🔹 در برخی از جوامع مسلمان جریاناتی به قدرت رسیدند که برای توجیه قدرت و مشروعیت بخشی به خویش نیازمند یک ایدئولوژی بودند. لذا دست به ساخت نوعی ایدئولوژی، تحت لوای اسلام زدند و اسلام را به یک ایدئولوژی سیاسی تبدیل کرده، و گرایش های سیاسی و ایدئولوژیک خود را از زبان دین و اسلام بیان داشتند، سپس کوشیدند تاریخ اسلام را به گونه ای تفسیر کنند که به این «ایدئولوژی قدرت» اعتبار بخشد.
🔸به بیان دیگر، آنان دست به «تاریخ سازی تئولوژیک و ایدئولوژیک» زدند و از اکنون به سوی «گذشته» حرکت کرده، لیکن مفهوم سازی خود و تعبیری همچون «حکومت دینی و اسلامی» را آگاهانه یا ناآگاهانه، و بیشتر ناآگاهانه برخاسته و نشأت گرفته از دل سنت تاریخی اسلام تلقی کردند و با ایجاد تقابل میان «حکومت اسلامی» در برابر «عرف و تجربیات بشری»
جوامع مسلمان را از منبع عظیم و سرشار تجربیات تاریخی بشری محروم ساخته ، سبب انسداد تفکر و اندیشه مسلمانان شدند و کوشیدند براساس نوعی ظاهراندیشی و نص گرایی غیراصیل چند آیه و روایت را با تفسیرهای کج و معوج جانشین عقل و تجربیات عظیم بشری سازند و زمینه های تقابل تئولوژیک و ایدئولوژیک، و نه حِکمی و فلسفی و فرهنگی، با جهانیان را در فضایی خصمانه و نه براساس نوعی دیالوگ و گفت و شنود فرهنگی فراهم آوردند.
#دکتر_عبدالکریمی
#حکومت_اسلامی
#فلسفه_دین
#تاریخ
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi