#قسمت_پایانی روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۱۴۰۱به نفس
کربلایی سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
همچین که مسلم رو بردن بالای دارالاماره یه نگاهی از بالای دارالاماره به سمت صحرا کرد و گفت....*
برگرد جان من که نبینی
زِ بامها آتش کشیدهاند سر و دست و شانه را
یا از فراز نیزه نبینی که
میزنند بر پیکرِ سهسالهی تو تازیانه را
میترسم از دَمی که بیایند دختران
با گونههای زخمی و نیلوفری، نیا
این شهر بیحیاست به جانِ سکینهات
میترسم از حرامی و بیمعجری، نیا
برا مسلم این غم خیلی بده
که اون دستی که بهش سیلی زده
به استقبال زینب اومده، دلش خونه
تا اون نامرد دستشو بست
گفت: حسین جان! خواهرت رو برگردون
سیلی که خورد ناله زد گفت:
دخترت رو برگردون
تشنه موند و گفت: رباب و اصغرت رو برگردون
اینا از آلِ علی بیزارن
داغِ علی، رو دلت میذارن
خولی و شمر و سَنانِ مَلعون
نقشه برای سر تو دارن
شنیده مسلم درد حیدرو
خودش زود رفت وا کرد اون دَرو
نزد هیچکس پشت در طوعه رو، بمیرم من!
حمله کردن مردِ جنگِ کم نیاورد رو به روی اون لشکر
اما مسلم رو زمین زد یاد اون روزِ حیدر
اون روزی که تو مدینه، حیدرو کشت میخِ در
غربت حیدر که مادَرو کشت
سیلی به مادر زد حیدَرو کشت
تیر سهشعبه، میخ دره که
علی و زهرا و بچه رو کشت
خبرِ مسلم اومد محضرش
تا که گفتن چی اومد به سرش
حسین پرسید از حالِ دخترش، بمیرم من!
گریه کرد و شد فراموش داغِ بابا روی پای ثارَاللّه
من بمیرم! واسه حالِ دخترای ثاراللّه
گریه کردن، سیلی خوردن، تو عزای ثاراللّه
چی بگم از این رسم زمونه
غمِ رقیه دل میسوزونه
یتیم ارباب مونده و رسمِ یتیم نوازی با تازیونه
ای حسین...ای حسین....
*آقا! همین شب اولی اربعین ما رو یادت نره..هرکی کربلا میخواد همین شب اول بگه ...ای حسین ...*
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج