7⃣4⃣8⃣ 🌷 🔰اخلاقش بسیار شایسته بود و اش می گفت عباس هفته ای یک داشت! گویی همه خواهان آن بودند که با عباس فامیل شوند💞 و همیشه به او می گفتند اگر می خواهی ازدواج کنی💍ما گزینه مناسب داریم😉 🔰با این حال در ایام با خانواده ای از شیراز آشنا شدیم و دو خانواده👥 نیز گفتگوهایی با هم داشتند. زمانی که با این خانم صحبت کرده بود به وی از تصمیمش برای رفتن به خبر داده بود 🔰و گفته بود در صورتی که از این ماموریت بازگشتم برای رسمی شدن این ارتباط💕 قدم جلو خواهم گذاشت. ⚡️اما گویی برای عباس من جور دیگری رقم زده بود😔 🔰۲ سال بود که وارد شده بود. مدتی به عنوان نمونه👌 انتخاب شده بود. وقتی اعتراض مرا از خطرناک بودن کارش می شنید می گفت: مادر جان غصه💔 مرا نخور، من به کسی می روم که اگر تیر بخورم💥 می دانم برای بردن من خواهد آمد. 🔰به من می گفت: مادر اگر روزی نبودم ۱۳ روز برای من بگیر. مالش💰 را پرداخت کرده بود✅. قبل از اعزام به سوریه خیلی روی خودش کار کرد و برای عروج و آسمانی شدن🕊 کاملا آماده شده بود. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh