*﷽* پرواز ایشان از تهران نشست. برای عیادت از مادر به بیمارستان حضرت زهرا (س) رفتند. برخی دوستان هم بودند که همراه حاجی به اتاق و نزد مادر ایشان رفتند. بعد از دقایقی حاج قاسم گفت : همه اتاق را ترک کنند ، می خواهم تنها باشم. انتظار طولانی شد و هرچه منتظر ماندیم نیامدند. رفتم در اتاق را باز کردم دیدم ؛ سردار سلیمانی نشسته و پاهای مادر روی چشمانش است. سردار اشک می ریخت و گریه می کرد. راوی : ابراهیم شهریاری 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin