eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
62 دنبال‌کننده
9هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تاريخ در مورد مقام و فضائل «امام حسن مجتبی» (علیه السلام) چه گزارشاتی ارائه داده است؟ 🔹درباره فضایل (علیه السلام) روایات فراوانی نقل شده است. راویان این اخبار عده زیادی از عالمان اهل سنت و علمای شیعه‌ اند. دو نمونه از این آثار عبارتند از: «ترجمة الامام الحسن» از ابن عساکر که در «تاریخ دمشق» وی آمده است، و دیگری «ترجمة الامام الحسن» از ابن سعد که در «طبقات الکبری» او آمده است. 🔹در گذر تاریخ، آثار زیادی نگاشته شده است که در آنها فضایل (عليه السلام) گردآوری شده است، اما متأسفانه درباره رخدادهای زندگی آن حضرت، تا این اواخر کمتر تلاش درخوری صورت پذیرفته بود؛ بلکه بیشتر، همانند بسیاری از مقاطع دیگر، حوادث آن دوره بدون پژوهش جدی و ارزیابی دقیق و استوار، بر روی هم انباشته شده است. 🔹بسیاری از فضایل روایت شده درباره آن امام همام، حکایت از آن دارد که (صلی الله علیه و آله) علاقه وافری نسبت به این دو برادر داشته و به طور علنی محبت خویش را نسبت به آنان ابراز می‌ کرده است. نحوه ابراز محبت، همانند پایین آمدن از منبر و بوسیدن آنها و باز بالا رفتن بر منبر، نشانه جهت‌ دار بودن این اظهار و ابراز علاقه است. [۱] افزون بر آن از (صلی الله علیه و آله) نقل شده که در وقت اظهار محبت نسبت به (عليه السلام) فرمود که شاهدان، این ابراز علاقه را به غائبین برسانند؛ [۲]  🔹و یا می‌ فرمود: «من او را دوست می‌دارم و نیز کسی که او را دوست بدارد دوست دارم». [۳] حضور حضرت در و قرار گرفتن ایشان در میان ، نشانه‌ی اعتبار و اهمیتی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای او قائل می‌ شده است. جالب است که (عليه السلام) در حضور داشته و پیامبر (صلی الله علیه و آله) با او بیعت کرده است. [۴] در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده است: «لَوْ کَانَ الْعَقْلُ رَجُلاً لَکَانَ الْحَسَنُ». (اگر عقل در مردی مجسم می‌ شد، همانا بود). [۵] 🔹قدرت (عليه السلام) در برانگیختن مردم کوفه در جریان شورش ناکثین [۶] نشانِ اهمیت و اعتبار او در نزد مردم آن شهر می‌ باشد. مسلمانان با توجه به همین احادیث، فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را فرزندان‌ رسول‌ خدا دانسته، و علیرغم انکار بنی امیه، و بعدها بنی عباس، کوچکترین تردیدی برای مسلمانان بوجود نیامد. [۷] بر مبنای همین شخصیت والا بود که چون (عليه السلام) او را به عنوان خود به مردم معرفی نمود، مردم عراق و بسیاری نقاط دیگر با او به عنوان خلیفه رسمی بیعت کردند. 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، چ ۶، ص ۱۱۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در منابع اهل سنت چه روایاتى درباره امام حسن مجتبی (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است؟ 🔸کتاب هاى اهل سنّت سرشار از فضائل و مناقب (علیه السلام) از زبان (صلى الله علیه و آله) است؛ به عنوان نمونه: 1⃣ترمذى به سندش از ابن عباس نقل کرده: «کان رسول الله (صلى الله علیه و آله) حامل الحسن بن علىّ على عانقه فقال رجل: نعم المرکب رکبت یا غلام، فقال النبى: و نعم الراکب هو». [۱] (روزى (صلى الله علیه و آله) را بر دوش خود سوار کرده بود؛ شخصى عرض کرد: اى پسر! خوب مرکبى را سوار شده اى. پیامبر (صلى الله علیه و آله) فرمود: او نیز خوب راکبى است). 2⃣ابن کثیر به سندش از جابر بن عبدالله نقل کرده که (صلى الله علیه و آله) فرمود: «من سرّه ان ینظر الى سیّد شباب اهل الجنّة فلینظر الى الحسن بن على». [۲] (هر کس دوست دارد تا به آقاى جوانان اهل بهشت نظر کند، باید به نظر نماید). 3⃣متقى هندى به سندش از عایشه نقل کرده که گفت: « (صلى الله علیه و آله) همیشه (علیه السلام) را مى گرفت و او را به خود مى چسبانید، آن گاه مى فرمود: «اللّهم انّ هذا ابنى و أنا أحبّه فاحبّه و احبّ من یحبّه». [۳] (بار خدایا! همانا این فرزند من است و او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست بدار و نیز هر کس که او را دوست مى دارد دوست بدار). 4⃣مسلم در صحیح خود از ابوهریره نقل کرده که (صلى الله علیه و آله) درباره (علیه السلام) فرمود: «اللّهم انّى اُحبّه فاحبّه و أحبب من یحبّه». [۴] (بار خدایا! همانا من او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست بدار، و هر کس که او را دوست دارد، دوست بدار). 5⃣همچنین او از براء بن عازب نقل کرده که گفت: را بر دوش پیامبر (صلى الله علیه و آله) مشاهده کردم در حالى که حضرت مى فرمود: «اللّهم انّى اُحبّه فاحبّه». [۵] (بار خدایا! همانا من او را دوست دارم، تو نیز او را دوست بدار). 6⃣از پیامبر (صلى الله علیه و آله) در حدیث روایت شده که فرمود: «لو کان العقل رجلا لکان الحسن». [۶] (اگر قرار بود عقل در شخصى مجسّم گردد آن شخص بود). 7⃣براء بن عازب از رسول خدا (صلى الله علیه و آله) نقل کرده که درباه (علیه السلام) فرمود: «هذا منّى و أنا منه و هو یحرم علیه ما یحرم علىّ». [۷] (این از من و من از اویم و آنچه بر من حرام است بر او نیز حرام مى باشد). پی نوشت‌ها؛ [۱] سنن ترمذى، ج ۵، ص ۳۲۷. [۲] البدایة و النهایة، ج ۸، ص ۳۵. [۳] کنز العمال، ج ۱۳، ص ۶۵۲، رقم ۳۷۶۵۳. [۴] صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۹. [۵] صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۹. [۶] فرائد السمطین، ج ۲، ص ۶۸. [۷] کنز العمال، ج ۷، ص ۱۰۷ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ ه.ش، ص ۱۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مرجعیّت علمى پس از خویش را چه کسانى معرّفى کرده اند؟ 🔹اینکه پس از رحلت (صلی الله علیه و آله)، آیا در (علیهم السلام) تجسم و تبلور یافته بود یا در دیگران؟ و آیا وظیفه هر مسلمان در هر زمان و قرن، تمسک به «ائمه اهل بیت» (علیهم السلام) به عنوان یکى از است، یا تمسک به دیگران؟ این بحث، همیشه تازه و شایسته تأمل است. با چشم پوشى از اینکه (صلی الله علیه و آله) در ، (عليه السلام) و اهل بیت او را براى رهبرى و حکومت تعیین کرد، در روزى که مسلمانان سایبانى جز گرماى خورشید نداشتند، 🔹و او را پس از توحید و معاد، اصل سوم قرار داد، می گوییم: (صلی الله علیه و آله) همواره در میان غافلان و جاهلان هشدار می داد و دعوت به تمسک به و می کرد. این صراحت دارد در اینکه «مرجعیت علمى»، افزون بر رهبرى سیاسى، منحصر به (علیهم السلام) است و مسلمانان باید در حوادث و پیشامد هاى دینى و هر آنچه به دینشان مربوط می شود، به آنان روى آورند. براى آنکه بعضى از سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) در این زمینه روشن شود، برخى از احادیث را مى آوریم: 💠«حدیث ثقلین» 🔹مؤلفان صحاح و مسندها از (صلّی الله علیه و آله) روایت کرده اند که فرمود: «اى مردم! من در میان شما دو چیز باقى گذاشتم که اگر به آن روى آورید هرگز گمراه نمی شوید: و ». در جاى دیگر فرمود: «من در میان شما چیزى بر جاى نهادم که اگر به آن تمسک بجویید گمراه نمی شوید: کتابِ خدا، رشته اى کشیده شده از آسمان به زمین، و عترتم اهل بیتم؛ و این دو از هم جدا نمى شوند، تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند، پس بنگرید پس از من با این دو چگونه رفتار مى کنید». 🔹و نقل هاى دیگرى نزدیک به اینها. این سخن را بارها (صلی الله علیه و آله) فرمود: در بازگشت از طائف، روز عرفه در حجة الوداع، روز غدیر خم، بر فراز منبرش در مدینه، در اتاق خودش در ایام بیمارى در حالى که اتاق پر از جمعیت بود. در صحت این حدیث هیچ کس جز جاهل یا معاند شک نمى کند. این حدیث با سندهاى مختلف از زبان بیست و چند صحابى نقل شده است. [۱] 🔹دقت در این حدیث، عترت پاک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را مى رساند، چرا که با قرین شده و اینکه از هم جدا نمى شوند. روشن است که قرآن، کتابى است که از هیچ سو باطل به آن راه ندارد، چگونه ممکن است قرین ها و همتاهاى قرآن، در سخن و حکم و داورى و تأیید، به خطا روند؟ جدایى ناپذیرى و تا روز قیامت، گواه در سخنان و روایت هایشان است. به علاوه، این حدیث، کسى را که به عترت تمسک جوید گمراه نمى شمرد. پس اگر آنان از خطا و خلاف معصوم نباشند، چگونه متمسک به آنان گمراه نمى شود؟ 💠«حدیث سفینه» 🔹محدثان از (صلّی الله علیه و آله) روایت کرده اند که فرمود: «مَثَلِ اهل بیت من در امتم، همچون مثلِ کشتى نوح است، هر که بر آن سوار شود نجات یابد و هر که عقب بماند هلاک شود». [۲] آن حضرت، خاندان خود را به کشتى نوح تشبیه کرده، در این که هرکه در دین به آنان روى آورد و اصول و فروع دین را از آنان بیاموزد، از عذاب دوزخ رها می شود و هرکه تخلّف کند، همچون کسى خواهد بود که در طوفان نوح به کوه پناه برد تا از عذاب الهى ایمن شود، با این تفاوت که او در آب غرق شد و این در آتش فرو مى رود. 🔹وقتى که شأن و منزلت عالمان چنین باشد، پس به کجا مى روید؟ ابن حجر مى گوید: وجه تشبیه آنان به کشتى آن است که هرکس آنان را دوست بدارد و بزرگ بشمارد و به شکرانه نعمت الهى، از روش عالمان این خاندان پیروى کند، از ظلمت مخالفت ها مى رهد و هر که تخلف کند در دریاى ناسپاسى نعمت ها غرق میشود و در دشت هاى طغیان هلاک می گردد. پی نوشت: [۱] همین بس که «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» با نشر کتابى همه منابع این حدیث را آورده است. از جمله: صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۲؛ سنن ترمذى، ج ۲، ص ۲۰۷؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۱۷، ۲۶ و ۵۹ و ج ۴، ص ۳۶۶ و ۳۷۱ و ج ۵، ص ۱۸۲ و ۱۸۹؛ میر حامد حسین هندى نیز اسناد این حدیث و سخن بزرگان را درباره آن در ۶ جلد از کتاب عظیم خود (عبقات) آورده است. [۲]ر.ک: غایة المرام، بحرانى، ص ۴۱۷ ـ ۴۳۴؛ المراجعات، نامه ۸، حواشى احقاق الحق، ج ۹. 📕سیماى عقاید شیعه، آیت الله جعفر سبحانی، مترجم: جواد محدّثی، نشر مشعر، چ دارالحدیث، ۱۳۸۶ش، ص ۲۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️وسعت «علم غيب» امام علی (علیه السلام) تا چه حدّ است و چرا جزئيات آن را براى همگان بيان نكرده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۷۵ به گوشه اى از علم خود به و «حوادث آينده» اشاره كرده، ميفرمايد: «وَاللهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُل مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ، وَ لكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللهِ». (به خدا سوگند! اگر بخواهم ميتوانم هريك از شما را از آغاز و پايان كارش و از تمام شئون زندگانى اش آگاه سازم؛ ولى از آن ميترسم كه اينكار، سبب كافر شدن شما به رسول خدا شود [و درباره من غلوّ كنيد و آن حضرت را به فراموشى بسپاريد]). 🔹در حديثى میخوانيم: روزى پيامبر اكرم (ص) نشسته بود که (علیه السلام) وارد شد؛ (ص) فرمود: «إِنَّ فِيكَ شَبَهاً مِنْ عِيسَى بْنَ مَرْيَمَ وَ لَوْلَا أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَوَائِفٌ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصارى فِي عَيسَى بْنَ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ قَوْلاً لَا تَمُرُّ بِمَلَإ مِنَ النَّاسِ إِلَّا اَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ يَلْتَمِسُونَ بِذلِكَ الْبَرَكَةَ». [۱] (تو به عيسى‌ بن‌ مريم شباهتى دارى [از نظر زهد و عبادت] و اگر از اين بيم نداشتم كه گروه هايى از امتم درباره تو [غلوّ كنند و] همان بگويند كه درباره عيسى بن مريم گفتند، سخنى درباره تو میگفتم كه از كنار هيچ جمعيّتى از مردم عبور نمیكردى، مگر آنكه خاك‌ زير قدم‌هاى‌ تو را براى تبرّك بر مى گرفتند!). 🔹 (ع) در ادامه اين بحث به دو نكته اشاره ميفرمايد: نخست اينكه من اين را در اختيار گروهى از خاصّان با ايمان و پرظرفيت و سرّ نگهدار ميگذارم و ديگر اينكه من آنچه میگویم از خودم نمیگويم؛ همه اين امور را از (ص) شنيده ام؛ در قسمت اوّل ميفرمايد: «أَلا وَ إِنِّی مُفْضِيهِ إِلَى الْخَاصَّةِ مِمَّنْ يُؤْمَنُ ذلِكَ مِنْهُ». (آگاه باشيد! من اين را به خاصّانى كه از عدم انحراف و غلوِّ آنها در حق خود مطمئنم خواهم سپرد). 🔹اين گروه، افرادى همانند «كميل بن زياد»، «رشيد هجرى»، «اصبغ بن نباته»، «ميثم تمّار» و «حبيب بن مظاهر» بوده اند كه هر يك حافظ بخشى از اين اسرار محسوب میشدند. در تاريخ زندگى آنها مى خوانيم كه در مواقع حسّاسى پرده ها را بالا میزدند و گوشه اى از آن اسرار را فاش میكردند كه در تواريخ مذكور است. هنگامى كه شاگردان ايشان، حامل چنين اسرار و داراى چنين مقاماتى باشند، پيداست كه استاد آنها در چه پايه و مقامى بوده است!! 🔹سپس به مطلب دوّم پرداخته، مى فرمايد: «وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ، وَاصْطَفَاهُ عَلَى الْخَلْقِ، مَا أَنْطِقُ إِلَّا صَادِقاً، وَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ بِذلِكَ كُلِّهِ، وَ بِمَهْلِكِ مَنْ يَهْلِكُ، وَ مَنْجَى مَنْ يَنْجُو، وَ مَآلِ هذَا الاَمْرِ. وَ مَا أَبْقَى شَيْئاً يَمُرُّ عَلَى رَأْسِي إِلاَّ أَفْرَغَهُ فِی أُذُنَيَّ وَ أَفْضَى بِهِ إِلَيّ». (به خدايى كه محمّد را به حقّ برانگيخت و او را از ميان مردم برگزيد، سوگند ياد میكنم كه من سخنى جز راست نمیگويم و همه اينها را به من تعليم داد، و از هلاكت آن كس كه هلاك میشود و نجات آن كس كه نجات مى يابد و پايان اين امر [خلافت] مرا آگاه ساخته، [خلاصه] هيچ حادثه اى بر من نمى گذرد، مگر اينكه او آن را در گوشم فرو خوانده و علم آن را در اختيارم گذارده است). 🔹آيا تعليم (ص) در مورد اين به صورت بيان جزئى و مشروح هر واقعه بوده يا اينكه آن حضرت، اصول و كلياتى به (ع) آموخت كه از هر بابى هزار باب گشوده می‌شد؛ و يا اينكه موارد، مختلف بود، گاه به اصول كلى قناعت میكرد و گاه به جزئيات مى پرداخت؟ احتمال سوّم نزديكتر به نظر میرسد. اين مطلب دقيقاً بر ما روشن نيست و خدا و رسولش از آن آگاه ترند؛ 🔹ولى اينقدر می دانيم كه (ع) در موارد مختلف پيشگويی های فراوانى نسبت به آينده كرده كه همه آنها دقيقاً واقع شد و نمونه هاى مختلفى از آنها در خطبه هاى متعددى از بيان شده است كه اگر گردآورى شود، خود، كتاب جالب و پرمعنايى خواهد شد. البتّه همانگونه كه ذكر شد، هيچيك از اينها علم‌ غيب‌ ذاتى ـ كه مخصوص خداوند متعال است ـ نمى باشد؛ بلكه آموزه‌ هايى است كه از آموزگار بزرگى همچون (ص) به آن حضرت رسيده و به تعبيرى كه در خطبه ۱۲۸ آمده است: «إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم»، می باشد. پی نوشت‌؛ [۱] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ۴، ج۸، ص۵۷ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ۱، ج۶، ص۵۳۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جایگاه حجاب در سیره اهل بیت چگونه بود؟ (بخش سوم) 🔸مطالعه سیره (علیهم السلام) نشان می دهد که «حضرات معصومین» در مقام توصیه مردم به حفظ ، به وظیفه روشنگرانه خود در بیان آموزه های دینی می پرداختند، و علاوه بر آن در مقام «رعایت پوشش شرعی»، با به این حکم شرعی، در صدد ارائه الگویی کامل از پوشش مطلوب زنان بودند. 💠رعایت حجاب در سیره شخصی خود معصومین (۱) 🔹اما در کنار این بیانات، سیره عملی و حیات شخصی خود (علیهم السلام) بهترین گواه اهمیت موضوع ، و نزد آن حضرات است. مطالعه زندگی حضرت صدیقه طاهره، (سلام الله علیها) نشان می دهد آن حضرت، چه در گفتار و دعوت کلامی به مسأله «عفاف» و «حجاب» و چه در رعایت این «واجب شرعی»، چه جایگاه رفیعی برای این آموزه اسلامی قائل بودند. آن حضرت در توصیه ای تربیتی به می فرمایند: «خَيْرٌ لِلِنّساءِ أنْ لا يَرَيْنَ الرِّجالَ وَ لا يَراهُنَّ الرِّجالُ». [۱] (بهترين چيز برای آن است كه مردى را نبيند، و نيز مورد مشاهده مردان قرار نگيرد). 🔹علاوه بر این کلام نورانی، اتفاقاتی در زندگی آن حضرت رخ داده که بهترین گواه التزام ایشان به و است. برخی از آن اتفاقات بدین شرح است: روزی رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) از اصحاب پرسید که چه وقتی (در چه شرایطی) نزدیکترین حالت را به خداوند سبحان دارد؛ وقتی (سلام الله علیها) این مساله را شنید فرمود: «أَدْنَی مَا تَکونُ مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیتِهَا». [۲] (نزدیکترین حالت برای نزدیکی به پروردگارش آن است که در خانه بماند). چنین تعبیر سختگیرانه‌ای از سوی (سلام الله علیها) نشانگر تأکید ایشان بر لزوم عدم پدید آمدن «اختلاط» بین زنان و مردان است. 🔹در نقلی دیگر که (علیه السلام) درباره (سلام الله علیها) با استناد به پدران معصوم خود ذکر می کند، این چنین می خوانیم: «قالَ عَلی: إستَأذَنَ أعمى عَلى فاطِمَة فَحَجَبَتهُ، فَقال رَسُول الله: لِمَ حَجَبته وَ هُو لا يَراكِ؟ فَقالَت: إِن لَم يَكُن يَراني فَإِنّي أَراهُ، وَهُوَ يَشِمّ الريح، فَقالَ رَسولُ الله: أَشهَد أَنّكِ بِضعَة مِنّی». [۳] 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] ([حضرت] فرمود که مردی نابینا اجازه خواست که نزد [حضرت] حاضر شود؛ [حضرت] فاطمه خود را با پوشاند؛ رسول خدا در مواجهه با این صحنه به فرمود: چرا در حضور او بر خود پوشاندی؟ او که تو را نمی بیند؟ در پاسخ فرمود که حتی اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم و علاوه بر آن او [آن مرد نابینا] بوها را استشمام کند؛ بعد از آن بود که فرمود: من شهادت می دهم که تو پاره تن منی). چنین التزامی به پوشیده بودن حتی از رهگذری نابینا، بر آن حضرت از مردان نامحرم دلالت می کند. 🔹قاضی نعمان نیز از (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: «قَالَ لَنَا رَسُولُ اللهِ أَيُّ شَيْ‏ءٍ خَيْرٌ لِلْمَرْأَةِ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ مِنَّا فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِفَاطِمَةَ فَقَالَتْ مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ خَيْرٌ لِلْمَرْأَةِ مِنْ أَنْ لَا تَرَى رَجُلًا وَ لَا يَرَاهَا فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِرَسُولِ اللهِ فَقَالَ صَدَقَتْ إِنَّهَا بَضْعَةٌ مِنِّی». [۴] ( به ما گفت بهترین چیز برای چیست؟ کسی از ما جواب ایشان را نداد؛ این ماجرا را برای نقل کردم؛ او گفت هیچ چیز برای یک بهتر از این نیست که مردی را نبیند و او نیز مردی را نبیند. وقتی سخن را برای رسول الله نقل کردم فرمود که فاطمه راست گفت؛ به راستی که او پاره تن پدرش است). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] وسائل الشيعه، مؤسسه آل البيت، قم، ج ‏۲۰، ص ۲۳۲. [۲] النوادر؛ راوندی کاشانی، انتشارات بنیاد فرهنگی کوشان پور، تهران، چ ۱، ص ۶۱. [۳] همان. [۴] دعائم الإسلام‏، ابن حیون، موسسه آل البیت، قم، چ ۲، ج ۲، ص ۲۱۵. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از نظر «امام علی» (علیه السلام) سستی کردن در حمايت از «حقّ» چه آثار و پیامدهایی به دنبال دارد؟ 🔹 (عليه السلام) در بخش پايانى خطبه ۱۶۶ «نهج البلاغه» بعد از بيان سرنوشت شوم و مرگبار ، به بيان سرنوشت گروهى از پيروان خود مى پردازد، كه در حمايت از سستى كردند و به علت همين سستى، سالها بر آنها مسلّط شدند و سرنوشتى همچون بنى اسرائيل در سرزمين «تیه» پيدا كردند؛ مى فرمايد: «أَيُّهَا النَّاسُ، لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ، وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِينِ الْبَاطِلِ، لَمْ يَطْمَعْ فِيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ، وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوِيَ عَلَيْكُمْ». 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (اى مردم، اگر دست از حمايت يكديگر، در يارى بر نمى داشتيد و در تضعيف سستى نمى كرديد، هيچ گاه كسانى كه در حدّ شما نيستند، در نابودى شما طمع نمى كردند و آنها كه بر شما مسلّط گشتند، مسلّط نمى شدند). اين سخن، اشاره به سلطه و يارانش بر اصحاب حضرت در زمان آن حضرت [به صورت محدود] و بعد از آن حضرت [به صورت نامحدود است]. 🔹آنچه امام (عليه السلام) در اين عبارت بيان كرده، مخصوص آن عصر و زمان نيست، بلكه يك براى همه اعصار و قرون است كه پيشرفت و قدرت به سبب و «طرفداران حقّ» است؛ و گرنه با پايگاه محكمى كه دارند قطعاً بر طرفداران باطل پيروز خواهند شد. سپس امام (عليه السلام) در ادامه اين سخن، اين گروه را به تشبيه مى كند كه بر اثر دورى از در «تيه» [بخشى از بيابان صحراى سينا] سرگردان شدند؛ مى فرمايد: 🔹«لكِنَّكُمْ تِهْتُمْ مَتَاهَ بَنِي إِسْرائِيلَ. وَ لَعَمْرِي، لَيُضَعَّفَنَّ لَكُمُ التِّيهُ مِنْ بَعْدِي أَضْعَافاً بِمَا خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ، وَ قَطَعْتُمُ الاَدْنى، وَ وَصَلْتُمُ الاَبْعَدَ». (ولى شما همچون به [سبب ترك يارى حقّ] در حيرت و سرگردانى فرو رفتيد؛ به جانم سوگند! شما بعد از من چند برابر خواهد شد؛ چرا كه را پشت سر انداختيد و از نزديكترين افراد [به پيامبر (صلى الله عليه و آله) كه اشاره به خود آن حضرت است] بريده و به دورترين افراد [بنى اميّه] پيوستيد!). 🔹و در پايان اين سخن، را به روى اصحابش مى گشايد و اين نكته را براى آنها گوشزد مى كند كه هيچ زمانى براى بازگشت به سوى دير نيست؛ مى فرمايد: «وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِيَ لَكُمْ، سَلَكَ بِكُمْ مِنْهَاجَ الرَّسُولِ، وَ كُفِيتُمْ مَئُونَةَ الِاعْتِسَافِ، وَ نَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفَادِحَ عَنِ الْأَعْنَاق‏ِ». (بدانيد، اگر از و خود پيروى كنيد شما را به همان راهى مى برد كه (صلى الله عليه و آله) از آن راه رفت، و از رنج ها [ى بى راهه رفتن] آسوده خواهيد شد و بار سنگين مشكلات را از گردن خود بر مى داريد). 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۴۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️خاطره ای خواندنی از گفتگوی علامه امینی با عالم اهل سنت 🔹یکی از دلایل خدشه ناپذیر بر لزوم شناخت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حدیثی متواتر از است که فرمودند: «مَن مٰاتَ وَ لَمْ يَعرِفْ اِمامَ زَمانِه مٰاتَ ميتةً جاهليةً». (هر کس بمیرد و خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است). این حدیث را و نقل نموده اند و هیچ تردیدی در انتساب آن به (صلی الله علیه و آله) وجود ندارد. بر اساس این حدیث باید در هر زمان در زمین وجود داشته باشد، تا مردم با اقتدا به او راه یابند و هدایت شوند. 🔹 بارها با استدلال به این حدیث در مناظراتشان با اهل سنت پیروز شده اند. خاطره ای از علامه امینی در این زمینه شنیدنی است: يكى از ائمه جماعات تهران نقل می کند که: از نجف به تهران آمده بود. من به ديدن ايشان رفتم و تقاضا نمودم كه شبى به منزل ما تشريف بياورند. آقاى امينى اجابت نمودند، و عدّه‌اى از علماء را هم به افتخار ايشان دعوت نمودم. شب موعود فرا رسيد و از ايشان تقاضا كردم مطلبى را بيان فرمايند. ايشان فرمودند: براى مطالعات بعضى از كتب، مدتى در حلب به سر مى‌بردم يكى از تجارِ فهميده و منطقى از اهل سنت با من آشنا شد و شبى از من دعوت به‌عمل آورد. 🔹علماء طراز اول شهر و قضات عالى رتبه و بعضى از اساتيد دانشگاه و عدّه‌اى از تجّار نيز در آنجا حضور داشتند. پس از شام، عالم بزرگ و مفتى‌ أعظم‌ شهر گفت: آقاى امينى اين بحث چه ريشه و اساسى در اسلام دارد كه شيعيان و علمای تشيّع آن‌ را رها نمى‌كنند؟ من به ايشان گفتم: آيا اين حديث را كه از (صلى الله عليه و آله) نقل شده (مَن مٰاتَ وَ لَمْ يَعرِفْ اِمامَ زَمانِه مٰاتَ ميتةً جاهليةً) قبول دارى؟ گفت: بلى. به او گفتم: براى پیگيرى و بررسى بحث همين حديث بس است، وى ساكت شد و چيزى نگفت. 🔹از او سؤال كردم: (عليها السلام) چگونه بانوئى است؟ وى گفت: «إنّها مَطهّرةٌ بِنَصّ الْكِتٰاب» (به صراحت) قرآن و است چون در شأن اهل بيت نازل شده و حضرت زهراء از بزرگ‌ترين مصاديق «أهل بيت رسول اللّٰه» (صلى الله عليه و آله) است. به او گفتم: چرا (عليها السلام) در حال خشم و غضب از حاكمان وقت از دنيا رفت؛ آيا آنان امام امت و خليفۀ به‌ حق رسول خدا نبودند، يا «حضرت زهرا» (عليها السلام) امام خود را نشناخت و فوت كرد؟ 🔹عالم بزرگ حلب ديد اگر بگويد غضب و خشم (عليها السلام) كار صحيحى بوده، بايد خط بطلان به جبين حاكمان آن وقت بكشد و اين برخلاف اعتقاداتشان مى‌باشد، و اگر بگويد كار حضرت زهرا (عليها السلام) خطا بوده و او بدون معرفت به امام خويش از دنيا رفته، با مقام و ايشان كه مورد قبول قرآن است منافات دارد، به همين دليل، براى خلط بحث گفت: آقاى امينى بحث ما چه ربطى به موضوع غضب و خشم حضرت زهرا نسبت به حكام زمان خودش دارد؟ 🔹افرادى كه در مجلس حضور داشتند از حيث علم و دانش اشخاص برجسته و فهيمى بودند، و متوجه شدند كه آقای امينى با طرح اين سؤال چه ضربۀ محكمى به عقايد آنان وارد ساخت، و گفت كه شما نه فقط خود را نشناخته‌ايد، بلكه در حقانيّت افرادى كه آنان را خليفه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى‌دانيد نيز در شك و ترديد به‌ سر مى‌بريد، صاحب منزل كه كنارى ايستاده بود رو به عالم بزرگ حلب كرد و گفت: «شيٖخُنٰا اُسْكُتْ قَدِ افْتَضَحْنٰا»، يعنى ديگر ساكت شو كه ما را رسوا كردى. بحث تا نزديك سحر به‌ طول انجاميد و عدّه‌اى از اساتيد دانشگاه و قضات و تجّار به سجده افتادند و شدند و از راهنمائى علامه امينى تشكر نمودند. منبع: دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حسین اوسطی، ص ۳۱ منبع؛ وبسایت اهل البیت(علیهم السلام) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت چه گفتارى درباره شخصیت «امام باقر» (علیه السّلام) دارند؟ 🔸با مراجعه به تاریخ و کلمات بزرگان و علماى اهل سنت پى مى بریم که (علیه السلام) مورد احترام و تعظیم عموم آنان بوده است. در اینجا به کلمات برخى از آنان اشاره میکنیم: 1⃣محمّد بن سعد زهرى. او درباره (علیه السلام) ميگويد: «محمّد از طبقه سوم از تابعین مدینه، مردى عابد، عالم و ثقه بود». [۱] او همچنین درباره حضرت ميگويد: «او ثقه و کثیر الحدیث بود».[۲] 2⃣ابوعثمان عمروبن بحر جاحظ. وى اینگونه ميگويد: «... او سید فقهاى حجاز است، که مردم فقه را از او و فرزندش جعفر فرا گرفتند. او ملقّب به است، کسى که علم را مى شکافد، و این لقبى است که (صلى الله علیه وآله) بر او گذارده است...». [۳] 3⃣حافظ ابونعیم اصفهانى. وى مى نویسد: «از جمله اولیا، حاضر، ذاکر، خاشع، صابر، ابوجعفر محمّد بن على الباقر است...». [۴] 4⃣فخر رازى. او ذیل آیه «انا اعطیناک الکوثر» در معناى کوثر ميگويد: «قول سوّم آن است که مراد از کوثر اولاد اویند... و مقصود آن است که خداوند به او نسلى عنایت خواهد کرد که در طول زمان باقى خواهند ماند؛ پس بنگر که چه مقدار از کشته شدند، ولى عالم از آنان پر است، و در مقابل از در دنیا کسى که قابل توجه باشد وجود ندارد؛ نظر کن چه افرادى از بزرگان علما همانند باقر و کاظم و صادق و رضا (علیهم السلام) در میان آنان وجود دارد...». [۵] 5⃣محمّد بن طلحه شافعى. او درباره حضرت میگوید:«او و جمع کننده آن، و شهرت دهنده و بالا برنده بود. کسى که قلبش باصفا و عملش تزکیه شده و نفسش پاک و اخلاقش با شرف بود. تمام اوقاتش به طاعت خدا مشغول و در مقام تقوا ثابت قدم بود...». [۶] 6⃣ابن ابى الحدید معتزلى. او در شرح نهج البلاغه، کلام جاحظ را نقل کرده و آن را تقریر نموده است. وى همچنین میگوید: «محمّد بن على بن الحسین... بزرگ فقهاى حجاز بود...». [۷] 7⃣محمّد بن احمد بن ابى بکر قرطبى. او در تفسیر آیه «إِنَّ اللهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً...» [۸] ميگويد: «و منه الباقر لابى جعفر محمّد بن على زین العابدین، لأنّه بقر العلم وعرف اصله اى شقّه»[۹] (... از همین ماده است اسم براى ابى جعفر محمّدبن على زین العابدین، زیرا او را شکافت و اصل آن را به دیگران شناساند). 8⃣ابو زکریّا محیى الدین بن شرف نووى. او درباره (علیه السلام) ميگويد: «او از تابعین بزرگوار و امامى نمونه است. کسى که بر جلالتش اجماع بوده و در جمله فقهاى مدینه و امامان فقها به حساب مى آید».[۱۰] 9⃣ابوالعباس ابن خلکان. او مى نویسد: «...، مردى عالم، سیّد و بزرگ بود؛ او را نامیده اند، زیرا را وسعت داد».[۱۱] 🔟شمس الدین ذهبى. ميگويد: «او از فقهاى مدینه به حساب مى آمد؛ به او گفته اند، زیرا را شکافته و اصل و ریشه آن را شناخته است».[۱۲] 1⃣1⃣ابن کثیر دمشقى. او مى نویسد: «او محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب، قرشى، هاشمى، ابوجعفر است... او تابعى بزرگوار، بسیار بزرگ مقدار، یکى از بزرگان این امت از حیث علم و عمل و بزرگى و شرف است... از او جماعتى از بزرگان تابعین و دیگران روایت نقل کرده اند...».[۱۳] 2⃣1⃣حافظ احمد بن على بن حجر عسقلانى. «محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب، ابوجعفر باقر، ثقه، فاضل و از طبقه چهارم رجال حدیث است». [۱۴] 3⃣1⃣ابن صبّاغ مالکى. «و امّا مناقب او بسیار و اوصاف او پسندیده و بزرگ است». [۱۵] 4⃣1⃣شمس الدین محمّد بن طولون. «... ، شخصى عالم و بزرگ مرد بود؛ او را به جهت توسعه در علم، نامیدند». [۱۶] 5⃣1⃣احمد بن حجر هیتمى مکّى. «...وارث على بن الحسین در عبادت و علم و زهد، ابوجعفر بود؛ او را به جهت شکافتن علم نامیدند... به همین جهت است که او گنجهاى معارف و حقایق احکام و حِکَم و لطایف را آشکار ساخت...».[۱۷] پی نوشت‌ها: [۱]تذکرة الخواص ص۳۰۲، به نقل از او. [۲]البدایة و النهایة ج۹ص۳۳۸، به نقل از او. [۳]رسائل جاحظ ص۱۰۸. [۴]حلیةالاولیاء ج۳ص۱۶۶. [۵]تفسیر فخر رازى ج۳۲ص۱۲۵ ج۱۶‌. [۶]مطالب السؤول ج۲ص۱۰۰. [۷]شرح نهج البلاغه ج۱۵ص۲۷۷. [۸]سوره بقره آیه۶۷. [۹]تفسیرقرطبى ج۱ص۴۸۳. [۱۰]تهذیب الاسماء واللغات ج۱ص۱۰۳. [۱۱]وفیات الاعیان ج۴ص۳۰. [۱۲]العبر فى خبر من غبر ج۱ص۱۴۲. [۱۳]البدایة و النهایة ج۹ص۳۳۸. [۱۴]تقریب التهذیب ج۲ص۵۴۱. [۱۵]الفصول المهمة ص۲۰۱. [۱۶]الأئمة الاثنا عشر ص۸۱. [۱۷]الصواعق المحرقة ص۳۰۴. ، از آوردن متن عربی کلمات صرف نظر گردیده است. 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد جمکران، ۱۳۸۵ش ص۷۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا تربیت خانوادگی و وراثت در شکل گیری اخلاق انسان موثر است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸بى شك نخستين مدرسه هر انسانى دامان و آغوش اوست، و در همين جا است كه نخستين درسهاى «فضيلت» يا «رذيلت» را مى آموزد؛ و اگر مفهوم را اعم از «تكوينى» و «تشريعى» در نظر بگيريم نخستين مدرسه، رحم مادر و صلب پدر است كه آثار خود را بطور غيرمستقيم در وجود مى گذارد، و زمينه ها را براى و آماده مى سازد. در احاديث اسلامى تعبيرات بسيار لطيف و دقيقى در اين قسمت وارد شده كه به بخشى از آن ذيلاً اشاره مى شود: 7⃣در حديثی پيامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) می‌ فرماید: «ما نَحَلَ والِدٌ وَلَدَهُ اَفْضَلَ مِنْ اَدَب حَسَن». [۱] (بهترين بخششى يا ميراثى كه براى فرزندش مى گذارد، همان و است). 8⃣امام سجّاد (عليه السلام) در همين زمينه تعبير رسایی فرموده است؛ حضرت ميفرمايد: «وَ اِنَّكَ مَسُؤُولٌ عَمّا وَلِّيْتَهُ بِهِ مِنْ حُسْنِ الاَْدَبِ وَ الدَّلالَةِ عَلى رَبّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمَعُونَة لَهُ عَلى طاعَتِهِ». [۲] (تو در برابر آنچه ولايتش برعهده تو گذارده شده است [از خانواده و فرزندان] مسئول هستى نسبت به تربيت‌ نيكوی‌ آنها و هدايت به سوى پروردگار و اعانت او بر اطاعتش). 9⃣اميرالمؤمنين (عليه السلام) در يكى از كلمات خود تعبيرى دارد كه نشان مى دهد خُلق و خوى ميراثى است كه به مى رسد؛ حضرت ميفرمايد: «خَيْرُ ما وَرَّثَ الاْباءُ اَلاَْبْناءَ اَلاَْدَبَ». [۳] (بهترين چيزى كه براى فرزندان خود به ارث مى نهند ادب و تربيت صحيح و فضائل اخلاقى است). 🔟امام على (عليه السلام) در نهج البلاغه، به هنگام شرح شخصيّت و بيان موقعيّت خود براى ناآگاهانى كه او را با ديگران مقايسه مى كردند مى فرمايد: «وَ قَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعى مِنْ رَسُولِ اللهِ بِالْقِرابَةِ الْقَريبَةِ وَ الْمَنْزِلَةِ الْخَصيصَةِ وَضَعَنى فى حِجْرِهِ وَ اَنَا وَليدٌ يَضُمُّنى اِلَى صَدْرِهِ ... يَرْفَعُ لى كُلَّ يَوْم عَلَماً مِنْ اَخْلاقِهِ وَ يَأمُرُنى بِالاِْقتِداءِ». (شما قرابت و نزديكى مرا با و منزلت خاصّم را نزد آن حضرت به خوبى مى دانيد؛ كودك خردسالى بودم مرا در دامان خود مى نشاند و به سينه اش مى چسباند... او هر روز براى من پرچمى از خود مى افراشت و مرا امر مى كرد كه به او اقتدا كنم و اين خلق‌ و خوى من زائيده آن تربيت است). 🔹جالب اينكه امام در لابه‌لاى همين سخن، هنگامى كه از خلق‌ و خوى‌ پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) بحث مى كند، چنين مى فرمايد: «وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ مِنْ لَدُنْ اَن كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَك مِن ملائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَرِيقَ الْمكارِمِ وَ مَحاسِنَ اَخْلاقِ الْعالَمِ لَيْلَهُ وَ نَهارَهُ». [۴] (از همان زمان كه از شير بازگرفته شد، خداوند بزرگترين فرشته از فرشتگان خويش را مأمور ساخت تا شب و روز وى را به راه هاى و صفات نيك جهان سوق دهد). 🔹بنابراين (صلی الله علیه و آله) خود نيز از تربيت يافتگان فرشتگان بود. درست است كه اخلاق و صفات روحى اعم از خوب و بد، از درون او برمی‌خیزد و با اراده او شكل مى گيرد، ولى انكار نمى توان كرد كه زمينه هاى متعدّدى براى شكل گيرى اخلاق خوب و بد وجود دارد، كه يكى از آنها از پدر و مادر و همچنين است؛ 🔹و اين مسأله قطع نظر از تحليل هاى علمى و منطقى، شواهد عينى و تجربى فراوان دارد كه قابل انكار نيست. به همين دليل براى ساختن فرد يا جامعه آراسته به زيورهاى اخلاقى، بايد به مسأله و تربيت هايى كه از نونهالان در دامن مادر و آغوش مادر مى بينند توجّه داشت و اهمّيّت اين دوران در ساختار شخصيّت انسانها را هرگز فراموش نكرد. پی نوشت‌ها؛ [۱] كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج ۱۶، ص ۶۲۴. [۲] بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۶، باب ۱. [۳] غرر الحكم و درر الكلم‏، ص ۳۵۹، ح ۸۸. [۴] نهج البلاغة (صبحی صالح)، شريف الرضى، فيض الإسلام‏، ص ۳۰۰، خ ۱۹۲ (خطبه قاصعه). 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابيطالب(ع)، چ اول، ج ۱، ص ۱۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار تربیتی «نماز» (بخش سیزدهم) 🔸، یکی از «فروع دین اسلام» بوده و عبادتی است که‌ پنج بار در روز با شرایط خاص بر مسلمانان واجب شده است. این باعث رهایی از خودمحوری و خودشیفتگی می‌شود، و روحیه مردم‌گرایی را در انسان زنده می‌کند. موجب تنزیه وجدان اخلاقی می‌شود، به این صورت که یکی از مظاهر وجدان اخلاقی احساس گناه است و نماز باعث آمرزش گناهان می‌گردد. 3⃣1⃣تقویت مسئولیت اجتماعی 🔹، موجودی مدنی‌الطبع است و ذاتاً گرایش به ارتباط‌ های اجتماعی دارد. جوهره تعالیم دین نیز، ناظر به پرورش ابعاد فردی و اجتماعی انسان، هر دو می‌باشد. بر این اساس که علم و نشانه دین است، لزوماً باید با مسائل مهم اجتماعی نظیر مسئولیت‌ پذیری ارتباطی معنادار داشته باشد. شاید اینگونه بتوان تعبیر و تبیین نمود که با حفظ شرایط آن، موجب لطافت روح و دقت دل و تیزی احساسات می‌شود. 🔹راز و نیاز با خدا در روح و روان آدمی، تاثیرات، همچون حساس‌ شدن نسبت به عالم هستی و احساس همنوایی با دیگران ایجاد می‌کند و در نتیجه آمادگی لازم برای احساس وظیفه و مسئولیت نسبت به دیگران، به وجود می‌آورد و محرکی برای رسیدگی به دردها و رنج‌های مجرمین می‌شود. 🔹اهمیتی که در سفارشات معصومین (علیهم‌السّلام) یافته است، شاید از آن رو می‌باشد که علاوه بر عبادات و انجام تکالیف الهی، مردم به دردها و رنج‌های یکدیگر آگاه شده و می‌توانند در رفع آنها بکوشند. «در روایت آمده است که: (صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌) به مشغول بود؛ چون صدای گریه طفلی به گوشش رسید، نماز را زودتر به پایان برد (تا مادر آن کودک که در نماز جماعت حاضر بوده، سراغ فرزندش رود و او را آرام کند) .[۱] 🔹اهمیت توجه به مردم و رنج‌هایشان از اینجا، آشکار می‌شود که (صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌) نمازی را که ستون دین است و جان پاک ایشان، مشتاق آن بوده، کوتاه می‌کنند تا مادری به طفل گریان خود رسیدگی کند و مانع رنج بیشتر او شود و این امر خود نشات گرفته از توجه به روح و معنای نماز می‌باشد. ... پی نوشت: [۱] دیلمی، حسین، هزار و یک نکته درباره نماز، ص۲۲۱ منبع: ویکی فقه @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه روايات حقيقت «پل صراط» چيست؟ 🔹در اينكه منظور از چيست؟ بايستی به سراغ روايات رفت و از آنها كمك گرفت؛ در حديثى از «مفضّل بن عمر» مى خوانيم كه: «مى گويد از (عليه السلام) درباره «صراط» سؤال كردم فرمود: همان طريق به سوى معرفت و شناخت خداوند متعال است. 🔹سپس افزود: «هُما صِرَاطَانِ: صِرَاطٌ فِی الدُّنْيا وَ صِرَاطٌ فِی الْآخِرَةِ، فَاَمَّا الصِّراطُ الَّذِی فِی الدُّنْيا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمَفْرُوضُ الطّاعَةُ، مَنْ عَرَفَهُ فِی الدُّنْيَا وَ اقْتَدَى بِهُداهُ مَرَّ عَلَى الصِّراطِ الَّذِی هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِی الْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ فِی الدُّنْيا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّراطِ فِی الْآخِرَةِ، فَتَرَدَّى فِی نَارِ جَهَنَّمَ». [۱] ( است: صراطى در و صراطى در ؛ و امّا صراط در دنيا همان «امام‌ واجب‌ الاطاعه» است؛ هركس او را بشناسد و به هدايت او اقتدا كند از - كه پلى است بر روی جهنّم - در مى گذرد، و هر كس او را در نشناسد قدمش بر مى لرزد و در سقوط مى كند». 🔹در تفسير امام حسن عسكرى (عليه السلام) اين دو : «صراط و » به صراط مستقيم معتدل بين «غلّو و تقصير» و «صراط آخرت» تفسير شده است. [۲] اين نكته نيز قابل توجّه است كه در روايات اسلامى عبور از اين راه پرخطر مشكل شمرده شده است. در حديثى از (صلى الله عليه و آله) و هم از (عليه السلام) آمده است: «اِنَّ عَلَى جَهَنَّمَ جِسْراً اَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ وَ اَحَدُّ مِنَ السَّيْفِ». [۳] (بر [روی] پلى است باريكتر از مو و تيزتر از شمشير!». 🔹صراط «مستقيم» و حقيقت «ولايت» و «عدالت» در اين دنيا نيز چنين است، باريكتر از مو و تيزتر از شمشير؛ چرا كه ، خط باريكى بيش نيست و بقيه هر چه هست خطوط انحرافى در چپ و راست است. علاوه بر این، عبور بندگان از روی که از جهنّم می گذرد نکات لطیفی را در بر دارد؛ از يكسو با مشاهده ، قدر عافيتِ بهشت را بهتر مى دانند، و از سوى ديگر وضع در آنجا تجسمى است از وضع ما در اينجا، بايد از روى جهنّمِ‌ سوزانِ‌ شهوات گذر كرد و به بهشت تقوا رسيد و از سوى سوّم تهديدى است جدّى براى همه مجرمان و آلودگان كه سرانجام گذرگاهشان از اين راه باريكِ خطرناك خواهد گذشت. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۶، ص ۱۴۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️بیانات امیر مؤمنان علیه‌‏ السلام برای اهل سقیفه 🔹 علیه‌‏ السلام به فرمود: «آمَنْتُ بِرَسُولِ الله‏ِ قَبْلَ الْحُلُمِ وَ لَمْ یکنْ غَیری» (پیش از بلوغ به‌ حدّ تکلیف، به صلی‏‌ الله‌‏ علیه‏‌ و آله‌‏ و سلم آوردم، و هیچ‌ کس دیگر این را دارا نیست». همچنین چند فضیلت‌ دیگر خود را برای اثبات افضلیت خویش بیان نمود و همه اعتراف و اقرار کردند. 📕در محضر بهجت، ج۳، ص۸۶ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel