عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_چهارصدونودودو +:باید بریم بیمارستان... :_لازم نیست... +
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . سوز سرمای اسفند به عمق استخوانم مینشیند.دست گرمم را درونشان بازدم میکنم. بعد با دستهایم خودم را بغل میگیرم. مسیح آرام میایستد. تا میخواهم برگردم و ببینم چرا ایستاده،کتش روی شانه‌هایم مینشیند. بی‌هیچ حرف و کلامی... دوباره راه میافتد. من،همچنان سر جایم ایستاده‌ام. نگاهی به کت و نگاهی به مسیح میاندازم. پاتند میکنم و کنارش میرسم. همقدم با او حرکت میکنم. میخواهم چیزی بگویم،اما قبل از من، صدای خشدار مسیح بلند میشود. :_سردم نیست نیکی... این یعنی هیچ نگویم. به آرامش نیاز دارد. به سکوت.. دیگر هیچ نمیگویم. با دست،دو طرف کت را میگیرم و به خودم نزدیکتر میکنم. بوی عطر مسیح،در بینی‌ام میپیچد. تلخ،اما ملایم... حتی عطرش هم با تمام عطرهای دنیا فرق دارد. نفس عمیقی میکشم و بوی او را با تمام وجود وارد ریه‌هایم میکنم. چشم هایم را میبندم و غرق آرامشِ و امنیت کنار او بودن میشوم ... هوا سرد است و مسیح فقط یک پیراهن در تن دارد. میایستم،کت را از روی شانه‌ام برمیدارم و مسیح را صدا میزنم. +:مسیح؟ مسیح یکطرفی به سمتم برمیگردد. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