🍀🌸🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀
🍀
#امواج_عشق#261
_صمدی گفته ما برگردیم اینا مراقبش هستن
از اینجا هم میبرن شهرستان خونه پدرش
سری تکون دادم ......
بدون هیچ حرفی پشت سرش به طرف ماشینش رفتم ......
سوال ماشین شدیم .....
همین که ماشین رو روند .....
با نگرانی به طرفش چرخیدم و گفتم:
_حالا به صمدی چی باید بگیم
_همونی که اتفاق افتاده ،.....
با بچه های سازمان هم هماهنگ میشم.....
بنیتا رو تعقیب کنن شهرستان رو که شناختن
بعد از چند روز برن و دستگیرش کنن
به نظرم بنیتا از خیلی کارهای صمدی خبر داره
چون صمدی ظهر از اینکه بنیتا رفته بود
بیرون....
ترسیده بود و میگفت قرار بوده بنیتا بدون خبر صمدی هیچ کاری نکنه
#کپیممنوع رمان آنلاین میباشد❌
✨✨✨✨✨✨✨
✨@Sekans_Eshgh ✨
✨✨✨✨✨✨✨
🍀
🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀🌸🍀