Anti_liberal🚩
꧁بر مـــدار عشــــ♡ــــــق꧂ ✨❤️|| 📍[#پارت_هفتم] ولی منوچهر تحصیلات نداشت، تا دوم راهنمایی خوانده
🍁꧁بر مـــدار عشـــ♡ـــق꧂🍁 ✨❤️|| 📍[] + «حالا من قربانی شدم یا تو؟» منوچهر زل زد به چشم هام، چشم هایم را دزدیم و گفتم این که، این همه فکر ندارد معلوم است من. منوچهر از ته دل خندید. من به گردنبندی که سر عقد داده بود و تاریخ بیست و یک بهمن پشت آن کنده شده بود نگاه می کردم. حالا احساس می کردم اگر آن روز حرف های منوچهر برایم قشنگ بود، امروز ذره ذره ی وجودش برایم ارزش دارد و زیباست. او مرد رویاهایم بود، قابل اعتماد، دوست داشتنی و نترس. هر چه من از بلندی می ترسیدم او عاشق بلندی و پرواز بود. باورش نمی شد من بترسم؛ می گفت:«دختری که با سه چهار تا ژـ سه و یک قطار فشنگ دوشکا، ده دوازده تا پشت بام را می پرد، چه طور از بلندی می ترسد؟» کوه که می رفتیم باید تله اسکی سوار می شدیم. روی همین تله اسکی ها داشتم حافظ قرآن می شدم. من را می برد پیست موتور سواری. می رفتیم کایت سواری. اگر قرار به فیلم دیدن بود من را می برد فیلم های نبرد کوبا وانقلاب الجزایر. برایم کتاب زیاد می آورد، مخصوصا رمان های تاریخی. با هم می خواندیمشان. 🌿🌼 @Antiliberalism