eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
70 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر اساس روایات اسلامی چگونه مردم می توانند با سرعت از «پل صراط» بگذرند؟ 🔹از پاره اى روايات استفاده مى شود كه سرعت عبور مردم از بستگى به ميزان و و آنها دارد. در حديثى از (عليه السلام) مى خوانيم: «مِنْهُمْ مَنْ يَمُرُّ مِثْلَ الْبَرْقِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمُرُّ مِثْلَ عَدْوِ الْفَرَسِ وَ مِنْهُمُ مَنْ يَمُرُّ حَبْواً وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمُرُّ مَشْياً وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمُرُّ مُتَعَلِّقاً قَدْ تَاُخُذُ النَّارُ مِنْهُ شَيْئاً وَ تَتْرُكُ شَيْئاً!؛ [۱] بعضى از آن مى گذرند، و بعضى همچون ، بعضى با ، بعضى همچون و بعضى به آن مى شوند [و مى گذرند] گاه از آنها چيزى را مى گيرد و چيزى را رها مى كند». 🔹آری گروهى با در سايه و از اين جاده خطرناك مى گذرند. علاوه بر این بدون شك ارتباط با (صلى الله عليه و آله) و (ص) مى تواند عبور از اين جاده مخوف را آسان سازد. در حديثى از پيغمبر اكرم (ص) مى خوانيم: «اِذا كانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ وَ نُصِبَ الصِّراطُ عَلَى جَهَنَّمَ لَمْ يَجُزْ عَلَيْهِ اِلا مَنْ كانَ مَعَهُ جَوازٌ فيه وَلايَةُ عَليِّ بْنِ اَبيطالِب (عليه السلام)!؛ [۲] روز هنگامى كه روى جهنّم قرار داده شود، تنها كسانى از آن عبور مى كنند كه اجازه اى داشته باشند و در آن اجازه، (عليه السلام) بوده باشد». 🔹نظير همين معنا به تعبير ديگر درباره بانوى اسلام (عليها السلام) آمده است. بديهى است ولايت (عليه السلام) و حضرت فاطمه (علیها السلام) از ولايت پيغمبر (صلى الله عليه و آله) و علاقه به قرآن و اسلام و ساير پيشوايان معصوم جدا نيست، در واقع تا ارتباطى از نظر و و با اين پيشوايان بزرگ برقرار نباشد، عبور از ممكن نيست، و در اين زمينه روايات متعددى وارد شده است. [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] الأمالی، ابن بابويه، كتابچى‏، تهران، ‏‏۱۳۷۶ش، چ۶، ص۱۷۷ [۱] الأمالی، طوسى، دارالثقافة، قم‏، ۱۴۱۴ق، ‏چ۱، ص۲۹۰ [۳] علاقمندان براى آگاهى بيشتر مى توانند به بحارالأنوار، مجلسى محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحياء التراث العربی، بيروت‏، ۱۴۰۳ق، چ دوم، ج ۸، ص ۶۸، باب ۲۲ (الصراط)، روايات ۱۲ تا ۱۷ مراجعه كنند. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۶، ص ۱۴۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) در خطبه ۱۵۲ «نهج البلاغه» جایگاه و موقعيت ائمه (علیهم السلام) را چگونه بیان نموده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۵۲ به سراغ بيان موقعيت و پيشوايان حق مى رود و مقامات آنها را اينگونه بيان ميفرمايد: «وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللهِ عَلَى خَلْقِهِ، وَ عُرَفَاؤُهُ [۱] عَلَى عِبَادِهِ؛ وَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ، وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ؛ [امامان معصوم (عليهم السلام)] از طرف خداوند و را بر عهده دارند و نمایندگان او در میان بندگانش هستند؛ هيچ كس داخل نمى شود، مگر كسى كه آنها را بشناسد و آنان نيز او را بشناسند، و هيچ كس وارد نمى شود، مگر كسى كه آنها را انكار كند و آنها نيز او را انكارش نمايند». 🔹اين تعبير نشان مى دهد كه و (عليهم السلام) از سوى تعيين ميشوند، نه از سوى مردم، و اگر بيعت و انتخابى لازم است براى انسجام كار و پيشرفت امور آنهاست. تعبير به (جمع قائم) اشاره به است و تعبير به «عرفاء» (جمع عريف) اشاره به اين است كه آنها به علت شناختى كه درباره و شرايط و دارند، و به و آنها آشنايند، هر كس را در جاى مناسب مى نشانند و هر كار را در موقع مناسب انجام مى دهند. 🔹جمله «لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ...» و «لَا يَدْخُلُ النَّارَ...» تأكيدهايى است بر آنچه در جمله هاى قبل گفته شد؛ زيرا هنگامى كه بپذيريم آنها از طرف تعيين شدند، كسى كه آنها را به رسميت بشناسد و آنان اعمالش را صحيح بشناسند، به يقين، اهل بهشت‌اند، و كسى كه آنها را انكار كند، در واقع، فرمان خدا را انكار كرده، و چنين كسى سزاوار دوزخ است؛ همچنين كسى كه آنها اعمالش را منكَر بشمرند او نيز دوزخى است. 