*﷽*
#خاطرات_سردار
وقتی از جبهه می آمدی مـی گفتـم: ايـن چنـد روز را اسـتراحت كـن. مـی خنديـدی و مـی گفتـی خيلـی زرنگــی؛ مــی خواهــی بعــد از مــن بگويــی "قاســم" شــوهرخوبی نبــود!
ظــرف مـی شسـتی، جـارو مـی زدی، مـی خريـدی و مـی آوردی... 💞
وقتـی مـی ديـدم بـا چـه دقتـی سـبزی هـا را پـاك مـی كنـی، مـی خنديـدم ،
مـی گفتـم: راسـتش را بگــو قاســم، تــوی جبهــه مســئول آشــپزخانه ای يــا فرمانــده !؟
خـودت چيـزی نمـی گفتـی امـا دوسـتانت برايـم مـی گفتنـد : كـه چـه فرمانـده لایقــی هســتی.
هرچــه بــه پايــان روزهــای مرخصــی ات نزديــك تــر می شدیم ، ناراحتی من بیشتر می شد ، کمتر حرف می زدم. توی فکر می رفتم ، بغض می کردم و دلم می شد شهر آشوب فکرهای جورواجور...💞💞💞💞💞
راوی : همسر شهید
📚 : من قاسم سلیمانی هستم ، سرباز ولایت
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin