- - - ꧁بر مــــدار عشـــ♡ــــق꧂ - - -
✨❤️||
📍[
#پارت_سی_ام]
تمام مدت بیهوشی ذکر می گفت،قسمتی از کبد و روده و معده اش را برداشته بودند تا چند روز قدغن بود کسی بیاید
ملاقاتش،اما زخمش عفونت کرد،تا دو هفته نمی توانست چیزے بخورد،یواش یواش مایعات میخورد،منوچهر باید شیمی درمانی می شد،از آزمایش مغز استخوان پیشرفت سرطان را می سنجند و بر اساس آن شیمی درمانی می کنند دکتر شفاییان متخصص خون است که دکتر میر براے مداواے منوچهر معرفیش کرد،روز آزمایش نمی دانم دردے که من کشیدم بدتر بود یا دردے که منوچهر کشید،دلم میسوزد،میگویم ای کاش یک بار داد می زد،صداے ناله اش بلند می شد،دردش را بیرون میریخت،همین صبورے و سکوت ها ،پرستار ها و دکتر ها را عاشق کرده بود،هرکارے از دستشان بر می آمد دریغ نمی کردند، تا جواب آزمایش آماده شود،منوچهر را مرخص کردند.
روزهایی که از بیمارستان می آمدیم ،روزهاے خوش زندگیم بود، همه از روحیه ام تعجب می کردند، نمی توانستم جلوے خنده هام را بگیرم،با جمشید زیر بغلش را گرفتیم تا دم آسانسور،گفت میخواهم خودم راه بروم.
جمشید رفت جلوے منوچهر،رسول سمت راستش،برادر دیگرش بهروز سمت چپش و من پشت سرش که اگر خواست بیفتد
نگهش داریم، سه تا ماشین آمده بودند دنبالمان، دم خانه جلوے پاے منوچهر گوسفند کشتند، مادرش شربت می داد، علی و هدے خانه را مرتب کرده بودند، از دم در تا پاے تخت منوچهر شاخه هاے گل چیده بودند و یک گلدان پر از گل گذاشته بودند بالا ي تختش.
جواب آزمایش که آمد،دکتر گفت: باید زودتر شمیی درمانی شود، با هر نسخه ے دکتر کمرم می لرزید که اگر داروها گیر نیاید چی؟دنبال بعضی داروها بایر توے ناصرخسرو می گشتیم، صف هاے چند ساعته ے هلال احمر و سیزده آبان و داروخانه هاے تخصصی که چیزے نبود.
دوستان منوچهر پرونده هاش را بیرون کشیدند و کارت جانبازے منوچهر را از بنیاد گرفتند، اما طول کشید این کار ها.براے خرج دوا و دکتر منوچهر خانه مان را فروختیم و اجاره نشین شدیم.
'🌼🌿'
#زندگینامه_شهدا
#شهید_منوچهر_مدق
@Antiliberalism