نینامه
خوشا از دل نَم اشکی فشاندن
به آبی آتش دل را نشاندن
خوشا زان عشقبازان یاد کردن
زبان را زخمۀ فریاد کردن
خوشا از نی خوشا از سر سرودن
خوشا نینامهای دیگر سرودن
نوای نی نوایی آتشین است
بگو از سر بگیرد، دلنشین است
نوای نی، نوای بینواییست
هوای نالههایش، نینواییست
نوای نی دوای هر دل تنگ
شفای خواب گُل، بیماری سنگ
قلم، تصویر جانکاهیست از نی
علم، تمثیل کوتاهیست از نی
خدا چون دست بر لوح و قلم زد
سر او را به خط نی رقم زد
دل نی، نالهها دارد از آن روز
از آن روز است نی را ناله پر سوز
چه رفت آن روز در اندیشۀ نی
که اینسان شد پریشان بیشۀ نی؟
سری سرمست شور و بیقراری
چو مجنون در هوای نیسواری
پر از عشق نیستان سینۀ او
غم غربت، غم دیرینۀ او
غم نی بندبند پیکر اوست
هوای آن نیستان در سر اوست
دلش را با غریبی، آشناییست
به هم اعضای او وصل از جداییست
سرش بر نی، تنش در قعر گودال
ادب را گه الف گردید، گه دال
ره نی پیچ و خم بسیار دارد
نوایش زیر و بم بسیار دارد
سری بر نیزهای منزل به منزل
به همراهش هزاران کاروان دل...
گران باری به محمل بود بر نی
نه از سر، باری از دل بود بر نی
چو از جان پیش پای عشق سر داد
سرش بر نی، نوای عشق سر داد
به روی نیزه و شیرینزبانی!
عجب نبود زِ نی شکرفشانی
اگر نی پردهای دیگر بخواند
نیستان را به آتش میکشاند
سزد گر چشمها در خون نشیند
چو دریا را به روی نیزه بیند
شگفتا بی سر و سامانی عشق!
به روی نیزه سرگردانی عشق...
✍🏻
#قیصر_امینپور
🏷
#شعر_عاشورایی
🇮🇷
@Shere_Enghelab