eitaa logo
روشنگران مجازی
897 دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
9.8هزار ویدیو
38 فایل
انتشار کلیپ، عکس و تحلیل های به روز
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹حسنعلی شاکری در دوران کودکی به دنبال فعالیت‌های مذهبی بود و مدرسه را در نیمه راه رها کرد به حوزه علمیه رفت با آغاز جنگ درست در زمان عمامه‌گذاری حوزه را رها و به جبهه رفت. به او گفتم: چرا لباس امام حسین(ع) را به تن نکردی گفت: مادر جان اکنون زمان دفاع از دین، میهن و ناموس است. 🌹شهید حسنعلی شاکری علاقه زیادی به قرآن کریم داشت و در محل برای بچه‌ها جلسه قرآن برپا می‌کرد. در مسجد هم کارهای فرهنگی و قرآنی می‌کرد. او هیأتی راه‌اندازی کرده بود و در مسجد محل به بچه‌ها درس قرآن می‌داد. در منطقه هم جلسه قرآن برپا می‌کرد. و با جعبه مهمات رحل قرآن درست کرده بود و به رزمندگان آموزش می‌داد. 🌹پدر این شهید عزیز کاسب بود و همیشه توجه زیادی به لقمه حلال داشت. و اهل خمس و زکات بود و اگر می‌فهمید کسی از اقوام خمس مالش را نمی‌دهد به منزل او نمی‌رفت و نمی‌گذاشت بچه‌ها از لقمه چنین افرادی بخورند. باید بگویم لقمه حلال این پدر سبب شد تا فرزندانش گام در راه اسلام بگذارند و به شهادت برسند. 🌹حسنعلی سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. "شهید حسنعلی شاکری" @Sedaye_Enghelab
"خدا کنه من هم مثل حاج احمد متوسلیان، به دست صیهونیست ها شهید شوم...." ایشون و تیمش هواپیمای پهباد آمریکایی را سالم به زمین نشانده بودند... ایشان قهرمان تیراندازی نیروهای مسلح و راوی دفاع مقدس بود... در زمان اربعین مرخصی می گرفت و بچه هایش را نگه می داشت و همسرش را به کربلا میفرستاد ... فقط خودش سال ۹۶ رفت اربعین کربلا و در همان سفر شهادتش را گرفت... برادر شهید هنگام خبر شهادت محمد مهدی، به پدرش گفت: بابا شما که اهل خمس هستی، خمس فرزندان شما مهدی بود، که شهید شد.... آرزویش ساخت بقیع و آزادسازی آنجا بود... در یک کلام محمد مهدی لطفی شهید، خطرناکتر است مانند شهید حاج قاسم سلیمانی... "شهیدمحمد مهدی لطفی" @Sedaye_Enghela
🌹به یاد حسین مراسم دعای کمیل در منزل برگزار کردیم. بعد از مراسم یادمان رفت چراغ هایی که در کوچه افروخته بودیم، خاموش کنیم 🌹صبح، زن همسایه به سراغمان آمد. -چرا دیشب لامپ ها رو جمع نکرده بودین؟! نگران شدم. -چطور؟ مگه اتفاقی افتاده؟ 🌹مکثی کرد و پس از لختی سکوت گفت: «دیشب خواب دیدم حسین لابه لای چراغا میچرخه. منو که دید، دسته گل قشنگی که دستش بود، داد بهم و گفت، اینو بدین به مادرم. بعد هم غنچه ای از لابه لای گل ها بیرون کشید و گفت، اینو بدین به پسر خواهرم و بگین اسم منو روش بذارن. به مادرم بگین وقتی اون به دنیا اومد، شونه ی راستشو ببوسه. آخه اونم مثل من خالی روی شونه راستش داره». 🌹ماتم برد. دختر من که هنوز فرزندی نداشت. به توصیه ی من رفت آزمایش بله! او باردار بود. 🌹نوه‌ام حسین، خال سیاهی بر کتف راست دارد که بوسه‌گاه من است. "شهید حسین کوکبی" ✍راوی: مادر شهید @Sedaye_Enghelab
🌹شب عملیات بیت المقدس بود. در قله‌ی ارتفاعات ماووت مستقر بودیم. شیب تند کوه ها آمد و شد را در این ارتفاعات بسیار مشکل می کرد. بعدها ۳۳ پیچ برای گذر از این رشته کوه ساخته شد که به ۳۳ پیچ معروف شد. 🌹ساعت ۶ بعدازظهر از فرماندهی هدایت آتش با من تماس گرفتند و گفتند: «فورا از قله پایین بیا و کد جدید عملیات را بگیر و به دیدگاه برگرد» 🌹با محاسبه ای به این نتیجه رسیدم که رفت و برگشت من پنج ساعت طول خواهد کشید؛ لذا تصمیم عجیبی گرفتم. تعدادی بادگیر از سنگرهای مجاور جمع آوری کردم. بادگیرها از جنس پشم شیشه بود. همه ی آنها اعم از بلوز و شلوار را روی هم پوشیدم. آیه ی «و جعلنا..». را خواندم و از روی برفهای دامنه‌ی کوه خود را به پایین غلتاندم. گاهی تا گردن در برف فرو می رفتم و با زحمت زیاد خود را از محاصره برف نجات میدادم. بیست دقیقه بعد به محل قرار رسیدم. وقتی وارد شدم، برادران با تعجب به سر و وضع من نگاه کردند و پرسیدند: «مگه تو از کجا تماس گرفتی؟!» 🌹گفتم: «از قله!» با حیرت بیشتری پرسیدند: «آخه چطوری اومدی؟!» - رو برفا غلتیدم. تعجب آنها بیشتر شد. گفتند: «ولی دامنه ی کوه پر از مین نشده اس! چطور منفجر نشد؟» - آیه ی «و جعلنا» رو خوندم. همه ساکت شدند. ✍راوی "رزمنده محمدتقی عزیزی" @Sedaye_Enghelab
‏انقلاب جمهوری اسلامی ایران یک انقلاب زنانه بوده و خواهد ماند. @Sedaye_Enghelab
‏انقلاب اسلامی، انقلاب زنان است. زنانی از جنس مادران شهدا... ✍حاج حیدر @Sedaye_Enghelab @rushangeran
🌹همیشه نمازهای شبش را با گریه می‌خواند. در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را می‌خواند. هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود. همیشه با وضو بود. به من هم می‌گفت داری دستت را می‌شوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش. آب وضویش را خشک نمی‌کرد. در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود. حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو می‌زدند نه نمی‌گفت. گاهی اوقات نمی‌گذاشت من متوجه کمک‌هایش شوم ولی به فکر همه بود. 🌹 احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش می‌گذاشت. پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند. شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمع‌های خانوادگی می‌گفتند مسلم خیلی به زن و بچه‌اش می‌رسد. اگر مبینا گریه می‌کرد تا نیمه شب بغلش می‌کرد و راه می‌رفت تا خوابش ببرد. هیچ موقع نمی‌گفت من خسته هستم. خیلی صبور بود. "شهید مدافع حرم مسلم نصر" ✍ راوی: خواهر شهید @Sedaye_Enghelab @rushangeran
🌹پسرعمه و دختردایی بودیم و در جریان انقلاب دوتا همرزم. 🌹 وقتی ازم خواستگاری کرد خیلی بهم برخورد، یک سال و چندماه گذشت ؛ اما اسماعیل دست بردار نبود. 🌹آن روز آمده بود برای اتمام حجت . گفت : معصومه! خودت میدونی که ملاک من برای انتخاب تو ظاهر و قیافه نبوده؛ ولی اگه بازم فکرمیکنی این قضیه منتفیه. بگو که دیگه با اصرارم اذیتت نکنم. 🌹 نشستم با خودم خلوت کردم. توی روایتی از امام صادق علیه السلام خونده بودم ‌"با کسی که از اخلاق و دینش رضایت دارد ازدواج کنید، خودداری شما از وصلت با او باعث فتنه و فساد بزرگ در جامعه می‌شود¹" 🌹 هیچ دلیلی به ذهنم نرسید تا اسماعیل را رد کنم . گفتم : "راضی‌ام" . "شهید اسماعیل دقایقی" ✍راوی:همسر شهید 📚کتاب: ازدواج به سبک شهدا 1- اصول‌کافی، ج۵، ص۳۴۷ 📝 🇮🇷 ✊️ @Sedaye_Enghelab @rushangeran
🌹سعی کنید همیشه در خط امام و اسلام باشید و یک لحظه از پیمودن راه سرخ شهیدان نیاسائید که به دنیای فانی دل بستن، جز فنا شدن عائدی نخواهد داشت. گوش به فرمان این مرد الهی باشید و دنباله رو روحانیت ، در خط آن بزرگ مرد الهی که تنها راه سعادت شما همین است. 🌹بگذارید گلوله ها و خمپاره ها و توپها بر قلب ما فرود آیند تا فرزندانمان با مجد و عظمت، چنان ما زندگی کنند. خدایا دوستانم خودشان را ساختند و رفتند و اینک من اعتراف می کنم که سنگینی بار گناهانم مانع و حجاب بین من و تو شده. کی باشد که پرده ها کنار رود و جمال ربوبی ات را با چشم دل ببینم ، آیا می شود در آخرین لحظات عمرم، مولایم را به بالین من بفرستی تا برای یک لحظه هم که شده چشمانم به جمال نورانی اش منور گردد. "شهید علی اصغر عابدینی " @Sedaye_Enghelab @rushangeran
🌹من به عنوان یک شخص کوچک و ناچیز که می خواهد جان ناقابلش را تقدیم اللّه نماید به فرمان حسین {ع} زمان خمینی بت شکن، لبیک گفته و آگاهانه در راه اسلام می خواهم جز سربازان اللّه به فرماندهی امام زمان {عج} قرار بگیرم ان شاءاللّه هم که خدا قبول کند 🌹این را به دنیا بگویید که ما نه برای شکم و نه برای مسکن و پوشاک انقلاب نکرده ایم فقط و فقط برای اسلام انقلاب کرده ایم و جان ناقابلمان را در راه خدا و برای اسلام می دهیم "شهید حمیدرضا فولادگر" @Sedaye_Enghelab
🌹از شما مي خواهم که با يکديگر مهربان باشيد و در مورد مسائل کوچک اختلاف پيش نياوريد. امام عزيز را فراموش نکنيد و نکند از بي توجهي اهل کوفه بشويد. 🌹 به همه بگوييد، من هم در حق خودم از دو نفر نخواهم گذشت اول کسي که بگويد اين جوانان نمي دانند براي چه به جبهه مي روند و دوم کسي که به رهبريت اين جوانان و اين ملت توهيني بکند و در روز جزا از آنها شاکي خواهم بود . "شهیدعلی رضا محمدی اشرف آبادی" @Sedaye_Enghelab @rushangeran
🌹‏تو سبزی فروشی کار می کرد، بعد از یه مدت کارشو رها کرد و گفت: دیگه نمیرم گفتم چرا؟ گفت به سبزیا آب میزنه و اونا سنگین میشن، این پول و درآمد شبهه ناکه رفت تو مغازه لبنیاتی، بازم کارشو رها کرد گفتم: چرا؟ 🌹گفت: داخل شیرها آب می ریزه، درآمدش حرومه ،من باید نون حلال بیارم سر سفره ام ‏نه اینجور نونای شبهه ناک رو... و رفت کارگری و بنایی رو انتخاب کرد. "شهید عبدالحسین برونسی" @rushangeran @Sedaye_Enghelab