✍ روشنفکری و نقد سنت
🔹روشنفکری در گام اول با نقاد سنت متولد شد؛ در اروپا، روشنگران در مقابل کلیسا قرار گرفتند و بسیاری از احکام کلیسا را نادرست خواندند. کلیسایی که حوزه اقتدار مادی و معنوی عظیمی داشت و طی چند قرن تداوم یافته و تربیت شده و عرصه های مختلف سیاسی - اجتماعی را درنوردیده بود. کلیسای قرون وسطی برای همه چیز حدودی تعیین می کرد، از علم و معرفت گرفته تا مناسبات اجتماعی و اقتصادی؛ به شدت آزادی ستیز و تعقل ستیز بود. مهم تر آنکه قدرت اجرایی خواست های خود را نیز در اختیار داشت.
🔻نقد سنت عمدتا به مذهب و نگرش های مذهبی، امور قدسی شده نزد اجتماع و عقاید و باورهایی معطوف است که در یک جامعه رشد می کنند و بر تمام کنش های موجود در میان یک جامعه اثر می گذارند.
🔸گاهی از سنت گرایی به عنوان نقطه مقابل تجددگرایی سخن می رود فارغ از درستی یا نادرستی آن، این موضوع به معنای رجحان یکی بر دیگری
است و حکایتگر دعوای تاریخی این دو نگرش است؛ به طوری که بخش مهمی از دعاوی روشنفکران و مخالفان آنان به این امر اختصاص یافته است. سنت گرایی نگاهی محافظه کارانه نسبت به تغییر دارد و روشنفکری همواره خواهان اصلاح و رفورم است و ابزار کار آن، نقد و نگاه تردید آمیز نسبت به سنت است. این امر در مواجهه با اسلام سنتی با عناوینی همچون روشنفکری دینی یا روشنفکری سکولار مطالعه می شود.
#روشنفکری
#فقه_سنتی
#علوم_انسانی
#کلیسا
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍دغدغهی فرادینی و فرامذهبی؟
🔹روشنفکران دینی غالبا همانند فیلسوفان دین به اسلام نگریستهاند. فلسفه دین مطالعهی فلسفی امر دین است فارغ از باور به آن. فیلسوف دین میتواند دینناباور باشد کما اینکه غالب فیلسوفان دین چنیناند. از فلسفهی دین انتظار مؤمنپروری نباید داشت. آیا از روشنفکری دینی هم نباید انتظار پرورش مؤمن و باورمند داشت؟ آیا روشنفکری دینی حلقهی واسطه و پل وصول به دینناباوری است؟ در این صورت خوب است هر یک از روشنفکران محترم دینی مباحث دو سه سال اخیر خود دربارهی مباحث ایجابی و دفاع از دیانت و ایمان را عرضه بفرمایند.
مباحث بسیار اندک ایجابی روشنفکری دینی مباحثی بهغایت کلی هستند که دربارهی هر دینی – اسلام یا غیر اسلام – صدق میکنند.
🔸البته اسم روشنفکری دینی هم جز این نمیگوید! روشنفکری اسلامی که گفته نشده است! اگر روشنفکر دینی ادیان را همانند زبانها میداند به نحوی که هیچ زبانی بر زبان دیگر رجحانی دارد و اینکه کسی به زبانی سخن میگوید انتخابی نیست، اگر جای دیگر به دنیا آمده بود زبان دیگری داشت. مگر دینداری جز این است؟! تولد در این خانواده در این منطقه باعث این دین شناسنامهای است، اگر جای دیگری متولد میشدیم دین دیگری داشتیم. پلورالیسم دینی معنایی جز تساوی همه ادیان در حقانیت و نجات ندارد.
🔻واضح است که روشنفکران دینی با چنین تلقی از دین (پلورالیسم دینی مدل جان هیک) هیچ دغدغه اسلامی نداشته باشند. البته شخصا مسلمانند و در زندگی شخصی آداب شرعی را هم رعایت میکنند و مناسک اسلامی را هم بهجا میآورند، اما بحث در عادات و رسوم موروثی نیست، این امر شخصی است و اصلا مورد بحث من نیست، بحث در تفکر عرضه شده در فضای عمومی است.
▪️راستی در سالیان اخیر کدام بحث اسلامی (نه دینی عمومی) مطرح کردهاند؟ مباحث ایشان در بارهی بشری بودن وحی اتفاقا مؤیدی بر همین وجههی کلی و عمومی است. اینگونه تبیینها – فارغ از ضعف پایههای استدلالی و ناسازگاری با محکمات کتاب – اختصاصی به اسلام ندارد. اگر مکتوباتشان در این زمینه را به پایان برسانند نقد مکتوب آنها کمترین خدمت به این متفکران است.
وقتی ضرورتی به پرداختن به مباحث اسلامی ندیدهاند، بهطریق اولی مباحث شیعی که جای خود دارد. پلورالیسم یادشده جایی برای هویت مذهبی هم باقی نگذاشته است.
#محسن_کدیور
#روشنفکری
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍ داد و ستد علمی با اسلامپژوهان بینالمللی
⁉️آیا روشنفکری دینی ایران با پدیدههای موازی در شیعیان غیرایرانی، مسلمانان اهل سنت، مسیحیان کاتولیک و پروتستان، و یهودیان ارتباطی دارد؟
آیا از دستاوردهای نواندیشان این مذاهب و ادیان مطلع است؟
🔹بی شک بین دستاوردهای روشنفکری دینی ایرانی و نواندیشان سنن دیگر دینی و مذهبی جهان قرابت و شباهت های فراوانی است. اطلاع و ارتباط و ارجاع و داد و ستد به فربهی نواندیشی دینی و مذهبی در سطح بینالمللی میانجامد.
علاوه برآن تحقیقات جدید حوزهی اسلام خصوصا قرآن، حدیث، تاریخ اسلام، و زندگی پیامبر در زبانهای اروپایی (خصوصا انگلیسی، آلمانی و فرانسوی) برای متخصصان مطالعات اسلامی مغتنم است. اگرچه این مطالعات توسط مستشرقینی شروع شد که دربارهی ابعاد مختلف فعالیت هایشان چون و چرای فراوان است، اما در چند دههی اخیر با نسل جدید از محققان اسلامپژوه غربی مواجهیم که خود را پسامستشرق مینامند که نسبتا منصفانه تحقیقات ژرفنگرانهای در حوزههای مختلف اسلامی منتشر کردهاند.
🔸عدم اطلاع از دستاورد این محققان بینالمللی نقص جدی علمای سنتی، اساتید دانشگاهی و روشنفکران دینی ایرانی است. این اطلاع با ارجاع مثبت یا منفی در آثار منتشر شده قابل رصد کردن است. ارجاع مثبت یعنی نقل آراء علمی ایشان در کتب و مقالات به عنوان مؤید و شاهد، ارجاع منفی یعنی نقل و نقد آن آراء. اگر در کتب و مقالات حوزهی اسلامشناسی ارجاعی به این متفکران نباشد، یعنی یا از آنها غافلیم یا از ارزش علمی آنها غفلت کردهایم. در هر دو صورت قابل مناقشه است. وقتی وارد چرخهی ارجاع دادن و ارجاع داده شدن نشدیم یعنی در عرصهی داد و ستد علمی حوزهی اسلامشناسی حضور پررنگی نداریم و غائبیم. این داد و ستدها و ارجاعات دوجانبه میزان جدی بودن و جدید بودن دستاوردها را مشخص میکند.
🔻روشنفکری دینی بهمیزانی که از منبر مدرن، سنت شفاهی و خطابی، یادداشتهای روزنامهنگاری فاصله بگیرد و به سنت دانشگاهی و انتشار کتاب علمی و اصولا کتابتِ وفادار به ارجاع نزدیک شود، مقام و منزلت بیشتری پیدا میکند.
#محسن_کدیور
#روشنفکری
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
💯 حکومت ایدئولوژی
🔹اگر صاحبان ایدئولوژی در رأس هرم اجتماع قرار گیرند و با کمک تکنولوژی و تبلیغات، ارتباط مستقیم با مردم پیدا کنند، قدرتی را به دست می آورند که توان و انرژی آن به مراتب از بمب اتم بیشتر است، زیرا توده، به دلیل خام بودن، چون هیولای اولی قابلیت پذیرش هر نوع صورتی را دارد.
🔸خطرات این قدرت عظیم هنگامی آشکار می شود که به فقدان متافیزیک و عقل و هر نوع معرفت متعالی دیگر که نقش میزان و داور را نسبت به ایدئولوژی های مختلف داشته باشد نیز اعتراف شود.
#حکومت_اسلامی
#جامعه_شناسی
#سیاسی
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
🔹 استاد پارسانیا پرسش از امتداد حکمت و فلسفه را در سه جهان قابل طرح می داند:
🔸در جهان اول پرسش از رابطه فلسفه با سایر علوم و دانشها است. در این جهان ارتباط و پیوند نفس الامری میان آنها برقرار است علی رغم اذعان و یا انکار عالمان و جامعه، همه نظریه های علمی ارتباط منطقی و معرفتی با فلسفه و متافیزیک دارند و از اصول فلسفي کمک می گیرند. همچنان که ابن سینا در برهان و الهیات شفا و علامه و شهید مطهری در اصول فلسفه و روش رئالیسم بدان پرداخته اند.
🔸در جهان دوم پرسش از رابطه و پیوند فلسفه با نفس و جان فیلسوف است و از آثار انضمامی فلسفه سخن میگوید تا مشخص شود که فلسفه چه تحولاتی را در جان انسانی به وجود می آورد که به آن اعتبار حکیم و فیلسوف خوانده میشود. در این جهان لزوما رابطه منطقی و ضروري نیست، چون اراده و انگیز انسان تأثير گذار است ولی در عین حال کنش ها و رفتار هر فرد متفکر و آگاه با یک نظام معرفتی و فلسفی سازگار است و الا با چالشهایی روبرو است و ممکن است به قبول و یا نکول منجر شود. قبول فلسفه و ایمان به آن معرفت های دیگری را در پی دارد وبه نظامی ازکنش ها ورفتارها می انجامد و العکس نکول به پیامدهای دیگری منتهی خواهد شد.
🔸جهان سوم، جهان فرهنگ و اجتماع و تاریخ است، حوزه بین الاذهانی برای فلسفه است. در این جهان از ظهور فلسفه در جامعه و از نقش و پیامدهای آن در تغییرات و تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی پرسش می شود. گاه میان فلسفه با حوزه زیستی همگونی و انسجام برقرار است و نظامی از رفتارها وساختارهای منسجم وهماهنگ رامی آفریند اما گاه میان فلسفه باحوزه زیستی همگونی وهماهنگی نیست وچالشها وتضادهایی را درپی خواهد داشت.
مطلب مهم توجه به این نکته است که میان "لازمه ذاتی فلسفه" در جهان سوم با "لوازم مستقر شده" تفاوت وجود دارد چرا که امکانهای جوامع متفاوت است.
#مدینه_فاضله نمونه جامعه همگون است که معرفت عقلي در فرهنگ عمومی آن مستقر شده است و به کارها ونظامات اجتماعی معنا، جهت وسامان میدهد.
در مقابل #مدینه_فاسقه است که میان معرفت و عمل هماهنگی نیست ونفاق، تحریف و انحراف بر آن غلبه دارد که نهایتا به #مدینه_ضاله منجر خواهد شد، مدینه ای که معرفت عقلي وشرعی از آن رخت بربسته وآگاهی کاذب ودانش برساخته برای توجیه اراده معطوف به قدرت و عمل برآمده در فرهنگ عمومی استقرار یافته است وهمگان براساس آن زیست میکنند.
🔻نکته جالب توجه در اندیشه استاد این است که امتداد فلسفه در هر کدام از این سه جهان، از منطق و روشی خاص پيروي می کند و نباید میان آنها خلط کرد.
منطق و روش جهان اول استدلال و برهان است، در جهان دوم اخلاق و تربیت است و در جهان سوم، خطابه، جدل و شعر و عمل است. اگر کسي در جهان سوم با استدلال و برهان بخواهد به امتداد و استقرار فلسفه بپردازد ره به جایی نخواهد برد بلکه منطق و روش اقدام در این جهان می بایست هماهنگ با اقتضائات فرهنگ و جامعه باشد.
#فلسفه
#علوم_انسانی
#جامعه_شناسی
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
تأملات طلبگی
🎥 اتفاق باورنکردنی پشت درب ورزشگاه امام رضا(ع)/ اسپری فلفل به صورت دخترانی که میخواستند به ورزشگاه
✍ فقه و ظهور فلفل/میلاد دخانچی
🔹این حرف ها تکراری است ولی برای یادآوری گویا باید دوباره گفت. فقه شیعه مثل هر نظام دانشی تاریخ خود را دارد و تاریخمندی هر نظام دانش یعنی آن نظام دانش از اقتضایات قدرت، ثروت، تعصبات تاریخی منافع و غیره منزه نیست. به طور ویژه فقه شیعه مثل اکثر نظام های حقوقی قرون میانه نسبت به زن گرایشی سلطه گر دارد؛ زن در این نگاه ابژه ای است برای کنترل، او، زیبایی و لطافتش خطری است برای حوزه عمومی؛ زن یا مادر بچه هاست یا ابژه لذت در خلوت و تمام. این یک واقعیت است و هر آنچه درباره پویایی این فقه گفته شده و میشود جز یک واکنش به اقتضایات دوره جدید و تلاش برای بیرون انداختن نشدن از مناسبات قدرت، افسانهای بیش نیست. همین واقعیت است که وقتی در صادقانه ترین شکل ممکن به بروز و ظهور میرسد برای دفاع از الهیات خود دست به دامن فلفل می شود.
🔸بنابراین ماجرای فلفل، نه نتیجه عملکرد سهوی فلان کارگزار و یا بدسلیقگی در اجراست. فلفل اسلحه ایست که فقه زن گریز (اگر نگوییم زن ستیز) برای دفاع از کیان خود در دست میگیرد و اگر از زاویه این الهیات به ماجرا نگاه کنیم این حداقل کاری است که این نظام دانش در لایه قدرت میتوانسته انجام دهد. مشکل اما در فلفل و ورزشگاه خلاصه نمیشود. گریز از زن، یعنی گریز از سوژگی، و گریز از سوژگی یعنی نفی عاملیت انسان و آری این فقه سنتی نه فقط با هیاهو و تشویق های زنانه، بلکه با مردم سالاری و هر جا و هر چیزی که انسان، عاملیت انسانی و چه بسا عصیان های انسانی بخواهد نقش آفرینی کند سر آشتی ندارد. باز هم تکرار میکنم که بر این فقه خرده ای نیست، این فقه متعلق به دوره پیشا سوژگی حیات بشر است و به قول مرتضی آوینی «منشأ اختلاف هایی هم که بین ما پیش می آید، همین جاست که میخواهیم از نظرگاه فقه - فقه فعلی و فعلیت یافته، نه فقه بالقوه - با جهان امروز مقابله کنیم. این فقه چیزی به ما نمیدهد که بشود با آن مبانی عالم امروز را شناخت.»
🔻البته یک جا این فقه و بانیان آن مقصرند؛ آنجا که این فقه عقب ماندگی، کم کاری و هر چیز دیگری که این قصور نام دارد را با توسل به قوه قهریه دولت مدرن جبران میکند؛ اینجاست که «فلفل» متولد می شود. آری این فقه و بانیان ان مسئول خسارت های عمده ای هستند که در سطوح مختلف به حساب سبک زندگی متعارف انسان ایرانی مدرن فاکتور می شود. نه فقط در ورزشگاه، در اقتصاد در فرهنگ و در سیاست ما هزینه میپردازیم تا شما بانیان فقه و کلام قرون میانه بتوانید بر ادعای مهمل خود پابرجا بمانید. یکبار هم که شده مسیولیت بپذیرید و این تازه شروع یک گفتگوی قدیمی درباره عقب ماندگی تاریخی ماست.
#فقه
#فقه_سنتی
#سیاسی
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
8.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ایدولوژی چیست و نسبت آن با مدرنیته و اومانیسم چگونه است؟
🔹تبدیل دین به ایدولوژی، یکی از فجیع ترین اتفاقات تاریخ است و جامعه ما به همین دلیل و طی چهاردهه گذشته، بشدت سکولار شده است!
#دکتر_عبدالکریمی
#حکومت_اسلامی
#فلسفه_دین
#سکولاریسم
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
🔹به نظر ماکس وبر شباهت هایی بین تجربه های اروتیک و عرفانی وجود دارد.
🔸همانگونه که رابطه اروتیک وحدت دو نفس را فراهم میکند تجربه عرفانی وحدت بین عارف و خداوند را پدید می آورد. این قرابت روانشناختی بین اروتیسم و دین خصومتی می آفریند.
#جامعه_شناسی
#ماکس_وبر
#عرفان
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍ تاثیر علم مدرن بر سنت و ایدئولوژی
🔹سیطره حسگرایی چند اثر عمده را بهدنبال آورد. ابتدا به انکار هویت دینی و عقلی علم پرداخت و درنتیجه موقعیت علمی سنتهای دینی و همچنین ایدئولوژیهای بشری را متزلزل ساخت و در نهایت نیز علم را با سفسطه و شکاکیت همنشین ساخت و آن را با نوعی آنارشیسم معرفتی مواجه گردانید و نتیجه عملی این جریان نیز پساز نفی سنت و ایدئولوژی استیلای لیبرالیسم شد.
برخی مدعی هستند لیبرالیسم نتیجه منطقی علم مدرن است.
🔸تاثیر دیدگاههای آمپریستی و پوزیتیویستی در نفی هویت دینی و عقلی علم و تأثیر آن در تزلزل سنت ها از آن جهت است که قوام دین و سنتهای دینی و بخشی عظیم از اقتدار آن مبتنی بر ارزش علمی آن میباشد.
عمل دیندار به سنت ریشه در اعتقاد او به صدق و راستی قضایا و گزارههایی دارد که از اصول دین حکایت میکنند.
💯اگر دیندار در ارزش علمی این گزارهها بهراستی تردید داشته باشد و همه آنها را حاکی از گرایشها و ذائقههای شخصی و اجتماعی یا قومی و فرهنگی خود بداند در بیرون از قلمرو سنت قرار میگیرد و عمل او به سنت و تشبه او به رفتار دینداران عمل و رفتاری ظاهری و بدون روح است.
#مدرنیته
#سکولاریسم
#ایدئولوژی
#سنت
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍دجّال؛ مسیحیت یا انگل مقدس!
📘نیچه در کتاب دجّآل این سوال را مطرح می کند که دشمن واقعی زندگی کیست؟!
بعد این گونه پاسخ می دهد، همان هایی که در روند زندگی مانع ایجاد می کنند؛ یعنی کشیشان!
ما عادت گستاخانه ی کشیشان را در همه ی کسانی که خود را آرمان گرا نامیده اند، دیده ایم. زیرا کشیشان زندگی را برای ما مسموم کرده اند؛ چرا که همواره در حال تولید افتراء و دروغ هستند. در واقع آن ها وکیل مدافع پستی و نیستی هستند.
به همین خاطر من علیه همه ی کشیشان اعلام جنگ می کنم!
💯مبنای تئولوژیک، ایمان است، مبنای ایمان، غریزه است و مبنای غریزه احساس است.
این تمام چشم انداز یک کشیش است، که می خواهد از طریق آن، دنیا، فضیلت، اخلاق و تقدس را برای خود معنا کند و از همین مسیر به خدواند، رستگاری و جاودانگی هم دست یابد.
در صورتی که مسیر او اشتباه محض است، چرا که مسیر او راه مقدس نیست، بلکه راه قدرت است! به همین خاطر او در راه قدرت به جای صعود به تعالی به سقوط در دره ی نیستی می رسد.
اما با یک مکانیسم فریب، سقوط خودش را وارونه جلوه می دهد، و آن تحریف است. بنابراین او همه مفاهیم تئولوژیک را تحریف می کند. بدین گونه نافرمانی از خداوند، عملاً به معنای نافرمانی از دستورات کشیش است که به یک قانون تبدیل می شود، که آن را گناه می نامد.
بر این اساس تنها راه آشتی با خداوند آن است که به دستورات کشیش عمل و رضایت او را جلب کنید. زیرا تنها اوست که می تواند انسان را نجات دهد.
لذا هر جامعه ای که بر پایه ی کشیش اداره شود، پایه اصلی آن وقوع گناه است. زیرا ایشان از طریق گناه امرار معاش می کنند.بنابراین وقوع گناه برای تداوم حیات آن ها ضروری است.
🔸از نظر آن ها برترین قانون این است که خدواند توبه گناهکاران را می بخشد.
به زبان ساده یعنی هر کس از دستورات و تفسیرات کشیش پیروی کند، بخشیده خواهد شد.
آن هایی که معتقدند خداوند در مقام قضاوت نشسته است خودشان به قضاوت برخواسته اند.
🔹اما وای به روزی که انسان عالم و دانا شود! کار دجّآل تمام است!
زیرا که در آن روز بر انسان مکشوف خواهد شد که دشمنان حقیقت در مرحله اول، دروغ و در مرحله ی دوم ایمان است. دجّآل یا همان مسیحت، روح انسان را با اختراع گناه به فساد کشانده است.
بنابراین دجّآل را محکوم می کنم. زیرا از نظر من، مسیحیت بالاترین شکل از تباهی که در بدترین حالت وجود داشته است، می باشد.
فساد و تباهی کلیسا گریبان گیر همه چیز شده است؛ ارزش ها را به بی ارزشی تبدیل کرده است، حقیقت را به دروغ و همچنین صداقت را به پستی تبدیل کرده است.
به نظر من زندگی انگلی تنها کار کلیسا است چون ضعیف شدن و کم خون شدن انسان را کمال مطلوب خود می داند.
مسیحیت نه تنها یک نفرین بزرگ، بلکه همان دجّآل کبیر است.
بنابراین مسیحیت را لکه ی ننگ ابدی دامن نسل بشر می دانم!
#مسیحیت
#کلیسا
#فلسفه_دین
#روحانیت
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
♦️سلسله پست های کانال تاملات طلبگی در موضوع آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش
🔹1. آسیب شناسی دین پژوهی دکتر سروش(۱)
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1303
🔹2.نگاهی به زندگانی دکتر سروش(۱)
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1311
🔹3.نگاهی به زندگانی دکتر سروش(۲)
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1331
🔹4.نگاهی به زندگانی دکتر سروش(۳)
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1343
🔹5. نگاهی به زندگانی دکتر سروش(۴)
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1366
🔹6. نگاهی به زندگانی دکتر سروش(۵)
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1389
🔹6.فرآیند فکری دکتر سروش
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1421
🔹7.فرآیند فکری سروش با رویکرد شخص محوری(۱)
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1442
🔹8. فرآیند فکری سروش با رویکرد شخص محوری(۲)
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1472
🔹9.فرآیند فکری سروش با رویکرد شخص محوری(۳)
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1510
🔹10.فرآیند فکری سروش با رویکرد جریان و موضوع محوری(۱)
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1536
🔹11. فرآیند فکری سروش با رویکرد جریان و موضوع محوری(۲)
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1598
🔹12. فرآیند فکری سروش با رویکرد جریان و موضوع محوری(۳)
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1661
🔹13. فرآیند فکری سروش با رویکرد جریان و موضوع محوری(۴)
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1687
🔹14. فرآیند فکری سروش با رویکرد جریان و موضوع محوری(۵)
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1725
🔹15.جایگاه علمی نظریه قبض و بسط
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1760
🔹16.ارکان نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1806
🔹17.رکن اول: تمایز دین از معرفت دینی و آسیب شناسی آن
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1854
🔹18.رکن دوم: تمایز احکام دین از احکام معرفت دینی(صامت بودن دین، ناطق بودن معرفت دینی)
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1889
🔹19.رکن دوم: تمایز احکام دین از احکام معرفت دینی( ثابت بودن دین، متغیر بودن معرفت دینی)
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/1958
🔹20.رکن سوم: معرفت دینی معرفتی بشری است که اوصاف بشر در معرفت پرورده او ریزش می کند و این اوصاف اعم از قوه عاقله میباشند و شئون و احوال پست و شریف آدمی در علم او تاثیر میگذارند.
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/2013
🔹21.رکن چهارم: ترابط عمومی معارف بشری
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/2092
🔹22.رکن پنجم: معرفت دینی نیز به عنوان یک معرفت بشری با معارف بیرون دینی در ارتباط و تلائم است
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/2132
🔹23. رکن ششم: تحول معارف بشری غیر دینی
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/2157
🔹24. رکن هفتم: تحول معرفت دینی به تبع قبض و بسط معارف بشری
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/2220
🔹25.آسیب شناسی رکن ششم و هفتم: تحول معرفت دینی به تبع قبض و بسط معارف بشری
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/2278
🔹26.رکن هشتم: نسبی بودن معرفت دینی
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/2350
🔹27.رکن نهم: متكامل بودن معرفت دینی
https://eitaa.com/Taammolate_talabegi/2455
#آسیب_شناسی_دینی
#دکتر_سروش
#فلسفه_دین
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi