#تجربه_من
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#چندقلوزایی
#مدیریت_امور_زندگی
#سختیهای_زندگی
#خانواده_دوستدار_فرزند
#قسمت_اول
من و همسرم هر دو متولد ۷۲ هستیم و سال ۹۵ زندگی عاشقانه و مشترکمون رو شروع کردیم. سالهای اول زندگی، بسیار اهل سفر و گشت و گذار بودیم یعنی آخر هفته ها اصلا خونه نبودیم حتی شده سفر ۱ روزه با اینکه از نظر مالی خیلی اوضاع خوب نبود و به شدت هم اقتصادی سفر میرفتیم ولی خوش بودیم💞
از ماه اول عروسی همسرم پول قسط و قرض میداد چون هزینه عروسی و تعدادی از وسایل همه رو خودش داد با اینکه قبل ازدواج خودم اصلا مشکل مالی نداشتم و همیشه حسابم پر بود اما چون همسرم رو دوست داشتم و صداقتش برام خیلی ارزش داشت چشمم رو بستم روی همه کمبودها ولی خب سخت گذشت.🙏
سه بار همسرم خواست وارد شغل جدید بشه و سرمایه گذاشتیم ولی به دلایل مختلف با همه سختی که داشت شکست خورد و شغل سابقش رو ادامه داد در حد حقوق کارمندی خداروشکر.
بعد از ۳ سال داشت مغازه اش رو جمع میکرد با کلی قرض و چک مثلا صبح بیدار میشدیم میگفت امروز ۱۰ تومن چک دارم و حسابش ۳ تومن داشت، نمیدونم چطوری چک هارو پاس میکردیم پس انداز خودم از قبل ازدواج، سکه های عروسی و هزاران بار لطف خدا و همه رو تنهایی گذروندیم☺️
اما آرامش توی زندگیمون به حدی بود که تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم.
نزدیک اربعین شده بود و من فهمیدم خیلی زود باردار شدم، رفتم از دکترم اجازه سفر بگیرم با اینکه خودم تصمیمم رو گرفته بودم دکترم اصلا موافقت نکرد و حسابی حالم گرفته شد تا خونه پیاده برگشتم؛ پیاده روی زیاد میکردم تا برای سفر اربعین بدنم آماده باشه، گریه میکردم گفتم امام حسین عده زیادی رو حساب کمک همسرم دارن واسه اولین بار راهی سفر میشن؛ منم میام کربلا اگر خدا بخواد به ما بچه بده این بچه رو نگه میداره و یا دوباره ما رو صاحب فرزند میکنه...😢
هیچ مشکلی نبود ولی توی ون نجف انقدر تکون خوردم روی این دست اندازها گفتم دیگه تموم شد ولی شکر خدا با دعا و بیمه آقا ابوالفضل مشکلی پیش نیومد و برگشتیم و وقتی برای شنیدن صدای قلبش رفتم دکتر استرس داشتم، یادم نمیره دکتر با تعجب گفت سابقه دوقلویی دارین گفتم نه اصلا! گفت دو تا کیسه هست و هر دو قلبشون میزنه الحمدالله و من ناخواسته گریه ام گرفت ازینکه آقا حسابی مهماننوازی کرد من تو چه فکری بودم و او چطور جبران کرد💞
از همون کربلا بچه هام رو بیمه ابوالفضل کردم و تا آخر ۳۶ هفته من بهترین بارداری عمرم رو داشتم همه جا میرفتم همه کار میکردم با وجود ۳۰ کیلو اضافه وزن خیلی سبک بودم، ورزش، استخر بارداری میرفتم پیاده روی داشتم خداروشکر....
دکترم دکتر صدیقه حجتی در تهران بسیار کمکم بودن، همیشه آرامش میدادن بهم یکبار رفتم پیش یکی از دکترهای معروف تهران بقدری من رو ترسوند و استراحت مطلق مطلقم کرد درحالی که هییچ مشکلی نداشتم فقط چون دوقلو باردار بودم و با گریه برگشتم پیش دکتر خودم و بهش اعتماد کردم و از عملشون هم بسیار راضی هستم ولی دیگه دوهفته آخر انقدر سخت گذشت که دیگه به دکتر گفتم نمیتونم بیشتر از این من میخوام زایمان کنم.
خداروشکر دختر و پسرم صحیح و سالم به دنیا اومدن و زندگی ما ورق خورد. همون هفته اول زایمانم همسرم پاش شکست و من خیلی بهم سخت میگذشت. مادرم و مادر همسرم تا دو ماه کنارمون بودن و واقعا کمکم کردن، وقتی مادرم رفت تازه کار من شروع شد دیگه خبری از گردش و تفریح و استراحت نبود.🤕
در نورد دوقلوداری نکته ای که خیلی کمکم کرد سعی کردم از اول بچه ها رو با هم بخوابونم و با هم بیدارشون کنم تا وقتی خوابن، خودمم بخوابم یا سریع غذا میگذاشتم. تا دو سال اصلا به مرتبی خونه نمیرسیدم تا وقتی شب همه میخوابیدن کارهای خونه رو میکردم. صبح هم اتاق رو تاریک میکردم تا بچه ها زود بیدار نشن. به لطف مادرم از همون اول بچه هام هم شیشه گرفتن هم پستونک.
دخترم تا ۱ ماه فقط شیرم رو خورد، اونم چون حواسم نبود شیشه اش کمی گشادتر بود سرش و اون خیلی زود به شیشه عادت کرد و متاسفانه دیگه شیرم رو نخورد ولی پسرم هر دو را خورد حتما حتما به خاطر آرامش بچه و خودتون و اخلاق و تربیت بچه از شیر مادر به راحتی نگذرین در کنارش شیرخشک هم بدین، واقعا لازمه شیر مادر چون من تاثیر و تفاوتش رو دیدم روی بچه هام.
برای دل درد های نوزادی مخصوصا دخترم که شیرخشک میخورد، پودر زیره سبز رو میریختم تو لیوان آبجوش دم میکشید و از آب صافش به بچه هام میدادم اصلا ضرر نداره و بسیار تاثیرش از انواع قطره هایی که استفاده کردم بهتر بود.
توصیه ام به دوقلودارها اینکه سعی کنید هیچ وقت شیشه و پستونک بچه هارو دهان به دهان نکنید چون بچه ها در معرض بیماری های دهانی قرار میگیرند و پشیمون میشین از اینکار وسیله هر کدوم رو مشخص و علامت دار کنید که اشتباه نکنید...😮💨
ادامه 👇
🌹
@Mazan_tanhamasir