🔹بديهى است همه اين تعبيرات با سازگار است كه (عليه السلام) را از سوى خدا به وسيله پيغمبر (صلی الله عليه و آله) يا امام (عليه السلام) پيشين میدانند و او را تشخيص از میشمارند، و به يقين كسى كه ، او را با فكر برگزينند، و اى بسا خطاكار و ستمكار از آب درآيد، داراى چنين مقاماتى نيست. حديث معروف «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ اِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيْتَةً جَاهِلِيَّةً؛ [۲] كسى كه بميرد و را نشناسند، مرگ او است». 🔹عجب‌اين‌است كه «ابن‌ابى الحديد» (عالم سنی) در اينجا اصرار دارد كه جمله هاى بالا درباره تمام خلفا كه بعد از پيامبر (صلى الله عليه و آله) روى كار آمدند صادق است، در حالى كه امام (عليه السلام) در جمله قبل از آن، نكوهش شديدى از حكومت عثمان كرده بود و اين مطلب با آنچه «ابن ابى الحديد» استنباط كرده در تناقض آشكار است. چگونه ممكن است پيشوای ضعيفى كه تمام اسلامى و را در اختيار و بستگان فرصت طلب و خود گذاشته است، و به همين جهت قيام كردند و خون او را مباح شمردند و غالب صحابه نيز در برابر آن سكوت نمودند، مصداق  «قُوّامُ اللهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفائُهُ عَلَى عِبادِهِ» باشد؟ و هر كس او را انكار كند وارد دوزخ شود و هر كس او را قبول كند وارد بهشت گردد؟ 🔹در حديثى از (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم كه به اميرمؤمنان امام علی (عليه السلام) فرمود:  «ثَلَاثٌ أُقْسِمُ أَنَّهُنَّ حَقٌّ، إِنَّكَ وَ الْأَوْصِيَاءَ مِنْ بَعْدِكَ عُرَفَاءُ، لَا يُعْرَفُ اللهُ إِلَّا بِسَبِيلِ مَعْرِفَتِكُمْ وَ عُرَفَاءُ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَكُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ وَ عُرَفَاءُ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَكُمْ وَ أَنْكَرْتُمُوهُ؛ [۳] سه چيز است كه سوگند ياد ميكنم، همه حقّ است، تو و عرفاء و سرشناسانى هستيد، كه را جز از طريق [و راهنمايى و هدايتتان] نمیتوان شناخت؛ و عرفايى هستيد كه هيچ كس وارد بهشت نمیشود، مگر كسى كه شما او را شناخته ايد و او شما را شناخته، و عرفايى هستيد كه هيچكس داخل دوزخ نمیشود، مگر آنها كه شما را انكار كنند و شما آنها را انكار كنيد». پی نوشت‌ها؛ [۱] «عرفاء» جمع «عريف» به معناى رئيس و سرشناس يك قوم است كه همه او را مى شناسند و امورشان را تدبير مى كند. [۲] كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، اسلاميه‏، چ دوم‏، ج۲، ص۴۰۹، باب۳۸؛ و... [۳] الخصال‏، ابن بابويه، جامعه مدرسين‏، چ اول‏‏، ج۱، ص۱۵۰ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج۶، ص۵۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️حدیثی در فضیلت اميرالمؤمنين علی (ع) 🔹در حدیثی، (ص) فرمود: «لَوْلا أَنْ تَقُولَ فیک طَوائِفُ مِنْ أُمتی ما قالَتِ النصاری فی عیسَی بْنِ مَرْیمَ، لَقُلْتُ فیک قَوْلاً لاتَمُر بِمَلَأٍ مِنَ الناسِ إِلا أَخَذُوا الترابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَیک یلْتَمِسوُنَ بِذلِک الْبَرَکةَ»؛ [۱] (اگر بیم آن را نداشتم که از درباره تو، آنچه را که درباره (ع) گفتند، بگویند، سخنی درباره تو می‌گفتم که به گروهی از مردم نگذری، مگر اینکه را به عنوان بردارند). 🔹تازه هنوز علیه السّلام را معرفی نکرد، با اینکه این همه بیانات در این حدیث و احادیث دیگری فرموده است. علیه السّلام گفتنی نیست؛ است اما گفتنی نیست! زیرا ما ضعیفُ‌ العقل‌ و الایمان هستیم و نداریم. اگر بیان می‌کرد، بسیاری از کافر می‌شدند و عده‌ای معدود ایمان می‌آوردند، همچنان که درباره مسیح علیه‌ السلام چنین اتفاق افتاد. پی نوشت؛ [۱] کافی، ج۸، ص۵۷، روایت ۱۸ 📕در محضر بهجت، ج۱، ص۷۵ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️قرآن، پیغمبر ساز است 🔹 کتابی است که است؛ زیرا دو گونه‌اند: قسم اول، هستند که از به پیامبری تعیین شده‌اند؛ قسم دوم، ، که در اثر و به دستورات قرآن، به نایل می‌گردند. بنابراین، ، پیغمبران کمالی می‌کند و است. 🔹البته اگر اهلیت داشته باشد، در و دیوار هم به اذن خدا او خواهند بود، وگرنه هیچ‌ سخنی در او اثر نخواهد کرد، چنان‌ که سخنان صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم در اثر نکرد! و قرآن و پیغمبر صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم بعد از رحلت آن حضرت چه که به‌پا نکردند؟!   📕در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۲۰ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) آگاهی خود از «علم غیب» را چگونه برای مردم مطرح نموده است؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۹۳ مى فرمايد: «فَاسْأَلُونی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونی» (از من كنيد [و آنچه را مى خواهيد درباره از من بپرسيد] پيش از آن كه مرا از دست دهيد). سپس حضرت مى فرمايد: «فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِيَدِهِ! لَا تَسْأَلُونِی عَنْ شَيْ‏ءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السَّاعَةِ، وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِی مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ بِنَاعِقِهَا وَ قَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا، وَ مُنَاخِ رِكَابِهَا، وَ مَحَطِّ رِحَالِهَا وَ مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلاً، وَ مَنْ يَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتاً» 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (سوگند به كسى كه جانم در دست قدرت اوست! از هيچ اى كه از امروز تا دامنه قيامت واقع مى شود از من نمى كنيد، [مگر اينكه آن را آماده دارم] و همچنين درباره هيچ گروهى كه حتّى يك صد نفر را هدايت يا گمراه مى كنند پرسش نمى كنيد، مگر اينكه از دعوت كننده و رهبر و كسى كه آنها را به پيش مى راند و از جايگاه خيمه و خرگاه و محلّ اجتماع آنها و كسانى كه از آنها كشته مى شوند، يا به مرگ طبيعى مى ميرند، [از همه اينها] شما را آگاه مى سازم). 🔹بسيارند كسانى كه ممكن است را به صورت مبهم و كلّى در آينده اى نزديك پيش بينى كنند، و اين كارى است كه سياستمداران، در مسائل مربوط به اطراف عصر خود، هميشه دارند و ممكن است گاهى صحيح و گاهى اشتباه از آب درآيد؛ ولى جزئيّات با تمام مشخّصات، آن هم در زمان هاى بسيار دور، براى هيچ كس ممكن نيست، جز آنها كه با ارتباطى دارند و از ، مدد مى گيرند، 🔹و جالب اين است كه (علیه السلام) در جمله هاى بالا از يكسو، تأكيد بر اين دارد كه من را تا دامنه مى توانم براى شما پيشگويى كنم، و از سوى ديگر اشاره به آنها مى كند؛ چيزى كه براى غير (صلی الله علیه و آله) و كسانى كه از او بهره دارند، امكان پذير نيست. در اينجا فوراً اين سؤال به ذهن مى آيد كه آيا (صلی الله علیه و آله) يا (عليه السلام)، - آن هم به اين گستردگى - مى توانند داشته باشند با اينكه «قرآن مجيد» با صراحت مى گويد: «قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللهُ» [۱] (بگو كسانى كه در آسمان و زمين هستند جز خدا از آگاه نيستند)؛ 🔹اين سخن پاسخ روشن و معروفى دارد كه هم از آيات «قرآن مجيد» استفاده مى شود، و هم در كلمات خود آن حضرت آمده است و آن اينكه به صورت مخصوص خداست، ولى هر مقدار از آن را لازم بداند در اختيار مى گذارد؛ همان گونه كه در آيات ۲۶ - ۲۷ «سوره جنّ» مى‌خوانيم: «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً - إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ» ( عالِم به امور پنهانى است و هيچ كس را بر آگاه نمى كند - مگر رسولى كه او را برگزيده و از وى راضى شده است). 🔹هنگامى كه (علیه السلام) از پاره اى از خبر داد و كسى همين سؤال را مطرح كرد حضرت در پاسخ او فرمود: «لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ، وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْمٍ» (اين، نيست، بلكه آموزشى است از ». اشاره به اينكه ، مخصوص خداست و علم من [علی (علیه السلام)] جنبه دارد؛ من همه اين امور را از (صلی الله علیه و آله) آموختم و او از . 🔹به هر حال، هيچ كس بعد از (صلی الله علیه و آله)، جز اميرالمؤمنين (عليه السلام) چنين سخنى را نگفته و نمى توانسته بگويد؛ ولى (علیه السلام) اين سخن را فرموده و بارها هايى كرده كه عيناً واقع شده است. «ابن ابى الحديد» در «شرح نهج البلاغه» خود فصلى تحت عنوان «امور غيبى كه امام (عليه السلام) از آن خبر داد، سپس تحقّق يافت» در ذيل همين خطبه آورده است. پی نوشت‌؛ [۱] سوره نمل، آيه ۶۵ (در آيات متعدّد ديگرى شبيه به اين مضمون نيز آمده است) 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج۴، ص۲۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۰۹ نهج البلاغه با چه اوصافی از «اهل بیت» (علیهم السلام) ياد كرده است؟ 🔹 (علیه السلام) آخرین بخش از خطبه ۱۰۹ را با ذكر اوصافى از (عليهم السلام) پايان می‌دهد و رعايت فصاحت و بلاغت را با اين حُسن ختام به سر حدّ كمال مى رساند؛ مى فرمايد: «نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ، وَ مَحَطُّ الرِّسَالَةِ، وَ مُخْتَلَفُ [۱] الْمَلَائِكَةِ، وَ مَعَادِنُ الْعِلْمِ، وَ يَنَابِيعُ الْحُكْمِ» (ما درخت پُربار نبوّت و و محلّ رفت و آمد فرشتگان و و چشمه سارهاى حكمتيم». تعبير به شجره، اشاره به اين است كه همچون درخت پربارى است كه داراى شاخه ها و فروع مختلفى است. ريشه و ساقه آن، (صلی الله علیه و آله) و ، شاخ و برگ‌هاى آن و به سوى خدا، ميوه اين درخت است. 🔹در تعبير دوم، را به بارانداز و فرودگاهى تشبيه می كند كه ، در آن از سوى خدا نزول پيدا كرده است، و در تعبير سوم، (صلی الله علیه و آله) را مركز رفت و آمد می‌شمرد و (عليه السلام) و كسانى هستند كه در اين خانه و خانواده، پرورش يافته اند و طبعاً آثار و در آنها پرتوافكن مى باشد. واژه در اينجا ممكن است كه اشاره به باشد (جبرئيل و همراهانش) كه بر (صلی الله علیه و آله) نازل مى شدند؛ 🔹يا اشاره به معناى اعمّى باشد كه ساير فرشتگانى را كه به عنوان خدمت يا بشارت در اين خانواده رفت و آمد داشته اند، شامل شود؛ و در هر حال، منظور اين نيست كه فرشته وحى بر غير (صلی الله علیه و آله) نازل مى شده است. تفاوت «شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ» و «مَحَطُّ الرِّسَالَةِ» از اين نظر است كه (صلی الله علیه و آله) داراى دو مقام بود: ، كه همان خبر دادن از سوى خداست و ، كه تبليغ آن است، يا به تعبير ديگر: مأمور ابلاغ است، و معمولا توأم با امامت و رهبرى و اجرا مى باشد؛ و منظور از آن است كه (عليهم السلام) وارث علوم و حافظ و بودند. 🔹در شأن نزول آيه شريفه «وَ تَعِيَها أُذُنٌ وَاعِيَةٌ» [حاقه، ۱۲] (گوش شنوا اين پيام ها را در خود نگه مى دارد) در روايات متعدّدى كه در منابع فراوانى از اهل سنّت نقل شده، آمده است كه (صلی الله علیه و آله) فرمود: «سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ يَجْعَلَهَا أُذُنَ عَلِىٍّ» (از پروردگارم تقاضا كردم كه اين گوشِ شنوا را گوش (عليه السلام) قرار دهد)؛ و به دنبال اين دعا (عليه السلام) مى فرمود: «مَا سَمْعِتُ مِنْ رَسُولِ اللهِ شَيْئاً فَنَسِيتُهُ» [۲] (من هيچ سخنى را بعد از آن از (صلی الله علیه و آله) نشنيدم كه فراموش كنم، بلكه هميشه آن را به خاطر داشتم». 🔹حديث «عَلِىٌّ مَعَ الْقُرآنِ، وَ الْقُرآنُ مَعَ عَلِىٍّ» [۳] ( همواره با است و قرآن با علی است)، و همچنين حديث «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بَابُهَا» [۴] (من شهر علمم و درِ آن است)، از است كه در كتب شيعه و اهل سنّت وارد شده و همه گواه بر اين است كه اين خانواده، و سرچشمه هاى حكمت بوده اند. 🔹تفاوت و از اين نظر است كه «معدن» چيزى است كه معمولا مردم به سراغ آن مى روند و از آن بهره مى گيرند؛ ولى «ينابيع» (به معناى چشمه ها) چيزى است كه مى جوشد و به سوى مردم سرازير مى شود. (عليه السلام) در پايان اين سخن مى فرمايد: «نَاصِرُنا و مُحِبُّنَا يَنْتَظِرُ الرَّحْمَةَ، وَ عَدُوُّنَا وَ مُبْغِضُنَا يَنْتَظِرُ السَّطْوَةَ» [۵] (ياور و ما در انتظار رحمت حقّ است، و ما در انتظار مجازاتِ حقّ است). اين سخن بدان معنا نيست كه آنها چنين انتظارى را واقعاً دارند، بلكه به اين معناست كه بايد منتظر چنين عاقبت شومى باشند و در واقع نوعى تهديد به عذاب الهى است، در دنيا و آخرت. پی نوشت‌ها؛ [۱] «مختلف از مادّه «اختلاف» كه در اينجا به معناى رفت و آمد است. بنابراين «مختلف» يعنى محلّ رفت و آمد. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۶۱۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تولی» و «تبری» از منظر روایات چه اهمیّتی دارند؟ (بخش اول) 🔸احاديث بسيار فراوانى در كتب اسلامى اعم از شيعه و اهل سنّت در زمينه «حبّ فى الله» و «بغض فى الله» و و آمده است، و به قدرى در اين باره داده شده كه در كمتر چيزى نظير آن ديده مى شود. بى شك اين اهمّيّت به خاطر آثار مثبتى است كه پيوند «دوستى با اولياء الله و دوستان خدا»، و «بيزارى از دشمنان حق» دارد؛ اين آثار مثبت هم در ظاهر مى شود و هم در و هم در و . 💠اين احاديث نشان مى دهد كه بايد در طريق «تهذيب نفس» و «سير و سلوك الى الله»، هر كس و مقتدايى را برگزيند. در اينجا به بخشى از اين احاديث كه از كتب مختلف گلچين شده است اشاره مى شود: 1⃣در «خطبه قاصعه» تعبير جالبى درباره (صلی الله علیه و آله) و (عليه السلام) ديده مى شود؛ می‌فرمايد: «وَ لَقَدْ قَرَنَ اللّهُ بِهِ (ص) مِنْ لَدُنْ اَنْ كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَك مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ الْمَكارِمِ، وَ مَحاسِنَ اَخْلاقِ الْعالَمِ، لَيْلَهُ وَ نَهارَهُ وَ لَقَدْ كُنْتُ اَتَّبِعُهُ اِتِّباعَ الْفَصِيلِ اَثَرَ اُمِّهِ يَرْفَعُ لى فى كِلِّ يَوْم مِنْ اَخْلاقِهِ عَلَماً وَ يَأْمُرُنى بِالاِْقْتِداءِ بِهِ» [۱] (از همان زمان كه (صلی الله علیه و آله) از شير باز گرفته شد، خداوند از فرشتگان خويش را مأمور ساخت تا شب و روز او را به راه هاى و صفات خوب انسانى سوق دهد؛ و من [هنگامى كه به حدّ رشد رسيدم نيز] همچون سايه به دنبال آن حضرت حركت مى كردم، و او هر روز نكته تازه اى از خود را براى من آشكار مى ساخت و به من فرمان مى داد تا به او كنم). 🔹اين حديث شريف كه بخشى از «خطبه قاصعه» را تشكيل مى دهد، اين حقيقت را روشن مى سازد كه حتّى «پيغمبر گرامى اسلام» در آغاز كارش و پيشوايى داشته كه بزرگترين بوده است. (عليه السلام) نيز (صلی الله علیه و آله) را و پيشواى خود قرار داده بود، و سايه به سايه او حركت مى كرد و اين مقتداى بزرگوار هر روز درس تازه اى به امام على (عليه السلام) مى آموخت و چهره نوينى از را به او نشان مى داد. آنجا كه (صلی الله علیه و آله) و (عليه السلام) در برنامه «سير الى الله» نياز به و داشته باشند، تكليف ديگران پيداست. 2⃣در روايت معروف «بُنِىَ الاِسْلامُ...» كه با طرق متعدّد با تفاوت مختصرى از معصومين (عليهم السلام) نقل شده اين موضوع به خوبى منعكس شده است؛ از جمله در حديثى كه يار وفادار (عليه السلام) «زُرارَه» از آن حضرت نقل كرده مى خوانيم: «بُنِىَ الاِسْلامُ عَلى خَمْسَةِ اَشْياء، عَلَى الصَّلَوةِ وَ الزَّكاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّومِ وَالْوِلايَةِ، قالَ زُرارَةُ: فَقُلْتُ: وَاَىُّ شَىْء مِنْ ذلِكَ اَفْضَلُ؟ فَقالَ: اَلْوِلايَةُ اَفْضَلُ لاَِنَّها مِفْتاحُهُنَّ وَ الْوالى هُوَ الدَّليلُ عَلَيْهِنَّ» [۲] ( بر پنج پايه بنا شده: بر نماز و زكات و حجّ و روزه و [رهبرى معصومين]؛ زراره مى گويد: عرض كردم كداميك از اينها افضل است؟ فرمود: افضل است؛ زيرا كليد همه آنها است و والى و راهنما به سوى چهار اصل ديگر است). 🔹از اين تعبير به خوبى استفاده مى شود كه و به سبب احياءِ ساير برنامه هاى دينى و مسائل عبادى و فردى و اجتماعى است؛ و اين اشاره روشنى به تأثير مسأله در امر «تهذيب نفوس» و تحصيل «مكارم اخلاق» مى باشد. ... پی نوشت: [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح‏، انتشارات هجرت‏، قم‏، چ۱، ص۳۰۰، خطبه ۱۹۲ «فضل الوحی...». [۱] الكافی، دارالكتب الإسلامية، تهران‏، چ۴، ج۲، ص۱۸ 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، چ ۱، ۱۳۷۷ش، ج ۱، ص ۳۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️مشخص شدن تکلیف امت اسلامی و اکمال دین در روز غدیر 🔸حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله): 🔹 را فرموده‌اند: «عید الله الاكبر»؛ از همه‌ی اعیاد موجود در تقویم اسلامی این بالاتر است؛ پرمغزتر است؛ تأثیر این عید از همه‌ی این اعیاد بیشتر است. چرا؟ چون تكلیف امت اسلامی در زمینه‌ی ، در زمینه‌ی ، در این حادثه‌ی معیّن شده است. حرفی نیست كه بر طبق توصیه‌ی در عمل نشد - پیغمبر هم طبق بعضی از روایتها خبر داده بود كه عمل نخواهد شد - اما مسئله‌ی ، مسئله‌ی ایجاد یك است، یك و است. 🔹تا آخر دنیا می توانند این شاخص را، این معیار را جلوی خودشان قرار بدهند و تكلیف مسیر عمومیِ امت را معیّن كنند. اینی كه حساس ترین زمان را برای اعلام مسئله‌ی انتخاب كرد، این انتخابِ پیغمبر نبود، انتخابِ بود. از طرف پروردگار رسید كه: «بلّغ ما انزل الیك من ربّك». نه اینكه مسئله‌ی و را از سوی پروردگار قبلاً نمی دانست؛ چرا، از اولِ بعثت برای پیغمبر مسئله روشن بود. 🔹بعد هم حوادث گوناگون این بیست و سه سال، آنچنان این حقیقت را عریان كرد و آشكار كرد كه جای تردیدی باقی نمی گذاشت؛ اما باید در اتفاق می‌افتاد و به دستور پروردگار اتفاق افتاد: «بلّغ ما انزل الیك من ربّك و أن لم تفعل فما بلّغت رسالته»؛ یعنی این یك است كه باید بگوئی. بعد هم كه در ، در نزدیكی جحفه، مردم را متوقف كردند، كاروانهای حجاج را جمع كردند و این مطلب را اعلان كردند، 🔹آیه‌ی شریفه آمد كه: «الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی»؛ كامل شد، كامل شد. در سوره‌ی مبارك مائده قبل از آیه‌ی «الیوم اكملت»، این آیه‌ی مبارك است: «الیوم یئس الّذین كفروا من دینكم فلا تخشوهم و اخشون»؛ امروز روز یأس و است؛ یعنی مشخص شد، معلوم شد؛ امت هر وقت بخواهند، هر وقت چشم خود را بر حقیقت باز كنند، شاخص را خواهند دید، معیار را مشاهده خواهند كرد، تردیدی باقی نخواهد ماند. اهمیت این است. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۱۳۸۸/۰۹/۱۵ منبع‌؛ وبسایت‌ دفتر حفظ‌ و نشر آثار معظم‌ له @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح، حضرت داود و حضرت سلیمان (عليهم السلام). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش چهارم و پایانی) 💠سوره نصر و انتساب «استغفار» به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) 🔹آیه دیگری که در موضوع بحث ما محل مناقشه قرار گرفته، «آیه ۳ سوره نصر» است که در آن پس از فتح مکه (صلی الله علیه و آله) را مخاطب قرار داده می فرماید: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ»؛ (پروردگارت را تسبيح و حمد كن و از او بخواه). در توضیح فلسفه این می گوییم چنین دستوری است براى‌ همه‌ ، زيرا: 🔹اولا در طول طولانى بین (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان از یک طرف، و از طرف دیگر كه سال هاى زيادى به طول انجاميد (حدود بيست سال) و روزهاى بسيار سخت و دردناكى را طى كردند، گاهى آن چنان حوادث پيچيده مى شد كه جانها به لب می رسيد و در بعضى در مورد وعده هاى الهى پيدا مى شد. [۱] اما اكنون كه پيروزى فرا رسيده، مى فهمند كه همه آن و غلط بوده و بايد در مقام برآيند. 🔹ثانيا هر قدر حمد و كند، باز حق شكر او را ادا نخواهد كرد، و لذا در پايان اين حمد و ثنا بايد از تقصير خويش روى به درگاه خدا آورد و كند. 🔹ثالثا معمولا بعد از پيروزی ها، وسوسه‌ های‌ شيطان شروع مى شود و حالت غرور از يک سو، و تندروى و انتقام جويى از سوى ديگر نزد اشخاص به وجود مى آيد. در اينجا بايد به بود و پيوسته كرد تا هيچ يک از اين حالات پيدا نشود يا اگر پيدا شده بر طرف گردد. 🔹رابعا: اعلام بر مشرکین در جریان تقريبا به معناى اعلام پايان مأموريت (صلی الله علیه و آله) و اتمام عمر آن حضرت و شتافتن به لقاى محبوب بود، و اين حالت مناسب و و است، و لذا در روايات وارد شده است كه بعد از نزول اين سوره (صلی الله علیه و آله) اين جمله را بسيار تكرار مى فرمود: «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَاغْفِرْ لِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» [۲] (خداوندا! منزهى و تو را حمد و مى كنم. خداوندا! مرا ببخش كه تو بسيار توبه پذير و مهربانى). [۳] 🔹با این توضیحات دقیق و صحیح راجع به مشخص می شود که اخبار آیات قرآن مجید درباره به هیچ وجه تناقضی با ندارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] همان گونه كه قرآن در مورد جنگ احزاب و در آیه ۱۰ سوره احزاب مى فرمايد: «وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا»؛ (و دل ها به گلوگاه رسيده بود و گمان هاى [نامناسبى] در باره خدا داشتيد). [۲] تفسير القمی‏، قمى، على بن ابراهيم‏، دار الكتاب‏، قم، ۱۴۰۴ق، چ ۳، ج ۱، ص ۴۴ [۳] تفسير نمونه، همان، ج‏ ۲۷، ص ۴۰۱ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خطبه های زیادی از امام علی (علیه السلام) در مذمّت «دنیا» ايراد شده است؟ 🔹هر قدر در آمار و برخوردهاى خشونت آميز اجتماعى بيشتر مطالعه كنيم، و هر اندازه پرونده هاى كيفرى و حقوقى را زيرورو كنيم، به عمق اين گفتار (ص) كه فرمود: «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ» ( سرچشمه همه است)، آشناتر ميشويم. جالب اينكه اين سخن را نه فقط پيامبر اسلام (ص) فرمود، بلكه از پيشوايان بزرگ ديگر همچون (ع) و (ع) نيز نقل شده، و در حديثى نقل شده است كه پيامبران پيشين نيز روى اين مطلب تأكيد كردند. [۱] 🔹و اگر درست دقّت كنيم عمده ترين مظاهر را میتوان در سه چيز خلاصه كرد: «حُبّ مال»، «حُبّ جاه» و «حُبّ شهوت». هيچ جامعه اى به كشيده نشد و هيچ در عالم رخ نداد، مگر به علت يكى از اين سه چيز. بنابراين هرگاه بخواهيم را در جوامع اسلامى شروع كنيم بايد از مبارزه با شروع كنيم. اين موضوع در جوامعى كه از حالت فقر، ناگهان به غنا میرسند ظهور و بروز بيشترى دارد؛ همچون جامعه اسلامى در قرون نخستين؛ 🔹زيرا قبل از بعثت (ص) فقر شديدى همه مردمِ آن محيط را فرا گرفته بود، ولى فتوحات و غنايم ناگهان وضع را دگرگون ساخت، و اينجا بود كه رقابت های مخرّب و لجام گسيخته دامانِ گروهى را گرفت و آن گروه را غرق گناه ساخت. از همين رو جاى تعجّب نيست كه پيشواى بزرگ و آگاهى همچون (ع) براى دگرگون ساختن آن وضع نابسامان، داغ‌ترين خطبه‌ها را در مذمّت و ايراد كند؛ دست مردم را بگيرد و به اعماق تاريخ انبياء پيشين ببرد و زندگى (ص) و خودش را - كه در «نهايت سادگى» و بود - ارائه دهد تا دنياپرستانِ آن محيط از بيدار شوند و مسير خطرناكِ خود را تغيير دهند. 🔹براى نمونه در عصر عثمان [كه اموال زيادى به بيت المال اسلام رسيد و مى بايست صرف عمران و آبادى كشورهاى اسلامى و نجات محرومان مى شد] گروهى از خويشاوندان و اطرافيانِ او بر آن اموال دست انداختند، و هريك ثروت عجيبى براى خويش فراهم ساختند؛ كه مرحوم علّامه امينى در جلد هشتم كتاب شريف «الغدير» با عنوان «الكنوز المكنّزه ببركة الخليفة»؛ (گنج هاى عظيمى كه به بركت خليفه به وجود آمد) بخشى از آن را با آمار دقيق از منابع اهل سنّت نقل ميكند و عده زيادى همچون: مروان، طلحه، زبير، سعد بن‌ ابى‌ وقاص، يعلى‌ بن‌ اميّه، عبدالرحمن‌ بن‌ عوف، زيد بن‌ ثابت و كسانى ديگر را بر می شمرد كه هريك آلاف و الوفى از را تصاحب كردند، 🔹از جمله مى نويسد: « آن قدر شمش طلا و نقره از خود باقى گذاشت كه ورثه او آنها را با تيشه می شكستند و تقسيم ميكردند. پانصدهزار دينار از خود به ارث گذاشت و مزارع و باغات و منازل و مطالباتى نيز كه از مردم داشت به صدهزار دينار میرسيد (هر دينار يك مثقال طلاى مسكوك است)، و در مورد نوشته اند: هزار شتر و سه هزار گوسفند و يك صد اسب و مقدار زيادى زمين زراعتى از خود به يادگار گذاشت و امثال آنها كه با مراجعه به كتاب «الغدير»، آمار و همچنين مدارك آن روشن میشود». [۲] 🔹با اينحال، آيا بر پيشواى بزرگى همچون (ع) لازم نيست كه همچون يك طبيبِ آگاه دامن همّت به كمر زند و به درمان آن جامعه بيمار از طريق تحقير دنيا و و بپردازد؟ بنابراين جايى براى اين سؤال باقى نمیماند كه چرا پيشواى اسلام [اسلامى كه دين زندگى و پيشرفت و تمدّن است] اينگونه درباره دنيا سخن میگويد. 🔹امروز هم اگر بخواهيم جلوى و و تجارت سوداگران مرگ و خريد و فروش سلاحهاى مرگبار و تأسيس و به مال و ناموس ديگران را بگيريم، راهى جز اين نيست كه و آنچنان تحقير شود كه بصورت يك ضد ارزش درآيد و مردم به زندگى ساده [كه در حدّ كفاف است] قناعت كنند. اين سخن را با حديثى از (ع) پايان ميدهيم كه فرمود: «تمام نيكیها در خانه اى نهاده شده و كليد آن خانه، در دنياست». [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] كلينى در الكافی حديثى از امام سجاد (ع) نقل ميكند كه ريشه‌ هاى هفت گانه گناه در آن تشريح شده و در آخر آن آمده: «فَقَالَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذلِكَ: حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ». [۲] الغدير فى الكتاب و السنه و الادب، امينى، عبدالحسين، مركز الغدير دراسات الاسلاميه قم ۱۴۱۶ق چ۱ ج۸ ص۳۹۸ [۳] الكافی همان ج۲ ص۱۲۸ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش چ ۱ ج ۶ ص ۲۵۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️قرآن کریم 🔹 یک سفره‌ای است که خدای تبارک و تعالی به وسیله در بین بشر گسترده است، که تمام از آن هر یک به مقدار استعداد خودش استفاده کند. این کتاب و این سفره گسترده در شرق و غرب و از زمان وحی تا کتابی است که ، عامی، عالم، فیلسوف، عارف، فقیه، همه از او استفاده می‌کنند؛ 🔹یعنی، کتابی است که در عین حال که نازل شده است از مرحله به مرحله ، و گسترده شده است پیش ما جمعیتی که در عالم طبیعت هستیم، در عین حالی که متنزل شده است از آن مقام و رسیده است به جایی که استفاده بتوانیم از او بکنیم، در عین حال، مسائلی در او هست که همه مردم، عامی و عارف و عالم و غیر عالم، از او استفاده می‌کنند، 🔹و مسائلی در او هست که مختص به «علمای بزرگ» است، «فلاسفه بزرگ» است، «عرفای بزرگ» است، و «انبیاء و اولیاست». بعض مسائل او را غیر از اولیای خدای تبارک و تعالی کسی نمی‌تواند ادراک کند، مگر با تفسیری که از آنان وارد می‌شود، به مقدار استعدادی که در بشر هست، مورد استفاده قرار می‌گیرد و مسائلی هست که عرفای بزرگ اسلام از آنها استفاده می‌کنند، 🔹و مسائلی هست که «فلاسفه و حکمای اسلام» از آن استفاده می‌کنند و مسائلی هست که «فقهای بزرگ» از آن استفاده می‌کنند، و این سفره همگانی است برای همه و این طوایف از آن استفاده می‌کنند. مسائل سیاسی، مسائلی اجتماعی، مسائل فرهنگی و مسائل ارتشی و غیر ارتشی، همه در این کتاب مقدس هست. بیانات‌ حضرت‌ امام ۶۰/۰۳/۱۱ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آيا اهميت «تعليم و تعلم»، منحصر به علوم دينی است؟ (بخش سوم) 🔸ممكن است بعضى چنين تصوّر كنند که اين همه تأكيدات كه درباره فراگرفتن و و نشر علوم و دانش ها در آيات «قرآن مجيد» و «روايات اسلامى» آمده است تنها ناظر به «علوم دينى» است، و آنچه را در «بحث حكومت اسلامى» و گسترش همه علوم مورد توجّه است، شامل نمى شود؛ ولى اين اشتباه بزرگى است، زيرا هم از و هم از اهميّت و و تربيت به طور مطلق استفاده مى شود. در نیز (به پيروى از آيات قرآن مجيد)، تنها اكتفا به تشويق فراگيرى علوم دينى نشده، بلكه علاوه بر آن هر گونه در زندگى و مورد توجّه قرار گرفته است؛ به عنوان نمونه به روايات زير توجّه كنيد: 1⃣در حديث‌معروفى‌از (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم كه فرمودند: «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّيْنِ فَاِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَريضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ». [۱] ( را فرا گيريد هر چند در كشور چين باشد؛ زيرا تحصيل بر هر واجب است). بايد توجّه داشت كه مملكت چين در آن زمان دورترين كشور جهان شناخته مى شد؛ بنابراين منظور اين است كه به سراغ برويد هر چند در دورافتاده ترين كشورهاى دنيا باشد. بديهى است كه در آن روز در چين يافت مى شد معارف قرآنى و دينى نبود؛ چرا كه جاى آنها [معارف قرآنى و دينى] مراكز وحى بود؛ بلكه منظور است. 2⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «اَلْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤمِنِ فَاطْلُبُوهَا وَ لَوْ عِنْدَ الْمُشْرِكِ». [۲] (، گمشده است، پس آن را طلب كنيد هر چند نزد باشد). روشن است، آنچه نزد مشركان يافت مى شود، معارف توحيدى و علوم الهى نيست، بلكه ديگرى است كه در زندگى به كار مى آيد، و گاه نزد آنان است. اين گونه احاديث شعار معروف «علم، وطن ندارد» را تداعى مى كند و تأكيد مى نمايد كه و گمشده مؤمنان است، هر جا و نزد هر كس بيابند، آن را فرا مى گيرند. چنانچه در حديث ديگرى آمده است «كَلِمَةُ الْحِكْمَةِ ضَالَّةُ الْمُؤمِنِ فَحَيثُ وَجَدَهَا فَهُوَ اَحَقُّ بِهَا». [۳] (، گمشده است، هر جا آن را بيابد به آن سزاوارتر است). 3⃣در حديث ديگر از همان حضرت آمده است: «اَلْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ: اَلْفِقْهُ لِلاَدْيَانِ وَ الطِّبُ لِلاَبْدَانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسَانِ». [۴] ( بر سه گونه است: آگاهى نسبت به ، و براى بدن ها، و [ادبيات] براى زبان). در اين حديث سه شاخه مهم از علوم الهى و بشرى مطرح شده است؛ علوم دينى و علم پزشكى و ادبيات كه در واقع كليد علوم ديگر است. 4⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) آمده است: «اَلْعُلُومُ اَرْبَعَةٌ: اَلْفِقْهُ لِلاَدْيَانِ وَ الطِّبُ لِلاَبْدَانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسَانِ، وَ النُّجُومُ لِمَعْرِفَةِ الاَزْمَانِ». [۵] ( چهار بخش است: فقه براى دين، پزشكى براى بدن، نحو [ادبيّات] براى زبان، ستاره شناسى براى شناخت اوقات). ... پی نوشت‌ها [۱] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ۲، ج ۱، ص ۱۸۰، ب ۱؛ [۲] بحار الأنوار، همان، ج ۷۵، ص ۳۴، تتمة باب ۱۵؛ [۳] بحار الأنوار، همان، ج ‏۲، ص ۹۹، باب ۱۴؛ [۴] بحار الأنوار، همان، ج ‏۷۵، ص ۴۵، باب ۱۶؛ [۵] بحار الأنوار، همان، ج ‏۱، ص ۲۱۸، باب ۶ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۱۰، ص ۲۵۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel