چهارچوبه در آید و پیروى از دستور یک تا آنجا مجاز است که با «قوانین خدا» مخالفت نداشته باشد، این انسان هر کس و هر مقامى مى خواهد باشد؛ 🔹زیرا «اطاعت‌ بى‌قید و شرط»، مساوى است با ، و شکلى است از و عبودیت، اما متأسفانه مسلمانان با فاصله گرفتن از این دستور مهم اسلامى و بر پا ساختن بت‌هاى انسانى گرفتار تفرقه‌ها، پراکندگى ها، استعمارها و استثمارها شده اند، و تا این بت ها شکسته نشود و کنار نرود، نباید انتظار برطرف شدن نابسامانى ها را داشته باشند. 🔹اصولاً اینگونه بت‌پرستى از بت پرستى هاى زمان که در برابر سنگ و چوب سجده مى کردند، خطرناکتر است؛ زیرا آن بت‌هاى بى‌روح پرستش کنندگان خویش را هیچ گاه استعمار نمى کردند؛ اما که به شکل «بت» در مى آیند بر اثر ، پیروان خود را به زنجیر اسارت مى کشند و گرفتار همه گونه انحطاط و بدبختى مى گردانند. 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمى مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و دوم، ج ۷، ص ۴۲۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«الحمد الله رب العالمين» بر کدام قسم از توحيد دلالت دارد؟ 🔹در كه هر صبح و شام در نمازها تكرار مى كنيم؛ چنين آمده: «الْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ». (ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است). عين اين جمله در سوره هاى متعدّدى از از سوى بندگان و از سوى خداوند با همين تعبير تكرار شده؛ كه گاه مربوط به و گاه مربوط به است. [۱] در حقيقت اين آيه استدلال لطيفى را در بر گرفته؛ و آن اين كه شايسته هرگونه و است؛ چرا كه «مربّى واقعى همه عالميان» او است. 🔹هم «خالق» است و هم «روزى دهنده»، هم «مالك» است و هم «تربيت كننده»، هم «مدير» و هم «مدبّر»، و هم «راهنما و معلّم» و «هادى». قابل توجّه اين كه «الحمد» چون به صورت جنس به كار رفته همه را شامل مى شود؛ و «اَلْعالَمينَ» نيز چون به صورت جمع با الف و لام است، جهان را اعم از عاقل و غير عاقل، مادّى و مجرد، همه را در بر مى گيرد. (و اين كه به صورت صيغه جمع عاقل آمده است به اصطلاح از باب تغليب است). [۲] 🔹بنابراين اگر ديگران نيز در گوشه اى از اين جهان اقدام به تعليم و تربيت و پرورش و انعام مى نمايند، همه از پرتو او است؛ و اگر كسى مالكيّتى دارد شعاعى از مالكيّت مطلقه او مى باشد. بنابراين قبل از اين كه از بندگان او تشكر و سپاسگزارى كنيم يا حمد و ستايش آنها نماييم، بايد را بستائيم، و در برابر ذات مقدّس او كنيم. فخر رازى در اينجا با توجّه به اين كه حمد و سپاس در برابر نعمت است، به شرح اجمالى نعمت هاى خداوند پرداخته و گفته است: 🔹تنها دقّت درباره «بدن انسان»، نشان مى دهد كه به گفته دانشمندان علم تشريح نزديك به پنج هزار نوع اعضاى مختلف يا مواهب گوناگون از مواهب الهى در خلقت بدن به كار رفته است. تازه آنچه در اين زمينه معلوم شده، در مقابل آنچه هنوز كشف نشده همچون قطره در برابر اقيانوس است. سپس به ذكر آثار ربوبيّت و تدبير خداوند در بقيّه جهان هستى پرداخته؛ مى گويد: «از بررسى اينها چنين به دست مى آيد كه هزار هزار (يك ميليون) مسأله قابل توجّه يا بيشتر و كمتر در اين زمينه وجود دارد؛ و با توجّه به اين كه همه چيز را مسخّر قرار داده، روشن مى شود كه جمله «الحمدلله» تمام اين مسائل را در بر مى گيرد». [۳] 🔹البتّه مفسّر مذكور (فخر رازى) با توجّه به علوم عصر خود چنين سخنى گفته، ولى با توجّه به اكتشافاتى كه در عصر ما در زمينه هاى مختلف علمى حاصل شده روشن مى شود كه اين اعداد و ارقام تا چه اندازه كوچك و بى مقدار است. تنها در «بدن انسان» ده ميليون ميليارد! سلّول وجود دارد كه هر كدام يكى از خدمتگزاران او و مشمول ربوبيّت پروردگارند؛ و بر آن شكر و حمد و سپاسى لازم است. اگر انسان بخواهد شبانه روز فقط اين تعداد سلّول را شماره كند ـ تا چه رسد به حمد و ستايش ـ سيصد هزار سال وقت لازم دارد! پی نوشت: [۱] سوره انعام، آيه ۱؛ سوره يونس، آيه ۱۰؛ سوره صافات، آيه ۱۸۲؛ سوره زمر، آيه ۷۵؛ سوره غافر، آيه ۶۵ [۲] به همين دليل هنگامى كه موسى (عليه السلام) در برابر فرعون خدا را به عنوان «رب العالمين» توصيف مى كند؛ او مى پرسد «رب العالمين» چيست؟ موسى (عليه السلام) مى فرمايد: «رَبُّ السَّمَوَاتِ وَالاَْرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا» (اوست پروردگار آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد). [۳] تفسير فخررازى، ج ۱، ص ۶ 📕پيام قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، ج ۳، ص ۳۲۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️هرچه هست از اوست 🔹خدا فرموده است بروید دست را قطع کنید. ما میرویم، آن قدری که قدرت داریم، دست را، بتوانیم قطع می‌کنیم؛ نتوانستیم، کار خودمان را انجام داده‌ایم. به ما فرموده است که «قاتلوهم»، یا خداوند تعزیرشان می‌کند به دست شما. ما می‌کنیم، اطاعت است؛ یعنی سربسته و دربسته در اختیار او باید باشیم، بکنیم، دنبال هرچی می‌رویم اطاعت بکنیم. اگر موعظه می‌کنیم برای اطاعت خدا باشد و اگر موعظه می‌شنویم هم برای خدا باشد. 🔹اگر میکنیم برای خدا باشد، اطاعت خدا باشد و اگر میکنیم، خدا. هر جا فرموده آن کار را بکنید، آن کار را میکنیم. هرجا فرموده این کار را بکنید، این کار را می‌کنیم. اگر اینطور شدیم که از خودمان یک چیزی را مایه نگذاشتیم، هرچه هست از اوست، چیزی هم نداریم که مایه بگذاریم، خیال میکنیم چیزی داریم، «هر چی هست از اوست». هرچی ما خیال می‌کنیم داریم، نه! ازاوست پیش ما، است. این امانت هم یک وقتی رد میشودبه خودش. اگر هم داشته باشیم به خیال خودمان، از ما نیست، اشتباه می‌کنیم. 🔹همه عذاب‌هایی که در آن عالم هست برای نفهمی آدم است. خیال میکند خودش چیزی است، چون خیال میکند خودش چیزی است، میخواهد به همه تفوق پیدا کند. چون برای خودش هست، می‌خواهد همه چیز را برای خودش تحصیل بکند، و این است که را به می‌رساند. و سعید این است که هم چیز را برای «او» بخواهد و برای او خواستن، یعنی برای بندگان خدا، برای . بیانات حضرت امام۶۴/۰۱/۰۱ منبع:وبسایت روح الله(ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه انسان می تواند از تسلّط و «وسوسه شیطان» در امان باشد؟ 🔹پاسخ این سؤال در «آیه ۲۷ سوره اعراف» آمده است. خداوند مى فرماید: «إِنّا جَعَلْنَا الشَّیاطینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ». (ما را اولیاء و سرپرستان قرار دادیم). یعنى آنها هرگز اجازه ورود به منطقه روح و قلب افرادى که آمادگى خود را براى پذیرش آنان اعلام نداشته اند، ندارند؛ و به تعبیر دیگر گام هاى نخستین از طرف خود برداشته مى شود، و اجازه ورود به کشور تن از طرف او داده مى شود، و تنها پس از موافقت خود انسان است که مى تواند از مرزهاى روح او بگذرد. 🔹بنابراین، کسانى که دریچه هاى خود را به روى ببندند، آنها قدرت عبور از آن را نخواهند داشت. آیات دیگر نیز شاهد این حقیقت است. در «آیه ۱۰۰ سوره نحل» مى خوانیم: «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُون». ( بر آنها است که به او عشق می ورزند و او را خود انتخاب کرده اند و کسانى که او را مى کنند). 🔹همچنین در «آیه ۴۲ سوره حجر» مى خوانیم: «إِنَّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلاّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوینَ». (تو بر بندگان من تسلط نخواهى داشت، مگر بر که از تو پیروى مى کنند). به تعبیر دیگر: درست است که ما و همکارانش را نمى بینیم، ولى به اصطلاح ردّ پاى آنها را مى توانیم مشاهده کنیم. 🔹هر جا است، در هر نقطه اى ، آماده است، در هر موقع پاى زرق و برق دنیا و به میان مى آید، به هنگام ، و در موقع برافروخته شدن آتش و غضب، حضور قطعى است، و گویا در چنین مواردى، انسان صداى او را با گوش دل مى شنود و ردپاى او را با چشم خود مى بیند. 🔹در این زمینه حدیث جالبى از (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «هنگامى که (علیه السلام) به قوم خود نفرین کرد (و هلاکت آنها را از خدا خواست و طوفان همه را در هم کوبید) نزد او آمده گفت: تو حقى بر گردن من دارى که من مى خواهم آن را تلافى کنم! نوح نبی عليه السلام (در تعجب فرو رفت) گفت: بسیار بر من گران است که حقى بر تو داشته باشم، چه حقى؟! گفت: 🔹همان نفرینى که درباره قومت کردى و آنها را غرق نمودى، و احدى باقى نماند که من او را گمراه سازم، بنابراین من تا مدتى راحتم، تا زمانى که نسل دیگرى به پاخیزند و من به گمراه ساختن آنها مشغول شوم. علیه السلام [با این که حداکثر کوشش را براى هدایت قوم خود کرده بود، در عین حال ناراحت شد و] به گفت: حالا مى خواهى چه جبرانى بکنى؟ 🔹گفت: در «سه موقع» به یاد من باش! که من نزدیک ترین فاصله را به بندگان در این سه موقع دارم: هنگامى که ، تو را فرا مى گیرد به یاد من باش! هنگامى که میان دو نفر مى کنى به یاد من باش! و هنگامى که با تنها هستى و هیچ کس در آنجا نیست باز به یاد من باش»! [۱] پی نوشت: [۱] بحار الانوار، ج ۱۱، ص ۳۱۸؛ و جلد ۶۰، ص ۲۲۲؛ خصال صدوق، ج ۱، ص ۱۳۲، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ق؛ درر الاخبار، ص ۱۲۲، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامى، طبع اول، ۱۴۱۹ق 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیه، چ ۳۲، ج ۶، ص ۱۶۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«نماز» چه نقشی در تربیت انسان ها بر عهده دارد؟ 🔹 «موجود فراموشكارى» است که نه تنها ديگران را فراموش مى كند، بلكه در مواقع بسياری گرفتار نيز مى شود و اين خودفراموشى بزرگترين اوست. دو عامل مهم به اين كمك مى كند؛ نخست زندگى‌ روزانه است، بخصوص در زمانى كه زندگى پيچيده و پر از مشكلات شود، و ديگرى و زرق و برق ها و تشريفات آميخته با هوا و هوس ها و عشق به مال و جاه و شهوات است. 