وتوسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ فقط اینجا نبود امام معصوم داشت حرف میزد صحبتش رو قطع کردند.ابی عبدالله علی اصغرو رو دست گرفته بود داشت حرف میزد.. چنان تیری به گلوی علی اصغر زدند... دیگه کجا حرف معصوم رو قطع کردن ؟ ارباب من و شما داشت با این ملعون حرف میزد..حسین ابن علی داشت حرف میزد.. سر از بدن حسین جدا کردند. مادر ما هم سرش پایین بود و داشت حرف میزد یه وقت جلو چشمای امام حسن چنان سیلی به صورتش زدن.....* ارث مظلومیت از غربت بابا دارد قد خم، سینه ی خون، دیده ی دریا دارد جگری سوخته از زخم زبانها دارد گر بگوییم غریبَ الغُربا جا دارد خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن زهر آمد به سراغش جگرش ریخت به هم *چند بار در عمرش به حضرت زهر دادن اما این زهر آخر خیلی اثرش زیاد بود.. حضرت رو زمینگیر کرد.. پیغمبر فرمود: همه چشمها روز قیامت گریانه مگر چشمی که بر حسن گریه کرده باشه.. وچشمی که بر حسین‌گریه کرده باشه... جگرش ریخت به هم بال و پرش ریخت به هم زینبش آمد و چشمان ترش ریخت به هم همه خاطرها در نظرش ریخت به هم دل پریشان شده از حالِ پریشانِ حسن فرمود: حسین جان! دستت رو بده به من دست حضرت رو‌گرفت فرمود:حسین‌جان! هر وقت دستت رو فشردم بدون که ملک الموت رو دارم میبینم. چقدر به ابی عبدالله سخت گذشت..بیخود نبود وقتی برادر رو دفن‌ کرد فرمود:غارت زده اونی نیست‌که مالش رو ببرن، غارت زده منم که برادری مثل حسن رو به خاک سپردم.. دست امام‌حسن دست امام‌حسین رو‌گرفته دل تو دلش نیست یه وقت دست برادر رو فشرد..ابی عبدالله آرام آرام صورتش رد آورد به صورت برادر نزدیک‌کرد دید صدای بی رمق امام‌حسن میگه الان ملک الموت رو دیدم حسین‌جان..بهم میگه بهت بشارت میدیم یا حسن ابن علی خدا ازت راضیه ... امام‌حسین میگه دیدم عرق مرگ رو‌پیشونی برادر نشسته..* ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