گفتم: ای پیر! چشمه زندگانی کجاست؟ گفت: در ظلمات. اگر آن می طلبی، خضر وار، پای افراز در پای کن و راه توکل پیش گیر تا به ظلمات رسی. گفتم: راه از کدام جانب است؟ گفت: از هر طرف که روی. اگر راه روی، راه بَری. گفتم: نشان ظلمات چیست؟ گفت: سیاهی، و تو خود در ظلماتی، اما تو نمی دانی. آن کس که این راه رود، چون خود را در تاریکی بیند، بداند که پیش از آن هم در تاریکی بوده است و هرگز روشنایی به چشم ندیده. پس اولین قدم در راه روان، این است و از اینجا ممکن بود که ترقی کند. اکنون اگر کسی بدین مقام برسد، از اینجا تواند بُوَد که پیش رود. https://eitaa.com/TAMASHAGAH