eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
70 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️از ديدگاه روايات نخستين چيزهايی كه در قيامت، از انسان سؤال ميشود چيست؟ 🔹روايات زيادى داريم كه درباره نخستين امورى كه در مورد سؤال و قرار مى گيرد بحث مى كند كه هر كدام تعبير پرمعنايى مخصوص به خود دارند و مطالعه آنها در تربيت انسان و نشان دادن ارزش هاى اسلامى بسيار مؤثر است از جمله: در حديثى از پيغمبر اكرم (ص) آمده است: «لَا تَزُولُ قَدَما عَبْدٍ يَوْمَ الْقِيامَةِ حَتَّى يُسْئَلَ عَنْ عُمْرِهِ فَيْمَا اَفْنَاهُ وَ شَبَابِهِ فِيمَا أَبْلَاهُ وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ اَيْنَ اِكْتَسَبَهُ وَ فِيمَا اَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا اَهْلَ الْبَيْتِ؛ [۱] در هيچ‌يك از بندگان قدم از قدم بر نمى دارد، تا از چهار چيز بازپرسى شود: از كه در چه راهى آن را صرف كرده و از كه در چه راهى آن را از دست داده؟ و از كه از كجا آورده و در چه راهى مصرف كرده؟ و از !». 🔹در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم (ص) آمده است كه: « براى هر بنده اى از بندگان خدا براى هر روزى از ايام عمرش بيست و چهار خزانه گشوده مى شود به تعداد ساعات شب و روز؛ خزانه اى را مملو از نور و سرور مى بيند و به هنگام مشاهده آن، چنان خوشحالى و انبساطى به او دست مى دهد كه اگر بر تمام اهل دوزخ تقسيم كنند درد آتش را فراموش مى كنند، و اين همان ساعاتى است كه پروردگارش را كرده. سپس ديگرى را براى او مى گشايند، آن را تاريك و متعفن و ترسناک مى يابد و چنان ترس و وحشتى به او دست مى دهد كه اگر [آن] تقسيم بر اهل بهشت شود لذت نعمت هاى آن را فراموش مى كنند، و آن ساعتى است كه در آن خدا را كرده است! سپس خزينه ديگرى را براى او مى گشايند، آن را خالى مى بيند، نه در آن اسباب سرور است و نه ناراحتى و اين ساعتى است كه در آن خوابيده يا مشغول دنيا بوده، چنان حالت تأسف و احساس غبن به او دست مى دهد كه قابل توصيف نيست؛ زيرا مى توانست آن را از حسنات پر كند و نكرد و اين است كه خداوند مى فرمايد: «ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ». [۲] 🔹باز در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم (ص) آمده است كه: «اَنَا اَوَّلُ قَادِمٍ عَلَى اللهِ ثُمَّ يَقْدِمُ عَلَيَّ كِتابُ اللهِ ثُمَّ يَقْدِمُ عَلَىَّ اَهْلُ بَيْتِی، ثُمَّ يَقْدِمُ عَلَىَّ اُمَّتِی، فَيَقِفُونَ، فَيَسْئَلُهُمْ مَا فَعَلْتُمْ فِي كِتَابِی وَ اَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ؛ [۳] من نخستين كسى هستم كه به پيشگاه خدا حاضر مى شوم، سپس كتاب الله [قرآن] بر من وارد مى شود، پس اهل بيتم وارد مى گردند، بعد امتم بر من وارد مى شوند، آنها مى ايستند و خداوند از آنها مى پرسد با كتاب من و اهل بيت پيامبرتان چه كرديد؟». در حديثى از امام باقر (ع) آمده است: «اَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ بِهِ العَبْدُ الصَّلَاةُ فَاِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا؛ [۴] نخستين چيزى كه بندگان بايد حساب آنرا پس دهند است كه اگر قبول شود بقيه قبول خواهد شد». در حديث ديگرى آمده است:  «نخستين چيزى كه بنده در قيامت از آن سؤال مى شود درباره اوست». [۵] 🔹ممكن است در ميان احاديث مربوط به نخستين چيزى كه انسان از آن سؤال مى شود تضادّى احساس شود كه اگر اين يكى اوّل است آن يكى چگونه اوّل مى تواند باشد؟ ولى ظاهراً منظور اين است كه يك گروه از كارهاست كه در مرحله اوّل از آنها سؤال مى شود و تمام آنچه در اين احاديث آمده جزو همان گروه است. ضمناً اين احاديث اهميّت موضوعات مزبور را از ديدگاه اسلام روشن مى سازد يعنى «مسئله توحيد، ايمان به نبوت، محبت اهل بيت، نماز، همنشين و...». اين احتمال نيز وجود دارد كه در مواقفى است كه در هر موقف اولين چيزى كه از آن سؤال مى شود يكى از اين امور است. در حديثى نيز امير مؤمنان امام علی (ع) فرمود:  «از خدا بترسيد و را در مورد بندگان خدا و شهرها و آباديش پيشه كنيد؛ چرا كه شما در پيشگاه خدا حتى از اراضى و حيوانات سؤال مى شويد». [۶] اين حديث نشان مى دهد كه انسان حتى در برابر ويران كردن محيط زيست و كشتن بى دليل حيوانات مسئوليت دارد و در آن روز باز خواست مى شود. پی نوشت‌ها؛ [۱] الخصال‏، ابن بابويه، ج ۱، ص ۲۵۳ [۲] عدة الداعی و نجاح الساعی، حلّى، ص ۱۱۳ [۳] بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد (ص)‏، صفار، ج ‏۱، ص ۴۱۲، باب ۱۷ [۴] تهذيب الأحكام، طوسى، ج ‏۲، ص ۲۳۹، باب ۱۲ [۵] الدّر المنثور فى تفسير المأثور، سيوطى، ج ۵، ص ۲۷۳ [۶] نهج البلاغة، صبحی صالح، ص ۲۴۲ (خطبه ۱۶۷) 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ نهم، ج ۶، ص ۱۳۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
🔴آیت الله بهجت ره: ⬅️سپاسگزاری از ، به معنای خداست که موجب افزایش نعمت می شود. ⬅️کفران نعمت هم، به معنای عصیان الهی و از ناحیه اوست. 🔴کانال الله اکبر
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه می توان با استدلال به «وجوب اطاعت الهی» حق «قانون گذاری» را برای خداوند اثبات كرد؟ 🔹آيه ۵۱ سوره نور سخن از ايمان و تسليم مطلق در برابر حكم خدا و پيامبر (ص) به ميان آورده و مى گويد: «انَّماكانَ قَولَ المُؤمِنينَ اِذا دُعُوا اِلَى اللّهِ وَ رَسوُلِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُم اَنْ يَقُولُوا سَمِعْنَا و اَطَعْنا و اُولـئكَ هُمُ المُفلِحُونَ؛ سخن ، هنگامى که به سوى خدا و پیامبرش دعوت شوند تا میان آنان داورى کند، تنها [و در هر حال] این است که مى گویند شنیدیم و کردیم و اینها همان رستگاران [واقعى] هستند». از شأن نزولى كه در بعضى از تفاسير براى آيات بعد از آن آمده است ـ كه جمعى از منافقان هنگامى كه وضع خود را متزلزل ديدند خدمت پيامبر (ص) رسيدند و سوگند ياد كردند كه ما تسليم فرمان تو ايم ـ روشن مى شود كه منظور از آيه فوق كه سخن از نقطه مقابل اين گروه يعنى مؤمنان مى گويد در مقابل ، و هر قانونى را غير آن از درجه اعتبار ساقط مى كند، و اگر منظور تنها مسأله قضاوت و داورى باشد باز دلالت بر مقصود ما دارد؛ زيرا مسأله داورى نيز بر اساس قانون صورت مى گيرد؛ بنابراين تسليم بودن در برابر قضاوت خدا و پيامبر (ص) به معنى تسليم بودن در مقابل قانون الهى است؛ 🔹و لذا هميشه قضات هنگام صدور احكام خود، استناد به يك يا چند ماده قانون مى كنند و بر اساس آنها حكم صادر مى كنند، بنابراین مؤمنان بايد تنها به موارد قوانين الهى استناد جويند. همچنين آيه ۱۵۳ سوره انعام در مورد ترك شرك، نيكى كردن به پدر و مادر، ترك فرزندكشى و به طور كلّى ريختن خون بى گناهان، و اعمال زشت ديگر مى فرمايد: «وَ اِنَّ هذا صِراطى مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ ذلِكُمْ وَصّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛ این من است؛ از آن پیروى کنید؛ و از راههاى پراکنده [و انحرافى] پیروى نکنید، که شما را از راه او، دور مى سازد؛ این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش مى کند، تا پرهیزگارى پیشه کنید». از اين تعبير به خوبى روشن مى شود كه «صراط مستقيم» همان حكم و و است، و هر آنچه غير از آن است، راههاى كج و معوج و نادرستى است كه مردم را از صراط مستقيم خداوند دور مى سازد و نيز از اين تعبير استفاده مى شود كه پيمودن راه هاى ديگر، مايه تفرقه و پراكندگى و اختلاف است. دليل آن هم روشن است؛ زيرا نظر انسان ها حتّى دانشمندان بزرگ در تشخيص مصالح و مفاسد كارها با هم تفاوت بسيار دارند، هر گاه قانون گذارى به دست انسان ها سپرده شود دائماً اختلاف و پراكندگى بر جوامع انسانى حاكم خواهد بود. 🔹ابن مسعود در حديثى از پيامبر اكرم (ص) نقل مى كند كه: «پيامبر (ص) خط مستقيمى كشيد؛ سپس فرمود: اين راه صحيح است، سپس از طرف راست و چپ آن، خطوط مختلفى كشيد و فرمود: اينها راه ها[متفرّق] است، در كنار هر يك از آنها شيطانى نشسته كه افراد را به سوى آن مى كشد!». [۱] علاوه بر اين در آيه ۳ سوره مائده گرچه مستقيماً سخنى از مسأله انحصار قانون گذارى به خداوند به ميان نيامده، ولى تعبيرى دارد كه از آن به خوبى استفاده مى شود موردى براى قانون گذارى غير خدا وجود ندارد؛ مى فرمايد: «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسْلامَ ديناً؛ امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين[جاويدان] شما پذيرفتم». در واقع «دين» به معنى واقعى آن شامل تمام شئون زندگى بشر مى شود، و با توجّه به اينكه خاتم اديان است و تا پايان جهان برقرار خواهد بود، مفهوم آيه اين است كه تمام آنچه مورد نياز انسان ها از نظر قوانين تا پايان جهان است در اسلام پيش بينى شده، و بنابراين زمينه اى براى قانون گذارى ديگرى باقى نمى ماند. البته بخشى از اين قوانين خاص و جزيى، و بخشى عام و كلّى است؛ وظيفه علماى دين و قانون گذاران اسلامى آن است كه آن كليّات را بر مصاديق آن تطبيق كنند و مقرّرات مورد نياز را از آنها استنباط و استخراج نمايند. پی نوشت‌؛ [۱] مفاتيح الغيب، فخرالدين رازى، دار احياء التراث العربى، چ سوم، ج ‏۱۴، ص ۱۸۵ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ نهم، ج ۱۰، ص ۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از قربانی کردن حیوان درون تا پرواز به ملکوت اعلی (بخش اول) 🔹در آیین و فرهنگ وحیانی همواره خدای متعال، برای هدایت و سعادت جامعه بشری، افرادی را به عنوان و الگو در پیش روی آحاد مردم قرار داده است، تا اینکه با اقتدا به این افراد، انسان بتواند پله های کمال و سعادت را طی نمایند. در میان و اولیای الهی، پیامبری والا مقام به نام (ع) وجود دارد که سبک‌ زندگی‌ او چراغ راهی برای فتح قله های خوشبختی است. جایگاه و اهمیت سبک زندگی (ع) تا به جایی است که خدای متعال در فرهنگ قرآن قریب به ۶۹ بار به نیکی از او یاد کرده است. 🔹تنها در گوشه ای از این آیات رحمانی، خدای متعال اینچنین او را به عنوان و اسوه مردم معرفی می فرماید: «قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی‏ إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ؛ [ممتحنه، ۴] قطعاً براى شما در [پیروى از] و کسانى که با اویند سرمشقى نیکوست‏». با اندکی دقت و تأمل در آیات رحمانی، متوجه عنایت‌ خاص‌ قرآن‌ کریم به سبک زندگی (ع) می‌ شویم؛ سبک زندگی که دارای شاخص و فاکتورهای اخلاقی ویژه ای است و درس ها و آموزه‌ های زیبایی برای غلبه بر شیطان درون و هوای نفس را در پیش افراد قرار می دهد.   💠«عید قربان» جشن رهایی انسان از وسوسه شیطان 🔹  یکی از مهم‌ترین و بارزترین اسناد و مدارکی است که گواه بر عظمت و بزرگی (ع) است. در واقع ، رزمگاه و میدان نبرد ابراهیم نبی (ع) با و هوای نفس است که پیام ها و درس های فراوانی را برای جامعه بشریت به دنبال دارد. در اهمیت و ارزش این عید بزرگ و قربانی کردن، در منابع روایی نکات طلایی و زیبایی به یادگار مانده است، ولی آنچه در این مهم از همه بیشتر اهمیت دارد، قربانی کردن هوای نفس است، که فاکتورهای خاص خود را می طلبد که در ادامه به برخی از این موارد اشاره خواهیم داشت. 1⃣انقیاد، اطاعت پذیری و تواضع در برابر خدا 🔹در سبک زندگی (ع) مدال های زرین تربیتی، اخلاقی، عرفانی و اعتقادی فراوانی وجود دارد، که هر یک از آنها به نوبه خود از جایگاه و اهمیت ویژه ای برخوردار است، ولی با این وجود، یکی از برجسته ترین و پراهمیت‌ ترین درسهای سبک زندگی حضرت ابراهیم (ع) انقیاد و در برابر امر الهی است. اگر اندکی در حال و روز زندگی خودمان دقت و تأمل نماییم، متوجه می شویم در بسیاری از موارد در تقابل میان انتخاب خود و امر الهی به دنبال راهکاری می گردیم که فرمان الهی را با توجیه و بهانه تراشی دور بزنیم و از انجام آن سر باز بزنیم. این رویه نامیمون و دردسر ساز نوعاً در تمام عمر ما جریان دارد. علت و منشأ این گرفتاری نیز چیزی جز هوای نفس و تمایلات شیطانی نیست. این در حالی است که اگر زندگی حضرت ابراهیم (ع) را مورد مطالعه قرار دهیم متوجه خواهیم شد که او معلم و استاد اعظم مبارزه با هوای نفس و خواهش های شیطانی است. 🔹بزرگترین مصداق این سخن را می توان در قربانگاه اسماعیل (ع) مشاهده کرد. امتحان سخت و پیچیده ای که موجب سربلندی و سرافرازی حضرت ابراهیم (ع) شد. سختی و پیچیدگی این امتحان از دو جنبه قابل ملاحظه است. جنبه اول: مهر عمیق پدری که می تواند دست هر پدری را در اجرای حکم الهی بلغزاند؛ و نکته دوم اینکه: ابراهیم (ع) مأمور شده بود، فرزندی را ذبح کند که سالیان متمادی از وجود او محروم بود و همواره برای داشتن فرزندی نیک به درگاه الهی دست به دعا بر می داشت. «رَبِّ هَبْ لی‏ مِنَ الصَّالِحینَ، فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلیمٍ؛ [صافات، ۱۰۰ و ۱۰۱] اى پروردگار من! مرا [فرزندى‏] از شایستگان بخش»؛ پس او را به پسرى بردبار مژده دادیم.‏» انقیاد و اطاعت پذیری (ع) در برابر خدا و پیروی نکردن از وسوسه شیطان موجب شده است که خدای متعال این چنین شاخص اخلاقی او را به همه انسانها معرفی نماید: «وَ لکِنْ کانَ حَنیفاً مُسْلِماً؛ [آل عمران، ۶۷] بلکه حق‏ گرایى فرمانبردار بود». ... منبع: وبسایت‌ راسخون @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام حسین علیه السلام:  🔸«مَنْ عَرَفَ حَقَّ اَبَوَيْهِ الْأفْضَلَيْنِ: مُحَمَّدٍ وَ عَلّىٍ وَ اَطاعَهـُما حَقَّ طاعـَتِهِ، قيـلَ لَهُ: تَبَحْبَحْ فی اَىِّ جِنانٍ شِئْتَ».  🔹«كسى كه حق دو (از پدر طبيعى) خود، يعنى (ص) و (ع) را بشناسد، و آنها را آنطور كه است كند به او گفته مى شود: در هر جاى كه دوست دارى فرود آى و جاى بگير». 📕موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام ۵۹۰، ح ۵۸۹ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام حسین عليه السلام:  🔸«اَيُّهَا النّاسُ! اِنَّ اللهَ جَلَّ ذِكْرُهُ ما خَلَقَ الْعِبادَ اِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَاِذا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَإذا عَبَدُوهُ اسْتَغْنُوا بِعِبادَتِهِ عَنْ عِبادَةِ ما سِواهُ. فَقالَ لَهُ رَجُلٌ: يَابْنَ رَسُولِ اللهِ بِأَبى أَنْتَ وَ اُمّی فَما مَعْرِفَةُ اللهِ؟ قالَ: «مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمانٍ إِمامَهُمْ اَلَّذى يَجِبُ عَلَيْهِمْ طاعَتُهُ». 🔹اى مردم! همانا را نيافريده مگر براى آنكه او را ، وقتى او را شناختند او را خواهند كرد، هنگامى كه او را پرستش كردند از بندگى غير او بى نياز مى شوند. مردى گفت: اى فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدايت باد، چيست؟ فرمود: عبارت است از شناخت مردم هر زمان را، آن امامى كه او بر آنها واجب است. 📕علل الشرايع، ص ۹ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️مودت پشتوانه‌ی ولایت و اطاعت اولیاء الهی 🔹ببینید در نسبت به سه تعبیر وجود دارد: یک تعبیر، تعبیر است؛ «انّما ولیّکم الله و رسوله و الّذین امنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکوة و هم راکعون»؛ بحث ولایت. معلوم است که پیوند، ارتباط، معرفت، اینها داخل در زیر مجموعه‌ی است. یک بحث، بحث است؛ «اطیعوا الله و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم»؛ اطاعت و اطاعت . این، در عمل است. 🔹در میدان عمل باید کرد، کرد. اما یک بحث سومی وجود دارد و آن، بحث است. «قل لا اسئلکم علیه اجرا الّا المودّة فی القربی». این مودت چیست دیگر؟ ولایتِ اینها را داشته باشید، اطاعت هم از اینها بکنید؛ مودت برای چیست؟ این ، پشتوانه است. 🔹اگر این نباشد، همان بلایی بر سر امت اسلامی خواهد آمد که در دوران های اول بر سر یک عده‌ای آمد، که همین مودت را کنار گذاشتند، به تدریج اطاعت و ولایت هم کنار گذاشته شد. بحث خیلی مهم است. این مودت، با این حاصل میشود؛ ماجرای های اینها را گفتن، یک جور ایجاد ارتباط عاطفی است؛ ماجرای اینها و اینها را گفتن، یک جور دیگر پیوند عاطفی است. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۸۸/۰۹/۲۲ منبع: وبسایت‌ دفتر حفظ‌ و نشر آثار معظم‌ له @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در روايات چگونه اهميت و فضيلت «ركوع و سجود» بيان شده است؟ 🔹 (عليه السلام) فرمود: «عَلَيكُم بِطُولِ الرُّكوُع و السُّجُودِ فَاِنَّ اَحَدَكُم اِذَا اَطَالَ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ هَتَفَ اِبْلِيسُ مِنْ خَلْفِهِ فَقَالَ يَا وَيلَه اَطَاعَ وَ عَصَيْتُ وَ سَجَدَ وَ اَبَيْتُ» [۱] (بر شما باد به طولانى كردن و ، زيرا وقتى كه يكى از شما ركوع و سجده خود را طولانى كند، ندا دهد از پشت سر او، واى بر من، كرد و عصيان كردم، كرد و إبا نمودم). (عليه السلام) نيز فرمود: «مَن اَتَمَّ رُكُوعَه لَم يَدْخُلْهُ وَحْشَةُ الْقَبْرِ» [۲] (كسى كه خود را تماماً به جاى آورد و حق آن را ادا كند، به او راه پيدا نكند). 🔹بيش از همه به مسئله حساس است، زيرا او به وسيله همين رانده شد؛ و در روايتى از اميرمؤمنان (عليه السلام) آمده كه را طولانى كنيد كه عملى سنگين تر بر نيست كه ببيند انسانى در سجده است، زيرا او امر به شد و عصيان كرد. [۳] چنان كه در روايات آمده طولانى كردن سجده از و است و ، گناهان را مى ريزد، چنان كه باد، برگ درختان را؛ نهايت مرتبه عبادت فرزندان آدم است. [۴] 🔹در روايتى چنين آمده: «اَقْرَبُ مايَكُونُ الْعَبْدُ اِلَى اللّهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ» [۵] (نزديكترين حالت بنده به خدا وقتى است كه به مى رود). خاندانى كه ما را امر به طول كرده اند، خود به قدرى در فرو مى رفتند كه پيشانى و زانوهاى آنها پينه مى بست. (عليه السلام) مى فرمايد: «در آثار سجده و برآمدگى و تورم نمايان بود و هر سال دو مرتبه آنها را قيچى مى كرد، در هر مرتبه پنج ثَفِنات بود و او صاحب ثفنات ناميده مى شد». [۶] 🔹در جاى ديگر (عليه السلام) فرمود: «پدرم هرگاه نعمتى ذكر مى شد، یا آيه اى كه در آن سجده بود قرائت مى گرديد، يا خداوند دفع بلا و كيد از او مى كرد، يا از نمازش فارغ مى شد، يا اصلاح بين دو نفر مى كرد، در همه اينها مى كرد و اثر سجود در تمام مواضع سجده اش نمايان بود؛ و از اين رو او را مى ناميدند». [۷] (عليه السلام) گاهى در بيابان به مى رفت و هزار مرتبه مى فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حَقّاً حَقّاً لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللهُ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ إِيمَاناً وَ تَصْدِيقاً وَ صِدْقا». [۸] 🔹اينها در مورد بود؛ البته سجده كامل، ضميمه شدن «سجده جسمانى» با «سجده نفسانى» است. در روايتى از (عليه السلام) آمده: « قرار دادن با خشوع قلب و اخلاص بر زمين است، ولى ، فراغت و دورى از امور فانى و روى آوردن با آخرين همّت به سوى و كندن لباس كبر و خودپسندى و قطع‌ و مزّين شدن به (صلى الله عليه وآله) است». [۹] پی نوشت‌ها؛ [۱] مستدرك سفينه البحار، نمازى شاهرودى، جامعه مدرسين‏، چ ۱، ج ‏۴، ص ۱۸۹. [۲] همان. [۳] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ ۲، ج ‏۶۵، ص ۲۶۵. [۴] مستدرك سفينه البحار، همان، ص ۴۷۴. [۵] همان. [۶] بحارالأنوار، همان، ج ‏۴۶، ص ۶، باب ۱. [۷] همان. [۸] بحارالأنوار، همان، ج ‏۸۲، ص ۱۶۶، باب ۲۹. [۹] غررالحكم و دررالكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، چ ۲، ص ۱۲۸ و ۱۲۹، شماره ۲۲۳۴ و ۲۲۳۵ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در دوران حكومت خود چه خدماتی به مسلمين ارائه کرده اند؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۱۵۹ به گوشه اى از «خدماتش به و كسانى كه تحت حكومت او مى زيستند» اشاره مى كند و آن را در چهار جمله بيان مى دارد و مى فرمايد: «وَ لَقَدْ أَحْسَنْتُ جِوَارَكُمْ». (به يقين، وظيفه را در مورد شما به كار بستم). منظور از «حُسن جوار» اين است كه انسان، در برابر معاشران و دوستان همزيستى مسالمت آميز و توأم با ادب و احترام و خوشرفتارى و تحمل ناملايمات داشته باشد؛ به گونه اى كه از حضور او در جمع‌شان احساس آرامش و خوشوقتى كنند. 🔹بررسى تاريخ زندگانى (عليه السلام) به خصوص در ، نشان مى دهد كه در همه جا با مهر و محبّت با رفتار مى كرد؛ حتى خانه هاى يتيمان و بيوه زنان را شبانه سركشى مى نمود و با دست خود، آنها را تغذيه مى كرد؛ يتيمان را نوازش مى داد؛ بيوه زنان را تسليت مى گفت؛ با رنجوران همدردى مى كرد؛ با مخالفان مُدارا مى نمود و با دوستان، نهايت محبّت را مبذول مى داشت. 🔹به عكسِ دوران كه با نهايت خشونت با مردم رفتار مى كردند، حتى بر بزرگان اسلام، همچون ابوذر، عمّار ياسر و عبدالله‌ بن‌ مسعود رحم نكردند، و همان گونه كه مى دانيم ابوذر را با خشونت زياد به منطقه بسيار بد آب و هواى ربذه تبعيد كردند، که در آن جا از دنيا رفت و اطرافيان خليفه يا خود او عمار ياسر را به علت انتقاد مختصرى از نابسامانى هاى موجود در زمان عثمان چنان زدند كه به فتق مبتلا شد و يكى از دنده هايش شكست، و عبدالله بن مسعود، قارى و حافظ معروف قرآن را نيز چنان بر زمين كوبيدند كه بدنش ناقص شد و بعضى گفته اند: همين امر باعث مرگ او شد. 🔹اگر (عليه السلام) حتى برادرش را با ديگران در سهم كاملا يكسان مى شمرد، اطرافيان عثمان، چنان بر اموال بيت المال چنگ انداخته بودند كه مردم، عراق را بستان قريش و بنى اميّه مى ناميدند. [۱] در دوّمين خدمت خود به مردم مى فرمايد: «وَ أَحَطْتُ بِجُهْدِی مِنْ وَرَائِكُمْ». (من در پشت سر نيز به از شما پرداختم). اشاره به اين كه شما را در مسير و بندگى خدا از وسوسه هاى جنّ و اِنس حفظ كردم، و در برابر گزند از شما نگهدارى نمودم. 🔹و در سوّمين و چهارمين خدمت به آزاد ساختن مردم از بند ذلّت و زنجيرهاى ظلم و اسارت اشاره مى فرمايد: «وَ أَعْتَقْتُكُمْ مِنْ رِبَقِ الذُّلِّ، وَ حَلَقِ الضَّيْمِ». (و شما را از بند و حلقه هاى زنجيرِ آزاد كردم). چرا كه در دوران حكومت و سيطره و بر حكومت اسلامى، دامنه و در همه جا گسترده بود، و كسى جز آن گروهِ خودكامه، ارزش و نفوذى در جامعه نداشت، (عليه السلام) آنها را از اين حكومتِ خودكامه فاميلى و قبيلگى كه به دست افرادی شرور همچون بنى مروان و بنى اميّه اداره مى شد، رهايى بخشيد. 🔹و در پايان اين سخن به نكته لطيفى اشاره مى كند كه اين نه به جهت و شايسته شما در برابر من است؛ بلكه: «شُكْراً مِنِّي لِلْبِرِّ الْقَلِيلِ وَ إِطْرَاقاً عَمَّا أَدْرَكَهُ الْبَصَرُ، وَ شَهِدَهُ الْبَدَنُ، مِنَ الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ» (همه اينها براى سپاس فراوانِ من در برابر نيكىِ اندكى از سوى شما و چشم‌پوشى از بدى‌هاى فراوانى بود كه نسبت به من انجام داديد؛ بدى هاى آشكارى كه چشم، آن را مى ديد و بدن، آن را لمس مى كرد). 🔹در حقيقت، منظور اميرالمؤمنين (عليه السلام) اين است كه شما خدمتى به من نكرديد كه خدمات من براى شكرگزارى آن باشد، بلكه مشكلات و دردسرهايى كه براى من آفريديد بسيار زياد است؛ اگر من به شما كردم براى خدا و اداى‌ بوده است. بنابراین، «الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ» در اين عبارت، اشاره به و و هاى مردم در برابر امام (عليه السلام) است. 🔹شبيه همين معنا در خطبه هاى ديگر «نهج البلاغه» به چشم مى خورد. در خطبه ۹۷ مى فرمايد: «وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِيَّتِي‏». (همواره امت‌ها از ظلم زمامدارشان در وحشت بوده اند، ولى من از ظلم پيروانم بيمناكم). پی نوشت: [۱] شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، انتشارات آية الله مرعشي نجفي‏، ۱۴۰۴ق، چ اول، ج ۲، ص ۱۲۹ (از قول «سعيد بن عاص» فرماندار كوفه از جانب عثمان) 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۲۰۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️امام مهدى‌ (عج‌ الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف): 🔸«إنَّ اللهَ تَعالى لَمْ يَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثاً و لا أهْمَلَهُمْ سُدىً، بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أسْماعاً وَ أبْصاراً وَ قُلُوباً وَ ألْباباً، ثُمَّ بَعَثَ اِلَيْهِمُ النَبيّينَ عليهم السلام مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرينَ، يأمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ، وَ يَنهُونَهُمْ عَنْ مَعْصيَتِهِ، وَ يُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهِلُوهُ مِنْ أمْرِ خالِقِهِمْ وَ دِينِهِمْ». 🔹«به راستی را بيهوده نيافريد، و آنان را و رها نساخت، بلكه آنان را با قدرت خود آفريد، و براى آنان گوش و چشم و دل و عقل قرار داد، و سپس علیهم السلام را بشارت دهنده و بیم دهنده فرستاد، تا مردم را به از خدا فرمان ‌دهند، و از او نهى كنند و آنچه را كه در مورد و نمى‌دانند به آنان بیاموزند». 📕بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۹۴ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️هرچه هست از اوست 🔹خدا فرموده است بروید دست را قطع کنید. ما میرویم، آن قدری که قدرت داریم، دست را، بتوانیم قطع می‌کنیم؛ نتوانستیم، کار خودمان را انجام داده‌ایم. به ما فرموده است که «قاتلوهم»، یا خداوند تعزیرشان می‌کند به دست شما. ما می‌کنیم، اطاعت است؛ یعنی سربسته و دربسته در اختیار او باید باشیم، بکنیم، دنبال هرچی می‌رویم اطاعت بکنیم. اگر موعظه می‌کنیم برای اطاعت خدا باشد و اگر موعظه می‌شنویم هم برای خدا باشد. 🔹اگر میکنیم برای خدا باشد، اطاعت خدا باشد و اگر میکنیم، خدا. هر جا فرموده آن کار را بکنید، آن کار را میکنیم. هرجا فرموده این کار را بکنید، این کار را می‌کنیم. اگر اینطور شدیم که از خودمان یک چیزی را مایه نگذاشتیم، هرچه هست از اوست، چیزی هم نداریم که مایه بگذاریم، خیال میکنیم چیزی داریم، «هر چی هست از اوست». هرچی ما خیال می‌کنیم داریم، نه! ازاوست پیش ما، است. این امانت هم یک وقتی رد میشودبه خودش. اگر هم داشته باشیم به خیال خودمان، از ما نیست، اشتباه می‌کنیم. 🔹همه عذاب‌هایی که در آن عالم هست برای نفهمی آدم است. خیال میکند خودش چیزی است، چون خیال میکند خودش چیزی است، میخواهد به همه تفوق پیدا کند. چون برای خودش هست، می‌خواهد همه چیز را برای خودش تحصیل بکند، و این است که را به می‌رساند. و سعید این است که هم چیز را برای «او» بخواهد و برای او خواستن، یعنی برای بندگان خدا، برای . بیانات حضرت امام۶۴/۰۱/۰۱ منبع:وبسایت روح الله(ره) @tabyinchannel