eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
62 دنبال‌کننده
9هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (ع) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! و اگر قصد قیام داشت، چرا به اندازه کافی آذوقه به همراه نبرد؟! (بخش چهارم) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه حرکت مصلحانه (علیه السلام) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 3⃣تشکیل حکومت اسلامی (۱) 🔹انبياء و اولياى الهى در طول تاريخ براى پيشبرد اهداف مقدّس خويش، درصدد برآمدند، چرا كه بدون شك با «تشكيل حكومت»، بهتر مى توان مردم را به سوى ارزشهاى معنوى و انسانى سوق داد و در راه بسط كوشيد و را به صورت ضابطه مند اجرا كرد و به برقرارى عدل و دفع ظلم و شرك و بيدادگرى كمك نمود. همچنين بسيارى از وجود دارد که بدون تشكيل حكومت نمى توان آنها را اجرا كرد و يا لا اقل به طور مطلوب تحقّق نمى يابد. 🔹با تشكيل و پذيرش به خوبى مى توان به اجراى احكام الهى كمك كرد و اصول، اخلاق و احكام شريعت را تحقّق عينى بخشيد. (عليه السلام) كه شايسته و وارث حاكميّت نبوى و علوى و رهبر معنوى امّت اسلامى بود، براى احياى ارزش هاى اسلامى و بسط قسط و عدل و مبارزه با ستمگران به هدف تشكيل حكومت اسلامى به پا خاست، به اين قصد كه اگر ممكن شود با تشكيل حكومت اسلامى، و گرنه با و يارانش، چهره واقعى را آشكار سازد و به ريشه كن ساختن درخت ظلم و كفر و نفاق شان بپردازد و و امّت مظلوم اسلامى را يارى كند. 🔹آن حضرت در خطبه اى با صراحت هدف از تلاش و تكاپوى خويش را چنين بيان ميكند: «اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ مَا كَانَ مِنَّا تَنافُساً فِي سُلْطانٍ، وَ لا الِتماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَ لكِنْ لِنَرَىَ الْمَعالِمَ مِنْ دِينِكَ، وَ نُظْهِرَ الْإِصْلاحَ فِي بِلادِكَ، وَ يَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِكَ، وَ يُعْمَلُ بِفَرَائِضِكَ وَ سُنَّتِكَ وَ أَحْكامِكَ‏». [۱] (خداوندا! تو میدانى كه آنچه از ما [در طريق تلاش براى بسيج مردم] صورت گرفت، به خاطر رقابت در امر زمامدارى و يا به چنگ آوردن ثروت و مال نبود، بلكه هدف ما آن است كه تو را آشكار سازيم و اصلاح و درستى را در همه بلاد برملا كنيم، تا بندگان مظلومت آسوده باشند و فرايض و سنّت ها و احكامت مورد عمل قرار گيرد). ... پی نوشت؛ [۱] بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۸۰-۸۱ برگرفته از: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش ۲۵، ص ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (علیه السلام) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! و اگر قصد قیام داشت، چرا به اندازه کافی آذوقه به همراه نبرد؟! (بخش پنجم) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه حرکت مصلحانه (علیه السلام) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 3⃣تشکیل حکومت اسلامی (۲) 🔹پس از مرگ و به خلافت رسيدن ، شرايط براى مبارزه با ستمگران و تشكيل - بيش از زمان گذشته - فراهم شده بود و (علیه السلام) در اين مسير اقداماتى را در پيش گرفت: 💠الف) ترك بيعت با يزيد (و اعلام عدم شايستگى او براى خلافت) 🔹با توجه به اينكه (عليه السلام) را هرگز شايسته اين جايگاه رفيع نمی‌دانست و خود را به حق، شايسته ترين فرد براى امر مى ديد، با بيعت نكرد و حكومت او را به رسميّت نشناخت. از اين رو، هنگامى كه خبر مرگ معاويه به مدينه رسيد و آن حضرت توسّط والى‏ مدينه احضار شد، امام (علیه السلام) در پاسخ به عبدالله بن زبير كه پرسيد چه خواهى كرد؟ فرمود: «هيچگاه با بيعت نخواهم كرد، چرا كه امر خلافت پس از برادرم حسن (علیه السّلام) تنها شايسته من است». [۱] 🔹همچنين و همانطور که پیش از این نیز اشاره شد به والى مدينه نيز فرمود: «إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ، وَ مُخْتَلِفُ الْمَلائِكَةِ... وَ يَزيدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ الْخَمْرِ، قاتِلُ النَّفْسِ الُمحَرَّمَةِ، مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَ مِثْلِي لا يُبايِعُ لِمِثْلِهِ‏» [۲] (ما از خاندان نبوّت و معدن رسالت و جايگاه رفيع رفت و آمد فرشتگانيم... در حالى كه مردى است، فاسق، مى گسار، قاتل بى گناهان؛ او كسى است كه آشكارا مرتكب فسق و فجور مى شود. بنابراين هرگز شخصى همانند من با مردى همانند وى بيعت نخواهد كرد). 🔹علاوه بر آن (علیه السلام) در پى اصرار «مروان بن حكم» براى بيعت با يزيد، با قاطعيّت فرمود: «هنگامى كه امّت اسلامى به زمامدارى مثل گرفتار آيد، بايد فاتحه اسلام را خواند! من از جدّم رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفيان حرام است». [۳] در واقع (عليه السلام) با اين جمله، عمق فاجعه زمامدارى را بيان ميكند و با استشهاد به كلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تصدّى خلافت توسّط فرزندان ابوسفيان را حرام مى شمارد. 💠ب) تصريح به شايستگى خود براى خلافت‏ 🔹 (عليه السلام) علاوه بر آنكه را شايسته اين جايگاه والا نمى دانست، به شايستگى خود نسبت به امر ولايت و حاكميّت اسلامى تصريح مى كند. در واقع امام (علیه السلام) با اين جملات در مسير «تشكيل حكومت اسلامى» و به عهده گرفتن خلافت مسلمين حركت مى كند. 🔹امام حسين (عليه السلام) در خطبه اى كه پس از نماز عصر در جمع لشكريان «حرّ» خواند، فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ! أَنَا ابْنُ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ وَ نَحْنُ أَوْلى‏ بِوِلايَةِ هذِهِ الْأُمُورِ عَلَيْكُمْ مِنْ هؤُلاءِ الْمُدَّعِينَ ما لَيْسَ لَهُمْ‏». [۴] (اى مردم! من فرزند دختر رسول خدايم، ما به ولايت اين امور بر شما [و امامت مسلمين] از اين مدّعيان دروغين سزاوارتريم). همه اينها علاوه بر مواردى است كه (عليه السلام) در حيات معاويه و آنگاه كه مسأله ولايتعهدى يزيد مطرح شد به شايستگى خويش بر امر خلافت تأكيد ورزيد و در منابع حدیثی نیز ثبت شده است. [۵] 💠ج) پاسخ به دعوت كوفيان‏ 🔹از نمودهاى تلاش (عليه السلام) براى تشكيل حكومت اسلامى، پاسخ به دعوت‏ كوفيان جهت پذيرش رهبرى قيام بر ضدّ حكومت نامشروع يزيد است. همچنین فرستادن به کوفه به عنوان سفیر و برای ارزیابی دعوت آنان و بسيج نيروها و گرفتن بيعت از مردم، حكايت از عزم امام (علیه السلام) جهت تشكيل حكومت اسلامى و الهى دارد. 🔹با توجّه به اين كه كوفه مركز علاقمندان و شيعيان على بن ابیطالب (عليه السلام) بود، پس از مرگ معاويه و به دنبال يك گردهمايى در منزل «سليمان بن صرد خزاعى» جمعى از بزرگان كوفه نامه اى به محضر امام (علیه السلام) نوشته و براى پذيرش رهبرى آن حضرت جهت برپايى نهضتى همگانى اعلام آمادگى كردند. [۶] ... برگرفته از: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش ۲۵، ص ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شیوه «امام سجاد» (علیه السلام) برای زنده نگهداشتن «عاشورا» 🔸یکی از اتفاقات مهم در دوران زندگی (علیه السلام) حضور ایشان در بود که به علت بیماری سختی که داشتند، در جنگ حضور پیدا نکردند و رسالت انتقال پیام عاشورا و امامت را برعهده گرفتند. 💠امام سجاد (علیه السلام)؛ احیاء انقلاب کربلا با مولّفۀ تعمیق معارف دینی 🔹 (علیه السلام) از زمانی که پدر بزرگوارش (علیه السلام) به سوی مکه و از آنجا به ، حرکت کرد، همراه کاروان حسینی بود و همه‌ی مصیبت‌ها و سختی‌ها را برای احیاء نهضت حسینی به جان خرید، و در راه تبیین (عليه السلام) از هیچ تلاشی فروگذار نکرد، لذا شاهدیم  پس از حادثه‌ی جانگداز روز که امام حسین (علیه السلام) و هفتاد و دو تن از یاران او به شهادت رسیدند، بقیه‌ی خاندان و بستگان آن حضرت‌، از جمله (عليه السلام) را از کربلا به کوفه و از آنجا به شام به اسارت بردند، 🔹و اسرای کربلا، به خصوص «امام سجاد» (علیه السلام) و «حضرت‌ زینب» (سلام الله علیها) در پیام رسانی و افشاگری نهضت و قیام امام حسین (علیه السلام) نقش اصلی را ایفا نمودند. اگر (علیه السلام) و (سلام الله علیها) چهره‌ی زشت و پلید را معرفی نکرده بودند، در تاریخ از تاثیرگذاری خبری نبود؛ لذا همچنان افشاگری امام سجاد (علیه السلام) ادامه داشت. ایشان با این افشاگری رسالت خود را که آگاه سازی مردم بود، به نحو شایسته انجام داد و سخنان و خطبه‌های آتشین و منطقی آن بزرگوار موجب پیدایش شک و تردید نسبت به حکومت یزید شد. 🔹 (عليه السلام) که پرورش یافته خاندان رسالت و امامت بود، همچون پدرش و دیگر مصلحان آسمانى، هیچگاه در راه مبارزه با ستم از خود سستی نشان نداد و در مقابل هیچ ظالمی سر خم ننمود. با این حال چون در دوران ایشان و با وجود تازه بودن خاطره مبارزه ماندگار پدر گرانقدرش در واقعه ، و تجربه بی وفایی مردم زمانشان، مبارزه مسلحانه نمی توانست تاثیر زیادی داشته باشد، به همین دلایل ایشان شیوه جدیدی در مبارزه را پیش گرفتند. (علیه السلام) ترجیح داد که برای ایجاد تحولات مثبت در جامعه اسلامی از مسیر تعمیق‌ معارف‌ دینی و تبیین مقولۀ استکبار ستیزی، در قالب بسط و گسترش و بصیرت بخش، و دیگر معارف ناب اهل بیت (علیهم السلام) اقدام نماید. 🔹از آنجا که حضرت در عصر اختناق زندگی می‌کرد، و نمی توانست مفاهیم مورد نظر خود را به صورت آشکار و صریح بیان کند، از این رو با شیوه «موعظه»، «نشر احکام» و «آثار تربیتی و اخلاقی»، و با محوریت عمق بخشی به معارف اسلامی و از طریق و راز و نیاز، ابعاد مختلف حماسه را با تعمیق بصیرت مردم، در شناخت استکبار زمان تبیین کردند، و نسبت به احیاء اقدام نمودند. همچنین باید اذعان نمود (علیه السلام) با تداوم بر ذکر مصائب حادثه کربلا و روشنگری پیرامون این موضوع، سعی بر این نمود که یاد و خاطره (عليه السلام) در اذهان زنده بماند و ضمن زنده ماندن فرهنگ شهادت و ایثار، حس کنجکاوی مردم پیرامون ‌ (علیه السلام) و یارانش از از بین نرود. 🔹در این زمینه نقل نمودند که حضرت به مدت بیست سال در عزای پدرش امام حسین (علیه السلام) گریست. هیچ وقت طعامی به محضرشان نیاوردند، مگر آن که چشم هایش پر از اشک گردید. در اینجا باید اعتراف نمود که همین عزاداری های (علیه السلام) و تلفیق آن با معارف ناب اهل بیت (عليهم السلام)، و تأکید بر در مقولۀ ستیز با استکبار، و قیام در برابر ، بنیان و اساس مراسم های امروز است، که در نتیجه آن، ما شاهد عزاداری های هر ساله مسلمانان جهان در ماه محرم الحرام و بیان اهداف و انگیزه های قیام امام حسین (علیه السلام) می‌باشیم. 🔹تکرار این عزاداری ها باعث گردیده است که واقعیات این موضوع نسل به نسل در بین مسلمانان انتقال یابد و مسلمین در هر گوشه ای از جهان، از تلاش های امام زین‌العابدین (علیه السلام) جهت اصلاح جامعه اسلامی آگاهی یافته، و هر ساله بیان اهداف این قیام در محافل و مجالس خرد و کلان، مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. فراتر از این مهم، تداوم این مسئله در بین مسلمانان باعث گردیده است که با گذشت سالها از این حادثه، غیر مسلمانانی همچون گاندی و دیگران خود را شاگردان مکتب اباعبدالله الحسین (عليه السلام) بخوانند و از این مکتب به عنوان مکتبی جاوید یاد کنند. منبع: وبسایت راسخون به نقل از مرکز مطالعات شیعه @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️عاملی که قوم حضرت شعیب (عليه السلام) را گرفتار عذاب کرد 🔸«قوم شعیب» به دلیل بی‌اعتنایی به برخی مسائل شرعی دچار شدیدترین عذاب الهی شدند. 🔹دقت‌ در کسب‌ و دوری‌ از اموال‌ از تأکیدات مهم دین مبین به تمام انسان‌هاست. در دیدگاه دین اسلام به سعادت دنیوی و اخروی دست می‌یابد که دارای باشد، چرا که این مسأله ارتباط مستقیمی با تأمین نیاز‌های جسم انسان و پاکی و ناپاکی روح، اندیشه و ایمان و باور‌های قلبی او دارد. برای درک دقیق‌تر تأثیر رزق‌ بر سرنوشت‌ افراد همین بس که (علیه السلام) در روز عاشورا مهم‌ترین عامل عداوت را، روی آوردن به معرفی کردند و خطاب به آن‌ها فرمود: «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ...» (شکم‌ های شما از پر شده است که حاضر نیستید صدای مرا بشنوید). 🔹جالب است که لشکریان ، از مسلمانان بودند که تقید به عبادات شرعی داشتند و تنها به واسطه روی‌ آوردن‌ به‌ از مسیر حق خارج شدند؛ از این رو پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در روایتی فرمود: «الْعِبَادَةُ مَعَ أَکْلِ الْحَرَامِ کَالْبِنَاءِ علَى الْمَاء». [۱] (کسی که می‌خورد و عبادت هم می‌کند، مانند کسی است که روی آب، ساختمان بنا می کند). بنابراین اگر مسیر از طریق باشد، جامعه به رستگاری می‌رسد، در غیر این صورت آثار و تبعات آن گریبانگیر مردم خواهد بود. براساس آیاتی از ، جوامعی به دلیل عدم تقید به نوع درآمدشان، مورد قرار گرفتند که از جمله آن‌ها (عليه السلام) بود:  🔹«...فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ ۚ إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ». [۲] (...در نتیجه عذاب روز سایبان (یعنی روزی که ابری تیره و صاعقه زا سایه می اندازد) آنان را فرا گرفت، همانا آن روزی بزرگ بود). در آیات مربوط به (علیه‌ السلام) و قومش می‌ خوانیم که آن حضرت بعد از دعوت به توحید، قوم خود را به و در و تجارت دعوت کرد، و در نهایت کسانی که قبول نکردند به گرفتار شدند. این خود نشان می‌دهد که یک جامعه را نمی‌توان ساده شمرد، و نیز نشان می‌دهد که فقط مأمور به مسائل اخلاقی و عبادی نبوده‌اند، بلکه اصلاح وضع نابسامان اجتماعی و اقتصادی نیز بخش مهمی از دعوت آنها را تشکیل می‌داده است.  پی نوشت‌ها: [۱] عدة الداعی، ص۳۰۲ [۲] سوره شعراء، آیه ۱۸۹ منبع: تسنیم @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (ع) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! (بخش ششم) 3⃣تشکیل حکومت اسلامی (۳) 🔹سه مؤلفه ای که در قسمت قبلی این نوشتار بدان ها پرداخته شد، موضوع قصد (ع) را برای تشکیل حکومت اسلامی ثابت میکند، اما ممکن است این سؤال به ذهن برسد که آيا امام(ع) از شهادت خويش و يارانش در مسير حركت به سوى كوفه و قيام بر ضدّ يزيد، آگاه بود، يا خير؟ و اگر ازاين امر مطّلع بود، آگاهى به شهادت با قيام و برنامه ريزى براى تشكيل حكومت اسلامى چگونه سازگار است؟! 🔹براساس شواهد تاريخى جاى هيچ ترديدى نيست كه (ع) از فرجام قيام خويش آگاه بود و با يقين به شهادت، نهضت خويش را آغاز كرد. روايات و اخبارى كه از طريق شيعه و اهل سنّت از پيامبر اكرم(ص) در موضوع شهادت (ع) نقل شده است به اندازه اى مشهور بود كه ابن عبّاس میگويد: «ما اهل بيت همگى ترديدى نداشتيم كه (ع) در سرزمين كربلا به شهادت خواهد رسيد».[۱] چنانكه از مفاد روايت فوق استفاده میشود، نه تنها امام، بلكه عموم اهل بيت حتّى از محلّ شهادت آن حضرت بااطلاع بودند. علّامه مجلسى در بحارالانوار ۷۱روايت در اين باره نقل كرده است.[۲] 🔹باملاحظه اين سخنان و نمونه‌هاى فراوان ديگر ازاين دست، شكّى باقى نمیماند كه (ع) نه تنها از اصل كشته شدن خويش آگاهى داشت، بلكه دقيقاً از محلّ شهادت و نيز قاتلان خود بااطلاع بوده است. اينك با توجّه به اينكه امام از سرانجام اين حركت آگاه بود اين سؤال مطرح میشود كه چگونه اطمينان (ع) به شهادت، با حركت آنحضرت براى دستيابى به حكومت اسلامى قابل جمع است؟! 🔹يعنى چگونه میشود امام هم سرانجام كار را بداند و به شهادت خويش و يارانش يقين داشته باشد و در عين حال به قصد تشكيل حكومت اسلامى قيام كند؟ پاسخ به اين سؤال به اندازه اى اهميت دارد كه برخى از نويسندگان را كه نتوانستند بين «اداى وظيفه» و «آگاهى از نتيجه» وفق دهند، بر آن داشت تا بطور كلّى آگاهى امام از فرجام كار را انكار كنند! و تمام ادله تاريخى و روايى را كه در اين موضوع وارد شده است، زيرسؤال برند! غافل ازآنكه نتيجه كار نمیتواند تعيين كننده وظيفه مردان الهى باشد. 🔹درفرهنگ دين، آنچه مهم است و عمل به آن است و امّا رسيدن به نتيجه دلخواه، در مرحله دوم قرار دارد. تعاليم قرآن و اسلام و سيره معصومين(ع) گوياى اين واقعيّت است كه جمع بين «وظيفه» و «نتيجه» هرچند اولويت دارد، ولى «عمل به وظيفه» مقدّم بر «رسيدن به نتيجه» میباشد. بعبارت ديگر بر هر فرد باايمانى لازم است در مسير انجام وظيفه گام نهد، هرگاه به نتيجه مطلوب برسد چه بهتر، و اگر نرسد نفس اينكار كه وارد مسير انجام وظيفه شده، خود مطلوب مهمى است كه میتواند افراد بهانه جو را به كار وا دارد. 🔹زيرا بسيارمیشود كه بهانه جويان به بهانه اينكه حصول نتيجه مشكوك است، از انجام وظيفه و رسيدن به نتيجه باز میمانند. اين است كه (ع) در كنار سخنانى كه با صراحت از و يارانش ياد میكند، در عين حال از انگيزه‌هاى الهى حركت خويش نيز بعنوان و تكليف دينى، سخن به ميان مى آورد و حتّى در روز پيش از آغاز جنگ به همين نكته اشاره كرده، میفرمايد: «آگاه باشيد! كه من حجّت را تمام كردم و از عاقبت شوم مخالفانِ حق، خبر دادم. آگاه باشيد! كه من با همين خانواده، با وجود نداشتن سپاه و بى وفايى ياران، جهاد خواهم كرد».[۳] 🔹آرى، (ع) درصدد اداى وظيفه است و نداشتن سپاه و كمى ياران، خللى در عزم او وارد نمیكند.اين است كه (ع) با وجود اينكه كاملًا از عاقبت امر آگاه بود، با انگيزه تشكيل حكومت اسلامى قيام كرد و اين درست به حكم «عمل به وظيفه» بوده است. سيره امامان معصوم (ع) همواره بر طبق «تكليف دينى» و «عمل به وظيفه» بوده است. آنان از اين منظر در هر حال احساس پيروزى میكردند و به تعبير آیه ۵۲ سوره توبه به «إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ‏؛ يكى از دو نيكى» - شهادت يا پيروزى - میرسيدند. 🔹بر همين مبنا است كه (ع) میفرمايد: «اگر قضاى الهى بر آنچه مى پسنديم نازل شود، خداوند را بر آن نعمت سپاسگزاريم وبراى شكرگزارى ازاو يارى مى‌طلبيم و اگر تقدير الهى ميان ما و آنچه به آن اميد داريم مانع شود، [و به شهادت برسيم] پس كسى كه نيتش حق و درونش تقوا باشد از حق نگذشته [و به وظيفه خود عمل كرده است]». [۴] با اين بيان روشن است كه هيچ منافاتى بين آگاهى ازسرانجام كار (شهادت) و عمل به وظيفه (قيام براى تشكيل حكومت اسلامى) نيست. [۵] ... • مآخذ در منبع موجود است برگرفته از: مقاله ارزیابی حرکت امام حسین، ابوعلم، توفیق، ترجمه امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی ش۲۵ ص۲۳ منبع وبسایت آیت الله مکارم شیرازی @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (علیه السلام) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! (بخش هفتم) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه حرکت مصلحانه امام حسین (علیه السلام) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 4⃣اصرار بر بیعت نکردن با یزید به عنوان راهبردی اصولی در نهضت اصلاح‌گرانه امام حسین (علیه السلام) و ارتباط آن با حرکت به طرف کوفه (۱) 🔹واقعیّت موجود آن عصر چنین بود که اجازه نمی داد کسی چون (علیه السلام) بدون بیعت با او راحت به زندگی مشغول شود؛ چون حضرت، کسی نبود که به آرامی زندگی کند، در این صورت تنها انتخاب در صورت عدم بیعت، قتل (علیه السلام) بود. از طرفی، گذشته از شام، مدینه و مکّه و به طور کلّی حجاز در شرایطی نبود که در برابر خواست یزید مبنی بر کشتن امام، مقاومتی از خود نشان دهد. (علیه السلام) می بایست به جای دیگری می اندیشید. 🔹رفتن به مکه به صورت موقت پسندیده بود، زیرا به هر روی، این شهر حرم تلقی می شد و برای مدتی می توانست امنیت داشته باشد، اما همین شهر نیز نمی توانست به عنوان سنگری دائمی مورد توجه قرار گیرد. به علاوه که مکه، هواداری خاصی از امام (علیه السلام) نمی کرد و حتی در جریان بیعت با امیرالمومنین (علیه السلام) هم، مکه با تانی بیعت کرده بود. در این صورت تنها که کانون شیعیان (علیه السلام) بود می توانست مورد توجه قرار گیرد. این منطقه از جهات دیگری نیز از شام متنفر بود. درخواست کوفه از امام (علیه السلام) این احتمال را تقویت کرد و با اوج گرفتن این دعوت، درصد احتمال پیروزی رو به فزونی نهاد. 🔹البته معنای این تحلیل این نیست که هیچ خطری در عراق نبوده است، اما سوال این است که اگر امام (علیه السلام) بنا داشت در جایی مستقر شود، کجا را باید بر می گزید؟ آیا (علیه السلام) کسی بود که بیعت کند؟ آیا کسی بود که اجازه دهد امام بدون بیعت، زنده بماند؟ اگر (علیه السلام) به عراق نمی رفت، در آن صورت همه کتب تاریخی نمی نوشتند: اگر به عراق رفته بود پیروز می شد؟ یا چرا به نامه های مردم پاسخ مثبت نداد؟ چرا اجازه داد که در حجاز به دست عمّال یزید به شهادت برسد و هیچ اقدامی نکند؟ 🔹این سوالات و نمونه آنها، مواردی است که در صورت عدم انتخاب و مسافرت به کوفه در ذهن هر عاقلی مطرح می شد. به هر حال پاسخ (علیه السلام) به تمام دعوت های به ظاهر خیرخواهانه ای که ایشان را به مماشات با یزید توصیه می کرد منفی بود، و برای همین نیز مکه از سوی عمال یزید برای (علیه السلام) در حال ناامن شدن بود. از نکاتی که (عليه السلام) در موارد متعدد بدان اشاره فرموده، این است که و عمّالش اجازه ادامه حیات را در مکّه به او نخواهند داد و به هر صورت او را به قتل خواهند رساند. امام در برابر اعتراض ابن عباس، فرمود: «این که دو وجب دورتر از مکّه کشته شوم، بهتر از آن است که یک وجب دورتر کشته شوم». [۱] 🔹این نکته علاوه بر اشاره به حفظ حرمت مکّه به این نکته نیز توجه می داد که جان امام (علیه السلام) در خطر است و حضرت باید در این باره اقدامی بکند. نیز آن حضرت در برابر اعتراض ابن عمر فرمود: «این گروه مرا رها نخواهند کرد ... آنها اصرار دارند تا من بیعت کنم و من نمی خواهم چنین کنم، بنابراین آنها مرا خواهند کشت». [۲] این جمله به خوبی وضعیت سيدالشهداء (عليه السلام) و واقعیّت موجود را نشان می دهد. امام (علیه السلام) در مورد دیگری فرمود: «اگر در سوراخ جانوران بیابان نیز پنهان شوم، مرا بیرون آورده و به قتل خواهند رساند». [۳] 🔹همچنین زمانی که از حضرت پرسیدند که چرا برای رفتن عجله می کند، امام (علیه السلام) فرمود: «اگر تعجیل نکنم مرا دستگیر خواهند کرد». [۴] و بار دیگر فرمود:  « مالم را گرفتند، صبر کردم، به آبرویم تعرّض کردند، صبر کردم، خواستند خونم را بریزند، گریختم». [۵] این نقل‌ها شاهد صدق این گفته است که به هر حال آنها تصمیم بر قتل حضرت داشتند و امیدی به زنده بودن، به صورتی که بیعتی نیز صورت نگیرد، نمی توانسته وجود داشته باشد. طرف دیگر قضیه رفتن به سمت عراق است. وقتی قرار شد آن حضرت از مکّه خارج شود، کدامین نقطه می بایست انتخاب می شد؟ ... پی نوشت‌ها؛ [۱]جمل من انساب الأشراف، البلاذرى، دارالفكر، بيروت، چ۱، ج۳، ص۱۶. [۲] همان. [۳]الفتوح، ج۵، ص۱۱۶. [۴]تاريخ طبرى، ج۴، ص۲۹۰. [۵]الفتوح، ج۵، ص۱۲۴ برگرفته از: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش۲۵، ص۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (ع) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! (بخش هشتم) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه حرکت مصلحانه امام حسین (علیه السلام) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 4⃣ اصرار بر بیعت نکردن با یزید به عنوان راهبردی اصولی در نهضت اصلاح‌گرانه امام حسین (علیه السلام) و ارتباط آن با حرکت به طرف کوفه (۲) 🔹در فاصله ماه شعبان تا ذیحجه که (علیه السلام) در مکه بود، نامه های مکرّری از عراق به دست حضرت رسید. این نامه ها به شکلی بود که بعدها به صورت دلیل عمده امام (علیه السلام) برای رفتن به عراق شد. در بسیاری از موارد وقتی اعتراض به رفتن می شد، امام (علیه السلام) مساله نامه‌ها را مطرح می‌کرد. [۱] هنگامی که (علیه السلام) در برابر حرّ رسید، همین نامه‌ها را دلیل آمدن خود ذکر کرد. 🔹زمانی که (لعنة الله عليه) علّت آمدن امام را به عراق جویا شد، پاسخ، همان نامه ها بود. (علیه السلام) در برابر این نامه چه می توانست بکند؟ او تا مسلم را نفرستاده بود، اطمینان کافی نداشت، امّا اکنون نامه نماینده اش رسیده بود که بهترین دلیل بر بیعت مردم کوفه با امام (علیه السلام) بود. از این رو در برابر اعتراض ابن عباس در آخرین مرحله، (علیه السلام) به او فرمود: «من می دانم که تو اهل نصیحت کردن هستی، امّا مسلم به من نامه نوشته که مردم بر بیعت و یاری من اجتماع کرده و من نیز تصمیم به رفتن گرفته ام». [۲] 🔹در پایان، با توجه به آنچه گفته شد و به عنوان جمع بندی می گوییم که همانطور که گفته شد (علیه السلام) نمی خواست به هیچ وجه موافقتی با و حاکمیّت او داشته باشد، حتی اگر این مخالفت منجر به شهادت حضرتش بشود؛ در عین حال در پی چاره بود تا در صورت امکان، انقلابی را علیه یزید برپا کرده و خود بر جامعه حاکمیّت پیدا کند. این چارچوب، خواست (علیه السلام) بود. 🔹جهان اسلام همانطور که دیدیم از نظر سیاسی در آن شرایط ویژگی های خاصی داشت که عموما مساعد با اهداف و خواست های اصلاح‌گرانه ایشان نبود؛ بنابراین باید به گونه ای رفتار می کردند که بتوانند با توجه به آن شرایط، به اهداف خویش در جهت دفاع از اسلام و اقامه حکومتی عادلانه با موفقیت دست یابند. 🔹طبیعی است که (عليه السلام) به تناسب، اهدافی در چند سطح را در نظر داشت. تشکیل حکومت (به عنوان زمینه ای برای اجرای احکام و فرامین الهی، بسط عدالت و...) می توانست بالاترین موفقیتی باشد که حضرت به آن می اندیشد. اما اینگونه نبود که با منتفی شدن زمینه های این هدف حداکثری، حضرت حرکت اصلاح طلبانه و انقلابی خود را ناکام و تمام شده تلقی کنند و از میانه راه بازگردند. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] جمل من انساب الأشراف، همان، ج۳، ص۱۶۳ تا ۱۶۵ [۲] مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، دارالاندلس، بیروت، ج۳، ص۵۴ و ۵۵ برگرفته از: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش ۲۵، ص ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (ع) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! (بخش نهم و پایانی) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه حرکت مصلحانه امام حسین (علیه السلام) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 4⃣اصرار بر بیعت نکردن با یزید به عنوان راهبردی اصولی در نهضت اصلاح‌گرانه امام حسین (علیه السلام) و ارتباط آن با حرکت به طرف کوفه (۳) 🔹علم و دانش، دوراندیشی و پیش بینی (عليه السلام) از شرایط سیاسی روز - حتی بنابر علم و بصیرت داشتن به عنوان انسانی عادی و بدون در نظر داشتن آگاهی های غیبی - از بسیاری از کسانی که با تحلیل پیشینه سرشار از بی وفایی مردم کوفه، سرنوشت چنین سفری را برای آن حضرت، پر از ناکامی می دانستند، بیشتر بود. 🔹گذشته از این حتی اگر - نستجیر بالله - فرض را بر این بگذاریم که امام (علیه السلام) بدون اطلاع از عاقبت کار، در ابتدا تحت تأثیر وعده ها و نامه های اهل کوفه قرار گرفت و به امید اقامه حکومت در آنجا، از ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه و منقلب شدن امور، غافلگیر شد، معنایی نداشت پس از رسیدن خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی در کوفه و افتادن زمام امور به دست امویان و ضعیف شدن جبهه شیعیان، باز هم مسیرش را به طرف این شهر ادامه دهد و جان مبارک خود و عزیزترین کسانش را قربانی دستیابی به هدفی (در اینجا منظور «حکومت» است) کند که از ابتدا احتمال تحقق آن بسیار پایین بود. 🔹مشخص است که هدف (عليه السلام) از حرکت اصلاح‌گرانه خود منحصر در دستیابی به حکومت نیست، و حتی اگر دستیابی به حکومت هم امری در دسترس نبود، به هر روی امام (علیه السلام) به عنوان و ، طرح دیگری برای ادامه نهضت و پیشبرد رسالت خویش در نظر گرفته بود. به فرض که در این حد نیز موفقیتی به دست نمی آورد می توانست مطمئن باشد که با ریخته شدن خونش درخت اسلام را آبیاری کرده و مردم را نسبت به وضعیت ناهنجاری که در آن به سر می برند، آگاه کرده است. آیا این چیزی غیر از قیام و برپایی نهضتی آزادی خواهانه و عدالت طلبانه توسط آن حضرت است؟ [۱] 💠نکته پایانی؛ حکمت همراه ساختن خانواده در سفر به عراق 🔹در اینجا باید اشاره ای کوتاه به چرایی همراهی خانوده آن حضرت نیز داشت. (علیه السلام) می خواستند با همراه کردن خانواده خود و اسارت آنها بعد از شهادتشان، برای تمام تاریخ سندی معتبر و زنده در مظلومیت خاندان اهل بیت (علیهم السلام) و رسوایی امویان از خود باقی بگذارند. خطبه های آتشین (سلام الله علیها) نقش بسیار مؤثری در رسوایی اقدامات جنایتکارانه یزید و دستگاه خلافت اموی داشت. 🔹«سِـــرّ نی در نينـــوا می مـاند اگر زينـب نبـود - کــربــلا در کـربــلا می مـاند اگر زينب نبود - چهره ی سرخ حقيقت بعد از آن طوفان رنـگ - پشـت ابری از ريا می مـاند اگر زينب نبود» [۲] گذشته از همه اینها، (علیه السلام) با همراه کردن خانواده شان با خود، مرتکب عملی غیرمعمول و بی سابقه نشدند، چرا که به همراه بردن زنان و فرزندان سنتی عربی بود، و اینان همراه نیروهای تحت فرماندهی به جنگ فرستاده می شدند. در جنگ های زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز مسلمانان و مشرکان زنان خود را همراه می بردند. پی نوشت‌ها؛ [۱] حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ششم، ص ۱۹۹ [۲] سروده قادر طهماسبی برگرفته از: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش ۲۵، ص ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار تربیتی «نماز» (بخش دوازدهم) 🔸، یکی از «فروع دین اسلام» بوده و عبادتی است که‌ پنج بار در روز با شرایط خاص بر مسلمانان واجب شده است. این باعث رهایی از خودمحوری و خودشیفتگی می‌شود، و روحیه مردم‌گرایی را در انسان زنده می‌کند. موجب تنزیه وجدان اخلاقی می‌شود، به این صورت که یکی از مظاهر وجدان اخلاقی احساس گناه است و نماز باعث آمرزش گناهان می‌گردد. 2⃣1⃣سپر دفاعی 🔹این واقعیت که آدمی، موجودی آسیب‌پذیر بوده و خطر آسیب‌های اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی او را همچنان تهدید می‌کند، مطلبی انکار‌ناپذیر است؛ به ویژه در عصر حاضر که تقابل فرهنگ‌ها و‌ اندیشه‌ها در مواردی به نوعی غرب علیه اسلام مبدل گردیده است، این مساله از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود. ماهیت تهاجم فرهنگی، تقریباً بر همگان روشن است اما شاید مکانیزم‌ های اصلی و راهکارهای مقابله با آن، به این مقدار روشن نباشد. 🔹، یکی از مؤثرترین و مطمئن‌ ترین شیوه‌های مقابله با است. از جهات شناختی و نیز عاطفی، همچون «سپر دفاعی نیرومندی» عمل می‌نماید. از یک سوی، با درک رابطه خویش با خدا از نسبت و رابطه موجودی بی‌نهایت کوچک با بی‌نهایت بزرگ آگاه شده و در محضر چنان بزرگی، به خود اجازه‌ تخطی و جسارت به ساحت قدس او را نمی‌دهد، و به عبارت دیگر نمی‌کند، 🔹زیرا گناه به معنای شکستن حدود و حریم الهی است و از جهت دیگر، چون خود را از همه ابعاد نیازمند به خداوند می‌بیند و او را «فعال ما یشاء» می‌داند، سعی دارد تا رابطه خویش با خدا را با ارتکاب گناه، از بین نبرد؛ زیرا براساس فطرت الهی‌اش درک می‌کند، هر عمل خطاگونه‌ای که بر این رابطه اثر منفی بگذارد و آن را تهدید نماید، در حقیقت، مانند آن است که منشا خیرات و برکات زندگیش را مواجه با خطر جدی نموده باشد. 🔹در همین زمینه، بیان حدیث ذیل از (علیه‌السّلام) مناسب به نظر می‌رسد: «مردی به حضور سید شهیدان آمد و گفت: «من مردی گنهکار هستم و نیروی مقاومت در برابر گناه ندارم (نمی‌توانم گناهانم را ترک کنم مرا موعظه کن)»؛ امام حسین (علیه‌السّلام) فرمود: «پنج کار را انجام بده و هر چه می‌خواهی گناه کن: روزی خدا را نخور و هر چه خواهی گناه کن؛ از قلمرو حکومت خدا بیرون برو و آنچه خواهی گناه کن؛ به جایی برو که خدا تو را نبیند و آنچه خواهی گناه کن؛ هرگاه فرشته مرگ نزد تو آمد تا روحت را قبض کند، او را از خود بران و آنچه خواهی گناه کن؛ هنگامی که مالک دوزخ، تو را روانه دوزخ کرد، از رفتن به دوزخ سرپیچی کن و آنچه خواهی گناه کن». [۱] 🔹در حقیقت ، همچون است که نه تنها را از و در دنیا حفظ می‌کند، بلکه علاوه بر آن، او را از عذاب‌های اخروی، مصون می‌دارد. در باب چگونگی حفاظت وی از لغزش‌ های دنیوی، حدیث زیر ارائه می‌شود: «از امام باقر (علیه‌ السّلام) روایت شده است که فرمودند: «وقتی به ایستاد، فرشتگان از آنجا تا دورنمای آسمان او را در برمی گیرند و او در میان صفوف فرشتگان می‌باشد». این چه نمازی است که همه فرشتگان مامور حفظ انسان‌اند؟ از چه چیز؟ از وسوسه‌ها، تا شیطان و وهم از هیچ راهی حواس نمازگزار را به خود متوجه نکند، چون شیطان در کمین است. [۲] ... پی نوشت‌ها: [۱] محمدی اشتهاردی، محمد، گفتار دلنشین چهارده معصوم ‌ (علیهم‌ السّلام)، ص۱۱۵. [۲] جوادی آملی، عبدالله، اسرار عبادات، ص۱۴۸. منبع: ویکی فقه @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فوايد حجت غايب از نظر (قسمت سوم) 🔸قلبهایی که متحول می شود 🔹برخورد «اسعد بن زراره» با پيامبر (صلی الله علیه و آله) در كنار خانۀ كعبه و تغيير جهت مسير و طرز تفكّر او، و با توجه به‌ اينكه دشمنان سرسخت (صلی الله علیه و آله) نام آن حضرت را ساحر مى‌گذاردند و مردم را به‌ خاطر آن از نزديك شدن به او باز مى‌داشتند، معذلك اين افراد جذب به حضرت مى‌شدند و شيفتۀ ايشان مى‌گرديدند. اينها همه حاكى از نفوذ شخصيت (صلی الله علیه و آله) در افراد مختلف است. 🔹همچنين آنچه دربارۀ تأثير كلام (عليه السلام) روى فكر «زهير» در مسير كربلا نقل شده و يا كشش عجيب و فوق العاده كه «حر بن يزيد رياحى» در خود احساس مى‌كرد و با تمام شجاعتش مى‌لرزيد و سرانجام او را به صف شهداى كربلا وارد ساخت و يا داستان جوانى كه در همسايگى «ابو بصير» زندگى مى‌كرد و با پول فراوانى كه از خدمت‌گزارى به دستگاه بنى اميه به‌ دست آورده بود و به عيش و نوش مشغول بود، ولى با يك پيام (عليه السلام) بكلى دگرگون شد و مسير خود را عوض كرد. 🔹و نيز توفيق عجيبى كه براى عالم جليل القدر سيد شبّر در تأليفات رخ مى‌دهد و مى‌گويد: تماماً به بركت توجه (عليه السلام) است كه در عالم رؤيا قلمى به‌ من داد و فرمود: أكتب (بنويس)؛ از آن وقت اين بركت در قلم و تاليفات من پيدا شد [۱] و عنايت و توجهّى كه (علیه السلام) به «مفضل بن عمرو» كرد و تمامى اسرار موجوداتى كه در جلسات متعدّد براى او بيان كرده بود در لحظه در سينه و ذهنش حاضر گرديد، همه و همه نشانه‌اى از همين تأثير ناخودآگاه است كه مى‌توان آن‌را شعبه‌اى از پيامبر و امام دانست. 🔹استاد بزرگوار ما فقيه عاليقدر حضرت آقاى شيخ مرتضى حائرى (قدس سره) وقتى توجه امام صادق (عليه السلام) را به مفضل بن عمرو بيان نمود، فرمودند: «لحظه‌اى از اينگونه توجهات (علیهم السلام) را نمى‌توان با شصت سال دويدن مقايسه كرد». «به ذره‌گر نظر لطف بو تراب كند - به آسمان رود و كار آفتاب كند» 🔹ما قطب‌هاى مغناطيس زمين را با چشم خود نمى‌بينيم، ولى اثر آن‌ها را روى عقربه‌هاى قطب نما، در درياها و صحراها و آسمان‌ها كه راهنماى بشريت است و ميليون‌ها مسافر را به مقصد ميرساند كاملاً مشاهده مى‌كنيم. اگر اين قطب‌ هاى مغناطيسى اينگونه بتواند هزاران عقربۀ قطب‌نما را هدايت كند، آيا جاى تعجب است اگر گفته شود (آنهم بر اساس آيات قرآن و دليل و برهان) (عج الله تعالی فرجه الشریف) در پس پردۀ غيبت با امواج معنوى و جاذبه وجودى خويش، افكار و جان‌هاى زيادى را كه در دور يا نزديك قرار دارند هدايت مى‌كند؟! ... پی نوشت؛ [۱] سيد شبر يكى از علماء بزرگ شيعه است و در بغداد زندگى مى‌كرده و ۵٢ سال يا ۵۴ سال بيشتر عمر نكرده است. غير از زعامت دينى و فصل خصومات و جواب به سؤالات و تدريس و نيز كارهاى شخصى خود به قدرى كتاب تاليف نموده كه به ايشان مجلسى ثانى لقب داده شده است.  📕دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا حضرت مهدی (عج) حسین اوسطی، ص ۱۳۷ منبع؛ وبسایت اهل البیت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام حسین» (علیه السلام) برای رویگردانی از گناه چه پندی دارد؟ 🔹روايت شده كه مردى خدمت (عليه السلام) رسيده و عرض کرد: من مردی گناهكارم كه نمیتوانم خود را از نگه دارم؛ مرا پند و اندرزى بده. (علیه السلام) فرمودند: «افْعَلْ خَمْسَةَ أَشْيَاءَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ: فَأَوَّلُ ذَلِكَ لَا تَأْكُلْ رِزْقَ اللهِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ، وَ الثَّانِی اُخْرُجْ مِنْ وَلَايَةِ اللهِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ، وَالثَّالِثُ اُطْلُبْ مَوْضِعاً لَا يَرَاكَ اللهَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ، وَ الرَّابِعُ إِذَا جَاءَ مَلَكُ الْمَوْتِ لِيَقْبِضَ رُوحَكَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِكَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ، وَ الْخَامِسُ إِذَا أَدْخَلَكَ مَالِكٌ فِی النَّارِ فَلَا تَدْخُلْ فِی النَّارِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ». [۱] 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (پنج كار را انجام بده، سپس هر گناهى مايلى بكن؛ اوّل از نخور، هر گناهى مايلى بكن؛ دوّم از خارج شو، هر گناهى میخواهى بكن؛ سوّم جايى را پيدا كن كه تو را نبيند، هرچه میخواهى بكن؛ چهارم وقتى براى قبض روح تو آمد، او را از خود دور كن؛ سپس هر گناهى میخواهى بكن؛ پنجم وقتى تو را داخل جهنم كرد، داخل نشو، هر گناهى مايلى انجام ده). 🔹در اين حديث منطق روشنى به كار رفته است و آن اينكه در «پنج موقف» گرفتار است كه هريك از آنها براى كافى است؛ از يكسو دائماً بر سر خوان نشسته و از رزق او استفاده میكند؛ آيا با اين حال وجدان‌ انسانِ‌ بيدار اجازه ميدهد كند؟! ديگر اينكه دائماً تحت سرپرستى خداست و خدا فرشتگانى را براى حفظ او مأمور كرده است، آيا شرم‌آور نيست كه انسان تحت اين حفاظت، به مولايش بپردازد؟! 🔹سوم اينكه تمام عالم، محضر خداست، آيا شرم‏آور نيست كه انسان در محضر او مرتكب شود؟! چهارم و پنجم اينكه انسان گنهكار چه بخواهد و چه نخواهد روزى به دست ملك الموت میشود و در عرصه محشر به او میرسند و او را مجازات خواهند كرد؛ آيا میتواند در مقابل فرشته مرگ مقاومت كند و يا بر غلبه نمايد؟ حال كه خود را اسير دست آنها مى‏ بيند چگونه به خود اجازه میدهد آشكارا به مخالفت‌ فرمان‌ خدا برخيزد و آلوده انواع شود؟! فكر كردن در اين امور براى بازداشتن انسان از ، به يقين كافى است. [۲] 🔹گناه و نافرمانى از مولا هميشه زشت است، ولى زشت‌ترين حالات نافرمانى و عصيان اين است كه انسان نعمت هاى او را وسيله نافرمانى وى قرار دهد. در بعضى از تواريخ آمده است «سبكتكين» كه از كاركنان عزّالدوله بختيار بود، بر ضد او خروج كرد. «صابى» نويسنده معروف از طرف عزّالدوله نامه‏اى به او نوشت كه اى كاش میدانستم با چه وسيله‏ اى بر ضد ما قيام كرده‌اى، در حالى كه پرچم ما بالاى سرت در اهتزاز است و بردگان ما در طرف راست و چپ تو قرار دارند و اسبهاى سوارى تو علامت ما را بر خود دارند و لباسهايى كه بر تن دارى به ‏وسيله ما بافته شده است، و سلاحهايى كه براى دشمنانمان تهيه كرده بوديم در دست توست؟! [۳] 🔹از اين مثال تاريخى بخوبى روشن میشود كه چه اندازه زشت است كه انسان مشمول نعمتى از سوى ديگرى شود و همان نعمت را بردارد و بر ضد او اقدام كند. [۴] (علیه السلام) میفرماید: «كمترين حقى كه بر شما دارد، اين است كه با استمداد از ‏، او را نكنيد». [۵] امیرالمؤمنین (عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به نكته مهمى اشاره ميكند و آن اينكه «انسان در برابر كه خداوند به وى داده كمترين وظيفه‏ اش اين است كه نعمتهايش را وسيله معصيت او قرار ندهد». 🔹پيام ديگرى كه اين گفتار حكيمانه دارد اين است كه انسان هر كه ميكند به يقين با استفاده از يكى از است؛ چشم، گوش، دست، پا، فكر، قدرت و مواهب ديگر همه نعمتهاى پروردگارند و انسان بدون استفاده از اينها نمیتواند كار خلافى انجام دهد؛ بنابراين مفهوم كلام اين میشود كه نبايد هيچ گناهى كند، زيرا هر گناهى مرتكب شود با استفاده از يكى از نعمتهاى خداست و اين كار بسيار شرم‌آور است. [۶] پی نوشت‌ها؛ [۱]بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲ ج‏۷۵ ص۱۲۶. [۲]پيام امام اميرالمومنين، ناصر مكارم شيرازى‏، دارالكتب الاسلاميه چ۱ ج‏۱۴ ص۶۵۹. [۳]شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد،‏ مكتبة آية الله المرعشی النجفی چ۱ ج۱۹ ص۲۴۲. [۴]پيام امام اميرالمومنين، همان ص۶۵۷. [۵]نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت چ۱ ص۵۳۳، حکمت۳۳۰. [۶]پيام امام اميرالمومنين، ناصر مكارم شيرازى‏، دارالكتب الاسلاميه چ۱ ج‏۱۴ ص ۶۵۸-۶۵۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اثر تربیتی «معاد باوری» در روایات اسلامی چگونه بیان شده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸در روايات اسلامى اين موضوع، بازتاب گسترده اى پيدا كرده است و رابطه عميق و ريشه دار و مستمر اين دو را با يكديگر روشن مى سازد، به عنوان نمونه به روايات زير توجه كنيد: 4⃣در حماسه هاى «كربلا» و «عاشورا» نيز مى خوانيم كه (عليه السلام) روز ياران خود را مخاطب ساخته فرمود: «صَبْراً بَنِى الْكِرامِ فَمَا الْمَوْتُ اِلاّ قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ عنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّراءِ اِلَى الْجِنانِ الْواسِعَةِ وَ النَّعيمِ الدّائِمَةِ فَاَيُّكُمْ يَكْرَهُ اَنْ يَنْتَقِلَ مِنْ سَجْن اِلى قَصْر». ( كنيد اى بزرگ زادگان! چرا كه [و شهادت] تنها پلى است كه شما را از ناراحتى ها و رنج ها به سوى باغ هاى وسيع و نعمت هاى جاويدان عبور مى دهد، كداميك از شما ناخشنوديد كه از زندانى به قصرى منتقل شويد؟). 🔹اين سخن را (عليه السلام) در حالى بيان فرمود كه هر قدر دايره محاصره او و لشكريانش تنگ‌تر مى شد و مشكلات ميدان جنگ شديدتر مى گشت چهره هايى برافروخته تر و حالتى آرام‌تر داشتند. در اينجا بعضى از يارانش به بعضى ديگر اشاره كرده، مى گفتند: «اُنْظُرُوا لا يُبالى بِالْمَوْتِ». (بنگريد او به اعتنا نمى كند و هراسى از آن ندارد). (عليه السلام) اين معنا را شنيد و سخنان فوق را بيان فرمود و سپس افزود: پدرم از رسول خدا (صلی اللله عليه و آله) چنين نقل كرد: 🔹«اِنَّ الدُّنْيا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ جَنَّةُ الْكافِرِ وَ الْمَوْتُ جِسْرُ هؤُلاءِ اِلى جِنانِهِمْ وَ جِسْرُ هؤُلاءِ اِلى جَحيمِهِمْ ما كَذِبْتُ وَ لا كُذِّبْتُ». [۱] (، زندان مؤمنان و بهشت كافران است و ، پلى است براى گروه اوّل به سوى ، و پلى است براى گروه دوّم به سوى [اين يك حقيقت است] نه دورغ مى گويم و نه به من دروغ گفته شده است). رَمز حماسه هاى عاشورا و شجاعت بى نظير امام حسين (عليه السلام) و يارانش را كه در تاريخ با خطوط زرين و درخشان ثبت شده است بايد در همين راستا و در و مستحكم آنان نسبت به و زندگى جاويدان جستجو كرد. 5⃣تأثير ايمان به در حسن اعمال به قدرى روشن و آشكار است كه اميرمؤمنان (عليه السلام) تعجب مى كند از كسى كه ايمان به دارد و در خويش نمى كوشد مى فرمايد: «عَجِبْتُ لِمَنْ يَعْلَمُ اَنَّ لِلاعمالِ جَزاءاً كَيْفَ لا يُحْسِنُ عَمَلَهُ». [۲] 6⃣اين سخن را با حديث پرمعنايى از (صلى الله عليه و آله) پايان مى دهيم: آنجا كه در نشانه ها و علائم فرمود: از نشانه هاى آنها اين است: «اَيْقَنَ بِاَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ فَاشْتاقَ اِلَيْها وَ اَيْقَنَ بِاَنَّ النّارَ حَقٌّ فَظَهَرَ سَعْيُهُ لِلنِّجاةِ مِنْهاوَ اَيْقَنَ بِانَّ الْحِسابَ حَقُّ فَحاسَبَ نَفْسَهُ». [۳] (آنها به ايمان دارند، لذا مشتاق آنند [و براى رسيدن به آن در نيكى ها تلاش دارند] و به يقين دارند، لذا براى رهايى از آن سعى مى كنند [و گِرد گناه نمى گردند] و يقين دارند كه روز حق است، لذا به حساب خويش مى رسند [پيش از آنكه به حساب آنها برسند]). 🔹احاديث در اين زمينه بسيار فراوان است و آنچه در بالا گفته شد، تنها گوشه كوچكى از آنها محسوب مى شود و همگى تأكيد بر تأثير عميق ايمان به سراى در تربيت انسان دارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ ۲، ج ‏۴۴، ص ۲۹۷، باب ۳۵. [۲] غرر الحكم و درر الكلم‏، دارالكتاب الإسلامی، قم، چ ۲، ص ۴۶۱، قصار ۲۵. [۳] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، مؤسسة آل البيت(ع)، قم، چ ۱، ج ‏۱۱، ص ۱۹۷ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۵، ص ۳۲۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel