عشق‌دیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #امواج_عشق #82 با این کار نه تنها خلاف اصلیشون رو پیدا کنن بلکه افرادی که
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 _آقای اسماعیلی شراکتمون مبارک باشه آرشام هم مثل خودش لبخند زد و گفت : _آرشام بگین راحت ترم ..... صمدی سری تکون داد و از جا برخاست و گفت : _الان شما کجا میمونین؟؟ آرشام_تو هتل صمدی _ما دیگه شریک شدیم خوبیت نداره که من خونه ای به این بزرگی داشته باشم شریکم تو هتل بمونه سریع برید وسایل هاتون رو بیارید از این به بعد اینجا میمونین مهران لبخند زد چون از همون اول یکی از نقشه های اولمون این بود که بتونیم وارد خونشون بشیم ...... اما برای اینکه شک نکنن آرشام گفت: _نه آقای صمدی مزاحم نمیشیم ممنون صمدی _این چه حرفیه شریک سریع برید وسایل هاتون رو بیارید که شب به مناسبت شراکتمون میخوام یه جشن بزرگ بگیرم آرشام سری تکون داد و از جابرخاست منم سریع بلند شدم آرشام _باشه پس ما بریم وسایل هامون رو بیاریم صمدی _منتظرتون هستیم فقط آقای اسماع...اه ببخشید آرشام کی قرار داد ببندیم؟؟ رمان آنلاین میباشد❌ ✨✨✨✨✨✨✨ ✨@Sekans_Eshgh ✨ ✨✨✨✨✨✨✨ 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸🍀