✍بحران حجاب، بحران هنجارها و باورها(بخش اول)٫ مهدی نظری 🔹مسئله حجاب در جامعه ما، از یک اختلاف در رفتار فراتر رفته و به یک بحران در هنجارها و باورها تبدیل شده است. هنجارها به عنوان شیوه‌های عملی و کنش اجتماعی، از ارزش‌ها و باورهای مشترک یک جامعه برمی‌خیزند. تا زمانی که این ارزش‌ها و باورها بین کنشگران یک جامعه توافق داشته باشند، می‌توان بر هنجاری اصرار ورزید و رفتار مخالف آن را ناهنجار تلقی کرد. در این چارچوب، نظریه اسلامی امر به معروف و نهی از منکر معنا پیدا می‌کند، زیرا مبنای مشترکی برای تشخیص معروف و منکر وجود دارد. اما در مسئله حجاب، شاهد اختلال هنجاری هستیم. دیگر نمی‌توان بر توافق جمعی در مورد ارزش و باور مربوط به حجاب تأکید کرد. بخش قابل‌توجهی از جامعه، حجاب را نه به عنوان یک ارزش، بلکه به عنوان محدودیت می‌بیند و نمایش بدن را جلوه‌ای از آزادی فردی می‌داند که ریشه در مبانی انسان شناختی زیست جهان مدرن دارد. این باور به آزادی فردی به نوبه خود هنجارها و شیوه‌های رفتاری متفاوتی را پدید آورده که با هنجارهای اسلامی درباره پوشش تناقض دارند. در چنین وضعیتی، تأکید بر هنجار و ناهنجاری بدون تغییر در باورها و ارزش‌ها، اشتباهی استراتژیک است. تجربه نشان داده است که برخوردهای قهری، نه تنها نتوانسته‌اند این بحران را حل کنند، بلکه بر عمق شکاف‌های اجتماعی افزوده‌اند. 🔸ریشه‌یابی اختلال در انتقال ارزش‌ها اما چرا به چنین نقطه‌ای رسیده‌ایم؟ پاسخ در بی‌توجهی به مراحل اولیه تربیت و انتقال ارزش‌ها نهفته است. ما وقتی به مسئله حجاب می‌رسیم که بحران آشکار شده است، در حالی که حل این مسئله باید از سال‌ها قبل و از نهادهای تربیتی آغاز می‌شد. نهاد مدرسه: آیا نظام آموزشی ما توانسته است ارزش‌های اصیل اسلامی و انسانی را به نسل جدید منتقل کند؟ وقتی مدرسه به ابزاری برای رقابت‌های تحصیلی و حذف عمق تربیتی تبدیل شده، چگونه می‌توان از آن انتظار داشت ارزش‌های جامعه را تثبیت کند؟ خانواده و محله: خانواده‌ها و محلات، زمانی مهم‌ترین نقش را در تربیت نسل‌ها داشتند. اما امروز، خانواده‌ها اغلب خود دچار بحران هویتی‌اند و محلات به نهادهایی منفعل تبدیل شده‌اند. رسانه: رسانه‌ها به جای تقویت فرهنگ اسلامی، بیشتر به بازتاب سبک زندگی مدرن و پسامدرن پرداخته‌اند. آیا ترویج مصرف‌گرایی و الگوهای فرهنگی غربی، مسیری برای تقویت ارزش‌های ماست؟ مساجد: زمانی مساجد مراکز اصلی تربیت و انتقال فرهنگ بودند، اما اکنون این ظرفیت‌ها یا مغفول مانده‌اند یا به شکلی پراکنده و بدون برنامه عمل می‌کنند. در چنین فضایی، نهادهای تربیتی و فرهنگی که باید انتقال‌دهنده سنت و ارزش‌ها به نسل‌های جدید باشند، عملاً تعطیل شده‌اند. و نتیجه این رهاشدگی، نسلی است که با زیست‌جهان مدرن و پسا‌مدرن هم‌هویت شده و در ارزش‌ها و باورهای خود با زیست‌جهان اسلامی فاصله دارد. 👇👇 @Taammolate_talabegi