🔹در اين حال درست به مى ماند كه در دو طرف جادّه، قصرهاى سر به فلك كشيده و شاهدان زيباروى را مى بيند كه ناگهان او را از مسير اصلى بازداشته و به پرتگاه مى كشاند. مهم‌ترين آثار بيدار ساختن انسان و پايان دادن به است؛ زيرا هنگامى كه به ميان آمد، وضع به كلى دگرگون مى شود. آيه شريفه «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِی». [۱] كه را ياد خدا مى شمارد و آيه شريفه «لَذِكْرُ اللهِ أَكْبَرُ». [۲] كه بعد از جمله «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ» آمده، نشان مى دهد كه ريشه‌ اصلى‌ فلسفه‌ نماز در نهاده شده؛ 🔹زيرا سرچشمه همه ، حُبّ دنيا و است كه ، انسان را از آن باز مى دارد، همانگونه كه در «آيه ۲۹ سوره نجم» مى خوانيم: «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّىٰ عَنْ ذِكْرِنَا وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا». (حال كه چنين است از كسى كه از روى گردانده، جز را نخواسته اعراض كن). طبق آيات ديگر قرآن، در اطراف قلب انسان، طواف مى كند، همين كه در آن پيدا شود میگريزد: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ». [۳]  🔹و اگر مى بينيم در روايات اسلامى، ، عمود دين و چشمه آب زلال پاك كننده شمرده شده، دليلش همين است؛ به ويژه اگر اين نماز به صورت انجام شود و مؤمنان، به صورت دسته جمعى به درگاه خدا روى آورند. در روايتى از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است: «مَنْ صَلّى الصَّلَاةَ فِی جَماعَةٍ فَظَنُّوا بِهِ كُلَّ خَيْرٍ وَ أَقْبِلُوا شَهادَتَهُ». [۴] (هر كس نمازهاى پنج‌گانه روزانه را با [با شرايط كامل] بخواند، هر كار نيكى را درباره او گمان داشته باشيد و شهادت او را بپذيريد). 🔹اگر نگاهى به (طهارت، وضو و غسل) كه را به پاكى جسم و جان، دعوت مى كند، و شرايط ديگر آن مانند پاك و حلال بودن لباس و توجّه به كعبه، كهن ترين مركز توحيد و اركان و محتواى آيات و اذكار و تعقيبات آن شود، ديد و فهم انسان را درباره اهمّيّت‌ فوق‌ العاده اين عبادت بزرگ و بى نظير، گسترش مى دهد و نشان مى دهد كه چه نقش مهمى در و رساندن او به جوار در سير و سلوك معنوى و عرفانى دارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره طه، آیه ۱۴ [۲] همان، سوره عنکبوت، آیه ۴۵ [۳] همان، سوره اعراف، آیه ۲۰۱ [۴] دعائم الإسلام‏، ابن حيون مغربى، مؤسسة آل البيت (ع)‏، چ ۲، ج ‏۱، ص ۱۵۳ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ ۱، ج ۷، ص ۷۳۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تجسم معنويت و فضيلت 🔹 (عليه السلام) وارث معارف انبياء و زينت دل اولياى خدا است. دوره‌ امامت‌  (علیه السلام) مصادف با اوج دنيا گرايى در جامعه آن روزگار بود. در اين دوره و ، گريبان جامعه را چنان گرفته بود كه دين و معنويت در قربت قرار داشت، و تمام تلاش در بازگرداندن معيارهاى ناپسند عصر جاهليت خلاصه مى‏شد. آرى، در اين عصر، جاهليتى كه با ظهور (صلی الله علیه و آله)، مقهور ارزش‏هاى الهى شده بود، بار ديگر با تمام توان به ميدان آمده و در مقابل قرآن و معنويت صف آرايى كرده بود. 🔹 (عليه السلام) به منظور مقابله با موج و جلوگيرى از گسترش معيارهاى عصر جاهليت، در ميان جامعه اسلامى شدند و با گفتار و رفتار خويش، مردم را دعوت به خدا و معنويت كردند. سيره  (عليه السلام) در آن روزگار غربت قرآن و معنويت چنان بود كه گويى تمام معنويت در وجود مقدسش خلاصه شده و گفتارهاى متعاليش آينه‏اى بود كه معارف قرآن را در جامعه منعكس مى‏كرد. رفتار (عليه السلام) در آن روزگار بسان ابرى بود كه باران معنويت بر جامعه مى‏باريد، و گفتارش بذر حقيقت، در مزرعه دل‏ هاى مشتاقى بود كه از غربت ارزش‏هاى الهى در جامعه مى‏ناليدند. 🔹هر رفتارى كه از وجود مقدّس  (عليه السلام) تجلّى مى‏كرد، كتاب معرفتى بود كه مردم را به دعوت مى‏نمود و رفتار صحيح اسلامى را به آن‏ها مى‏آموخت. يكى از وجوه بارز سيره امام، عشق و شور آن بزرگوار به و خداوند متعال بود. در آن زمان كه ، دنياپرستى را در مقابل خداپرستى تبليغ مى‏كردند، (عليه السلام) با سير در عمق درياى عبادت و رياضت، اصل اساسى را به مردم مى‏آموختند و شكوه زيبايى پرستش خداى يگانه را نمايان مى‏كردند. (عليه السلام) در عبادت خداوند به مرتبه‏اى رسيده بودند كه در ميان مردم به القابى همچون ، و شهرت داشتند. 🔹نقل كرده‏اند آن امام بزرگوار هر شبانه روز، نماز مى‏خواند و اكثر شب‏ها تا طلوع صبح، به عبادت خداوند متعال مشغول بودند و روزها را با روزه سپرى مى‏كردند. خدمتكار امام نقل كرده است: «هرگز شب‏ها براى امام رختخوابى نگستردم و روزها برايش غذايى تهيه نكردم، زيرا آن بزرگوار شب‏ها را به عبادت و روزها را به روزه مى‏گذراند».  (عليه السلام) بسيارى از شب‏ها را با حال نيايش، طواف و نماز سپرى مى‏كردند و در خلوت شب در برابر عظمت خالق يكتا زار ‏گريستند. 🔹عبادت مداوم امام زين العابدين (عليه السلام) برخى از ياران امام را نسبت به جان شريفش بيمناك كرده بود، و آن‏ها به امام عرض مى‏كردند كه‏ اى فرزند رسول خدا، خود را با عبادت هلاك مكن! (عليه السلام) در پاسخ به اين افراد، لزوم از خداوند را به خاطر ‏ها پيش كشيده و مى‏فرمودند: آيا بنده سپاسگزار خداوند نباشم؟ مردم كه شدت عبادت حضرت را مى‏نگريستند، متأثر مى‏شدند و مى‏آموختند كه در برابر نعمت‏هاى خداوند بايد شكرگزار باشند و با عبادت خويش از خطرات دنياگرايى كه بيمارى مهلك آن عصر بود بپرهيزند. 🔹علاوه بر اين، (عليه السلام) با گفتارهاى الهى خويش مردم را دعوت به خدا مى‏كردند و به مؤمنان هشدار مى‏دادند كه مبادا دلدادگان دنيا، شما را نيز بفريبد و از و بازتان دارد. (عليه السلام) با ذكر شواهد تاريخى به مردم مى‏آموختند، سرانجام خوشى ندارد و آرايش‏ هاى دنيايى را به سرمنزل مقصود نمى‏رساند، پس بايد به خدا و اعمال نيك انديشيد و از سرگذشت دنياطلبانى كه پيش از اين به تعيّنات دنيايى دست يافته بودند، عبرت گرفت. 🔹به هر حال، روش های الهى (عليه السلام) سبب شده بود كه زشتی های حكومت بيش از گذشته آشكار شود. به همين دليل، امويان نتوانستند را تحمّل كنند. در حقيقت امويان حس كردند امام زین العابدين (عليه السلام) با رفتار و گفتار الهى خويش پيام عاشوراى حسينى را به خوبى در جامعه منتشر مى‏كنند، و اگر اين روش ادامه يابد، به زودى روزگار ذلّت امويان فرا مى‏رسد. سالروز ولادت سراسر نور و سعادت و عليه السلام را به همه پيروان راهش تبريك و تهنیت باد. منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel