eitaa logo
عشق‌دیرینه💞
12.5هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
2 فایل
تو، شدی همون زیباترین تجربه♥️🖇️ تبلیغاتمون😍👇🍬 https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074 #هر‌گونه‌کپی‌برداری‌حرام‌است‌‌وپیگرد‌‌قانونی‌و‌‌الهی‌دارد‌حتی‌با‌ذکر‌نام‌نویسنده❌
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق‌دیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #رمان‌دانشجوی‌شیطون #77 - این مسخره بازی ها یعنی چی که نمیای پایی از دیشب همش
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 از آینه دل کندم رفتم پایین .... دریا بیدار بود تنها تو آشپزخونه داشت چایی دم میکرد - سلام صبح بخیر - سلام عزیزم خوبی ؟ بهتری دلت خوب شد ؟ - بهترم اما حس میکنم سرم گیچ میره ..... - رنگت خیلی پریده بیا صبحونه بخور ..... داشتم صبحونه میخوردم که نگاهم به گردنش افتاد .... یه دفعه شیطون شدم ... - دریا چرا گردنت کبوده ؟ هل شد -گردنم چیز.... اهان الان خورد به در کابینت ..... - در کابینت اون وقت ببخشید میشه بگید چه جوری خورد که این جوری کبود شد ؟ - اه ساحل یه جوری خورد دیگه - منم که عر عر اصلا نفهمیدم ...... میگم این فرزاد بهش نمیاد وحشی باشه ها؟؟؟؟؟؟؟ ..... صورتش سرخ شد .... الهی قربونش برم که عین رنگ گوجه شد - ساحل خجالت بکش ....... - بابا مگه چیه خوب زنشی دوست داره اینطوری بوست کنه مگه بده.... - بسه دیگه ..... - وای دریا منم خیلی دوست دارم شوهر آینه ام اینطوری بوسم کنه ها .... دوست دارم همه جام کبود باشه خوب نه مزه میده ....... یک دفعه سرفه کرد ...... ✨✨✨✨✨✨ ✨@Sekans_Eshgh✨ ✨✨✨✨✨✨ 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸🍀
عشق‌دیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #رمان‌دانشجوی‌شیطون #78 از آینه دل کندم رفتم پایین .... دریا بیدار بود تنها ت
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 - چت شد تو یک دفعه بابا خجالت نداره که تازه خیلی هم خوبه بعضی اوقات گردن مامان هم کبود میشه برای این که بابا خیلی شیطون مگه نه ؟ هی چشم غره میرفت ...... - وا تو چرا همچی میکنی ؟ چرا چشم هاتو عین یوز پلنگ میکنی ؟ وای دریا خیلی کمرم در میاد هر ماه فقط دلم درد میگرفت ولی این ماه کمرم خیلی درد میاد لباس هام هی ... باز صدای سرفه اومد ولی این دفعه صدای سرفه ی دریا نبود ...وای بازم سوتی ... تا سه نشه بازی نشه خدا سومیش رو به خیر بگذرونه..... برگشتم خاک برسرم دو دستی یعنی این همه مدت آرمان داشت حرف هامو گوش میکرد ...... پس بگو چرا دریا هی چشم غره میرفت ...... از صندلی بلند شدم برگشتم ....... - سلام ...... قیافه اش جدی بود ولی چشم هاش میخندید ... دریا که صورتش شده بود لبو ..... فکر کنم خودمم دسته کمی از دریا ندارم ...... با خونسردی کامل از دریا خداحافظی کردم اومد بیرون ....... الان با خودش چه فکر ها که نمیکنه وای که ساحل باز خراب کاری کردی .... موقع رانندگی باز سرم گیچ رفت یه گوشیه ای ماشین رو پارک کردم سرم رو گذاشتم روی فرمون . تا دانشگاه چند بار نزدیک بود تصادف کنم ✨✨✨✨✨✨ ✨@Sekans_Eshgh✨ ✨✨✨✨✨✨ 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸🍀
عشق‌دیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #رمان‌دانشجوی‌شیطون #79 - چت شد تو یک دفعه بابا خجالت نداره که تازه خیلی هم خو
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 سر کلاس مریم کنار خودش برام یه جا نگه داشته بود خدا رو شکر که آرمان هنوز نرسیده بود کنارش نشستم ...... باز این پسرا شروع کردن به مسخره بازی در آوردن کار رو زندگی که ندارن فقط بلدن تیکه بندازن ..... - ساحل خیلی خوشگل شدی ها فقط چرا ان قدر رنگت پریده ...... بهش گفتم چرا رنگم پریده .... - تازشم از دیروز صبح نه نهار خوردم نه شام ...... - خاک برسرت کنن میخوای بمیری .... اومدم جوابش رو بدم که آقا آرمان گلاب تشریف آوردن ...... همچین با اخم می یومد تو که حد نداشت ادم از ترس شلوارشو خیس میکرد تو اشپزخونه ان قدر هل شدم که نشد ببینم چی پوشیده ...... یه کت و شلوار طوسی پوشیده بود که رنگ بلیز زیر کتش یه ذره تیره تر بود ....... به زنم به تخته چه جگریه ..... خاک برسرت ساحل تو اشپزخونه این همه جلوش سوتی دادی یاد حرف هام میفتم بدنم داغ میکنه من نمیدونم با چه رویی اومدم سر کلاسش هر کی دیگه بود از زور خجالت نمیتونست سرش رو بالا بگیره ..... شروع به کرد به حضور و غیاب کردن ....... به اسم من که رسید یک نگاه چپی بهم کرد یه خنده ی شیطون هم اومد رو لبش ..... - ساحل چرا به اسم تو خندید ؟ ای مریم جان دست رو دلم نذار که خونه به اسمم نخندید به خودم خندید که طی بیست و چهار ساعت قبل کلی جلوش سوتی دادم ✨✨✨✨✨✨ ✨@Sekans_Eshgh✨ ✨✨✨✨✨✨ 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸🍀
عشق‌دیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #رمان‌دانشجوی‌شیطون #80 سر کلاس مریم کنار خودش برام یه جا نگه داشته بود خدا رو
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 _ ولش کن بابا یارو خود درگیری داره -وای چه جوری دلت می یاد بهش بگی روانی جوون به این خوشگلی .... خوش تیپی .. تحصیل کرده ...... ای خدا کاش این زن نداشت .. از حرف هاش خندم ام گرفت ... - کوفت نخند داره چپ چپ نگامون میکنه ......... با صدای بلند استاد آرمان همه ی دانشجو ها سکوت کردن ...... - خوب امروز قرار بود کنفرانس داشته باشم نه ...... وای نه امروز کنفرانس داریم همین کم مونده من رو صدا کنه اگه صدام کنه میرم براش از مشکلات زنان و زایمان میگم ...... سرم دوباره داشت گیچ میرفت ........ سرم رو گذاشتم روی میز ...... ارمان داشت از روی لیست انتخاب میکرد که چه کسی بره اون جا کنفرانس بده .... - حالت خوبه ساحل ؟ چرا سرت رو گذاشتی روی میز - مریم حالم خوب نیست سرم داره گیج میره - میخوای از استاد اجازه بگیرم بری بیرون .. - نه نمیخواد الان فکر میکنه من الکی میگم میخوام از دست کنفرانس فرار کنم .... از شانس گند من , اسم من رو صدا کرد.... منم نمیدونم این چه پدر گشتگی با من داره که همش از من سر کلاس کار میکشه .. ✨✨✨✨✨✨ ✨@Sekans_Eshgh✨ ✨✨✨✨✨✨ 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸🍀
عشق‌دیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #رمان‌دانشجوی‌شیطون #81 _ ولش کن بابا یارو خود درگیری داره -وای چه جوری دلت
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 مریم آروم گفت :میتونی بری خوب بهش بگو ...... - نه نمیخواد میرم از صندلی بلند شدم چشم هام داشت سیاهی میرفت ولی هی به خودم امیدواری میدادم که میتونم ..... آرمان از جاش بلند شد گوشه ی کلاس واستاد ...... همین که به وسط کلاس رسیدم چشم هام سیاهی رفت با مغر خوردم زمین ..... حس کردم سرم به جای تیز خورد ...... یه چیزی داشت از پیشونیم سرازیر میشد ...... صدای همهمه ی دانشجو ها بلند شد هر کس داشت برای خودش نظر میداد با صدای داد آرمان همه ساکت شدن .... دیگه هیچی نفهمیدم یه بوی اشنایی اومد بعدشم صدای دست و هورا کشیدن دانشجو ها.........؟!! با درد بدی توی سرم چشم هامو باز کردم ..... نور مستقیم خورد تو چشمم .... احساس سوزش تو دستم میکرد دستم رو بلند کردم بله به دستم سورم وصل بود - ساحل ... خوبی ؟ مریم داشت باهام حرف میزد ......... - این جا کجاست ؟ - بیمارستانه ترو خدا بگو حالت خوبه ؟ - اره ولی پیشونیم درد میاد - برای این که چند تا بخیه خورد ....... بخیه تو صورتم همین رو کم داشتم .... ✨✨✨✨✨✨ ✨@Sekans_Eshgh✨ ✨✨✨✨✨✨ 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸🍀
عشق‌دیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #رمان‌دانشجوی‌شیطون #82 مریم آروم گفت :میتونی بری خوب بهش بگو ...... - نه ن
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 یادم اومد من خوردم زمین جلوی اون همه دانشجو ..... خدا چرا ان قدر من دست و پا جلفتی شدم ....... - ساحل الان خوبی ؟ اگه خوب نیستی بگم پرستار باز بیاد ..... _ نه خوبم سرم خیلی درد میاد - اخه من نمیدونم به تو چی بگم چرا از دیروز چیزی نخوردی هان ... نمیگی خودتو به کشتن میدی ... - با کی اومدیم بیمارستان ؟ - با استاد !!!!!!!!!!!!! یعنی آرمان بهش گفته که پسر عمومه -با استاد ؟ یعنی کلاس رو ول کرد اومد بیمارستان ....... قیافه اش عوض شد .. با صدای بلندی گفت: - ساحل جون من بگو چی بین شماست ؟؟؟؟؟؟ نمیدونی وقتی خوردی زمین چه جوری اومد به طرفت .... بچه ها داشتند حرف میزدند همچین دادی زد سرشون که بیچاره ها از ترس خودشون رو خیس کردند .... _با اشتیاق بیشتری گفت : - تازشم همچین بغلت کرد که همه ی دانشجو ها دست زدند .. ارمان من رو بغل کرده مگه میشه اونم جلوی اون همه دانشجو ..... وای ابروم جلوی همه رفته....... پس نگفته نسبت فامیلی داریم .... ✨✨✨✨✨✨ ✨@Sekans_Eshgh✨ ✨✨✨✨✨✨ 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸🍀
عشق‌دیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #رمان‌دانشجوی‌شیطون #83 یادم اومد من خوردم زمین جلوی اون همه دانشجو ..... خدا
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 - جون من بگو چیزی بینتونه ؟؟؟؟؟؟ از استاد مغرور کلاس بعید بود این کارش - چی داری میگی مریم ؟ حتما ترسیده دیگه که بلایی سرم بیاد مسئولیتش بیفته گردنش مگر نه لزومی نداره که همچین کاری بکنه ..... - کاش ازش فیلم میگرفتم نمیدونی چه جوری دست و پاشو گم کرده بود من از اخر کلاس اومدم بغلت کنم که اون زود تر بغلت کرد ..... همچین به خودش چسبونده بودت که بلیزش خونی شد ، اخه پیشونیت بدجور خون می یومد ..... از شدت ذوق داشتم غش میکردم خدا یعنی آرمان من رو دوست داره ..... در باز شد اومد تو ...... از صورتش میشد فهمید که چه قدر عصبانیه ...... چشم هاش قرمز شده بود با عصبانیت که همیشه حرف میزد گفت : - بهتر شدید سرکار خانم ؟ - بله خیلی ممنون لطف کردید که من رو آوردید بیمارستان .... نیشخند زد ........ _الان با خودش میگه سرش خورده زمین با ادب شده رو به مریم کرد و گفت : - ببخشید خانم مولایی میشه چند لحظه بیرون باشید - بله استاد حتما یه چشمکی زد به من و رفت بیرون ..... یا حسین باز با این غول من تنها شدم همین طور که فکر میکردم شروع کرد به غر زدن _من به تو چی بگم آخه ساحل اگه بلایی سرت می یومد من جواب عمو رو چی میدادم هان آخه تو چرا همش کار زیاد میکنی ... ✨✨✨✨✨✨ ✨@Sekans_Eshgh✨ ✨✨✨✨✨✨ 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸🍀
عشق‌دیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #رمان‌دانشجوی‌شیطون #84 - جون من بگو چیزی بینتونه ؟؟؟؟؟؟ از استاد مغرور کلاس ب
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 به به پس اخه فکر من نبوده فکر عموشه دیدی ساحل خانم بیخود ذوق کردی - تو دست من امانتی میفهمی مامان وبابات که اومدن هر غلطی دوست داشتی بکن یه ماه یه ماه غذا نخور.... - هیس آرمان چه خبرته چرا داد میزنی ؟ - به خدا من ببینم تو دیگه غذا نخوری من و میدونم و تو فهمیدی ؟؟؟؟؟ فهمیدی یا نه ؟؟؟؟کر هم شدی ؟ طبق معمول باز داشت بی احترامی میکرد مریم راست میگفت بلیزش خونی شده بود ... داشت گریه ام میگرفت اصلا انگار نه انگار من مریضم اومدم جوابش رو بدم که دکتر اومد تو ... یه دکتر نسبتا جوون با یه پرستار اومدن تو - حالتون بهتره خانم ؟؟؟؟؟؟؟ - بله - بازم احساس سرگیچه دارید ؟ - بله یک ذره احساس میکنم دوباره داره سرم گیچ میره رو کرد به آرمان و گفت : - شما چه نسبتی با خانم دارید ؟ _ برادرش هستم - اه لعنتی من نمیخوام تو برادرم باشی!!!!!!!!!!!!!!!!!!! - برای چی ایشون این طوری شدن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ - نمیدونم فکر کنم از استرس های درس های دانشگاه است ....... - خلاصه ایشون فشارش خیلی پایین بود باید مواظبش باشی خدا پدر این استاد ها رو بیامرزه که ان قدر این دانشجو ها رو اذیت میکنند خنده ام گرفت ...... یه نگاه چپی بهم کرد ✨✨✨✨✨✨ ✨@Sekans_Eshgh✨ ✨✨✨✨✨✨ 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸🍀
عشق‌دیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #رمان‌دانشجوی‌شیطون #85 به به پس اخه فکر من نبوده فکر عموشه دیدی ساحل خانم بیخ
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 -سرمت که تموم شد میتونی بری برات چند تا آمپول تقویتی نوشتم که یه دونه اش برای امشبه دوتای دیگه رو هم فردا صبح و شب بزن - ممنون اقای دکتر..... دکتره که رفت دوباره اومد جلو معلوم بود با حرف دکتره عصبانی تر شد...... - من به خانم مولایی نگفتم با هم نسبت داریم مواظب باش سوتی ندی وقتی گفت سوتی یاد حرف های صبح افتادم ... انگار میدونست من تو سوتی دادن استادم همش تقصیر این آرمانه دیوانه است دیگه اگه من رو صدا نمیکرد برای کنفرانس هیچ وقت این اتفاق نمی افتاد ....... آرمان که رفت بیرون چند دقیقه بعدش مریم اومد تو ..... جای بخیه هام بد جور می سوخت ..... - شیطون چی کارت داشت ؟؟؟؟؟؟؟ وای این مریم هم گیر آورده من رو. - هیچی بابا میخواست ببینه من حالم بهتر شده یا نه - منم که عرعر برو خودتو خر کن ... - وای مریم من اعصاب ندارم ها بیا ببین این سرم لعنتی کی تموم میشه - خوب بابا چته .... از دست آرمان خیلی عصبانی بودم به خاطر لجبازی های اون من این بلا سره من اومده اون وقت آقا سر من داد بیداد میکنه ... میدونم چه جوری حالش رو جا بیارم ..... بعد از نیم ساعت پرستار اومد سرم رو دراورد... ✨✨✨✨✨✨ ✨@Sekans_Eshgh✨ ✨✨✨✨✨✨ 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸🍀
عشق‌دیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #رمان‌دانشجوی‌شیطون #86 -سرمت که تموم شد میتونی بری برات چند تا آمپول تقویتی
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 سرم هنوز گیچ میرفت .... با کمک مریم ازروی تخت بلند شدم اه چه قدر هم تختش کثیفه برداشته من رو کجا آورده - مریم به استاد میگفتی حداقل من رو یه جای خوب میاورد - من ادرس بیمارستان رو دادم گفت من این جا رو بلد نیستم - اهان مگه نمیدونی از خارج اومده خیر سرش .... - جدی میگی ؟؟؟؟ گفتم خوشگل و موشگله ... -مسخره بیا بریم بابا خسته شدم .... با هم از اتاق اومدیم بیرون ..... ارمان تو راهرو داشت با موبایل حرف میزد تا ما رو دید قطع کرد اومد به طرفمون ...... تا بیاد سریع به مریم گفتم : که بره پول بیمارستان رو حساب کنه دوست نداشتم هی منت بذاره ...... سرم رو انداختم پایین سایه اش رو حس کردم ... - حالتون بهتر شده خانم ؟ سرم رو بلند کردم چشم های سبزش که مایل به طوسیش قرمز شده بود سرم رو تکون دادم - استاد من برم پول رو حساب کنم بیام - نمیخواد خانم من حساب کردم بریم ..... با حالت عصبانی گفتم : - برای چی حساب کردید ؟ من خودم پول دارم لازم نیست شما حساب کنید فکر کنم از طرز حرف زدنم فهمید که از دستش ناراحتم ... مریم یه نگاه چپی کرد بهم - بعدا حساب میکنیم تشریف بیارید بریم .. ✨✨✨✨✨✨ ✨@Sekans_Eshgh✨ ✨✨✨✨✨✨ 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸🍀
عشق‌دیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #رمان‌دانشجوی‌شیطون #87 سرم هنوز گیچ میرفت .... با کمک مریم ازروی تخت بلند شدم
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 اه برو خودتو خر کن گل پسر همچین جلوی مریم با ادب حرف میزد که اگه کسی نمیدونست فکر میکرد این اصلا بلد نیست بی احترامی کنه ... سه تایی رفتیم سوار اسانسور شدیم سرم بدجور درد میکرد چشمم افتاد به اینه ی اسانسور بدجور رنگم پریده بود ..... وای وای بخیه ها رو نگاه کن این اگه بمونه تو صورتم چی کار کنم .. یه نگاه چپی به آرمان کردم که سرش رو انداخت پایین .... از بیمارستان که اومدیم بیرون مریم خیلی با ادبانه به آرمان گفت : - استاد خیلی زحمت کشید که اومدید من خودم ساحل رو میبرم شما برید به دانشگاهتون برسید الان کلاس دارید ...اه مریم اینطوری هم بلد بود حرف بزنه من خبر نداشتم .. - نه خانم این چه حرفیه شما برید من خودم ایشون رو میرسونم حالا دارن خاله بازی میکنند با عصبانیت گفتم : - ما خودمون میریم شما برید به کارتون برسید مریم از پشت زد بهم ... - میرسونمتون - لازم نکرده دوباره مریم بهم زد - اه چته چرا نیشگون میگیری ؟؟؟؟؟؟؟ - ببخشید استاد این ساحل یه ذره بی ادب شده مریم پرو .. - عمت بی ادبه .... ✨✨✨✨✨✨ ✨@Sekans_Eshgh✨ ✨✨✨✨✨✨ 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸🍀
عشق‌دیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #رمان‌دانشجوی‌شیطون #88 اه برو خودتو خر کن گل پسر همچین جلوی مریم با ادب حرف
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 - خانم بسه من میرسونمتون بریم ..... دست مریم رو کشیدم رفتم به طرف ماشین استاد کنارش واستادم تا اون آرمان نقطه چین بیاد دیدم مریم داره با تعجب نگاهم میکنه ...... - چته ؟چرا اینطوری نگاه میکنی ؟ - تو از کجا میدونستی این ماشین استاده ؟؟؟؟؟؟؟ وای بازم سوتی دادم اونم چه سوتیه بزرگی..... خودنسرد گفتم : - با ماشین قبلا دم دانشگاه دیده بودمش - برو ساحل خانم ... اخر سرم میفهمم چه رابطه ای بین و تو استاد است اومد ادامه بده که آرمان اومد .... سوار ماشین شدیم سرم گیچ میرفت برای همین سرم رو گذاشته بودم روی شونه ی مریم ... ارمان از تو اینه هی نگاهم میکرد حالا کم مونده تصادف کنیم یه جای دیگه ام ناقص بشه ..... _ خانم مولایی میشه آدرستون خونتون رو بدید ..... مریم کلی ذوق کرد ایکیو حتما فکر کرده برای امر خیر میخواد ... - ببخشید استاد برای چی ؟ - خوب خانم میخوام برسونمتون دیگه ... ذوقش خوابید بچم ..... - استاد من میرم خونه ی ساحل این ها الان ادرس میدم ... یه دفعه زدم زیر خنده هی این ارمان میخواست مریم رو بپیچونه نمیتونست .. ارمان عصبانی برگشت به طرف من - انگار پیشونیتون خورده به میز مغزتون هم جا به جا شده حالا باز عصبانی شده میخواست سر من در بیاره بیشعور ...... ✨✨✨✨✨✨ ✨@Sekans_Eshgh✨ ✨✨✨✨✨✨ 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸🍀