هدایت شده از آرامش !
بی‌کلام.mp3
3.75M
صدایم ثانیه به ثانیه تحلیل می‌رود و درد و بغض رمق چشمانم را می‌رباید، به‌گونه‌ای که توان گشودن پلک را ندارم؛ تا نگاهت کنم تا صدایت کنم تا عذابت کنم. کاش بودی و بر سر بالینم مرهم می‌شدی بر قلبِ صدتکه‌ام. کاش خود می‌فهمیدی جراحت این دل را و وخامت حالِ این تن را؛ و تنهایِ تنها در این عصرِ دلهره‌آورِ مهر در این اتاق تاریک بی‌نور و بی‌هیاهو، عیادت می‌کردی من را به عاشقانه‌ترین حالت. ✍🏻 مطهره ناطق