eitaa logo
کانال سردار سپهبد شهید 🌷حاج قاسم سلیمانی شهرستان نجف اباد
70 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
39 فایل
این کانال اطلاع رسانی وترویج گفتمان انقلاب اسلامی واسلام ناب است و زمینه سازان ظهور حضرت 💐❤️مهدی❤️ یاوران رهبر انقلاب این زمان هستند 🌷❤️خون که درتن ماست هدیه به رهبر ماست 🌷❤️ #لبیک یاحسین #لبیک یا صاحب الزمان #لبیک یا خامنه ای بهترین ره
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیین
⭕️شهید علم و دانش 💠حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره): 🔹در حقیقت (علیه‌ السلام) در راه کشته شد؛ زیرا اگر می‌گفت من عالم نیستم کارش نداشتند. از روی تقیه هم حاضر نبود اظهار کند، ولی مجبورش کردند تا اظهار کرد و جواب داد، و همان اظهار علم و فضل باعث و و با او، و سرانجام منجر به قتل او گردید. در حقیقت و را از بین بردند و به رساندند. اگر هیچ امتیازی برای و نبود، جز اینکه آنها، با مخالف هستند، برای امتیاز و کافی بود. 🔹قتل و رجم انبیا (علیهم‌ السلام) بر این اساس بوده که مردم با نور و و مخالفند، و کمال را منحصر در و و تناکح و تسلط و بر دیگران و ریاست و و پست و می‌دانند. به زندگی جنگل می‌ماند، و حکومت انسانیت حکومت حیوانیت شده است؛ لذا در اعتراض به رسالت (علیه‌ السلام) می‌گوید: «فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنين» [۱] (پس چرا بر او دست‌بندهای زرین آویخته نشده؟ یا فرشتگان همراه او نیامده‌اند؟). 🔹بله، مخالفین انبیا و ائمه با نور و مخالفت دارند و اهل زر و زور هستند. می‌بینید به (علیه‌ السلام) اعتراض می‌کند که اگر او رسول خداست، پس چرا این امتیازات را ندارد، دست‌بند زرین ندارد، یا چرا فرشتگان آسمان همراه او نیستند؟! شما را چه با ملائکه؟! اگر ملائکه آشکار بودند، کار آنها را هم می‌ساختید؛ چون هرچه ملائکه دارند، پیامبران (علیهم‌ السلام) هم دارند، بلکه افضل از آنها هستند، ولی شما به اَسْوِرَه و زر و زیور دل بسته‌اید! 🔹الحمدلله واضح و آشکار است که (علیهم‌ السلام) مخالف و هستند! هرجای دنیا اگر شخصی بود که مانند حضرت (علیه‌ السلام) هزاران را در یک مجلس حل می‌کرد و جواب صحیح می‌داد، به او جایزه می‌دادند، نه اینکه به او حسد بورزند و با او کنند و سرانجام او را بکشند! هم به همین کیفیت است. مخترع را یا از کار منصرف می‌کنند، یا به قتل می‌رسانند، چون صاحب امتیاز می‌شود. می‌گویند: فقط باید ما دارای امتیاز باشیم، نه دیگران. 🔹آقایی قبل از جنگ جهانی دوم در کربلا مدعی شده بود که می‌شود هواپیمای بدون خلبان ساخت و در این‌باره تلاش می‌کرد، تا اینکه به بغداد رفت، ولی از آلمان مکرر تلگراف و نوشته پشت نوشته به‌سوی او آمد که زحمت نکش، کار شما بی‌فایده و نشدنی است؛ زیرا ما هرچه تلاش کردیم نشد! سرانجام آلمان خود هواپیمای بدون خلبان ساخت، در حالی‌که پیش از آن می‌گفت: ساختن هواپیمای بدون خلبان امکان‌پذیر نیست! 🔹صحبت بر سر نیست و مسابقه‌ آنها ذاتاً برای پیشرفت دانش و فرهنگ نیست، بلکه برای آنها جنبه مقدمیت دارد و منظور اصلی آنان و است. به کره‌ ماه برای این نمی‌روند که به علم خدمت کنند، بلکه برای موضع‌گیری در برابر رقیب و قطب مخالف است، برای اینکه بتوانند در آنجا کاری کنند که در کره‌ زمین از لحاظ و بر همه مقدم باشند و دولت‌های مخالف و رقیب را در روی زمین خوب مورد هدف قرار دهند و نابود کنند، با این‌ وجود، ما فریب آنها را می‌خوریم و می‌گوییم: اینها راست می‌گویند که بشردوستند. بله! شردوستند، نه بشردوست! پی نوشت؛ [۱] قرآن کریم سوره زخرف، آيه ۵۳ 📕در محضر بهجت، ج۲، ص۳۲ـ۳۳ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تولی» و «تبری» از منظر روایات چه اهمیّتی دارند؟ (بخش چهارم و پایانی) 🔸احاديث بسيار فراوانى در كتب اسلامى اعم از شيعه و اهل سنّت در زمينه «حبّ فى الله» و «بغض فى الله» و و آمده است، و به قدرى در اين باره داده شده كه در كمتر چيزى نظير آن ديده مى شود. بى شك اين اهمّيّت به خاطر آثار مثبتى است كه پيوند «دوستى با اولياء الله و دوستان خدا»، و «بيزارى از دشمنان حق» دارد؛ اين آثار مثبت هم در ظاهر مى شود و هم در و هم در و . 💠اين احاديث نشان مى دهد كه بايد در طريق «تهذيب نفس» و «سير و سلوك الى الله»، هر كس و مقتدايى را برگزيند. در اينجا به بخشى از اين احاديث كه از كتب مختلف گلچين شده است اشاره مى شود: 9⃣در حديث قدسى مى خوانيم: به (عليه السلام) فرمود: «هرگز براى من انجام داده اى؟ موسى عرض كرد: آرى! براى تو نماز خوانده ام، روزه گرفته ام، انفاق كرده ام و به ياد تو بوده ام؛ فرمود: امّا نماز براى تو نشانه [ايمان] است و روزه سپر آتش و انفاق سايه اى در محشر و ذكر خدا نور است؛ كدام را براى من به جا آورده اى اى موسى؟! عرض كرد خداوندا! خودت مرا در اين مورد راهنمايى فرما! فرمود: آيا هرگز به خاطر من كسى را داشته اى و به خاطر من كسى را داشته اى؟ [در اينجا بود كه] (عليه السلام) دانست برترين اعمال و [دوستى براى خدا و دشمنى براى خدا] است». [۱] 🔟اين بحث را با حديث ديگرى از (عليه السلام) پايان مى دهيم (هر چند احاديث در اين زمينه، بسيار فراوان است)، فرمود: «مَنْ اَحَبَّ لِله وَ اَبْغَضَ لِله وَ اَعْطى لِلّهِ وَ مَنَعَ لِلّهِ فَهُوَ مِمَّنْ كَمُلَ إِيمانُهُ» [۲] (كسى كه «به خاطر » بدارد و به خاطر خدا بدارد و به خاطر خدا ببخشد و به خاطر خدا ترك بخشش كند، او از كسانى است كه كامل شده است!». 💠از احاديث دهگانه بالا استفاده مى شود كه در حساب مهمّى براى و باز شده است؛ تا آنجا كه به عنوان و نشانه و برتر از نماز و روزه و حجّ و جهاد و انفاق فى سبيل الله معرّفى شده و صاحبان اين صفت، پيشگامان در بهشتند و دارند كه انبياء و شهداء به حال آنها غبطه مى خورند. اين تعبيرات، پرده از نقش مهمّ مسأله و و در تمام برنامه هاى دينى و الهى بر مى دارد. 🔹دليل آن هم روشن است، زيرا انسان پيشوايان بزرگ را به خاطر و و و اعمال صالحه ديگر، دوست مى دارد، با اين حال چگونه ممكن است به آنان تأسّى نكند و همگام و همدل و همرنگ نشود! اين همان است كه علماى اخلاق از آن به عنوان يك اصل اساسى در ياد كرده اند، و پيروى و كردن به را شرط موفّقيّت در سير و مى دانند. يكى از دلايل مهمّى كه در هر مورد و در هر مناسبت از انبياى الهى سخن مى گويد و پيغمبر اكرم و را دستور مى دهد كه به ياد آنها و تاريخ و زندگانى شان باشند، همين است كه از آنان بگيرند و راه و را در تاريخ زندگى آنها بجويند. 🔹اين نكته شايان توجّه است كه معمولاً داراى روح قهرمان پرورى هستند؛ يعنى هركس مى خواهد به شخص بزرگى عشق بورزد و او را در زندگى خود قرار دهد و در ابعاد مختلف زندگى به او اقتدا كند. انتخاب چنين قهرمانى در و شكل دادن به زندگى او تأثير فراوانى دارد و با تغيير شناخت اين قهرمانها، زندگى ممكن است دگرگون شود. بسيارى از افراد يا ملّت ها كه دستشان به دامان نرسيده، قهرمانان خيالى و افسانه اى براى خود ساخته اند و در ادبيّات و فرهنگ خود جايگاه مهمّى براى آنها قائل شده اند. 🔹محيط زندگى اجتماعى و تبليغات مطلوب و نامطلوب در گزينش قهرمانها مؤثّر است. اين قهرمانها ممكن است مردان الهى، رجال سياسى، چهره هاى ورزشى و يا حتّى بازيگران فيلمها بوده باشند. هدايت اين تمايل فطرى بشر به سوى و «الگوهاى والاى انسانى» مى تواند كمك مؤثّرى به پرورش در فرد و جامعه بنمايد. مسأله در حقيقت، در همين راستا است؛ و به همين دليل آيات و روايات اسلامى اهمّيّت فوق العاده اى براى آن قائل شده است و بدون آن بقيّه برنامه ها را ناقص و حتّى در خطر مى شمرد. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، چ۲، ج۶۶، ص۲۵۲، باب۳۶ [۲] همان، ص۲۳۸ 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، چ۱، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️مشخص شدن تکلیف امت اسلامی و اکمال دین در روز غدیر 🔸حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله): 🔹 را فرموده‌اند: «عید الله الاكبر»؛ از همه‌ی اعیاد موجود در تقویم اسلامی این بالاتر است؛ پرمغزتر است؛ تأثیر این عید از همه‌ی این اعیاد بیشتر است. چرا؟ چون تكلیف امت اسلامی در زمینه‌ی ، در زمینه‌ی ، در این حادثه‌ی معیّن شده است. حرفی نیست كه بر طبق توصیه‌ی در عمل نشد - پیغمبر هم طبق بعضی از روایتها خبر داده بود كه عمل نخواهد شد - اما مسئله‌ی ، مسئله‌ی ایجاد یك است، یك و است. 🔹تا آخر دنیا می توانند این شاخص را، این معیار را جلوی خودشان قرار بدهند و تكلیف مسیر عمومیِ امت را معیّن كنند. اینی كه حساس ترین زمان را برای اعلام مسئله‌ی انتخاب كرد، این انتخابِ پیغمبر نبود، انتخابِ بود. از طرف پروردگار رسید كه: «بلّغ ما انزل الیك من ربّك». نه اینكه مسئله‌ی و را از سوی پروردگار قبلاً نمی دانست؛ چرا، از اولِ بعثت برای پیغمبر مسئله روشن بود. 🔹بعد هم حوادث گوناگون این بیست و سه سال، آنچنان این حقیقت را عریان كرد و آشكار كرد كه جای تردیدی باقی نمی گذاشت؛ اما باید در اتفاق می‌افتاد و به دستور پروردگار اتفاق افتاد: «بلّغ ما انزل الیك من ربّك و أن لم تفعل فما بلّغت رسالته»؛ یعنی این یك است كه باید بگوئی. بعد هم كه در ، در نزدیكی جحفه، مردم را متوقف كردند، كاروانهای حجاج را جمع كردند و این مطلب را اعلان كردند، 🔹آیه‌ی شریفه آمد كه: «الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی»؛ كامل شد، كامل شد. در سوره‌ی مبارك مائده قبل از آیه‌ی «الیوم اكملت»، این آیه‌ی مبارك است: «الیوم یئس الّذین كفروا من دینكم فلا تخشوهم و اخشون»؛ امروز روز یأس و است؛ یعنی مشخص شد، معلوم شد؛ امت هر وقت بخواهند، هر وقت چشم خود را بر حقیقت باز كنند، شاخص را خواهند دید، معیار را مشاهده خواهند كرد، تردیدی باقی نخواهد ماند. اهمیت این است. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۱۳۸۸/۰۹/۱۵ منبع‌؛ وبسایت‌ دفتر حفظ‌ و نشر آثار معظم‌ له @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خطرات «زبان» بیشتر از سایر اعضاست؟ (بخش دوم) 🔸مسلم است كه خطرات بیشتر از سایر اعضاست؛ چرا كه سایر اعضای بدن معمولاً ندارند، بلكه خطر فردى دارند؛ ولى چنان است كه آتش جنگى را روشن يا آتش جنگى را خاموش مى كند، يعنى خطرش هم مى تواند مثل نفعش را در برگيرد. دارای ريشه ها و علل مختلفی است که به ۷ علت و ريشه آن اشاره مى كنيم: 4⃣ در نظر بسيارى چندانى ندارد و آن گناهان شكسته شده؛ و اين خود عاملى براى و رشد مضرّات آن شده است. هر چه زشت‌تر و قبيح‌تر جلوه كنند، سدّ محكم ترى در برابر ارتكاب آنها زده شده است؛ مثلاً اگر به شما بگويند به مدت پنج دقيقه به صورت عريان و بدون پوشش در ملأ عام حاضر شويد، دست به چنين كارى نمى زنيد، حتى اگر دنيا را به شما بدهند، زيرا اين عمل در نزد شما زشت و قبيح است و هر چه داريد براى آبروى خود مى خواهيد، حتى دنيا را هم براى آبروى خود مى خواهيد، به طورى كه اگر به شما پيشنهاد شود آبروى خود را بدهيد و دنيا را بگيريد، نمى پذيريد. 🔹چرا چنين است؟ آيا جز اين است كه اين عمل زشت در نزد شما شكسته نشده است. حال شما ، ، ، مسخره و را نظاره كنيد كه چه آسان رواج پيدا كرده و تنقلات روحى مجالس شده است. در روايت (صلی الله علیه و آله) وارد شده: «اَلغِيبَةُ اَشَدُّ مِنَ الزِّنَا» [۱] (، گناه و عقابش از زنا بيشتر و شديدتر است). با توجه به اين روايت چرا اين قدر براى ما سهل است؟ زيرا برای ما شكسته شده، ولى ابهّت زنا شكسته نشده است. 🔹نعوذبالله اگر بشنويم ناموس ما دست به چنين عمل زشتى زده و روابط نامشروع با مرد اجنبى پيدا كرده چه مى كنيم؟ چقدر ناراحت مى شويم؟ اما در برابر ما همين همسر شروع به مى كند كه و عقابش بيشتر از زنا است و به مقتضاى آيات [۲] و روايات، گوشت انسان مرده را اكل و تناول مى كند، ولى ما منعش كه نمى كنيم با سر تكان دادن تشويقش هم مى كنيم و چه بسا خودمان هم هيزم آور اين معركه مى شويم. در روايت از (عليه السلام) وارد شده: «دِرْهَمٌ رِبًا أَعْظَمُ عِنْدَ اللهِ مِنْ ثَلَاثِينَ زَنْيَةً كُلُّهَا بِذَاتِ مَحْرَمٍ مِثْلِ خَالَتِهِ وَ عَمَّتِهِ» [۳] (يك درهم ، گناهش نزد پروردگار بزرگتر از سی زناى با محرم مثل خاله و عمه است). 🔹در روايت ديگرى از آن حضرت وارد شده: «الرِّبَا سَبْعُونَ‏ جُزْءاً أَيْسَرُهُ أَنْ يَنْكِحَ الرَّجُلُ أُمَّهُ فِی بَيْتِ اللهِ الْحَرَام‏» ( هفتاد جزا دارد كه: كوچكترين جزء آن مثل اين است كه: مرد با مادرش [نعوذ بالله] در خانه خدا زنا كند). اى برادر و خواهر چرا با وجود اين روايات زياد كه دو نمونه از آن را ذكر كرديم، اينقدر در بين افراد رايج شده است؟ چرا از اين كه بشنود كسى با محرمش زنا كرده ناراحت مى شود، ولى خودش مى خورد كه كوچكترين جزء آن مثل زناى با مادرش در خانه كعبه است و يك درهمش از حيث گناه برابر با سی زنا است كه تمامش با محرم مثل خاله و عمه است، چرا بايد اينقدر براى ما شكسته شود؟! 🔹آيا به نظر شما خوردن قبيح تر است يا گفتن؟ در جامعه ما اوّلى قبيح تر است، در حالى كه (عليه السلام) میفرمايد: «إِنَ‏ اللهَ جَعَلَ‏ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِيحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَاب‏ وَ الكِذبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَابِ» [۴] (خداوند براى شرّ، قفل هايى قرار داد و كليد آن را قرار داد [يعنى شراب موجب شرارت مى شود، زيرا در آن حال سُكر و مستى احتمال اين كه انسان مست به هر كار شرّى دست بزند هست] و بدتر از شراب است [يعنى دروغ، بدتر و شرورتر از شرابى است كه خود، كليد شرور است]). 🔹از اين روايت فهميده مى شود كه در مكتب نجات بخش ، دروغ از شراب خوردن قبيح تر و در نتيجه گناهش بيشتر است، ولى در نزد به ظاهر مسلمانان عكس اين مطلب صادق است. آيا بين با اين و بين مكتب امام صادق (عليه السلام) و اين شاگردان منسوب به اين مكتب هماهنگى ديده مى شود؟ خداوند ما را هرچه بيشتر با مكتبش آشنا گرداند و توفيق دهد كه علم ما از عمل ما جدا نگردد، انشاء الله تعالى. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲، ج۷۲، ص۲۴۲، باب۶۶ [۲] رجوع کنید به قرآن کریم، سوره حجرات، آيه۱۲ [۳] بحارالأنوار، همان، ج۱۰۰، ص۱۱۶، باب۵ [۴] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ۴، ج۲، ص۳۳۹ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۱، ص ۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قیام امام حسین (علیه السلام) چه تأثیری بر بیداری و آگاهی جامعه اسلامی داشت؟ 🔹 در عموماً، و در عصر حاکمیّت و خصوصاً، نبودند. آنها نمیدانستند که «بنى امیّه» جانشینان برحق رسول الله (ص) نیستند و دلسوز و حامى اسلام نمیباشند، و آنها به خاطر تقصیر و کوتاهى شان بود و لذا بودند. آیا آنها نمى دانستند بازماندگان دوران و کینه دیرینه اى از دارند و هنوز خاطره تلخ کشته شدن عزیزانشان را در جنگ هاى بدر و احد و احزاب فراموش نکرده اند و درصدد انتقام آن خونها هستند، 🔹و از آنجا که پیامبر (ص) پیش بینى این روزها را مینمود، خلافت را بر حرام کرد. این مطلب در روایات متعدّد، از جمله گفتگوى (ع) و مروان بن حکم منعکس شده است. شبى که امام حسین (ع) به دارالاماره مدینه خوانده شد و خبر مرگ به آن حضرت ابلاغ گشت و از وى تقاضاى بیعت براى یزید شد و حضرت موافقت نکرد، فرداى آن شب ، امام (ع) را در کوچه ملاقات کرد. خطاب به حضرت عرض کرد: یا اباعبدالله! من خیرخواه تو هستم و پیشنهادى برایت دارم که اگر بپذیرى به خیر و صلاح شماست! 🔹 فرمود: پیشنهادت چیست؟ عرض کرد: همانگونه که دیشب در مجلس ولیدبن‌عتبه گفتم، شما با یزید بیعت کنید که این کار به نفع دین و دنیاى شماست! (ع) فرمود: «ما از آنِ خداییم و به سوى او باز میگردیم. هر زمان مسلمانان به فرمانروایى همچون گرفتار شوند باید فاتحه اسلام را خواند. بى شک از جدّم رسول خدا (ص) شنیدم که ميفرمود: «خلافت بر خاندان ابوسفیان است و اگر روزى را بر بالاى منبر من دیدید او را بکشید» و مردم مدینه او را بر فراز منبر آن حضرت دیدند و نکشتند و در نتیجه خداوند آنها را مبتلا به کرد». [۱]  🔹مروان با شنیدن این بیان کوبنده و مستدلِ (ع) خاموش گشت و رفت. ابن ابى الحدید مینویسد: دوستى داشت که هر روز به ملاقاتش میرفت و از رازداران معاویه و اصحاب سرّ او بود. او میگوید: «پس از شهادت (ع) و حسن مجتبى(ع) که بر سرتاسر جهان اسلام مسلّط شده بود، به او گفتم: معاویه! تو به آنچه که خواستى رسیدى و اکنون حاکم بر تمام بلاد اسلام هستى، به بنى هاشم کمتر ظلم و ستم کن و دستور بده که دیگر بر فراز منابر على(ع) را سبّ و لعن نکنند. معاویه گفت: اشتباه مى کنى! باید چنان کنم که مسلمانان بر فراز مأذنه ها نام پیامبر (ص) را بر زبان نیاورند. آرى! زمانى آرام ميگيرم که نام (ص) را از بالاى مأذنه ها به زیر بکشم «دفناً دفناً». [۲]  🔹عناد و مخصوصاً با اسلام، عناد و کینه اى ریشه اى و اساسى و غیرقابل جمع بود، ولى متأسّفانه در آن زمان گروه عظیمى از مسلمانان آنها را نمیشناختند. که معروف به ، آدم کشى، و و فجور بود به مدینه حمله کرد و شمار زیادى از مردان و زنان آن شهر مقدّس را از دم تیغ گذراند، و سه روز آن شهر را بر سربازان خود مباح کرد، تا هر کارى بخواهند انجام دهند! به قتل و غارت پرداخته و کارهاى دیگرى که قلم از ذکر آن شرم دارد! [۳]  🔹هنگامى که عبدالله بن زبیر به خانه خدا پناهنده شد، نه به ابن زبیر رحم کرد و نه احترام را نگهداشت و نه حال ساکنان مکّه را مراعات نمود، لذا دستور داد منجنیق ها را در اطراف مکّه نصب و را سنگباران کنند! [۴] در حالى که طبق احکام اسلامى هرکس به خانه خدا پناه ببرد در امان است؛ حتّى مجرمین. هرچند میتوان آب و غذا را بر مجرمین بست تا بر اثر فشار گرسنگى و تشنگى مجبور شوند از حرم امن الهى خارج گردند، و سپس در صورت اثبات جرم آنها را دستگیر و مجازات کنند. [۵] 🔹(ع) براى بیدارى و قیام کرد، امّا آن قدر خواب آنها عمیق و و ناآگاهیشان ریشه دار بود که جز خون قلب امام و یاران وفادارش این آفت مهم را از مزرعه اسلام دور نساخت. مردم پس از شهادت (ع) و همراهانش، و اسارت خاندان عصمت و طهارت و بر سر نیزه رفتن سرهاى مقدّس شهداى کربلا، از بیدار شدند و قیام ها یکى پس از دیگرى شکل گرفت و بنى امیّه پس از واقعه کربلا روى خوش ندیدند، تا اینکه این خون هاى پاک منتهى به و ریشه کن شدن این درخت ناپاک شد. پی نوشت‌ها؛ [۱]لهوف ص۲۰؛ [۲] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج۵ ص۱۳۰؛ [۳] شرح این جنایت بى سابقه غمبار را در کتاب عاشورا، ص۲۳۱ به بعد مطالعه فرمایید. [۴]همان؛ [۵] جواهرالکلام ج۲۰ ص۴۸-۴۶؛ و ج۴۱ ص۳۴۴و۳۴۵ 📕اهداف قيام حسينى‏، ناصر مكارم شيرازى، مدرسه امام على بن ابیطالب، ص۷۵ منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
⭕️علامت ایمان 🔹این ، ، و زیارت قبور علیهم‌ السلام علامت آن است که به آن‌ها اتصال و الصاق (ارتباط و پیوند) دارند و هنوز از آن‌ها منحرف نشده‌اند؛ لذا و دست‌ نشانده‌ های آن‌ها دستور داشتند که بین و ـ تا چه برسد به مساجد و تکایا و مجالس عزا و روضه‌خوانی ـ جدایی بیندازند؛ زیرا همۀ این‌ها ضد خواسته‌های سلاطین جور بود؛ لذا فرمان هدم قبور یا تعطیلی مجالس روضه‌خوانی را دادند. 📕 رحمت واسعه، ص٢٧٣ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح، حضرت داود و حضرت سلیمان (عليهم السلام). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش چهارم و پایانی) 💠سوره نصر و انتساب «استغفار» به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) 🔹آیه دیگری که در موضوع بحث ما محل مناقشه قرار گرفته، «آیه ۳ سوره نصر» است که در آن پس از فتح مکه (صلی الله علیه و آله) را مخاطب قرار داده می فرماید: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ»؛ (پروردگارت را تسبيح و حمد كن و از او بخواه). در توضیح فلسفه این می گوییم چنین دستوری است براى‌ همه‌ ، زيرا: 🔹اولا در طول طولانى بین (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان از یک طرف، و از طرف دیگر كه سال هاى زيادى به طول انجاميد (حدود بيست سال) و روزهاى بسيار سخت و دردناكى را طى كردند، گاهى آن چنان حوادث پيچيده مى شد كه جانها به لب می رسيد و در بعضى در مورد وعده هاى الهى پيدا مى شد. [۱] اما اكنون كه پيروزى فرا رسيده، مى فهمند كه همه آن و غلط بوده و بايد در مقام برآيند. 🔹ثانيا هر قدر حمد و كند، باز حق شكر او را ادا نخواهد كرد، و لذا در پايان اين حمد و ثنا بايد از تقصير خويش روى به درگاه خدا آورد و كند. 🔹ثالثا معمولا بعد از پيروزی ها، وسوسه‌ های‌ شيطان شروع مى شود و حالت غرور از يک سو، و تندروى و انتقام جويى از سوى ديگر نزد اشخاص به وجود مى آيد. در اينجا بايد به بود و پيوسته كرد تا هيچ يک از اين حالات پيدا نشود يا اگر پيدا شده بر طرف گردد. 🔹رابعا: اعلام بر مشرکین در جریان تقريبا به معناى اعلام پايان مأموريت (صلی الله علیه و آله) و اتمام عمر آن حضرت و شتافتن به لقاى محبوب بود، و اين حالت مناسب و و است، و لذا در روايات وارد شده است كه بعد از نزول اين سوره (صلی الله علیه و آله) اين جمله را بسيار تكرار مى فرمود: «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَاغْفِرْ لِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» [۲] (خداوندا! منزهى و تو را حمد و مى كنم. خداوندا! مرا ببخش كه تو بسيار توبه پذير و مهربانى). [۳] 🔹با این توضیحات دقیق و صحیح راجع به مشخص می شود که اخبار آیات قرآن مجید درباره به هیچ وجه تناقضی با ندارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] همان گونه كه قرآن در مورد جنگ احزاب و در آیه ۱۰ سوره احزاب مى فرمايد: «وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا»؛ (و دل ها به گلوگاه رسيده بود و گمان هاى [نامناسبى] در باره خدا داشتيد). [۲] تفسير القمی‏، قمى، على بن ابراهيم‏، دار الكتاب‏، قم، ۱۴۰۴ق، چ ۳، ج ۱، ص ۴۴ [۳] تفسير نمونه، همان، ج‏ ۲۷، ص ۴۰۱ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️نیم نگاهی به چهره «صهیونیسم‌ بین‌ الملل» 🔹مدت‌ها پس از پیروزی بر «حكومت صلیبی» با فرماندهی امیر صلاح الدین ایوبی، به فكر تسخیر آسیا افتاد، و تنها مانع را می‌دید كه آن هم در اثر جنگ‌های داخلی و تبعیض‌ها سست شد، و آن‌ها از فرصت استفاده كردند و به فكر تجزیه حكومت عثمانی افتادند. نشست سری سایكس پیكو در سال ۱۹۱۶ میلادی ضربه نهایی را بر پیكر امپراطوری عثمانی وارد ساخت. 🔹، فرانسه و روسیه، مناطق خاورمیانه و مستعمرات عثمانی را تقسیم كردند و در این تقسیم بندی شوم به «انگلیس» رسید. پس از این نشست - كه در آخرین سال جنگ جهانی اول بود - تمامی خاك را در یك جنگ خونین با امپراطوری عثمانی، به خود درآورد. بعد از این اشغال ناجوانمردانه، وزیر خارجه وقت انگلیس با صدور اعلامیه‌ای بر ضرورت تشكیل یك در سرزمین تاكید، و راه را برای سلطه‌ بر مسلمین مظلوم دنیا هموار نمود. 🔹صدور اعلامیه بالفور در سال ۱۹۱۷ میلادی، آغاز فاجعه و نقطه نیم نگاهی به چهره شروعی برای دور جدید ضدیت و با شد. این اعلامیه برای نخستین بار را یك «كشور یهودی» تلقی كرد كه اقلیت‌ های اعراب هم در آن حضور دارند. با این حركت خصمانه، سراسر جهان با استفاده از مجوزی كه بالفور برایشان صادر كرده بود و با كمك و مساعدت‌ مالی دولت‌ های آمریكا و انگلیس و مؤسسات مالی صهیونیست‌ها، گروه گروه رهسپار شدند. 🔹ظهور «حزب نازی» در اروپا و وقوع جنگ دوم جهانی نیز به این مهاجرت شدت بیشتری بخشید. در ۱۹۲۰ میلادی، «هربرت صموئیل» را به حكومت فلسطین نصب نمود. هربرت با این ابتكار استكباری انگلیس، به استقلال داد، زبانشان را رسمی كرد و بر روی سكه‌ها نام را حك نمود و در حقیقت حاكمیت بر كشور را رسمیت بخشید و پایه گذار دشمنی‌ای تازه با اسلام و مسلمین شد. منبع: وبسایت‌رهروان‌ولایت @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) برای مقابله و جنگ با اصحاب «جمل» چگونه استدلال می نمایند؟ 🔹 (عليه السلام) در پایان خطبه ۱۷۲ پس از اشاره به جنایات در بصره چنين مى فرمايد: «فَوَاللهِ لَوْ لَمْ يُصِيبُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا رَجُلاً وَاحِداً مُعْتَمِدِينَ لِقَتْلِهِ، بِلَا جُرْمٍ جَرَّهُ، لَحَلَّ لِی قَتْلُ ذلِكَ الْجَيْشِ كُلِّهِ، إِذْ حَضَرُوهُ فَلَمْ يُنْكِرُوا، وَ لَمْ يَدْفَعُوا عَنْهُ بِلِسَانٍ وَ لَا بِيَدٍ دَعْ مَا أَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِثْلَ الْعِدَّةِ الَّتِي دَخَلُوا بِهَا عَلَيْهِمْ!». 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (به خدا قسم، حتى اگر يك تن از را به عمد و بى هيچ جرمى كشته بودند، قتل همه آن لشكر بر من روا بود؛ زيرا همه آنان در كشتن آن مرد حاضر بوده اند و كشتن او را نشمرده اند و به دست و زبان ياريش نكرده اند [و به اين ترتيب، همدستِ مفسدان‌ فى‌ الارض بودند] و حال آنكه، از به شماره سپاهيانى كه به شهر داخل كرده بودند، كرده اند.). 🔹در اينجا پرسش و پاسخى از سوى شارحان «نهج البلاغه» مطرح شده و آن اینکه: چگونه (علیه السلام) مى فرمايد: اگر آنها حتى يك نفر را مى كشتند قتل‌ تمام‌ لشكرشان جايز بود، تا چه رسد به اين كه به تعداد خودشان از بى گناه كشتند. اين نابرابرى را با چه عنوانى از عناوين فقهى مى توان تفسير كرد؟ در اينجا در مجموع چهار جواب به اين سؤال داده شده است كه عبارتند از: 1⃣بعضى پاسخ گفته اند: آنها عملا نشان دادند كه را مباح مى شمرند و اين نوعى انكار است و به اين ترتيب مى شوند. 2⃣برخى گفته اند: كشتن آنها به دليل بوده است؛ زيرا اگر نهى از منكر هيچ راهى جز اين نداشته باشد، مجاز است. 3⃣سوّمين و بهترين جواب اين است كه آنها مصداق بودند؛ چرا كه لشكرى به راه انداختند و خود را شكستند و در بخشى از كشور اسلام، به راه انداختند؛ بنابراين داخل در آيه شريفه مى شوند كه: «إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا...». [۱] و اگر (عليه السلام) مى فرمايد: گناه آنها اين بود كه در برابر فجايع آنان سكوت كردند و در واقع مقدمه اى است براى اثبات و مفسد بودن آنها. 4⃣پاسخ چهارمى نيز در اينجا مطابق مذهب پيروان اهل بيت (عليهم السلام) وجود دارد و آن اينكه هر كس بر (عليه السلام) و بر ضدّ خروج كند، است؛ همان گونه كه «خواجه نصير الدين طوسى» در «تجريد العقائد» [۲] مى گويد: «و محاربوا عَلِىٍّ كَفَرَةٌ» (كسانى كه با (عليه السلام) به جنگ برخيزند )؛ زيرا مى دانيم (صلى الله عليه و آله) به (عليه السلام) خطاب كرده، فرمود: «حَرْبُكَ حَرْبِي»؛ [۲] (جنگ با تو جنگ با من است). 🔹در اينجا پرسش ديگرى مطرح است و آن اينكه اگر همه آنها مستحق قتل بودند ـ به سبب اينكه گروهى از مسلمين را حتّى قبل از جنگ كشتند ـ چرا (عليه السلام) بعد از پيروزى، تمام همدستان و را قصاص نفرمود؟ حتى به حكم محاربه با امام مسلمين و قيام بر ضدّ و ايجاد فساد در زمين مستحق قتل بود؛ ولى چنان كه مى دانيم اميرالمؤمنين (عليه السلام) او را با احترام به مدينه بازگرداند؟ 🔹پاسخ اين پرسش روشن است و آن اينكه اوضاع به قدرى طوفانى و شرايط بحرانى بود كه اگر امام (عليه السلام) دست به چنين كارى مى زد، به آسانى مى توانستند توده هاى را بر ضدّ او بشورانند؛ لذا در نقلى از عمروعاص مى خوانيم كه به عايشه گفت: «اى كاش در روز كشته شده بودى!» عايشه به او گفت: «بى پدر چرا؟» عمرو گفت: «تو از دنيا مى رفتى و وارد بهشت مى شدى! و ما كشتن‌ تو را بزرگترين دستاويز بر ضدّ قرار مى داديم». [۳] به هر حال، اين افتخارى است براى (عليه السلام) كه از باقيماندگان صرف نظر كرد و با اين كار خود، را نجات داد. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۴۹۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا اکتفا به قرائت و روخوانی «قرآن» در هدایت و اثربخشی آن کافی است؟ 🔹 تنها كتاب تلاوت نيست، بلكه قرآن، است، و اهمّيّتِ «تلاوت» آن نيز به خاطر اين است كه مقدمه اى براى باشد، و به همين جهت «آيات قرآن»، آن چنان روشن و قابل فهم است كه می تواند براى عموم طبقات «راهنما و رهبر» باشد. گرچه با نهايت تأسّف مشاهده می كنيم كه امروز عده اى تنها به آن به عنوان يك كتاب مقدّس و آسمانى و قطع نظر از جنبه‌ هاى علمى نگاه می كنند. 🔹در مراسم تشريفاتى آنها حضور دارد، ولى در آنان اثرى از آن نيست. حتى جلساتى به نام قرآن تشكيل مى شود، و روى قرائت و حتى تجويدِ آن، وقت زياد به عمل می آيد، اما گويى ماوراى قرائت و تجويد چيز ديگرى وجود ندارد. اگر در رواياتى كه در زمينه فضيلت سوره‌ هاى قرآن آمده دقّت كنيم روى محتواى سوره و جنبه هاى عملى آن كاملا تكيه شده است؛ 🔹مثلا می بينيم از (علیه السلام) در فضيلت تلاوت «سوره نور» چنين نقل شده: «حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ وَ فُرُوجَكُمْ بِتِلَاوَةِ سُورَةِ النُّورِ وَ حَصِّنُوا بِهَا نِسَاءَكُمْ فَإِنَّ مَنْ أَدْمَنَ قِرَاءَتَهَا فِي كُلِّ يَوْمٍ أَوْ فِي لَيْلَةٍ لَمْ يَزْنِ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ أَبَداً حَتَّى يَمُوتَ...». [۱] (اموال و دامان عفّت خود را با تلاوت محفوظ داريد، و همچنين به وسيله آن همسران خود را [از سقوط در دامان فساد] حفظ كنيد، هر كس هر شب يا هر روز اين سوره را بخواند، هيچ يك از اعضای خانواده او گرفتار بی‌عفتى نخواهد شد...). 🔹روشن است كه «سوره نور» با بحث هاى مؤثرى كه درباره حجاب و مبارزه با چشم چرانى كرده، و هم چنين دستورات مؤكَّدى كه در زمينه ازدواجِ دختران و پسران و مانند اينها داده، داروى مؤثرى است براى مبارزه با بی عفتى، و همچنين حيف و ميل اموالى كه از اين رهگذر به درّه نيستى ريخته می شود. شكّی نيست كه منظور از تلاوت اين سوره در هر شب و روز در محيط خانه و خانواده هشدارهاى پى در پى و يادآورى هاى مكرّر در زمينه هاى اجتماعى و اخلاقى است، و بنابراين افراد بايد آن را بخوانند و مضمون آن را درك كنند، نه تنها تلاوت و قرائت خالى از هر گونه فهم و درك. 🔹به هر حال مدارك فراوانى در دست داريم ـ و اصولا احتياج به مدرك هم ندارد ـ كه وظيفه دارند را با نهايت دقّت و به طور صحيح بخوانند؛ ولى خواندنى كه مقدمه و سازنده بوده باشد. البته مفهوم اين سخن اين نيست كه ما اگر قرآن را نفهميم تلاوت نكنيم (آن چنان كه بعضى تصور كرده اند)، بلكه منظور آن است كه آن را بخوانيم و همين خواندن اخطارى باشد براى «ياد گرفتنِ مفهوم آن»؛ زيرا هر زمان آن را مى خوانيم به ياد اين مطلب مى افتيم كه بايد برويم و معناى آن را ياد بگيريم. پی نوشت: [۱] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال‏، ابن بابويه، دار الشريف الرضى، قم‏، ۱۴۰۶ق، چ دوم‏، ص ۱۰۹ 📕تفسير به رأى و هرج و مرج ادبى، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه امام امیرالمؤمنین(ع)، قم، ص ۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آيا اهميت «تعليم و تعلم»، منحصر به علوم دينی است؟ (بخش دوم) 🔸ممكن است بعضى چنين تصوّر كنند که اين همه تأكيدات كه درباره فراگرفتن و و نشر علوم و دانش ها در آيات «قرآن مجيد» و «روايات اسلامى» آمده است تنها ناظر به «علوم دينى» است، و آنچه را در «بحث حكومت اسلامى» و گسترش همه علوم مورد توجّه است، شامل نمى شود؛ ولى اين اشتباه بزرگى است، زيرا هم از آيات قرآن و هم از روايات اسلامى اهميّت و و به طور مطلق استفاده مى شود. شواهد اين معنى فراوان است از جمله در ، موارد زير به چشم مى خورد: 9⃣در اواخر «سوره كهف» در داستان سخن از او به عنوان يك واقعه مهم به ميان آمده، و حتى جزئياتى از چگونگى تدبير او در امر ساختن يك سد نيرومند آهنين براى جلوگيرى از هجوم قبايل فاسد و مفسد [يأجوج و مأجوج] را بيان مى كند: «آتُونِى زُبُرَ الْحَدِيدِ حَتّى اِذَا ساوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتّى اِذَا جَعَلَهُ نَاراً قَالَ آتُونِى اُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْراً». [۱] ( را برايم بياوريد [و آنها را روى هم بچينيد] تا هنگامى كه كاملا ميان دو كوه را پوشانيد، سپس گفت: [در اطراف آن آتش بيفروزيد] و در آن بدميد [آنها دميدند] تا را سرخ و گداخته كرده، گفت اكنون مس مذاب برايم بياوريد تا بر روى آن بريزم). اين موهبت نيز به علم و اشاره مى كند. 🔟در «سوره لقمان» نيز در آياتى كه شرح وصاياى به فرزندش مى باشد به يك سلسله دستورات برخورد مى كنيم كه جنبه و و دارد كه رعايت آنها براى همگان در زندگى مهم و كارساز است؛ از جمله اينكه به پسرش دستور مى دهد: «نسبت به مردم بى اعتنايى و ترشرويى نكن، مغرورانه بر زمين راه نرو، در راه رفتن اعتدال را رعايت كن، بلند سخن‌ نگو، فرياد نكش و صبر و شكيبايى و استقامت در كارها داشته باش». [۲] اين در حالى است كه خداوند مقام را به خاطر برخوردارى از موهبت و و ، بزرگ داشته است، تا آنجا كه سخن او را در كنار سخن خويش قرار داده است! 1⃣1⃣در «سوره سبأ» در شرح حال (عليه السلام)، سخن از برنامه هاى گسترده و به ميان آمده است، كه زير نظر سليمان (عليه السلام)، انجام مى دادند: «يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَ تَماثيلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوَابِ وَ قُدُورٍ رَاسِيَاتٍ». [۳] (آنها هر چه مى خواست [و دستور مى داد] برايش درست مى كردند معبدها، تمثال‌ها، ظروف‌ بزرگ‌ غذا همانند حوض و ديگ هاى ثابت!). و در آيه قبل از آن، به دستيابى (عليه السلام) به «دانش‌ ذوب‌ فلزّات» اشاره كرده، و مى فرمايد: «وَ اَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ القِطْرِ». [۴] (ما چشمه هاى [مذاب] را براى او روان ساختيم). 2⃣1⃣در «سوره بقره» درباره زمامدارى (عليه السلام)، مى فرمايد: «وَ قَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَ آتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمّا يَشَاءُ». [۵] ( [جوان مؤمن نیرومندی که در سپاه طالوت بود] را كشت و خداوند و و را به او بخشيد و از آنچه مى خواست به او تعليم داد). روشن است علم و حكمت در اينجا دانشى است كه براى تدبير و لازم است؛ و اگر معنى وسيع ترى نيز داشته باشد، اين بخش از علوم مربوط به كشوردارى و نظام حكومت را قطعاً شامل مى شود. 💠از مجموع اشاراتى كه در آيات فوق و بعضى ديگر از آيات قرآن وارد شده به خوبى مى توان استفاده كرد كه: بر خلاف پندار كسانى كه تصوّر مى كنند، تنها به علوم دين و معارف الهيّه اهميّت داده و سخنى از به ميان نياورده است، براى اين بخش از علوم اهميّت فوق العاده اى قائل است، و آن را از «مواهب‌ بزرگ‌ الهيّه» مى شمرد، و را تشويق به فراگيرى هر گونه «علم مفيد و نافع» در زندگى مادّى و معنوى مى نمايد. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره كهف، آيه ۹۶ [۲] سوره لقمان، آيات ۱۷ تا ۱۹ [۳] سوره سبأ، آيه ۱۳ [۴] همان، آيه ۱۲ [۵] سوره بقره، آيه ۲۵۱ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۱۰، ص ۲۵۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در «خطبه ۱۹۴ نهج البلاغه»، چه مشكلاتی را از دوران رسالت «پیامبر اكرم» (صلی الله علیه و آله) یاد نموده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۹۴ مى فرمايد: «وَ نَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، خَاضَ إِلَى رِضْوَانِ اللهِ كُلَّ غَمْرَةٍ، وَ تَجَرَّعَ فِيهِ كُلَّ غُصَّةٍ». (و گواهى مى دهيم كه بنده و فرستاده اوست، همان كسى كه در راه رضاى خدا در درياى مشكلات غوطه ور شد، و جام هر مصيبتى را جرعه جرعه نوشيد). 🔹تاريخ اسلام نيز در همه فصولِ خود به اين حقيقت گواهى مى دهد كه از هر كارى كه فكر مى كردند به شكست اسلام و پيامبر (صلی الله عليه و آله) بيانجامد خوددارى نكردند؛ ولى خدا مى خواست اين نور الهى خاموش نشود و روز به روز درخشش بيشترى پيدا كند، لذا نقشه هاى آنها را نقش بر آب كرد و آتش هايى را كه افروخته بودند، با باران لطف و عنايتش خاموش ساخت و (صلی الله علیه و آله) از اين معركه هاى خطرناك پيروز و سربلند بيرون آمد و ، شرق و غرب عالَم را تسخير كرد. 🔹ابن ابى الحديد در اينجا نگاهى كوتاه و گذرا به مشكلات و دشوارى هايى كه (صلی الله علیه و آله) در دوران رسالت خود پشت سر گذاشت، افكنده، مى گويد: «كسى كه كتب تاريخ و سيره را مطالعه مى كند، مى داند كه (صلی الله علیه و آله) در راه خدا چه دشوارى هايى را تحمّل كرد؛ از استهزاء قريش در آغاز دعوت گرفته، تا سنگباران كردن، تا آنجا كه از پشت پاى او خون فرو مى ريخت و كودكان را به مخالفت و آزار او وادار مى كردند. شكمبه شتر بر سر او مى ريختند. لباس آن حضرت را بر گردنش پيچيده و مى فشردند. 🔹او را چند سال در شعب بنى هاشم (ابوطالب) محاصره كردند. خريد و فروش با او و مسلمانانِ اندكِ آن زمان را تحريم كردند و از ازدواج با آنان و سخن گفتن خوددارى نمودند، تا آنجا كه نزديك بود از گرسنگى هلاك شوند، و اگر بعضى از ارحام و علاقه مندان پيامبر (صلى الله عليه و آله) مخفيانه كمى آرد و خرما در تاريكى شب به آنها نمى رساندند، از گرسنگى هلاك شده بودند. اصحاب و يارانش را مى گرفتند و مى زدند و در برابر آفتاب به بند مى كشيدند و از خانه خود دور مى ساختند، تا آنجا كه گروهى مجبور شدند به حبشه مهاجرت كنند و خود (صلى الله عليه و آله) گاهى به قبيله ثقيف و گاهى به بنى عامر و گاه به ربيعه و غير آنها پناه برد؛ ولى هيچ يك فايده اى نداشت. 🔹سپس همگى تصميم گرفتند كه آن حضرت را شبانه به قتل برسانند و (صلى الله عليه و آله) ناچار شد از چنگال آنها فرار كند و به مدينه رود و به طايفه اوس و خزرج بپيوندد؛ در حالى كه همسر و فرزندان خود و تمام وسايل زندگيش را در مكّه رها كرده بود و با زحمت شديد توانست خود را به مدينه برساند. در آنجا نيز آن حضرت را آسوده نگذاشتند، جنگ ها پشت سر يكديگر روى داد و لشكرها پشت سر يكديگر به سوى او حركت كردند، به گونه اى كه هميشه در زحمت بود و جنگ ها يكى پس از ديگرى مسلمانان را در فشار قرار مى داد؛ ولى سرانجام خدا او را يارى كرد و جهان‌گير شد و كسى كه آشنا به باشد شرح اين مشكلات را مى داند». اينها همان چيزى است كه (عليه السلام) در جمله هاى كوتاه و پر معناى بالا به آن اشاره كرده است. پی نوشت؛ [۱] شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، مكتبة آية الله المرعشی النجفی، قم،‏ ۱۴۰۴ ق، چ اول، ج ۱۰، ص ۱۶۵ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۷، ص ۶۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel