🔹«إذا تنفسِ» من!🔹 به زیر نم‌نم باران شقایقی مانده‌ست کنار پنجره، گلدان عاشقی مانده‌ست میان چشم نمانده‌ست قطرۀ اشکی ولی میان گلو بغض و هق‌هقی مانده‌ست برای من که در این ورطه دست و پا زده‌ام نه ساحلی، نه توانی، نه قایقی مانده‌ست فضا فضای غم‌انگیز عصر پایانی‌ست و پشت این درِ وامانده عاشقی مانده‌ست مرا دلی‌ست که از ظلمتش گریزانم «إذا تنفسِ» من، صبح صادقی مانده‌ست؟! غروب می‌رسد از راه و عید پشت در است برای دیدنِ رویش دقایقی مانده‌ست به شاه‌بیت غزل می‌رسم در این پایان قسم به شعر، که قرآن ناطقی مانده‌ست 📝 @Maddahankhomein