eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
62 دنبال‌کننده
9هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) در خطبه ۱۶۱ «نهج البلاغه» با چه اوصافی از پیامبر اكرم (ص) تجليل می‌كند؟ 🔹 (ع) در آغاز خطبه ۱۶۱ «نهج البلاغه» به معرفى (ص) مى پردازد و مى فرمايد: «ابْتَعَثَهُ بِالنُّورِ الْمُضِي‏ءِ، وَ الْبُرْهَانِ الْجَلِيِّ، وَ الْمِنْهَاجِ الْبَادِی وَ الْكِتَابِ الْهَادِی؛ خداوند او را با نور روشنى بخش و برهانِ آشكار و طريقِ واضح و كتابِ هدايت كننده، برانگيخت». منظور از «نور مضىء» همان اوست كه همه جا را روشن ساخت و «برهان جلى» اشاره به اوست. «منهاج بادى» او را بيان مى كند و «كتاب هادى»، است كه هدايتگر خلايق تا دامنه قيامت است. بعضى از شارحان «نهج البلاغه» هر چهار جمله را اشاره به «قرآن مجيد» مى دانند كه امام (ع) از زواياى مختلف به آن نگريسته است؛ ولى آنچه در تفسير آن گفتيم كه هر يك به چيزى اشاره مى كند، مناسب‌تر به نظر مى رسد و جمعى از شارحان «نهج البلاغه» آن را پذيرفته اند. در هر حال، كلام امام (ع) اشاره به اين دارد كه اركان چهارگانه دعوت پيامبر (ص)، از هر نظر كامل و قوى و سرچشمه آن، نور وحى بود و معجزات مختلف، برهان و دليل آن و كتاب هدايت كننده اى همچون قرآن، بيانگر آن و قوانين و احكامش روشن، حساب شده و حكيمانه بود. 🔹سپس به معرفى (ص) در هشت جمله كوتاه مى پردازد و مى فرمايد: «خاندانش بهترين خاندانها، شجره فاميل او [بنى هاشم] بهترين شجره ها، شاخه هايش موزون و ميوه هايش در دسترس همگان قرار داشت. زادگاهش مكّه [مركز خانه خدا] و هجرتگاهش، مدينه طيّبه [مركز جمعى از پاكبازان] بود. آوازه اش از آن شهر برخاست و صدايش از آنجا به همه رسيد». «متهدل» به معناى آويزان است و در اينجا به معناى ميوه اى است كه در دسترس همگان قرار دارد. پيروزى و موفقيّت انسان در سايه امور مختلفى به دست مى آيد. شرافت خانواده و كرامت اصل و نسب و شخصيت والاى بستگان و فرزندان، تولّد در محلِّ با ارزش و فعاليّت در محيط آماده، هر يك سهمى در پيروزى انسان دارد. و هر گاه در زندگى (ص) درست دقت كنيم مى بينيم علاوه بر شرف ذاتى آن حضرت، خداوند عوامل پيروزى را براى او فراهم ساخته تا بندگانش را از اين طريق هدايت كند؛ نسب او به حضرت ابراهيم (ع) و فرزندش اسماعيل (ع) مى رسد و از آن پدر و فرزند، شجاعت و ايثار را به ارث برده است. 🔹خاندانش بنى هاشم كه از بهترين طوايف عرب بودند. پدرى همچون عبدالله و جدّى چون عبدالمطلب، عمويى همچون حمزه و ابوطالب و عموزاده اى مانند امام علی (ع) و جعفر و فرزندانى همچون حضرت زهرا (س) و ائمه معصومين عليهم السلام داشت. مكّه حرم امن الهى زادگاه او بود و هجرتگاهش مدينه طيّبه مركز گروهى از مردم ايثارگر و فداكار بود. دعوت خود را از آنجا گسترش داد و صداى او در تمام جهان پيچيد. «اسره» كه از مادّه «اسر» (بر وزن عصر) به معناى قدرت و قوّت گرفته شده، اشاره به خاندان بنى هاشم و فاميل نزديك حضرت است. «شجره»، اشاره به ريشه اصلى اين خانواده است كه به ابراهيم (ع) باز مى گردد و «اغصان معتدل» اشاره به شاخه هاى او همچون عبدالمطلب، ابوطالب، حمزه، جعفر، اميرمؤمنان علی (ع) و ائمه هدى مى باشد كه از نظر فضل و كمال و عدم اختلاف همچون شاخه هاى هماهنگ يك درخت بودند و «ثمار»؛ (ميوه ها)، علوم و دانش هايى است كه از اين خاندان در طول تاريخ نصيب مردم شد. 🔹آنگاه به سراغ معرفى برنامه هاى عملى پيامبر (ص) میرود و ميفرمايد: «خداوند او را با دليل كافى و اندرز شافى و دعوت اصلاح گرانه، فرستاد». آرى، او داراى دلايل عقلى، فطرى و انواع معجزات حسّى بود و انسانها و جامعه هاى بيمار را با سخنان خود درمان كرد و ويرانى هاى فراوانى از عصر جاهليّت - كه در تمام شئون اجتماعى وجود داشت - اصلاح و آباد ساخت. (ص) از نظر ريشه با حجت و برهان قانع كننده همراه بود و از نظر محتوا، برنامه اى شفابخش در بر داشت، و از نظر نتيجه به اصلاح مفاسد و ترميم ويرانی‌ هاى فكرى و اخلاقى و اجتماعى منتهى شد. امام (ع) سپس به كارهاى مهمّى كه (ص) انجام داد پرداخته، چنين میفرمايد: «خداوند به وسيله او احكام ناشناخته [الهى] را آشكار ساخت و بدعت هايى كه به نام دين در شريعت الهى وارد شده بود ريشه كن كرد و احكامى را كه اكنون نزد ما روشن است بيان داشت». در واقع (ص) به سه كار مهم دست زد: عقايد حقّه را آشكار ساخت؛ بدعتها و خرافات را از ميان برداشت و احكام الهى را به طور روشن براى همه مردم تبيين كرد كه هر يك از اينها با مجاهدات بسيار و تحمّل رنج هاى فراوان صورت گرفت. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۲۶۶ منبع؛ وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️نقش اسوه ها و الگوها در رشد اخلاقی انسان 🔹یک گرایش فطری در بشر هست که قهرمانی داشته باشد، که «الگوی او در زندگی» قرار گیرد. قهرمانی با کمالات فروان و ویژگی های برجسته، که دیگران فاقد آن هستند. چنین گرایشی در ابعاد اجتماعی هم مطرح می‌باشد؛ به همین دلیل است که هر ملتی قهرمان و اسطوره ای، هر چند خیالی دارد، که بخشی از هویت آن جامعه را تشکیل میدهد. این گرایش نقش مهمی در صعود و نزول «اخلاق» در بشر دارد. وقتی قهرمان پوشالی باشد، یا قهرمانی اش را مدیون معیارهای مبتذل و سطح پایین جامعه باشد، الگو قرار دادنش در بهترین حالت، انسانی میسازد مثل خودش مبتذل. پس ضروری است که هم «معیارهای صحیح و ارزشمند» را شناخت، و هم الگویی که با آن معیارها هماهنگ باشد. «دین اسلام» برای پیروانش شخص «پیامبر اکرم» (ص) را بعنوان «الگو و اسوه» معرفی مینماید:  «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللهِ اسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللهَ وَ الْیَوْمَ الآخِرَ وَ ذَکَرَ اللهَ کَثیراً؛ [احزاب، ۲۱] یقیناً برای شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوی نیکویی است، برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد، و خدا را بسیار یاد می کند». 🔹آیت الله العظمی مکارم شیرازی در تفسیر این آیه میفرماید: «این آیه ناظر به جنگ احزاب است؛ به نکته مهمّی اشاره میکند و آن اینکه، علیرغم ضعفها و بیتابی ها و بدگمانی های بعضی از تازه مسلمانان در این میدان نبرد عظیم، «پیامبر اکرم» (ص) مانند کوهی استوار، مقاومت و ایستادگی کردند؛ از آرایش جنگ های صحیح و انتخاب بهترین روش های نظامی، لحظه ای غافل نمی ماندند، و در عین حال از راههای مختلف برای ایجاد شکاف در جبهه دشمن از پای نمی نشستند؛ همراه دیگر مؤمنان کلنگ به دست گرفتند و خندق کندند، و برای حفظ یارانشان با آنها مزاح و شوخی می کردند؛ برای دلگرم ساختن مؤمنان، آنان را به خواندن اشعار حماسی تشویق می‌نمودند؛ آنی از یاد خدا غافل نبودند، و یارانشان را به آینده درخشان و فتوحات بزرگ نوید می‌دادند. همین امور سبب حفظ جمعیّت اندک مسلمین در برابر گروه عظیم احزاب، که از نظر ظاهری کاملًا برتری داشتند، شد؛ این ایستادگی و مقاومت عجیب، سرمشقی‌ برای‌ همه بود. قرآن می‌فرمايد: «رسول خدا (در میدان جنگ احزاب) اسوه نیکویی بود برای آنها که امید به خدا و روز رستاخیز دارند، و خدا را بسیار یاد می‌کنند».  🔹نه تنها در میدان جنگ احزاب که مصداق جهاد اصغر محسوب می‌شد، (ص) و الگو بودند، بلکه در میدان و مبارزه با هوی و هوس های نفسانی و نیز اسوه و سرمشق بسیار مهمّی بودند و می‌باشند؛ و آن کسی که بتواند گام در جای گام‌های آن بزرگوار بنهد، این راه پر فراز و نشیب را با سرعت خواهد پیمود. قابل توجّه اینکه در این آیه، علاوه بر مسأله ایمان به خدا و روز جزا (لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللهَ وَ الْیَوْمَ الآخِرَ)، روی یاد خدا نیز تکیه شده است، و با ذکر جمله «وَ ذَکَرَ اللهَ کَثیراً» نشان می‌دهد، آنهایی که بسیار به یاد خدا هستند، از هدایت های چنین پیشوایی الهام می‌گیرند، زیرا ایمان و ذکر خدا، آنها را متوجّه مسئولیّت های بزرگشان می‌کند، در نتیجه به دنبال رهبر و پیشوایی می‌گردند، و کسی را بهتر از (ص) برای این کار نمی یابند». [۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره احزاب، آیه ۲۱ [۲] اخلاق در قرآن، جلد ۱، ص۳۷۱ منبع: وبسایت اهل البیت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️توجه به سیره پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام‌ 🔹من به یک نکته‌ای شما را توجه می‌دهم و آن و است. رسول اکرم در آن وقتی که تنها بود و هیچ کس با او نبود، الّا یک نفر، دو نفر، در آن وقت با وحی الهی مردم را دعوت کرد؛ منتظر نشد که عدّه و عُدّه زیاد پیدا کند، منتظر نشد که جمعیتها همراه او باشند. از همان اول شروع به دعوت کرد، و شروع به دعوت مردم برای گرویدن به اسلام و برای پیدا کردن راه حق فرمود. آن وقت هم که به مدینه تشریف آوردند و تشکیل حکومت دادند، باز هم منتظر این نشدند که قدرت زیاد پیدا بکنند. باز هم دعوت خودشان را به طور گسترده تری بجا آوردند، و مردم را به وظایف شخصی و اجتماعی، سیاسی دعوت کردند. دعوت های قرآن، هم در مکه مکرمه و هم در مدینه مشرفه دعوت های شخصی بین‌ فرد و خدای تبارک و تعالی نبود. 🔹می‌شود گفت که بی‌استثنا دعوت های خدا حتی در آن چیزهایی که وظایف شخصی افراد است، روابط شخصی افراد است بین خود و خدا، از معنای اجتماعی و سیاسی برخوردار است. بعد از رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - ما ملاحظه می‌کنیم که در زمان‌هایی که ائمه مسلمین - علیهم السلام - در فشار سخت بنی امیه و بنی العباس بودند مطالب خودشان را آن طور که ممکن بود به مردم می‌رساندند، حتی در ادعیه آنها، شما اگر ادعیه  و سایر ائمه را ملاحظه بفرمایید مشحون است از اینکه مردم را بسازند برای یک امر بالاتر از آن چیزی که مردم عادی تصور می‌کنند. دعوت به توحید، دعوت به تهذیب نفس، دعوت به اعراض از دنیا، دعوت به خلوت با خدای تبارک و تعالی، معنی‌اش این نبوده است که مردم توی خانه‌هایشان بنشینند و از مصالح مسلمین غفلت کنند و مشغول ذکر و دعا باشند. 🔹چنانچه خود آنها که ملاحظه می‌کنید، این طور نبودند. در عین حالی که وظایف شخصی خودش را بجا می‌آورد و خلوتها با خدای تبارک و تعالی داشت، تشکیل حکومت داد و به انحاء عالم برای دعوت آدم فرستاد و مردم را دعوت کرد به دیانت و دعوت کردند بعد به اجتماع. این طور نبود که بنای او این باشد که بنشیند توی خانه و ذکر بگوید. ذکر می‌گفت، لکن همان ذکر هم خودسازی بود. دعا می‌کرد، ولی همان دعا هم، هم خودسازی و هم مردم‌سازی بود و مردم را تجهیز می‌کرد برای مقاومت. تمام ادعیه‌ای که در لسان او و ائمه مسلمین واقع شده است، تمام این ادعیه، در عین حالی که دعوت به معنویات است، از راه دعوت معنویات، تمام مسائل مسلمین اصلاح می‌شود. مع الاسف اعوجاج واقع شد، یا واقع کردند - و شاید در صدر اسلام هم بنی العباس بیشتر این کار را کردند - اعوجاج واقع شد در مصالح اسلامی و در مطالب اسلامی... بیانات‌ حضرت‌ امام ۶۳/۰۲/۲۳ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️ایستادگی و عمل به تکلیف 🔹به اندازه ای که برای (ص) گرفتاری پیش آمد، برای هیچ کس پیش نیامد، ولی ایشان تا آخر ایستادند و به شان عمل کردند، همین طور برای ائمه علیهم السلام، ولی آنها هم ایستادند... ما هم که ان‌شاءالله متعهد به می باشیم، و رشد اسلام را می خواهیم، تصمیم داریم جهان را برگردانیم و امیدواریم که ملت ها انجام دهند. 📕صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۱۹۷ @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️برگزیده ای از 🔹امام صادق‌ علیه‌ السلام فرمودند: خداوند متعال صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله را به ممتاز ساخت، و اینک شما خود را بیازمائید اگر از آن صفات کریمه چیزی در شما بود خداوند را شکر کنید و از او در آن صفات افزونی طلبید، و آنها را که ده مورد است بر شمرد: یقین، و قناعت، و پایداری، و شکیبائی، و نیک‌خویی، و جوانمردی، و غیرتمندی، و مردانگی و دلیری، و مروت. 📕وسائل‌ الشیعه، ج ١۵، ص ۱۸۰ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (ع) در خطبه ۱۵۱ نهج البلاغه، پيامبر (ص) چه تأثيراتی بر جامعه جاهليّت آن زمان گذاشتند؟ 🔹 (ع) در خطبه ۱۵۱ «نهج البلاغه» پس از حمد و ثنای الهی به سراغ شهادت بر يكتايى خدا و رسالت (ص) مى رود و مى فرمايد: «وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلَّا اللهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ نَجِيبُهُ وَ صَفْوَتُهُ؛ گواهى مى دهم جز خداوندِ يكتا معبودى نيست و شهادت مى دهم كه (ص)، بنده و فرستاده و برگزيده و انتخاب شده اوست». بسيارى از شارحان «نهج البلاغه»، كلمات «نجيبه» و «صفوته» را به يك معنا تفسير كرده [به معناى منتخب و برگزيده] و تأكيدِ يكديگر دانسته اند؛ ولى با توجه به اين كه «نجيب» به معناى «نفيس» و پرارزش است. تفاوتى ميان اين دو واژه وجود دارد، كه اوّلى در واقع، زمينه ساز دوّمى است؛ زيرا هنگامى كه چيزى نفيس و پرارزش شد به هنگام انتخاب، آن را بر مى گزينند. 🔹در ادامه آن حضرت به دو وصف ديگر اشاره كرده، مى فرمايد: «لَا يُؤَازَى فَضْلُهُ، وَ لَا يُجْبَرُ فَقْدُهُ؛ در فضل و برترى همتا ندارد و فقدانِ او قابل جبران نيست». به يقين چيزى كه در فضيلت همتا ندارد، هنگامى كه از دست برود جانشينى نخواهد داشت. در هفتمين و آخرين وصف به آثار وجودى آن حضرت در شرايط عصر جاهليّت اشاره كرده، مى فرمايد: «أَضَاءَتْ بِهِ الْبِلَادُ بَعْدَ الضَّلَالَةِ الْمُظْلِمَةِ، وَ الْجَهَالَةِ الْغَالِبَةِ، وَ الْجَفْوَةِ الْجَافِيَةِ؛ به بركت وجود او شهرهايى كه غرق در ضلالت و ظلمت بود و جهل بر افكارِ مردمش غلبه داشت و قساوت و سنگدلى بر آنها چيره شده بود روشن گشت»، و در ادامه مى افزايد: «وَ النَّاسُ يَسْتَحِلُّونَ الْحَرِيمَ، وَ يَسْتَذِلُّونَ الْحَكِيمَ؛ يَحْيَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ، وَ يَمُوتُونَ عَلَى كَفْرَةٍ!؛ در زمانى كه مردم حرام را حلال مى شمردند، دانشمندان را تحقير مى كردند، در دوران غيبتِ اولياى الهى، قدم به عرصه حيات مى گذاشتند و در كفر و بى دينى جان مى سپردند». 🔹اين اوصاف هفتگانه كه در عبارات كوتاهى درباره عصر جاهليّت بيان شده، ترسيم گويايى از آن زمان است. گمراهى و جهل و قساوت، حلال شمردن حرام و تحقير دانشمندان، نداشتن رهبر و سرانجام، بى ايمان از دنيا رفتن. گمراهى آنها چنان تاريك و ظلمانى بود كه به جنايات خود افتخار مى كردند، كشتن و زنده به گور كردن فرزندان، نشانه غيرت، و غارتگرى دليل شجاعت شمرده مى شد. جهل و خرافات، آنچنان بر جامعه آنها سايه افكنده بود كه خدايانشان را با دست خود مى ساختند؛ گاه از سنگ و چوب و گاه از مواد غذايى و سپس در زمان قحطى همانها را مى خوردند. قساوت و سنگدلى آنچنان بود كه كينه ها را از نسلى به نسلى منتقل مى ساختند و خونريزى و آدمكشى براى آنها يك امر ساده بود، و همچنين مفاسد ديگر. در اين زمان مى توان به عظمت خدمات (ص) و اهميّت رسالتِ ایشان در آن محيط تاريك و ظلمانى پى برد، كه در مدت كوتاهى از آن قومِ وحشى و خرافى و جاهل، قومى متمدّن و عالم و آگاه ساخت. 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۲۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️ولادت پیامبر (ص) مبدا برکات‌ 🔹ولادت‌ها مختلف است: یک تولدی است که مبدا خیرات است، مبدا برکات است، مبدا کوبیدن ظالم است، مبدا خاموش شدن آن بتکده‌ها و آتشکده‌ هاست، مثل ولادت (ص) که گفته شده است که «آتشکده پارس» خاموش شد و کنگره‌ های طاق کسری ریخته شد - حالا ریخته شدن و خاموش شدنش با تاریخ، گفته شده - لکن مطالب این است که دو قوه بوده است آن وقت که یکی قوه حکومت جائر بوده است؛ و یکی هم قوای روحانی آتش‌پرست؛ و به آمدن (ص) [این دو قوه شکست‌]؛ تولد ایشان مبدا شکست این دو قوه است. یکی طاق کسری که کنگره‌ هایش، کنگره‌ های ظالمانه‌اش ریخت. اینکه می‌ گویند «انوشیروان عادل» این از اساطیر است! یک مرد ظالم سفاکی بوده است، منتها شاید پیش سلاطین دیگر وقتی گذاشتند، به او گفتند عادل! و الّا کجایش انوشیروانْ عادل بوده است؟! 🔹به تولد (ص)، این پایه‌ها؛ یعنی مبدا ریختن‌ پایه‌ های ظلم و خاموش شدن آتش های دوگانه‌ پرستی و شرک و آتش‌ پرستی [فرو ریخت‌]؛ آن دو قوه‌ای که در آن وقت بوده است، با آمدن ایشان هر دو مبدا شکست، این دو اصل؛ یعنی توحید، در عالم به واسطه رسول اکرم (ص) توحید بسط پیدا کرد و ان شاء الله می‌کند. و نبوت اصلًا آمده است، نبی اصلش مبعوث است برای اینکه قدرتمند هایی که به مردم ظلم می‌ کنند پایه‌های ظلم آنها را بشکند؛ و این کنگره‌های ظلم که به زحمتِ این بیچاره‌ها، به خون دل این بیچاره‌ها، به استثمار گرفتن این مردم ضعیف، این پایه‌ های قصر بالا رفته و کنگره‌ هایش کنگره‌ هایی بوده است که [پایه‌های ظلم‌] بوده است، آمدن (ص) برای شکستن این کنگره‌ها و فرو ریختن این پایه‌های ظلم بوده است؛ و از آن طرف، چون بسط توحید است، این جاهایی که مبدا ستایش غیر خدا بود و آتش‌ پرستی بوده است، آنها را منهدم کرده است و آتش ها را خاموش کرده است. بیانات‌ حضرت‌ امام در جمع ایرانی های مقیم خارج؛ نوفل لوشاتو ۵۷/۰۸/۰۴ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) در خطبه ۱۵۳ نهج البلاغه برای بیدار شدن انسان ها از «خواب غفلت» و یاد مرگ چه هشدارهايی داده است؟ 🔹(ع) در بخشی از خطبه ۱۵۳ به موعظه و نصيحت شنوندگان پرداخته و اندرزهاى بسيار سودمندى با عبارات كوتاه و پرمعنايى بيان میدارد و شنونده خود را مخاطب ساخته، ميفرمايد: «فَأَفِقْ أَيُّهَا السَّامِعُ مِنْ سَكْرَتِكَ، وَ اسْتَيْقِظْ مِنْ غَفْلَتِكَ، وَ اخْتَصِرْ مِنْ عَجَلَتِكَ؛ اى شنونده! از مستى خود به هوش آى و از بيدار شو و از عجله و شتاب خود [در امر دنيا] بكاه». اشاره به اينكه زرق و برق دنيا و مال و مقام و شهوت، انسان را مست ميكند و در ، فرو مى برد و او را بدون مطالعه به شتاب وا مى دارد و اين امور سه گانه موجب انواع اشتباهات و خطاها و گناهان ميشود. از آدم مست و خواب و شتابزده چه انتظارى جز اشتباه و خطا مى توان داشت؟! 🔹سپس مى افزايد: «وَ أَنْعِمِ الْفِكْرَ فِيمَا جَاءَكَ عَلَى لِسَانِ النَّبِىِّ الْأُمِّىِّ [۱] (ص) مِمَّا لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِيصَ عَنْهُ، وَ خَالِفْ مَنْ خَالَفَ ذلِكَ إِلَى غَيْرِهِ، وَ دَعْهُ وَ مَا رَضِىَ لِنَفْسِهِ؛ در آنچه از زبان پيامبر اُمّی (ص) به تو رسيده و راه فرارى از آن نيست، درست بينديش [و دستورات آن بزرگوار را به كار ببند] و با كسى كه نسبت به اين دستورات مخالفت كند همراه مشو و او را به آنچه براى خود راضى شده واگذار نما!». در اين سه دستور نيز نخست به پيروى بى قيد و شرط از (ص) دعوت میكند؛ چراكه آنچه را او فرموده وحى الهى و سبب سعادت دنيا و آخرت و نجات انسان هاست و بعد ميفرمايد: اگر كسانى با اين روش مخالفت كنند، هرچند گروه زيادى از مردم باشند، با آنها مخالفت كن و در پيروى از حقّ، ترديد به خود راه مده! و آنها را به حال خود واگذار. و در ادامه اين نصايح ميفرمايد: «وَ ضَعْ فَخْرَكَ، وَ احْطُطْ كِبْرَكَ، وَ اذْكُرْ قَبْرَكَ؛ را كنار بگذار، و از مركب تكبّر به زير آى و به ياد باش كه گذرگاهت به سوى است». 🔹در اين سه دستور امام (ع) نخست به خميرمايه شرّ و فساد يعنى و اشاره مى كند، كه تا انسان آنرا كنار نگذارد روى سعادت را نخواهد ديد و به همان سرنوشتى گرفتار خواهد شد كه متكبّر و فخرفروش گرفتار آن شد. سپس به يادآورى و اشاره میفرماید كه فراموش كردن آن موجب آرزوهای دور و دراز و غرق شدن در زرق و برق دنياست؛ همان قبرى كه سهميه و در آن يكسان است و چنان در كنار هم مى خوابند كه گويى هميشه با هم بوده اند. نه درويش بى كفن مى ميرد و نه ثروتمند يك كفن دارد بيش می برد. و در ادامه اين بحث، سه اندرز ديگر كه هماهنگ باهم است، بيان میكند و ميفرمايد: «[بدان] همانگونه كه جزا میدهى، داده خواهى شد و همان چيز كه زراعت میكنى درو خواهى كرد و آنچه امروز از پيش مى فرستى فردا بر آن وارد خواهى شد؛ پس براى قدوم خود در جايى فراهم ساز و براى آن روزت چيزى از پيش بفرست». چگونه انسان میتواند به ديگران ظلم و ستم كند و جزاى نيكى را به بدى بدهد، ولى از خداوند انتظار داشته باشد جزاى اعمال بد او را به نيكى بدهد؟ 🔹حضرت در پايان اين بخش به همان مطلبى كه در آغاز با آن شروع كرد باز میگردد و مخاطبان خويش را از بيدار ميكند و به جدّ و جهد وا میدارد و ميفرمايد: «به هوش باش، به هوش باش اى شنونده! و كوشش و تلاش كن اى و [بدان] هيچ كس مانند شخصِ آگاه، تو را از حقايق امور با خبر نمى سازد!». جمله اخير كه اقتباس از آيه ۱۴ «سوره فاطر» است اشاره به اين است كه هيچكس همچون گوينده اين سخنان، نمیتواند و زندگى و امروز و فرداى آدمى و سرنوشت او را در اين جهان بيان كند و به گفته يكى از شارحان «نهج البلاغه»، كسى كه در خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار (ع) دقت كند، به يقين میداند هیچكس با اين دقت و ظرافت درباره دنيا و ماهيّت آن و آغاز و انجامش سخن نگفته، سخنى تكان دهنده و بيدارگر. پی نوشت: [۱]«اُمّی» منسوب به «اُمّ»؛ (يعنى مادر) به معناى درس نخوانده است. گويى به همان حالتى كه از مادر متولّد شده باقى مانده و مكتب استاد را نديده. بديهى است درس نخواندن پيغمبر اكرم (ص) به اين معناست كه علوم و دانش هاى آن حضرت همه الهى بود و به وسيله هيچ انسانى تعليم نيافته بود. به گفته شاعر: نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت، به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد. در تفسير اين واژه ديدگاه هاى ديگرى هست كه شرح آن را در تفسير نمونه، ج۶، ص۳۹۵ به بعد مطالعه فرماييد. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج۶، ص۷۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دنیا و آخرت مردم در دست دو دسته از امامان 🔹، یک مسئله‌ی مخصوص مسلمان ها یا مخصوص شیعیان نیست؛ یعنی یک ، یک بر یک جامعه‌ای می کنند و جهت حرکت آنها را در امر ، و در امر معنویت و مشخص می کنند. این یک است برای همه‌ جوامع بشری. خوب، این دو جور می تواند باشد: یک امامی است که خدای متعال در قرآن می فرماید: «و جعلنا هم یهدون بأمرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصّلوة و ایتاء الزّکوة و کانوا لنا عابدین؛ و آنان را قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‌ کردند؛ و انجام و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم؛ و تنها ما را عبادت می‌کردند». 🔹این است که به امر پروردگار، مردم را میکند؛ مردم را از خطرها، از سقوط گاه‌ ها، از عبور می دهد؛ آنها را به و مطلوب از حیات دنیوی انسان - که خداوند این حیات را به انسان داده، برای رسیدن به آن مقصود - می رساند، و به آن سمت هدایت می کند. این یک جور است که مصداق آن، اند؛ مصداق آن، است که امام باقر (عليه السلام) در منا مردم را جمع کرد و فرمود: «انّ رسول الله کان هو الامام». اولین امام، خود است. الهی، ، ، از این دسته امام های نوع اولند؛ 🔹که اینها کارشان است، از سوی خدای متعال رهنمایی می شوند، این را به منتقل می کنند: «و اوحینا الیهم فعل الخیرات»؛ کارشان است، «و اقام الصّلوة»؛ نماز را برپا می دارند - که نماز رمز ارتباط و اتصال انسان به خداست - «و کانوا لنا عابدین»؛ بنده‌ خدا هستند، مانند همه‌ انسان ها که بندگان خدا هستند. عزت دنیوی آنها کمترین آسیبی به بندگی خدا در وجود آنها و در دل آنها نمی زند؛ این یک دسته. 🔹یک دسته‌ی دیگر: «و جعلنا هم یدعون الی النّار؛ و آنان [فرعونیان‌] را قرار دادیم که به (دوزخ) دعوت می‌ کنند؛ و روز رستاخیز یاری نخواهند شد»؛ که در قرآن درباره‌ وارد شده است. فرعون هم است. به همان معنا که در آیه‌ اول استعمال شده بود، در اینجا هم امام به همان معناست؛ یعنی دنیای مردم و دین مردم و آخرت مردم - جسم و جان مردم - در قبضه‌ قدرت اوست، اما «یدعون الی النّار»؛ مردم را به دعوت می کنند، مردم را به دعوت می کنند. 🔹سکولار ترین حکومت های دنیا هم، علیرغم آنچه که ادعا می کنند، چه بدانند، چه ندانند، و مردم را در دست گرفته‌اند. این دستگاه های عظیم فرهنگی که امروز را در چهار گوشه‌ی دنیا به سمت و و تباهی دارند حرکت و سوق می دهند، همان هستند که «یدعون الی النّار». دستگاه‌ های قدرت‌اند که به خاطر ، به خاطر حاکمیت های ظالمانه‌ شان، به خاطر رسیدن به اهداف گوناگون سیاسی‌ شان مردم را می کشانند؛ هم دست آنهاست، هم دست آنهاست، جسم و جان مردم در اختیار آنهاست. بیانات‌مقام‌‌معظم‌رهبری‌ ۸۹/۰۹/۰۴ منبع: وبسایت‌ دفتر حفظ‌ ونشر آثار معظم له @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️داستان «فدك» چيست؟ 🔹، يكى از دهكده‌ هاى آباد در حدود ۱۴۰ كيلومترى نزديك خيبر بود كه در سال هفتم هجرت كه قلعه‌ هاى خيبر يكى پس از ديگرى در برابر رزمندگان اسلام سقوط كرد و قدرت مركزى درهم شكست از درِ صلح و تسليم در برابر (صلى الله عليه و آله) درآمدند و نيمى از زمين و خود را به آن حضرت كردند، و نيم ديگرى را براى خود نگه داشتند و در عين حال كشاورزىِ سهم پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) را نيز بر عهده گرفتند و در برابر زحمات شان حقى از آنان مى‌ بردند. 🔹با توجه به آيه «فيىء»، اين مخصوص (صلى الله عليه و آله) بود و حضرت مى‌توانست در مورد خودش يا مصارف ديگرى كه در «آيه ۷ سوره حشر» اشاره شده مصرف كند، لذا (صلى الله عليه و آله) آن را به دخترش (سلام الله علیها) بخشيد، و اين سخنى است كه بسيارى از و شيعه و اهل سنت به آن تصريح كرده‌اند؛ از جمله در تفسير «الدر المنثور» از ابن عباس نقل شده هنگامى كه آيه «وَ آتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ» [۱] نازل شد (صلى الله عليه و آله) را به (سلام الله علیها) بخشيد: «اَقْطَعَ رَسُولُ اللهِ فَاطِمَةَ فَدَكاً». [۲] 🔹در كتاب «كنز العمال» كه در حاشيه «مسند احمد» آمده در مسأله‌ صله‌ رحم از ابوسعيد خدرى نقل شده هنگامى كه آيه فوق نازل شد (صلى الله عليه و آله)، (عليها السلام) را خواست و فرمود: «يَا فَاطِمَةُ لَكَ فَدَكٌ»؛ (اى ! از آن تو است). [۳] حاكم نيشابورى نيز در تاريخش همين معنى را آورده است. [۴] ابن ابى الحديد نيز در «شرح نهج البلاغه»، داستان را به طور مشروح ذكر كرده [۵] و همچنين كتب فراوان ديگر. ولى بعد از (صلى الله عليه و آله) كسانى كه وجود اين را در دست (عليه السلام)، قدرت سياسى خود مى‌ديدند و تصميم داشتند (عليه السلام) را از هر نظر منزوى كنند، به بهانه حديث جعلی «نحن معاشر الانبياء لانورث» آن را مصادره كردند، 🔹و با اينكه (عليها السلام) رسماً آن بود، و كسى از «ذو اليد» (کسی که متصرف چیزی است) مطالبه شاهد و بينه نميكند، از او شاهد خواستند، (عليها السلام) نيز اقامه شهود كرد كه (صلى الله عليه و آله) شخصاً را به او بخشيده، اما با اين همه اعتنا نكردند و آن را سالها در تصرف خود قرار دادند. در دوران‌ هاى بعد، هر يك از خلفا كه مى‌خواست تمايلى به اهل بيت (عليهم السلام) نشان دهد را به آنها باز مى‌گرداند، اما چيزى نمى‌گذشت كه ديگرى آن را مجدداً مصادره مى‌كرد! و اين عمل بارها در زمان خلفاى «بنى اميه» و «بنى عباس» تكرار شد. 🔹داستان و حوادث گوناگونى كه در رابطه با آن در صدر اسلام و دوران‌هاى بعد روى داد از دردناك‌ترين و و در عين حال عبرت‌انگيزترين فرازهاى است كه مستقلاً بايد مورد بحث و بررسى دقيق قرار گيرد تا از حوادث مختلف اسلام پرده برداری شود. قابل توجه اينكه محدث اهل سنت، مسلم بن حجاج نيشابورى در كتاب معروفش «صحيح مسلم» داستان مطالبه (عليها السلام) فدك را از خليفه اول مشروحاً آورده و از عايشه نقل مى‌كند كه: «بعد از امتناع خليفه از تحويل دادن فدك، (عليها السلام) از او قهر كرد و تا هنگام وفات [حتی] يك كلمه با او سخن نگفت». [۶]،[۷] پی نوشت‌ها [۱] سوره روم، آيه ۳۸ [۲] الدر المنثور فى تفسير المأثور، سيوطى، كتابخانه آيت الله مرعشى نجفى، قم، ۱۴۰۴ق، ج ۴، ص ۱۷۷ [۳] كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، المتقی الهندی، مؤسسه الرساله، ۱۴۰۱ق، چ ۵، ج ۳، ص ۱۳۱۰ [۴] به كتاب فدك فی التاريخ، صدر، محمّد باقر، مركز أبحاث و دراسات تخصّصيّ شهيد صدر، قم‏، ۱۴۲۱ق، چ اول، ص ۴۹ مراجعه شود. [۵] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، کتابخانه آيت الله مرعشى نجفى، قم،‏ ۱۴۰۴ق، چ اول، ج ۱۶، ص ۲۰۹ به بعد. [۶] صحيح مسلم، أبوالحسين قشيری نيشابورى، دار إحياء التراث العربی، بی تا، ج ۳، ص ۱۳۸۰ [۷] تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلاميه، تهران، ۱۳۷۴ش، چ اول، ج ۲۳، ص ۵۱۰ 📕يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: حسينى، سيد حسين، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ‏۱۳۸۶ش، ‏چ چهارم‏، ص ۶۲۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel