⭕️موانع تحول در علوم انسانی (۲)
#یادداشت_اساتید
🔷️به قلم آقای دکتر حسن شوندی معاون بررسی و تحلیل سازمان بسیج اساتید استان البرز وهیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
┄┅❅﷽❅┅┄
۲.عقل گرایی غیر واقع بینانه (فلسفه بافی):
یکی از موانع تحول در علوم انسانی، نگاه به ظاهر عقل گرایانه ای است که به دلیل ایده آل اندیشی غیرواقعی و با سوء استفاده از سخن درست "ضرورت انجام کار بنیادی و اساسی" سالهاست نه خود توانسته کاری انجام دهد و نه به دیگران اجازه اقدام عملی داده است و از آنجا که شعار "ضرورت انجام کار اساسی و بنیادی" پوششی عقلانی دارد، با جلب نظرها، برای خود حریمی امن در مقابل دیگر اندیشه های عملیاتی و اجرایی ایجاد کرده و با مقلوبه کردن فضا، در حالیکه خود، غیر واقعی و ایده آلیستی می اندیشد، اندیشه ها و راهکارهای اجرایی دیگر را ایده آل گرایی و غیر واقعگرایانه خوانده و عملا به مانع اصلی اقدام انقلابی برای تحول در حوزه علوم انسانی تبدیل شده است.
متاسفانه این نوع تفکر نه تنها پوشش ترک فعلها و ضعفهای مدیرتی برای تحولات در حوزه علوم انسانی است، بلکه به محافظه کاری نیز رنگ و لعاب عقلانی داده و موجب ناامیدی تفکر انقلابی گردیده و بستر ساز گسترش اندیشه سکولار در جامعه علمی نیز شده است. نبود توکل به خدا و ایمان عملی به تحول در این نوع تفکر و تکیه به عقل محاسبه گر، اشکال عمده صاحبان این اندیشه، و وجه مشترک سکولاریسم با آنها و سر آغاز انزوای علوم انسانی توحیدی توسط این افراد به ظاهر متدین عاقل نما می باشد.
البته آنچه بیان شد به معنای مخالفت با عقل گرایی نیست بلکه به معنای تفاوتِ تعقل مبتنی بر اصول و آرمانها با تعقلی است که صرفا مبتنی بر داده های بیرونی است. تکیه ی صِرف بر داده های بیرونی برای تعقل در امور، دستگاه محاسباتی انسان را دچار اشتباه می نماید و زمینه گم شدن جهت الهی در مدیریتها و حرکت تدریجی اندیشه به سوی سکولاریزم را فراهم می سازد. از این رو تعقل مبتنی بر داده های بیرونیِ صِرف، بدون توجه به اصول و آرمانهای الهی، تعقلی سکولار است.
@basijasatidk